مرجع عاليقدر حضرت آيت الله العظمی بيات زنجانی(مدظله العالی) با انتشار بيانيه ای، به رخدادهای جاری در منطقه پرداخته و شيوۀ برخورد حکومت ها با مردمشان را به شدت محکوم نمودند. متن بيانيه به شرح زير است:
بسم الله الرّحمن الرّحيم
"أُذِنَ لِلَّذِينَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ انَّ اللَّهَ عَلَی نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ" سوره مبارکۀ حج – آیۀ ۳۹
رخدادها و اتفاقات جاری در منطقۀ خاورميانه و برخی کشورهای اسلامی، به نحوی پيش میرود که هر روز بر هجمۀ نيروهای حکومتی اين کشورها به مردم عادی و بيگناه افزوده میشود در حالی که فصل مشترک اين اتفاقات، نقد جدی مردم اين سرزمين ها به عملکرد حاکمانی است که آنها را غيرقابل اصلاح يافته و خواستار کنار رفتن آنها شدهاند و در عين حال اين حاکمان، با تکيه بر استعدادها و اموال عمومی همين مردم، به بدترين شکل ممکن آنها را سرکوب میکنند و خواستۀ آنان را پس میزنند.
اين وقايع از جوانب گوناگونی قابل تحليل و درس آموزی است؛ از جمله اينکه هنگامی که حاکمی به حکومت رسيد، اولاً بايد به دنبال کنترل او و مهار خودکامگیاش بود و ثانياً در جستجوی روند و مکانيسمی برای عزل مردمی وی در هنگام خودکامگی و زورگويی بود. وجه مشترک حاکمان سفّاک اين کشورها اين است که به نحو توهّم آميزی میپندارند که حاکم يک کشور اسلامیاند و هرگونه خروج در برابر آنان به منزلۀ خروج در برابر رسولالله(ص) است.
درد کنونی ما دو چيز است؛ يکی اسلام عزيز و ديگری مسلمين ساکن در اين کشورها. اسلامی که نام و نشان آن، بازيچۀ دست حاکمان نامشروع و مستبد اين کشورها شده، و مسلمانانی که گرفتار خودخواهی و خودمداری اين حاکمان شدهاند.
در داخل و خارج از کشور ما هم هر کس با هر تحليلی که به قيامهای مردمی منطقه از ليبی و تونس و سوريه گرفته تا يمن و بحرين و عربستان بنگرد و آنها را مطالعه کند، نمیتواند منکر شود که در اين قضايا، خونهای مسلمين است که دارد ريخته میشود و نواميس مسلمين است که مورد هتک قرار می گيرد.
اينجانب قبلاً هم بارها تذکّر دادهام که اجماع نسبی مسلمين عليه حاکم مستقر در يک منطقه، پايههای مشروعيت آن حاکم را متزلزل میسازد؛ چه رسد به اينکه آن حاکمان با فرايندهای انتخابی و عُقلايی امروز بر سرکار نيامده باشند. با مطالعۀ وقايع اين کشورها، هم چنين تزلزل و فقدان مشروعيتی را به وضوح میبينم و در اين جهت هم فرقی ميان ليبی و تونس و بحرين و سوريه و يمن و عربستان نيست.
اگرچه شدت حوادث در اين مناطق مختلف است، اما قيامهای اين مناطق، عمدتاً مردمی است و خونهای ريخته شده بر زمين هم خون مسلمين است. در اين خونريزی هم حکّام منطقه يا عامل بالفعلند، يا عامل مشوّق و در هر دو حال هم فاقد مشروعيتاند؛ لذا مردم اين مناطق، هم از ديد عقلايی و سياسی، و هم از ديد دينی و فقهی، شايستۀ خروجاند و کشته شدگان خروج بر چنين حاکمانی هم در حکم شهيدند.
جای بسی شرمساری است که مردمی در يک منطقه راه را برای اصلاح حاکمان خويش بسته ببينند و جز با توسّل به حرکتهای جمعی و انقلابی مفرّی نداشته باشند؛ جای تأسف و ترحّم است که ملّتی آنقدر درمانده و وامانده از جور حاکمان و فضای بستۀ کشور خود شوند که انقلاب را اصلح بر اصلاح ببينند و وعدهها و بشارتهای بشّار های خود را هم نپذيرند.
در اينجا پای خون و آبرو و ناموس مسلمين در ميان است و جای هيچ گونه مسامحهای نيست. بنده به سهم خود و به قدر بضاعتم، ضمن هشدار به حاکمان و زورمندان منطقه برای تن دادن به خواستههای مردمی و عبرت گرفتن از عواقب حاکمان ساقط شدۀ پيشين، از خداوند متعال آزادی همۀ اسرای سياسی و فکری را خواهانم و برای رهايی مسلمانان از سلطۀ حاکمان جائر دعا میکنم و مسلمين و مؤمنين معزّز را به روشنگری در اين باره و حمايتهای فکری و عملی در اين زمينه دعوت میکنم.
والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته
اسدالله بيات زنجانی
قم المقدسة
دهم ارديبهشت ماه ۱۳۹۰ مطابق با ۲۶ جمادی الاول ۱۴۳۲
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر