اختلافات اخیر که نشان از تجزیه اصول گرایان دارد، کم کم دارد بسیار علنی و نمایان میشود، چند ماه قبل، عقلای حکومتی، میکوشیدند به دو طرف بقبولانند که اختلافات را در درون خویش نگه داشته علنی نکنند. ولی با بر خوردهای حذفی در مورد رحیم مشایی و بعد هم مصلحی، دیگر کسی نتوانست جلوی آشکار شدنش را بگیرد.
سایتهایی که به نظر میرسد طرفدار دولت هستند بر آتش تند روی ها دامن میزنند و تهدید ها هر روز افزون تر میشود، هک شدن سایتهایی که سخنان مقام رهبری را تحریف کرده بودند، و هک شدن سایتهای این طرف و آن طرف، نیز به آشکارتر شدن مسئله کمک زیادی کرده است.
اکنون دربین مردم یک سئوال یزرگ وجود دارد؛ آیا این اختلافات واقعی است؟
جواب مسئله هرچه باشد، یک چیز عیان است، سرکوب مردم و آنهم بیپناهترین بخش مردم یعنی زنان، برای به انحراف کشاندن افکار عمومی در دستور قرار گرفته است.
مبارزه با بد حجابی از نخستین سالهای جمهوری اسلامی و آنهم توسط گروهی که خود را پیروان خط امام مینامیدند، آغاز شد .
مرگ بر بی حجاب در همان زمانی شروع شد که دولت موقت بازرگان را میخواستند سرنگون کنند، رنگ زدن به دست نوجوانانی که پیراهن آستین کوتاه پوشیده بودند و تراشیدن موی نوجوانان و دستگیری دخترانی که بد حجاب شناخته میشدند، بهطور گسترده از طرف هردو گروهی که امروز اصلاح طلب و اصول گرا شناخته میشوند، جریان داشت .
در سالهای دولت هاشمی رفسنجانی نیز هر گاه گروهی با سیاستهای او موافق نبودند، باز هم مرگ بر بیحجاب سرداده میشد و خیابانها جولانگاه مبارزان با بد حجابی میشد.
در دوران اصلاحات نیز اصولگرایان هر گاه میخواستند به دولت درس عبرت بدهند، باز هم مرگ بر بی حجاب را بهانه میکردند و بر زنان میتاختند.
اکنون نیز که اختلافات درون اصول گرایان تشدید شده باز هم از اینجا و آنجا، مبارزه با بد حجابی شنیده میشود.
تجزیه در درون حکومت های ایدئولوژیگرا، از هر نوع، امری اجتناب نا پذیر است، دولت ایدئولوژیک اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی هم دچار همین تجزیه ایدئولوژیک شد؛ بعد از استالین، در دوران خروشچف اختلافات دیده شد، در واقع سرکوبهای گسترده استالین نتوانست مانع گسترش اختلافات گردد، در دوران برژنف هم اختلافات در زیر پوسته کمونیسم، رشد کرد و گورباچف فقط به وجود آن اعتراف کرد و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی که بسیار مستحکم مینمود کاملا از هم پاشید و تجزیه شد.
وجود فرق مختلف در ادیان نیز از همینجا ناشی میشود، مداهب گوناگون در دین اسلام هم از همین رو است، تجزیه جمهوری اسلامی هم امری اجتناب ناپذیر است و کسی نمیتواند جلوی آنرا بگیرد، درواقع هرکدام از دوجناح اصولگرا که در این تجزیه برنده شوند نیز باز هم باید منتظر تجزیه باشند.
راهی که چین پیمود نیز درواقع از همین نوع است، چین نیز بعد از مائو تسه تونگ، رهبر انقلاب چین، دچار تجزیه شد و بعد از چند بار تجزیه گروهی که امروز حاکم است به قدرت رسید.
جمهوری اسلامی نیز بار ها در گذشته از کشورهای غربی میخواست که با حکومتشان همانطور رفتار شود که با چین میشود، ولی میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است، اینکه جناحهای اصولگرا بتوانند مانند رهبران چین کشور را کاملا امن و قانونمند کنند، شاید بسیار دور از انتظار است.
دور از انتظار است چون جمهوری اسلامی همواره از کثیفترین روشها برای پوشاندن اختلافات درونیاش استفاده میکند، برخورد با زنان روشی غیراخلاقی است که حکومت مدعی اخلاق از روز اول آنرا اجرا کرد.
اکنون آیتالله احمد جنتی باز هم دارد بهمان شیوه متوصل میشود، مبارزه با بد حجابی که نامش را هم کار فرهنگی میگذارند.
سئوال اینجا است که جامعه دستخوش بحران و آماده تظاهرات امروز ایران آیا بازهم به حکومت اجازه اینکار را خواهد داد.
تاکتیکی که در موردی بکار آمد و جواب هم داد، شاید همواره خوب نباشد و در موارد دیگر به ضد خود تبدیل شود.
در روزهای آخر فروردین ماه، در اینجا و آنجا دیده و شنیده میشد که بسیجیان برای امر به معروف و نهی از منکر به مبارزه با بد حجابی پرداخته بودند ولی با دخالت مردم، نتیجه امر فرار بسیجیان بود و نه دستگیری زنان.
در جامعه بحران زدهای که تظاهرات زیادی را هم بخود دیده، نمیشود از تاکتیکهای گذشته بهره گرفت و به نظر میرسد که حکومت هم راه دیگری بلد نیست و نمیتواند کاری بجز این انجام دهد، اینجا است که شاید باید منتظر تظاهراتی از نوع دیگر باشیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر