به خاطر میاورم کلاسهای خبرنویسی در مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها را که دکتریونس شکرخواه آن را تدریس میکرد. او برای بررسی خبرها همواره ترجمه جدیدترین خبرها را از وبسایتهای معتبر خبری به دانشجویان خود ارائه میکرد. چرا که صرف نظر از تفاوتهای زبانی و معنایی، روشها و سبکهایی که به وسیله آن خبر از گیرنده به فرستنده منتقل میشود کمابیش از اصول و معیارهای شبیه به هم پیروی میکند.
برای او چنین موضوعی مطرح نبود که روزنامهنگاری ما تخم دوزردهای است و خبرنویسیمان هم چیز دیگری است. به هرحال مانند بسیاری از عرصههای دیگر، یافتهها و دستاوردهای جهانی در این حوزه نادیده گرفتنی نیست و ایشان فرصتی برای دانشجویانش فراهم میکرد که با نمونه کارهای حرفهای که از معیارهای جهانی برخورداربودند آشنا شوند. این تحولات از تئوری ارتباطی و یادگیری تا تحولات و یافتههای جدید در حوزههایی مانند اخلاق رسانههای آنلاین و استفاده از شبکههای اجتماعی و غیر ان را شامل میشود.
با توجه به ارتباط نزدیکی که بین موسسات اموزشی خبرنگاری مانند دانشگاهها و نیز انجمنهای تخصصی با رسانهها وجود دارد - برای مثال درکشورهای اروپایی و آمریکا- کسانی که در این چرخه هستند به صورت مداوم در جریان تحولات این حوزه قرار میگیرند و یافتههای جدید به صورت اتوماتیک به روندهای جاری تزریق میشود. برخلاف ایران که عملا چنین ارتباط ارگانیک و منظمی بین حلقههای یاد شده وجود ندارد.
با بهرمندی از یافتههای چنین چرخههایی است که میتوان فراگرفت و مهارتها را صیقل داد و برای روندهای جدیدی که در عرصه روزنامهنگاری در پیش است خود را آماده کرد. گفتن این که روزنامه نگاری ایرانی، ایرانی است و ربطی به جریانهای جهانی ندارد عملا خارج ماندن از چرخه تحولاتی است که به تندی عرصه رسانهها را در مینوردد.
علاوه بر تحولات یاد شده، از یاد نبردن اصول و کدهای اخلاقی گزارشگری و خبرنگاری و اینکه تحولات جدید نیز خدشهای به چنین اصولی وارد نکرده و فقط برمصادیق و پیچیدگیهای آن افزوده است نیز اهمیت فراوانی دارد.
برای مثال با توجه به تغییرات روز افزودنی که در خصوص تجهیزات مربوط به کار خبرنگاری به وجود میآید (از قیمت گرفته تا اندازه و قابل دسترس بودن آنها) موضوعات مربوط به کدهای اخلاقی حرفهای این حوزه نیز با مسائل جدیدی مواجه شده است. آشنایی با این دقایق و دستاوردها درسطح جهانی که شاید نتیجه گفت وگوهای مستمر سه بخش رسانه- سازمانهای تخصصی و دانشگاههای حوزه ارتباطات و روزنامه نگاری است، برای روزنامهنگاری ایرانی نیز سودمندیهای بسیاری دارد.
برای مثال ۱۵ سال پیش تصور اینکه مصاحبه با منابع خبری به صورت کتبی صورت بگیرد ویا از طریق اسکایپ و چت کردن انجام پذیرد، دور از ذهن بود. اما هم اکنون چنین خبرگیری به صورت لحظه به لحظه انجام میشود. حتی برخی از منابع خبری پاسخ خود را به خبرنگاری که در انتظار نقل قولی از او برای چاپ خبر است توسط پیامی که با تلفن همراه خود میفرستند میدهند. حالا نکاتی که خبرنگار در چنین مبادله اطلاعاتی باید رعایت کند چیست؟ و چه موضوعاتی به عنوان «نرم»ها و هنجارهای متداول و مورد قبول شناخته میشود؟ آیا اگر منبع خبر در پیامی که توسط تلفن همراه به خبرنگار میفرستد تاکید میکند که آن را چاپ نکند یا به صورت ناشناس از وی نام ببرد، صرف داشتن پیامی که از تلفن وی آمده برای بردن نام وی کفایت میکند؟ روایت غالبی که درحوزه اخلاق حرفهای در این زمینه وجود دارد چیست؟
یا مثلا امروز وسایل ضبط صدا آنچنان ارزان و در دسترس است که هرکسی میتواند توسط تلفن همراه خود یا دیگر تجهیزات متداول صدای گفت وگوهای خود را با منابعش ضبط کند. اما در چه شرایطی میتوان از این صدا استفاده کرد؟ آیا صرف ضبط کردن صدا این اجازه را به ما میدهد که از ان به صورت عمومی استفاده کنیم؟
به خاطر دارم بسیاری از خبرنگاران در روزنامه هنگام صحبت با منابع خبری به جای ضبط کردن صدای وی از گفتههای او یادداشت بر میداشتند و بعد از پیاده کردن نوار آن را پاک میکردند. اما اگر این نوارها به صورت اتفاقی به دست فرد دیگری میافتاد چه؟
یک بار از یکی از همکارانم پرسیدم چرا صدای مصاحبه شونده را ضبط نمیکند تا بعد از این که نوار را پیاده کرد فایل صوتی را پاک کند. به من گفت که مصاحبه شونده تاکید کرده که صدایش ضبط نشود. در واقع تعهد اخلاقی حرفهای همکارم بود که ابتدا از مصاحبه شونده اجازه گرفته بود و وقتی طرف مقابل اجازه نداده بود او هم از ضبط صدای او خودداری کرده بود.
بنابراین خبرنگاری که هنگام آغاز مصاحبه از مصاحبه شونده نپرسد که صدایش را ضبط میکند میتواند خود را به دردسر بیاندازد و درنهایت مهمترین سرمایه خود که همانا اعتماد مخاطب است را از دست بدهد.
نکته دیگر استفاده از روشهای ناصحیح برای به دست آوردن خبر است که همواره یکی از چالشهای رسانهها و خبرنگارانشان بوده است. معمولا رسانههای معتبر که از کیفیت حرفهای قابل قبولی برخوردارند از تن دادن به چنین موضوعی خودداری میکنند. به همین نسبت خبرنگاری که با یک منبع خبری صحبت میکند و بدون آنکه به او بگوید میخواهد از گفتههای او در گزارشی که مینویسد استفاده کند، با استفاده از یک گفت و گوی غیر رسمی در مطلب خود نه تنها ممکن است با پیامدهای حقوقی مواجه شود، بلکه با از دست دادن اعتماد منابع خبری و نیز مخاطب - به دلیل استفاده از روشهای نادرست برای کسب خبر- اعتبار خود را خدشه دار کند.
یا مثلا استفاده از مطالب دیگران بدون ارجاع دادن به مطلب اصلی و یا آوردن نام نویسنده و یا گوینده نقل قول، نه تنها پیامدهای حقوقی و حتی مالی دارد، بلکه باعث میشود که خبرنگار اعتبار حرفهای و در برخی موارد کار خود را از دست بدهد.
به چنین مسائلی که خبرنگاران و اصحاب رسانهها هر روز در سراسر جهان با ان روبرو هستند میتوانیم اضافه کنیم مسائل جدیدی که استفاده از شبکههای اجتماعی پدیده آورده و یا رابطهای که خبرنگار با دیگر بخشهای جامعه از جمله صاحبان قدرت و یا به صورت کلی حوزه سیاست برقرار میکند که ضرورت دنبال کردن تحولات و مباحثی که در این عرصهها درجریان است را دوچندان میکند.
استفاده از مثالهایی که در بالا آمد از آن رو بود که نشان دهم که بسیاری از مسائلی که خبرنگاران ما به صورت روزمره با آنها سروکار دارند، مسائلی است که خبرنگاران در سراسر جهان هم با آنها مواجه هستند وبرعکس. از این موارد بسیار ساده و ابتدایی گرفته تا مسایل پیچیدهای که بعضی مواقع به سطح افکار عمومی کشیده میشود و مدتها درمورد آن بحث میشود.
آنها که وضعیت رسانههای غربی و به خصوص آمریکا را دنبال میکنند از خاطر نبردهاند که طی چند ماه گذشته حداقل در سه نوبت، سه خبرنگار برجسته به دلیل چالشهای اخلاق حرفهای یا کار خود را از دست دادند یا برای مدتی از کار معلق شدند. اولین آن خانم «اوکتاویوپاز» یکی از سردبیران شبکه تلویزیونی «سی.ان.ان» بود که به خاطر یک پیام در تویتیرش کار خود را از دست داد. دومی «یان ویلیامز» از شبکه معتبررادیوی ملی آمریکا بود که بعد از گفتن جملهای درمورد مسلمانان کار خود را به عنوان یکی از باسابقهترین تحلیلگران این شبکه از دست داد و درنهای «کیث اوبرمن» شبکه «ام.اس.ان.بی.سی» بود که وی نیز به خاطر کمک مالی به چندکاندیدای مجلس نمایندگان برای مدتی از کار معلق شد.
میبینیم که درهیچ کدام از این موارد و موارد متعدد دیگری دولت نه دیگری نهادهای حکومتی دخالتی در کار یا کار نکردن این افراد ندارند اما رعایت نکردن اخلاق حرفهای یا تعهداتی که به عنوان یک خبرنگار هنگام عقد قرارداد داشتهاند موجب از دست دادن کارشان شد. این را از به جهت این گفتم که فراموش نکنیم اهمیت آشنایی با چنین مسائلی تا چه اندازه مهم است.
خبرنگارانی که با اصولی زیربنایی کار روزنامهنگاری و مواردی همچون صداقت و عدم از استفاده از ترفند و دروغ برای گرفتن خبر آشنا هستند تنها شاید باید با مصادیق جدیدی که وارد این عرصه شده آشنا شوند. مصادیقی که میتوان انها را در چارچوبهای کلی که پیش از این فراگرفتهاند وتجربه کردهاند تفسیر و تحلیل کرد.
برای خبرنگاری که ده سال قبل هم حاضر نبود بدون اجازه مصاحبه شونده صدایش را ضبط کند، یافتهها و تحولات جدید باعث میشود که با درجریان قرارگرفتن تحولات حوزه خبرنگاری، مهارتها و دانشی که دارد را به روز کند. آنها که تازه به جرگه روزنامهنگاران پیوستهاند و یا روزنامهنگاران اتفاقی به شمار میآیند و یا بدون آموزش مهارتهای لازم وارد این عرصه شدهاند نیز با آشنا شدن با این دانش و مهارتها و در نهایت ممارست در رعایت کدهای اخلاقی میتوانند شور و علاقه خود را با ابزارهای لازم برای تولید کارهای با کیفیت گره بزنند.
از این منظر میتوان گفت که آژانسهای خبری بزرگی همچون بیبیسی و حتی صدای آمریکا و یا رادیو فردا و مواردی از این دست، چون زیرساختهای آموزشی برای آشنایی خبرنگاران خود با موارد یاد شده دارند، و در فضای بینالمللی تنفس میکنند امکانات خوبی برای درجریان قرارگرفتن با این تحولات دارند. اما خبرنگارانی که در رسانههایی مشغول به کار میشوند که هیچگاه خود را برای آموزش اولیه کارکنانش متعهد نمیبیند- یا بستر لازم برای آن را فراهم نکردهاند- و حتی خود مدیران رسانهها نیز به دانش و مهارتهای گفته شده -و به همین نسبت کدهای اخلاقی و حرفهای- چنین کاری آشنایی ندارند، مسوولیتی دو چندان دارند. چرا که ناآشنایی و یا حتی بی توجهی این رسانهها - و به خصوص رسانههای غیرچاپی یا انلاین- با چنین موضوعات مهمی مسوولیت خبرنگاران آنها را در قبال حرفهای که در پیش گرفتهاند کم نخواهد کرد. دست آخر اگر چه مسوولیت انتشار یک مطلب با رسانه منتشر کننده است، اما این نام خبرنگار است که در پای مطلب مینشیند.
شاید گفت وگو درباره ضرورت چنین نگاهی به رسانهها و باز کردن پنجرهها برای دریافتهای جدید، گامی در این جهت باشد. کار ارزشمندی که شبکه بیبیسی فارسی چندی پیش در ترتیب دادن گفت وگوی زنده دو روزنامه نگار ایرانی برای پرداختن به مباحثی در حوزه روزنامهنگاران ایرانی انجام داد به همراه نوشتههای متعددی که در این حوزه توسط صاحب نظران وعلاقه مندان این حوزه منتشر میشود، همه و همه گامهای موثری است که به تولید ادبیات غنی در این حوزه کمک شایانی خواهد کرد و مسیر روشن تری را برای روزنامهنگاران ایرانی در داخل و خارج کشور نوید خواهد داد و از همین روست که چنین اقداماتی را باید به فال نیک گرفت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر