ترمه ماندگار
همیشه کسانی که در مقابل بیدادی سکوت کردهاند و یا بر آن صحه گذاشته و توجیه کردهاند، دورتر خود گرفتارش شدهاند. آن وقت ممکن است فریاد تظلمخواهیشان با همان شیوههایی باشد که پیش از آن دیگران را از آن بر حذر میداشتند و یا منتقدش بودند.
هفته گذشته روزنامه دولتی «ایران» در اعتراض به بازداشت مشاور رییسجمهور و جمعی از کارکنان روزنامه و درگیریهایی که به واسطه حضور نیروهای انتظامی و دادستانی برای بازداشت صورت گرفت، با تیتر سفید منتشر شد.

در فیلمی که از روز درگیری منتشر شد، گروه موسوم به انصار حزب الله در حالی که «حیدر حیدر» میگفتند، برای دخالت در بازداشت مشاور رییسجمهور وارد شدند. این گروه پیش از این پیشتاز حمله به مراسم سخنرانی مقامات ارشد اصلاحطلب، ختمکننده درگیریها با معترضان انتخابات در سرکوبی گسترده و بیرحمانه و حمله به بیت مراجع تقلید منتقد بودند.
در عمر ۳۳ ساله جمهوری اسلامی بیسابقه است که روزنامهای دولتی در اعتراض به یکی از قوای سهگانه، اعتراضی مخملی به رنگ «سفید» نشان داده باشد. چنین شیوهای ظرف همه این سالها در چند مورد تکرار شده که اولین بار آن در روزنامه آیندگان نسبت به سخنان آیتالله خمینی٬ رهبر انقلاب تازه پیروز شدهی اسلامی بود. آن تیتر سفید نهیبی بود به دیگران برای اعلام خطری که در کمین تفکر منتقد بود.
سالهای پس از آیندگان، دیگرانی نیز چنین رویهای را چند باری تکرار کردند به خصوص در شرایطی که در انتشار متن و مطلبی موثق٬ به نام حفظ امنیت و مصالح نظام منع شده بودند. در همه این اعتراضات سفید نیز از سوی همصنفان مخالف و مقابل خود، محکوم شدند. در همه این سالها به دلیل آن که مطبوعات هیچگاه هویت مستقل نداشته و همواره قدرت و اعتبار خود را از نزدیکی یا دوری از کانونهای قدرت دریافت میکرده و تحت عنوان له یا علیه نظام تعریف و تعبیر میشدهاند، رفتارهای اعتراضیشان نیز به همان نسبت دوستانه یا دشمنانه تفسیر شده است. هر چند این نوع اعتراضات ممکن است در همه دنیا حق قانونی برای مطبوعات شناخته شود، اما در این سوی دنیا٬ در «جهنم مطبوعات جهان» رفتن و قرار گرفتن در صف و سنگر دشمن تلقی میشود.

این شیوه اعتراض سفید که خاص اصلاحطلبها و تحولخواهان قلمداد میشده، همیشه از سوی جناح مقابل که بخش دولتی نیز در کنار آنها بود، مورد نقد و شماتتهای فراوان بوده است. حتی در شرایطی که در راس دولت بودند. در تمام این سالها بخش منتقد در گوشه رینگ قرار داشته؛ چه زمانی که منتقد دولت بود و چه در موضع مدافع. هیچگاه بخش دیگر در جایگاه و موضعی قرار نگرفته بود که دچار محدودیت و معذوریت در نوشتار و بیان باشد.
در تمام سالهای گذشته و در همه شرایط تیغ سانسور وجود داشته و با عناوین مختلف از حفظ دین و اسلام تا نظام جراحاتی را بر تن رنجور و نحیف مطبوعات مستقل و اصلاحطلب ایرانی وارد کرده و بسیاری را نیز با نیستی و توقیف همراه کرده است. در این میان بوده اند نشریاتی که از همین تیزی و تندی همواره حمایت کردهاند و خواستار واکنشهایی حتی شدیدتر و ایجاد فضایی به مراتب تندتر و بیپرواتر برای مطبوعات منتقد شدهاند.
“همه تیتر ایران آن نبود که در تنگنا بودیم و نتوانستیم حرفی برای گفتن داشته باشیم، فقط یک نشانه بود برای همسنگریهای دیروزشان؛ همانها که فریادهای «حیدر حیدر» وقت حمله به دانشجو و معترض را نشنیده گرفتند، این بار فریادها برسرشان فرود آمد”
این دودستگی و ندیدن یک تن واحد در مطبوعات از ابتدای انقلاب وجود داشته و عموماً گروه منتقد خود را رکن چهارم دموکراسی معرفی کرده و دیگری خود را رسانه حامی نظام. این دسته معمولا در جناح حاکمیت قرار داشتهاند و عمدتا دولتی هم بودهاند. نفس حمایت از حاکمیت این مصونیت را ایجاد میکرد که آنها جدا از بدنه مطبوعات و رکن چهارم باشند. دامنه این حمایت بسته به زمان و شرایط قابل تغییر و توسعه نیز هست. گاه دولتها نیز در شمول آن هستند و گاه در جبهه همان دشمن که باید به آن تاخت. در دورههای مختلف نیز محدوده نظام تغییر کرد و هر بار حلقه تنگتری پیدا کرد و به تناسب نوع حمایت از نظام٬ برای پایداریاش تفاسیر متغیری یافت. این رسانهها حکم باتوم را دارند از نوع کاغذیاش؛ رسانههایی که خود را «توپخانه» و «دست ِ بزن ِ نظام» میدانند و به این عناوین سرکوبگرانه میبالند.
این مصونیت تا آن زمان وجود داشت که تفرقهای وجود نداشت و دشمن تنها در لباس اصلاحطلب ظهور میکرد و مطبوعات آنها پایگاه دشمن بود٬ اما فضای تند و برخوردهای ضربتی که معترضان را یا سرکوب کرد، یا سرخورده و در نهایت اکثریتی را خاموش، این فرصت را ایجاد کرد که پالایش و حسابرسیها در دایرهای بستهتر و در میان خودیها هم انجام شود. ظریفبینیهایی که تا پیش از این ملاک سنجش خودی از ناخودی بود، این بار میان خودیها اعمال شد. از میان همانها هم قربانی گرفت. این قربانی گرفتن چندان برای آنان که تا پیش از این خود دیگران را قضاوت میکردند، خوشایند و آسان نبود و به راحتی نیز نمیتوانستند زیر بار آن بروند.
مقاومت در برابر حکم دادستانی و عاملان خشمگین اجرای حکم با چنان سرعت و حدت و لشکرکشی، اگر نه بیسابقه، آنقدر کمسابقه بود که اعتراض سفید روزنامه ایران و چاپ آن بدون تیتر یک. گذشته از آن واکنش گروه مقتدر که اگر ایران نیز امروز در آن جایگاه بود همان را نشان میداد، برای نخستین بار این رفتار اعتراضی در همه مطبوعات و نشریات منعکس شد. حال یا در حد محکومیت بود یا اعلام خبر.
شاید نتوان نشر عمومی این خبر را چندان خوشبینانه دید و نشانهای برای آن که همه خود را یک واحد و بدن دیدهاند؛ اما حداقل میتوان این برداشت را داشت که آن گروهی که حتی در صف مقتدران قرار دارند شاید پیام «آیندگان» دیروز و حرف امروز «ایران» را دریافته باشند.
“هر چند این نوع اعتراضات ممکن است در همه دنیا حق قانونی برای مطبوعات شناخته شود، اما در این سوی دنیا در «جهنم مطبوعات جهان» رفتن و قرار گرفتن در صف و سنگر دشمن تلقی میشود”
همه حرف آیندگان این نبود که گفتن فقط برای ما سخت است و ناممکن، یک روی حرفش همان است که بر ایران گذشت. روی سخنش با همان عقربی بود که اول بار به آنها نیش زد. این عقرب همیشه طعمهای دیگر پیدا نخواهد کرد؛ گاه به خود زخم میزند.
انقلاب در اولین روزهایش و در شرایطی که منتقد نظام دیکتاتوری بود، تاب مخالفخوانی و نقد را نداشت و از همان اول سانسور را حاکم کرد. بسیاری در برابر آن سکوت کردند تا زیر سایه سکوت و حمایت از صاحب قدرت بمانند و چند روزی بیشتر دوام داشته باشند و این رنگ به رنگ شدن را در تمام سالها حفظ کردند و از لباسی به لباس دیگر درآمدند. از همان ابتدا تا کنون کسانی که خود در مقام قدرت بودهاند و دیگران را قضاوت میکردند و نیش میزدند، پس از چندی خود طعمه شدند. و این چرخه دایم در حال تنگ شدن است و قربانیان بیشتر و نزدیکتری میگیرد.
همه تیتر ایران آن نبود که در تنگنا بودیم و نتوانستیم حرفی برای گفتن داشته باشیم، فقط یک نشانه بود برای همسنگریهای دیروزشان؛ همانها که فریادهای «حیدر حیدر» وقت حمله به دانشجو و معترض را نشنیده گرفتند، این بار فریادها برسرشان فرود آمد.
این سفیدی بیهوده به همان سبک و سیاق منتقدان قبلی اعلام نشد و برای همین بخشی از ناخشنودیها از همین الگوبرداری یکسان بود که به مذاق دوستان پیشین خوش نیامد و به سرعت منتسبش کردند به اطلاحطلبان. انگار ایران با آن تیتر سفیدش پیغام فرستاد: «ایران به تیغ خودیهایی گرفتار شده که تا دیروز بر غیرخودیها مینشست. این تیغ آشنا و غریبه نمیشناسد.»
پسوردها٬ کلیدهای زندگی دیجیتال شهرونداناند. رمزهای عبوری که کاربران برای ورود به محیطهای گوناگون در فضای مجازی میسازند٬ میتواند بهگونهای انتخاب شود که از آسیبپذیری کاربر در برابر حملات احتمالی هکرها بکاهد و بر ضریب امنیت کاربر بیافزاید٬ اما این مسالهای است که اکثر کاربران اینترنت در سراسر جهان نسبت به آن توجه چندانی نشان نمیدهند.
با گسترش ضریب نفوذ اینترنت در جهان و افزایش چشمگیر سرویسهای آنلاینی که ما بهعنوان کاربران و شهروندان جهان مجازی از آنها بهره میگیریم٬ ناچاریم پسوردهای گوناگون و متعددی را به خاطر بسپاریم. بسیاری از کاربران ترجیح میدهند کار را سادهتر کنند و برای همه سرویسها از جمله ایمیل٬ توییتر٬ فیسبوک و … یک پسورد واحد داشته باشند. این کار به شدت امنیت کاربر را به مخاطره میاندازد٬ چون در صورت هک شدن فقط یکی از پسوردها٬ همه زندگی دیجیتال و داراییهای آنلایناش بر باد خواهد رفت.

گروه دیگری از کاربران هستند که اگرچه نسبت به این مساله آگاهی دارند٬ اما نمیدانند که چهطور میتوان پسوردهایی امنتر ساخت که امکان رهگیری آن توسط Keyloggerها یا ابزارهایی که پسورد را Crack میکنند دشوارتر شود. نتیجه اینکه اکثر کاربران پسوردهایی انتخاب میکنند که با تکنیکهای مهندسی اجتماعی (Social Engineering) و بهرهگیری از Crackerها بهسادگی در دستان نفوذگران قرار میگیرد.
کمپانی SplashData که از تولیدکنندگان مشهور برنامههای مدیریت پسوردها است٬ بهتازگی فهرستی از بدترین و ضعیفترین پسوردهای جهان را منتشر کرده است. این فهرست بر اساس اطلاعات استخراج شده از میلیونها پسوردی تهیه شده که هکرها پس از سرقت٬ در فضای مجازی قرار دادهاند. پرکاربردترین پسورد در میان بدترین و آسیبپذیرترین پسوردها٬ خود کلمه "password" است. بعضی از کاربران هم حوصله بیشتری به خرج دادهاند و "passw0rd" را بهعنوان پسوردشان انتخاب کردهاند.
یکی دیگر از پسوردهای رایج "123456" است؛ یا "12345678". اسمهای ساده و پرکاربردی مانند "ashley" یا "michael" هم از پسوردهای ضعیف رایجاند. بسیاری از کاربران اینترنت هم از کاراکترهایی که روی کیبرد در کنار هم نشستهاند٬ پسورد خود را میسازند؛ "qwerty" و "qazwsx" و "asdasd" و "abc123" چند نمونه از این پسوردهای ناامناند.
یک پسورد امن و مطمئن باید دستکم ۸ کاراکتر داشته باشد و از ترکیبی از اعداد٬ نشانهها و حروف گوناگون ساخته شود. اگر نگران بهخاطر سپردن و به یاد آوردن پسوردهای خود هستید٬ میتوانید از چند کلمه که با Space یا کاراکترهای دیگر از هم جدا شدهاند استفاده کنید. "eat cake at 8!" یک نمونه از این پسوردهاست. برای سادهتر کردن کار٬ میتوانید عدد پایانی را برای سرویسهای مختلف آنلاینی که از آن استفاده میکنید٬ تغییر دهید تا یادآوری پسوردها چندان دشوار نباشد.
اما سادهترین روش برای مدیریت پسوردها٬ استفاده از دهها برنامه مختلفی است که برای این کار طراحی شدهاند. این برنامهها همه پسوردهای شما را ذخیره میکنند و در زمان اتصال٬ به سادگی در اختیارتان قرار میدهند. Splash ID یکی از این برنامهها است که همه سیستمهای عامل ویندوز٬ مک و گوشیهای هوشمند و تبلتها را هم پشتیبانی میکند.
فهرست ۲۵ تایی ضعیفترین پسوردهای سال ۲۰۱۱ را در ادامه ببینید و فراموش نکنید که اگر پسوردتان یکی از پسوردهای موجود در این فهرست یا چیزی نزدیک به آن و از جنس آن است٬ پیش از هر کاری باید تغییرش دهید و پسورد امنتری انتخاب کنید.
- password
- 123456
- 12345678
- qwerty
- abc123
- monkey
- 1234567
- letmein
- trustno1
- dragon
- baseball
- 111111
- iloveyou
- master
- sunshine
- ashley
- bailey
- passw0rd
- shadow
- 123123
- 654321
- superman
- qazwsx
- michael
- football
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر