وبلاگ سرمشق، به فراخوان روزشنبه در حمایت از مردم آذربایجان پرداخته و نوشته است:
«مطالبات مردم آذربایجان در تجمع اعتراضی روز شنبه دوازدهم شهریور بر این پایهها استوار خواهد بود: - توقف فوری سیاست خشک کردن عمدی دریاچه اورمیه - انجام اقدامات فوری و ملموس برای جلوگیری از خشک شدن دریاچه اورمیه - عذرخواهی دولت و رییس مجلس شورای اسلامی و نمایندگانی که به ملت آذربایجان اهانت کردهاند -استعفای استاندار آذربایجان غربی به عنوان مسوول اول شورای تامین استان که دستور شلیک مستقیم به مردم بیگناه را داده است - محاکمه و معرفی فوری عاملین سرکوب خونین شهر اورمیه - آزادی همه زندانیان سیاسی و بازداشتشدگان روزهای قبل و روز پنجم شهریور در شهر تبریز و اورمیه - جبران خسارت مالی کسانی که اموالشان توسط نیروهای یگان ویژه صدمه دیده است. - توقف استفاده از کلمات اهانتآمیز همچو اراذل و اوباش و… علیه مردم معترض در مطبوعات و رسانههای دولتی وعده دیدار: روز شنبه دوازدهم شهریور ماه ساعات: شش عصر مکان: میدان ولایت فقیه- خیابان امام- خیابان عطایی- خیابان بعثت- خیابان خیام جنوبی- خیابان کاشانی- میدان ایالت همه مردم آذربایجان، فعالین حرکت ملی آذربایجان و آزادیخواهان سراسر ایران را دعوت میکنیم با برگزاری تجمعاتی در این روز مردم شهر تبریز و اورمیه را تنها نگذارند.»
وبلاگ راز سر به مهر، با کاریکاتوری پر معنا، به مساله محیط زیست پرداخته است.
وبلاگ انوردینا، با ذکر خبری خوشحال کننده، خبر داده که چهار متهم حمله (!) به سفارت ایران در دانمارک، از اتهامات مطروحه تبرئه شدهاند.
وبلاگ خورشید نشان به بررسی یک ویدیو میپردازد و به این مسالهای پرداخته که چرا باید فردی که قصد خودکشی دارد، مورد ضرب و شتم نیروی امداد قرار میگیرد.
وبلاگ داریوش آریایی نیز با ذکر چند عکس به طنز از قول حجت السلام صدیقی نوشته است:
«آیت الله صدیقی: اگر کسی این تصاویر شنیع آب بازی را ببیند و از غصه نمیرد مسلمان نیست!»
وبلاگ سه راه جمهوری، در نوشتهای زیبا، به دریاچه ارومیه پرداخته و با نثر زیبای همیشگیش نوشته است:
«از آنجا که حکومتهای استبدادی همه فرزندان یک خانوادهی فکریاند٬ رژیم ج.ا. سالها بعد از استالین و در جایی دیگر از این کرهی خاکی٬ اما نه چندان دور از دریاچهی خوارزم٬ به جبران «اشتباهات دیگر طبیعت» برآمد. از آدمها آغاز کردند: از اشتباهِ طبیعت در عدم پوشش موی زن تا خطای نابخشودنیاش در جدانساختن دو جنس مخالف شاید در دو سیارهی مجزا ! / طبیعت البته «اشتباهات» فراوان داشت و سرداران ِ سازندگی ِ چپاول و غارتِ مال و اخلاق و فرهنگ مردم و مهندسان ِ آمیزش سیاست و اقتصاد برای ایجاد شالودهی ساختمان قدرت خویش٬ به «حکّ و تصحیح» آنها همّتی کمال و تمام گماشتند. مقولهها بس فراوان بودند: عشق و دوستی٬ راستی و صداقت٬ جوانی و شادابی٬ اعتماد و احترام٬ یاری و انساندوستی٬ همه تک به تک «اصلاح»ی پایه ای شدند!»
فرزند ایران، کاربر بالاترین که تخصصش انتقاد از اسلام است(!) ، در وبلاگ کشورم نوشته است:
«به شیعیان مخالف اجازه بدهند سنی پیشکششان./از نظر شیعه هر کسی که امامت را قبول نداشته باشد کافر و مستحق جهنم است، شیعه امامت را اصول دین میداند، شیخ مفید تمام سنیها را کافر مینامد.»
علیرضا رضایی، طنز پرداز فراری از ایران و مقیم فرانسه در وبلاگ خودش به مساله پناهندگی خودش پرداخته است، خواندن این متن را برای کسانی که فکر می کنند همه کسانی که پناهندگی میگیرند، خوب و خوش و شاد هستند، توصیه میکنیم.
وبلاگ ندای میهن در مطلبی طنز به اخطار اخیر ایران به ناتو نوشته است:
«جمهوری اسلامی :لعنت بر پدر و مادر کسی که در مسایل سوریه دخالت کند / در این اخطاریه که ساعاتی پیش منتشر شده آمده است که اگر ناتو نسبت به مسایل داخلی سوريه وارد عمل شود الهی که از جوانیش خیر نبیند./ همچنین اضافه شده است در صورت بی توجهی ناتو و دخالت در امور سوریه جمهوری اسلامی ناتو را به تیغ بریده حضرت ابوالفضل می سپارد.»
وبلاگ دیوانگان، نوشته است: «در جامعهای که از انقلاب دل خوشی ندارد میانهروها بیشترین شانس را دارند»
و نتیجه گرفته است:
«فارغ از هرگونه قضاوت ارزشگزاری شده، من گمان میکنم این ترس درونی جامعه ایرانی، بزرگترین عامل شکست گفتمانهای افراطی است. بدین ترتیب رسوب یک تجربه تاریخی در جامعه ایرانی، کارکردی پیدا کرده که به صورت طبیعی باید بر عهده جامعه مدنی، احزاب سیاسی و روشنفکران مرجع قرار داشته باشد. پس حتی در جامعه به نسبت تودهای و غیر انداموار ما نیز تا زمانی که این سرخوردگی از انقلاب پابرجا باشد، هر جریان سیاسی که بتواند راه حلی میانهرو برای تغییر ارایه کند که مستلزم برهم زدن نظم کلی کشور نباشد از بخت بالایی برای جذب اقبال عمومی برخوردار خواهد بود».
عبدالقادر بلوچ به زندانی شدن کروبی پرداخته و نوشته است:
«کروبی را از حبس خانگی دو اتاق خوابه به حبس خانگی یک اتاق خوابه منتقل کردهاند. با همین فرمان که بروند سر از حبس خانگی اوین و مشتقات در خواهند آورد. این آیتالله که میتوانست هنوز یکی از دایاناسورها باشد و خوش بخورد و بخوابد، شیخ شجاع شد. شجاعت در کشوری که شیخ دیگری ادعای خدایی دارد عقوبتهای فراوان دارد. یکی از آنها همین بی صدا بیصداکردن است. همسر او که پرچم دلیری شیخ را برداشته و صدای او شده، هر جا که توانسته با حرارت خبر را رسانده. حتم دارم که حتم داشته غوغا خواهد شد. اما با این بیخیالی ما، شیخ-خدا، شیخ شجاع را کنار سایر شجاعهای این سرزمین دراز خواهد کرد.»
وبلاگ اندیشه، پیشنهادی ارایه کرده است با این عنوان : «تشکیل هسته اولیه اتحاد اپوزیسیون با کمک بالاترینیها»
وبلاگ گاه نوشته های آلفرد، به تظاهرات اخیر گروه مجاهدین خلق در آمریکا پرداخته و با ذکر یک ویدیو ، نوشته است : «دروغ سایت مجاهدین/ به راستی شرکت کنندگان در تجمع مجاهدین در واشنگتن چه کسانی بودند؟»
در ترجمه ای که آلفرد ارایه کرده است، میخوانیم:
«یکی از شرکت کنندگان ملوین سانتیاگو، فرد بیخانمان ۲۳ ساله ای است که در پناهگاه بی خانمانها در جزیره استاتن نیویورک زندگی میکند. او به گزارشگر گفته است که روز قبل از تجمع دوستش پلاکاردی در این ارتباط را در محل کلیسایی که همه روزه برای دریافت غذای مجانی به آنجا میرفته، دیده است. از آنجاییکه هزینه رفت و آمد و غذای آنها تمام و کمال پرداخت میشده است، تصمیم گرفته اند که به همراه ۱۰۰ نفر دیگر به وسیله چهار اتوبوس اجاره ای به محل تجمع بروند. ملوین در مصاحبه با خبرنگار اذعان میکند که فرصت کافی در مورد کسب اطلاع در مورد مجاهدین نداشته و فکر میکرده اسم گروه “اشرف” هست و کارش حمایت از افراد مستقر در کمپ اشرف میباشد.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر