هنگامی که در ۹ جولای ۱۸۵۰ میلادی، به فرمان امیر کبیر و با شلیک ۷۵۰ گلوله سید علی محمد شیرازی ملقب به باب تیرباران شد، کمتر کسی فکر میکرد اندیشه و آئین بهائیت که او مبشرش بود و توسط میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءالله در سال ۱۸۶۳ میلادی پایه گذاری شد، تا ۱۵۰ سال بعد ادامه یابد و به جایگاهی برسد که بیش از هفت میلیون پیرو از نژاد های گوناگون در ۲۱۸ کشور جهان داشته باشد. اهمیت این گسترش از آنجاست که پیروان این آئین از بدو تاسیس مورد بدترین حملهها توسط روحانیون و حکومتهای ایران قرار گرفته اند. تا آنجا که بنا به آمار نهادهای بهائیان از روز اول اظهار امر باب تا پیش از حکومت محمد رضا شاه متجاوز از بیست هزار بابی و بهائی در ایران کشته شدهاند. این در حالی است که پس از انقلاب اسلامی با قدرت گرفتن روحانیون شیعه در ایران، کلیه حقوق اولیه و انسانی پیروان بهائیت نقض شده و با ایشان مانند فرقههای متعارض رفتار شده است. ولی به راستی آئین بهائی چه میگوید که روحانیان شیعه اینگونه با آن مخالفت میکنند؟
بهائیت از جایی آغاز میشود که شیعه به پایان میرسد، یعنی ظهور مهدی. مهدویت اصلیترین تفاوت این شاخه از اسلام با اکثریت سنی است و به منزله رکن اساسی ساختار شیعه گری است. در چنین فضایی و در حالی که روحانیان خود را نماینده امام زمان می دانستند، باب ادعا میکند که مهدی موعود است. این خود میتواند سر آغاز حمله باشد. هر چند در ابتدا این ادعا چندان جدی گرفته نشد چنان که تا یکسال کمتر کسی به مخالفت با ادعای باب برخاست. ولی پس از آن، هنگامی که گسترش مکتب بابیت رشد روز افزون گرفت، روحانیون بلندمرتبه شروع به مخالفت با این ادعا کردند و آنچنان پیش رفتند که توانستند حکومت را مجاب کنند که باب را به زندان بیاندازد و سپس تبعید کند. این سرآغاز مخالفت ها با آئین نو ظهور بود. پس از مدتی دومین دلیل مخالفت نیز پیدا شد. باب اعلام کرد که پس از او پیامبری ظهور خواهد کرد که او را مَن یُظهِرُهُ الله مینامید. شیعیان و مسلمانان حالا با مشکلی دوگانه طرف شده بودند، زیرا اعتقاد آنان که دیگر پیامبری پس از محمد ظهور نخواهد کرد زیر سوال رفته بود. همین هم موجب شد که مخالفتها و آزار و اذیت پیروان باب گسترده تر شود. اما با تمام مخالفتها آئین باب به شدت در حال رشد بود تا جایی که سرانجام امیرکبیر برای سرکوب این جریان نوظهور فرمان تیرباران باب را صادر کرد. پیرو اعدام او حکومت سختترین فشارها را بر پیروان باب وارد کرد، بسیاری از آنان را به سیاهچاله ها انداخت و به دم تیغ سپرد. حرکتی که البته تاثیر چندانی در نفوذ آئین باب نگذاشت. در میان بابیان اما یکی از اصلیترین و بانفوذ ترین چهرهها به واسطه جایگاه خانوادگیاش زنده ماند. بهاءالله کسی که در اولین سال ادعای باب به او پیوسته بود.
و همو در سال ۱۸۶۳ میلادی در حالی که در بغداد در تبعید بود ادعا کرد من یُظهِرُهُ الله و پیامبر جدید است، بابیان بنا به وصیت باب گروه گروه به او پیوستند و آئین بهائیت پا گرفت. حتی تبعید دوباره بهاء الله به استامبول، ادرنه و سرانجام بندر عکا واقع در فلسطین امروزی نیز نتوانست تاثیری در این دین نوپا بگذارد. بهائیت به سرعت گسترش یافت و توانست در بسیاری از نقاط جهان برای خود پیروانی دست و پا کند. به خصوص در دوران دو جانشینش عبدالبهاء و شوقی افندی سرعت گسترش این دین فزونی یافت و تا کشورهای دوردست آفریقایی و امریکایی نیز کشیده شد. بهاءالله سرانجام در بهجی در شمال عکا به سال ۱۸۹۲ میلادی درگذشت. آرامگاه او در شهر عکا به نام روضه مبارکه قبله بهائیان است. این شهر در حال حاضر جزو اراضی اسرائیل قرار دارد.
روحانیون شیعه که از ابتدا با آئین نوظهور باب به مخالفت برخاسته بودند، طبیعتا ظهور این پیامبر جدید را نیز بر نتابیدند. مخالفتها از همان ابتدا شروع شد و کار به کشتارهای بسیاری کشید. هر چند پس از گذشت زمان و به خصوص در دوران پهلوی اول و با کاهش نفوذ روحانیون، بهائیان توانستند موقعیت اجتماعی خود را سر و سامان دهند و در کنار مسلمانان به راحتی زندگی کنند. به مرور زمان هنگامی که فشارها تاثیری در گرایش مردم به بهائیت نگذاشت، روحانیون قم و نجف به فکر جدال نظری با این آئین افتادند. اوج این حرکت تشکیل انجمن ضد بهائیت یا آنچنان که بعدها نامیده شد انجمن حجتیه توسط شیخ محمود حلبی بود.
دین بهائیت معتقد به اصل نیاز بشر به پیامبران جدید در هر دوران زمانی بنا به نیازهای خاص آن زمان است. در واقع بهاءالله خود را ادامه طبیعی پیامبران پیشین مانند ابراهیم، زرتشت، موسی، عیسی و محمد میداند و معتقد است نیاز زمان به پیامبر جدید هیچ گاه از بین نخواهد رفت. پس به نوعی هر دین جدید وامدار ادیان پیش از خود است. با اینحال بهائیت تفاوتهای چشمگیری در شیوه نگاه با دین اسلام به عنوان آخرین دین بزرگ پیش از خود دارد. تفاوتهایی که خود یکی دیگر از دلایل مخالفت روحانیون شیعه با این دین است. البته مانند همه ادیان توحیدی شباهتهایی نیز میان این دو دین وجود دارد.
تعدادی از مبانی مهم دین بهائیت را میتوان موارد زیر ذکر کرد:
- پرستش خدای یگانه. اعتقاد بر اصول یگانه ادیان الهی و احترام کامل به ادیان گذشته.
- اعتقاد به بقای روح و اینکه روح انسان بعد از جدائی از بدن به سیر خود بطرف خالق ادامه میدهد. بهائیت به معاد جسمانی معتقد نیست و روح را امری الهی میداند.
- ترک تعصبات مذهبی، ملی، نژادی، سیاسی ، و بطور کلی هر نوع تعصبی که موجب نفاق و ایجاد کینه ورزی میان انسانها شود.
- صلح عمومی و وحدت و یگانگی میان تمامی افراد بشر تحت تعالیم روحانی و اجتماعی و اقتصادی دین بهائی در جهان. ایجاد یک زبان بین المللی و یا فراگیری یکی از زبانهای رایج در راستای وحدت تمامی افراد بشر.
- ابطال حکم جهاد. به این معنی که حکم جهاد در این دین وجود ندارد.
- تساوی حقوق زن و مرد.
- حل مشکلات اقتصادی و از میان بردن فاصله طبقاتی.
- مطابقت دین با علم و عقل و پرهیز از خرافات.
- ترک تقلید مذهبی از دیگران و جستجوی حقیقت توسط هر شخص. در دیانت بهائی تقلید از علما وجود ندارد و مقامی مانند کشیش، خاخام، آیت الله شیخ و مفتی وجود ندارد که رهبری دینی کسی را بعهده بگیرد.
- حق انتخاب آزادانه دین پس از رسیدن به بلوغ.
- تعلیم و تربیت اجباری برای همه افراد و ضرورت دین در جامعه.
- نفی تعدد زوجات. حق انتخاب در ازدواج با موافقت دختر و پسر، آزادی ازدواج با سایر ادیان و حق برابر طلاق برای زن و مرد. همچنین در دین بهائی ازدواج با محارم ممنوع است.
- ابطال حکم نجاست و اعتقاد به پاک بودن پیروان دیگر ادیان.
- عدم مداخله در سیاست. به معنی عدم دخالت در زد و بندهای سیاسی که تولید نفاق، تفرقه و جدایی میکند و مانع اتحاد بین المللی میشود.
- ابطال حکم نهی از منکر و امر بمعروف.
- آزادی پوشش برای مردان و زنان (نفی حجاب). بر این اساس هیچکس نمیتواند در نوع آرایش و لباس افراد تصمیم بگیرد و نظر خود را به دیگران تحمیل کند.
دیده میشود که تقریبا تمامی ارکان قدرت گیری قشر روحانی در این مبانی نادیده گرفته شده است. مبانی بهائیت به خصوص درباره مساوات زن و مرد، حق طلاق، مخالفت با حجاب اجباری، ترک جهاد و ... در مخالفت صریح با آموزه های قرآن است. و البته برای بسیاری از پیروان آئین بهائیت همین نکات است که جالب و در عین حال جذاب است. آموزه های بهائی آشکارا به واسطه اختلاف زمانی کم با دوران معاصر، با نیاز های جامعه جدید هماهنگتر است و در بسیاری موارد با مبانی اسلام در تضاد قرار دارد. اسلام شیعه به طور خاص خود را دینی حکومتی و سیاسی میداند و معتقد به تقلید است. همچنین بر موروثی بودن دین تاکید دارد و بر اختلاف حقوق زن و مرد صراحت دارد. همچنین در زمینه جهانی شدن و ساختار حکومتی اختلافات جدی با بهائیت دارد (که در بخش بعد به آن پرداخته میشود).
پس از انقلاب اسلامی و پس از انحلال انجمن حجتیه، جمهوری اسلامی روشی جدید را برای مقابله با بهائیان در پیش گرفت. این روش جدید چیزی نبود به جز حذف فیزیکی، فشار بر سران بهائیان و اعدامهای گسترده. در سالهای اول انقلاب بسیاری از اماکن مقدس بهائیان مانند منازل باب و بهاء الله تخریب شد و حتی در شیراز تعدادی از معلمان بهائی اعدام شدند. مقامات ایران به صراحت از بهائیان بازداشت شده به عنوان فرقه ای جاسوس و مخالف حکومت ایران یاد میکنند. این حملهها به مرور کاهش یافت تا اینکه در چند سال اخیر مجددا افزایش یافته است. فرزندان بهائی در صورت اعلام بهائی بودن اجازه تحصیلات عالیه و استخدام در موسسات دولتی و نیمه دولتی را ندارند. در چند مورد قبرستانهای آنان تخریب شده و حتی در یکی از روستاهای مازندران خانههای آنان با خاک یکسان شد. همچنین تعدادی از چهره های شاخص بهائی در ایران به اتهام جاسوسی به زندانهای طولانی مدت محکوم شدند.
تجربه تاریخی ثابت کرده است که فشار بر پیروان ادیان الهی، نتیجهای عکس در بر خواهد داشت. همواره جواب منطق و استدلال، علم و دانش بوده است و مخالفت با بهائیت نیز از این قاعده مستثنا نیست.
در بخش بعد این گفتار به ساختار اداری و حکومتی و نسبت این ادیان با حقوق بشر و اندیشه های جهانی شدن خواهیم پرداخت.
منابع:
· کتاب ایقان
· کتاب اقدس
· مجموعه الواح مبارکه
· تاریخ نبیل تالیف محمد علی زرندی
· بهائیگری تالیف احمد کسروی
· بهاءالله شمس حقیقت تالیف حسن بالیوزی
· وب سایت رسمی دین بهائی
· در شناسائی آئین بهائی تالیف هوشمند فتح اعظم
· گفتاری کوتاه درباره دیانت بهائی تالیف موژان مومن
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر