آقای سید محمد خاتمی در سخنانی تأکید به بازگشت به قانون اساسی، فعالیت آزادانه احزاب و انتخابات آزاد کردند و شرط شرکت در انتخابات را باز شدن و پایان حبسها و حصرها عنوان کردند.
وقایع بعد از انقلاب ۵۷ و علیالخصوص دو سال اخیر باعث شده است که سؤالاتی را برای روشن شدن هرچه بیشتر مواضع آقای خاتمی مطرح کنم تا ایشان با پاسخ صریح به این سؤالات یکبار و برای همیشه تکلیف خود را با مردم و حکومت روشن نمایند.
ایشان در سخنانشان از بازگشت به قانون اساسی سخن گفتهاند و حال سؤال اینجاست که آیا منظور شما از بازگشت به قانون اساسی بازگشت به متن آن است یا بازگشت به تفسیر قانون اساسی که مبنای اجرا و عمل به آن است؟
به نظر می رسد که منظور ایشان در عمل بازگشت به قانون اساسی باشد و در قانون اساسی تفسیر قانون برای اجرا به شورای نگهبان سپرده شده است و نتیجه میگیریم که هماکنون نیز قانون اساسی با تفسیر شورای نگهبان در حال اجرا می باشد و بازگشت به آن معنائی ندارد. علاوه بر این قانون اساسی دارای ایراداتی ریشهای است که موجب عدم برقراری مردم سالاری و دموکراسی میشود. اولین و بزرگترین مانع دموکراسی در قانون اساسی اصل ولایت فقیه است. این اصل در واقع انشاء دیگری از القاب منتصب به پادشاهان و اُمرای گذشته است، وقتی صریحاً شخص ولی فقیه منتصب از طرف خدا و واسطه عوام با خداوند و از اولیاالله که فاقد هرگونه اشتباه است نامیده میشود تفاوت این تعریف با ظلالله و یا خدایگان چیست؟
اشکال مهم دیگری که به قانون اساسی وارد است و ناشی از تعریف ولایت فقیه در قانون می باشد عدم نظارت و کنترل بر ولی فقیه است، وقتی شورای نگهبان منتصب رهبری صلاحیت نمایندگان خبرگان را که وظیفه انتخاب و نظارت بر رهبری را دارند باید بررسی و تأئید نماید، این چرخه دارای ایراد ساختاری میباشد. حال شما انتظار دارید با بازگشت به این قانون اساسی مشکلات ساختاری حکومت حل شود؟
در مورد فعالیت آزادانه احزاب همگان واقفند که در ایران حزب به معنای واقعی وجود ندارد و هر گروهی که به قدرت میرسد با امکانات دولتی اقدام به تأسیس احزاب دولتی مینماید، از طرف دیگر فعالیت احزاب منوط به وجود رسانههای آزاد و اجازۀ برگزاری تجمعات برای اطلاع رسانی، بیان و شناساندن اهداف و خط مشی احزاب و طرح و پیگیری مطالبات وعده داده شده به هوادارانش میباشد که متأسفانه در این مورد هم حکومت به طرق رسمی و غیر رسمی، توسط افراد تحت امر و خودسر اجازه چنین کاری را به هیچ حزب و گروهی نمیدهد.
جناب آقای خاتمی و دیگر افراد موسوم به اصلاحطلب قبل از طرح کلمه «انتخابات آزاد» بهتر است تعریف خود از انتخابات آزاد را برای مردم روشن کنند. اصولاً در طی سی و اندی سال حکومت جمهوری اسلامی تجربه نشان داده که انتخابات آزاد با وجود پروسههای قبل و بعد از آن در این رژیم معنا ندارد و تنها انتخاباتی میتواند در عمل آزاد باشد که تحت نظارت سازمانها و نهادهای بینالمللی و برای انتخاب نوع حکومت ایران بعد از این رژیم باشد.
اگر منظور شما از باز شدن فضا، فضای حاکم در دورۀ دولت اصلاحات است، همان بهتر که این فضا باز نشود چون در همان فضای به اصطلاح باز بسیاری از کارها انجام میشد و بسیاری از وعدهها که به مردم داده بودید انجام نشد و شما در همان فضا میگفتید در حد اختیارات شما نیست.
در مورد حصرها و حبسها هم باید خدمتتان عرض کنم که اکثر قریب به اتفاق مردم داخل ایران امروز در حصر و حبس هستند و تا وقتی که حکومت دیکتاتوری و تمامیتخواه برسر کار باشد هیچیک آزاد نخواهند شد. پس نتیجه میگیریم که تنها شرط برای شرکت مردم در انتخاباتی واقعی، برگزاری انتخاباتی پاک برای تعیین حکومتی کاملاً دنیائی و زمینی بر اساس احترام به رأی تمامی مردم ایران است.
وظیفه ذاتی این حکومت باید تأمین امکان حیات هرچه بهتر دنیائی برای مردم باشد که اگر چنین کند مردم خود به دنبال اعتقاداتی که از نظر خودشان ارجح و بهتر است میروند و هیچ ضربهای از طرف حکومت منتخب به دین هیچکس وارد نمیشود و مردم خود در آزادی برداشت خواهند کرد که فرهنگ کدام مذهب و دین به آزادگی نزدیکتر است و آنرا برای خود انتخاب میکنند.
همانطورکه هر انسان بی طرف و واقع بینی میداند جمهوری اسلامی صدمات و زیان های جبران ناپذیری به ایران و ایرانی وارد کرده است ولی بیشترین ضربه از طرف حکومت با برقراری دین دولتی به دین اسلام و مذهب تشیع وارد شده است، پس بهتر است برای حفظ دین مردم هم که شده این حکومت به اصطلاح دینی و برپایه خرافات و دین دولتی با روشهای مسالمت آمیزهرچه زودتر از سرزمین ایران رخت بربندد تا همگان شاهد حکومتی برپایه عقلانیت و جدائی دین از حکومت باشیم و در آزادی وظیفه خود در قبال جامعه و تاریخ را با تشخیص خود و به نحو احسن انجام دهیم.
و در یک کلام حکومتی که در آن ژنرالها برای پذیرفته شدن کاندیداها در انتخابات تکلیف تعیین میکنند حکومتی نظامی و توتالیتر است که انتخابات آزاد در آن معنائی ندارد و طرح این مسأله گول زدن خود و دیگران است.
از حق نگذریم که شما در برههای از تاریخ که باید وظیفه خود را انجام می دادید تا برای مردم روشن شود که این حکومت اصلاحپذیر نیست به میدان آمدید و انجام وظیفه کردید ولی اکنون دیگر سال ۷۶ نیست و همانطورکه آقای کروبی گفتند دیگر نه جمهوریتی باقی مانده و نه اسلامیتی.
در این برهه تاریخی از آقای خاتمی و اصلاحطلبان دیگر انتظار میرود تا مواضع خود را بطور روشن و مشخص بیان نمایند و از طرح سخنان دو پهلو و چند پهلو بپرهیزند که اگر چنین نکنند بیشتر از پیش در جامعه مصداق ضرب المثل شترمرغ خواهند شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر