اين دانشجو در ۲۲ آذر سال گذشته در محل کار خود بازداشت شد و از آنجا ماموران اطلاعات او را به منزلش بردند و بعد از بازرسی منزل بهمراه يکسری وسايل شخصی، او را با خود بردند. وی هفت ماه را در سلول انفرادی و تحت شکنجه جسمی گذراند و از آنجا به آسايشگاه روانی امين آباد منتقل گرديد.
خبرنگاران سبز/حقوق بشر:
آنچه که بارها از زبان رئيس قوه قضائيه شدنيده شده است، سيد علی خامنه ای مستقيما پرونده های زندانيان سياسی را کنترل و دستور صادر ميکند. از بازداشت ميرحسين موسوی و شيخ مهدی کروبی تا بازداشت محمد نوری زاد و ديگر زندانيان سياسی که مستقيما زير نظر بيت رهبری هديت و برنامه ريزی ميشوند.
پرونده جنايات زندان کهريزک با بی اعتنايی مقامات قضایی و بیت رهبری مسکوت مانده است.اگر ديروز مادر آرش صادقی از حمله وحشيانه ماموران امنيتی حکومت تحت امر علی خامنه ای سکته کرد و در گذشت، امروز نيز پدر سيد محمد ابراهيمی، زندانی سياسی که حدود چهار ماه پيش در اثر شدت شکنجه بازجويان و شکنجه گرانش در زندان اوين، دچار مشکلات حاد روانی شده بود، پس از ملاقات با فرزندش در آسايشگاه "امين آباد" از شدت ناراحتی و غصه فرزندش بيمار شد و بلافاصله در گذشت.
اگر ديروز ماموران امنيتی به ميرحسين موسوی اجازه شرکت در مراسم درگذشت پدرش را ندادند؛ اگر ديروز ماموران امنيتی نظام ولايت فقيه، در مراسم تشييع پيکر عزت الله سحابی، به دختر وی هاله سحابی حمله ميکنند و وی را نيز فاطمه وار به شهادت می رسانند، امروز نيز به سيد محمد ابراهيمی اجازه حضور در مراسم خاکسپاری پدر وی که به دليل غصه از حال روز فرزندش فوت ميکند را نيز ندادند.
پدری که از غصه مرد
خواهر اين دانشجوی زندانی با اشاره به بستری شدن برادرش در آسايشگاه روانی امين آباد به تارنمای جرس گفته است: پدرم او را در آسايشگاه با وضعيت بسيار بدی ديده بود که بعد از دو هفته پدرم از غصه فوت کرد. وقتی از ديدن برادرم آمده بود تا قبل از مرگش فقط گريه می کرد و می گفت برويد ببينيد با محمد چه کرده اند؟ با او چه کردند که به اين حال و روز افتاده؟ دکترها گفتند از غصه و فشار زياد فوت کرده است. الان چهار ماه است که از فوت پدرم می گذرد و وضعيت مادرم هم خوب نيست.
سيد محمد ابراهيمی کيست
سيد محمد ابراهيمی که به اتهام ارتباط و کمک به مادران عزادار بيش از يازده ماه را تحت شرايط بسيار دشوار در زندان گذرانده است، همچنان در وضعيت بلاتکليف بسر می برد. در حاليکه اين حامی مادران عزادار هفت ماه اول بازداشتش را در بدترين شرايط در سلول انفرادی گذرانده و مورد ضرب و شتم قرار گرفته است، دو ماه پيش بارديگر جهت بازجويی به سلول انفرادی منتقل گرديد.
اين دانشجو در ۲۲ آذر سال گذشته در محل کار خود بازداشت شد و از آنجا ماموران اطلاعات او را به منزلش بردند و بعد از بازرسی منزل بهمراه يکسری وسايل شخصی، او را با خود بردند. وی هفت ماه را در سلول انفرادی و تحت شکنجه جسمی گذراند و از آنجا به آسايشگاه روانی امين آباد منتقل گرديد.
مادران عزادار
مادران عزادار مادرانی هستند که طی سالهای گذشته وحوادث بعد از انتخابات سال ۸۸ عزيزان خود رااز دست داده اند و يا هنوز فرزندانشان جزء مفقودين بوده يا درزندانها در حبس بسر می برند. آنها خواسته ای جز آزادی کليه زندانيان عقيدتی و مجازات آمران وعاملان کشتار وشکنجه فرزندان شان، دردادگاههای علنی را ندارند.
متن گفتگو
در ادامه بهتر است متن گفتگوی تارنمای جرس با خواهر سيد محمد ابراهيمی در خصوص برگزاری دادگاه و آخرين وضعيت برادرش را با هم بخوانيم:
خانم ابراهيمی لطفا در خصوص نتيجه دادگاه برادرتان صحبت بفرماييد؟
يکشنبه گذشته دادگاهش بود که دوباره بدون هيچ رای و حکمی به تاريخی ديگر موکول شد و وضعيت پرونده همانطور بلاتکليف ماند.
تاريخ بعدی تشکيل دادگاه چه زمانی است و اين چندمين بار است که دادگاه وی بدون نتيجه به روزی ديگر موکول می گردد؟
سوم آبان ماه تاريخ برگزاری دادگاه بعديش را اعلام کردند. اين هفتمين، هشتمين دادگاهی است که برای او برگزار می شود اما بدون هيچ نتيجه ای دوباره به جلسه بعدی موکول می شود. نمی دانم چرا اينقدر می خواهند او را در بلاتکليفی نگه دارند و ما را اذيت می کنند.
الان چه مدت است که در زندان بلاتکليف است و بعنوان يک زندانی به حقوق اوليه اش دسترسی دارد؟
الان يازده ماه است که در زندان است و همچنان در بلاتکليفی به سر می برد. خيلی از اين وضعيت ناراحت است. حتی تا چندين مدت اجازه نمی دادند برای برادرم لباس ببريم تا اينکه هفته پيش موفق شدم برايش لباس ببرم و به او تحويل بدهند. يک بار فرزند هشت ساله برادرم را بردم تا پدرش را ببيند اما آقای مظفر مسئول آنجا اجازه نداد و اين پدر و پسر يازده ماه است که همديگر را نديده اند.
در کدام بند است و آيا می توانيد او را ملاقات کنيد؟
بند ۳۵۰ زندان اوين است و دوشنبه ها به ملاقاتش می روم که ملاقات ها به شکل کابينی است. هرچه هم برای ملاقات حضوری درخواست دادم هيچ پاسخ مثبتی نمی دهند و می گويند تا پرونده به دادگاه نيايد ملاقات حضوری داده نمی شود. حتی مادرم اينقدر بی تاب برادرم است که چندبار اين مسافت را آمد تا برادرم را حضوری ببرند اما قبول نکردند.
شما ساکن شهرستان هستيد؟
ما اراک زندگی می کنيم مادرم اين همه مسافت را نمی تواند هر دوشنبه بيايد و من خودم هر دوشنبه فقط برای بيست دقيقه ديدن او از پشت کابين می آيم. هنوز هم نمی دانيم چه مدت بايد در اين وضعيت باشد. بالاخره به ما بگويند چند سال بايد در زندان باشد؟
علت اينکه دو ماه پيش دوباره او را به انفرادی منتقل کردند چه هست؟
اصلا نمی دانيم.
نحوه دستگيری ايشان به چه صورت بوده است؟
ماموران امنيتی به محل کارش مراجعه می کنند و او را با خود به منزلش می برند و آنجا را تفتيش می کنند و به همراه يکسری وسايل شخصی او را نيز با خود می برند.
به چه اتهامی؟
به اتهام اقدام عليه امنيت ملی و رابطه و کمک به مادران عزادار که هفت ماه او را در انفرادی می گذارند و آنجا کتکش می زدند...
گويا يکبار هم او را به آسايشگاه روانی منتقل می کنند علت آن را می دانيد؟
بله، او را به آسايشگاه روانی امين آباد منتقل کردند. پدرم بعد از شنيدن اين خبر به ملاقاتش رفت و او را در آسايشگاه با وضعيت بسيار بدی ديده بود که بعد از دو هفته پدرم از غصه فوت کرد. وقتی از ديدن برادرم آمده بود تا قبل از مرگش فقط گريه می کرد و می گفت برويد ببينيد با محمد چه کرده اند؟ با او چه کردند که به اين حال و روز افتاده؟ اينقدر روی اعصابشان فشار آمده بود که وقتی شب پدرم را به بيمارستان برديم فردا صبحش فوت کرد و دکترها گفتند از غصه و فشار زياد فوت کرده است. الان چهار ماه است که از فوت پدرم می گذرد و وضعيت مادرم هم خوب نيست.
برادرتان توانست در مراسم خاکسپاری پدرتان شرکت کند؟
نخير، هرچه هم تلاش و پيگيری کرديم که يک مرخصی يکروزه بدهند تا برادرم در مراسم تشييع پدرم شرکت کند اجازه ندادند و الان هم خانواده ما شرايط خوبی ندارد. مادرم بويژه بعد از فوت پدرم خيلی ناراحت است و برای وضعيت برادرم ناراحت است او وابستگی زيادی به محمد داشت و خيلی در تهران منزل برادرم می ماند و الان اين شرايط را نمی تواند تحمل کند.
تا چه مدت بعد از دستگيری برادرتان از وضعيتش بی اطلاع بوديد؟
بعد از دستگيری برادرم ما تا هفت ماه هيچ اطلاعی از وضعيت او نداشتيم و بعد از هفت ماه ما فهميديم که چه بلايی سرش آوردند و خودش تعريف می کرد که در انفرادی بوده و کتکش می زدند. در زندان اينقدر به سرش زدند که الان حافظه اش ضعيف شده و نمی تواند تمرکز کند.
در پايان هر صحبتی داريد بفرماييد؟
من فقط درخواستم اين است که برادرم و ما را از اين وضعيت بلاتکليف در آورند. اگر حکمی می خواهند بدهند چرا اينقدر دادگاه تشکيل می شود و رای صادر نمی کنند ؟ چرا تاريخ برگزاری دادگاه بعد را دير به دير اعلام می کنند؟ به طوريکه دو ماه، دو ماه يک دادگاه برايش تشکيل می دهند و بعد از دادگاه هم دوباره در همان وضعيت بلاتکليف است.
این گزارش را برای احمد شهید ارسال کنید.
جهت تماس با احمد شهید گزارشگر و کارشناس ویژه پرونده حقوق بشر ایران :
nahmed@ohchr.org
srhumanrights@gmail.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر