آقای مسعود موحد مطلب خود را با ارائه تعریف صحیح لغوی «معجزه» آغاز میکند یعنی «امر خارق العادهاي كه ديگران از آوردن مثل آن عاجز باشند». ما نیز بر همین اساس به انتقادات پاسخ میدهیم و نشان میدهیم که انسان از آوردن مثل آیات قرآن عاجز خواهد بود. در این راستا، انتقادات منتقد را با قلم خاکستری رنگ نشان خواهیم داد و پاسخهای خود را با قلم مشکی.
انتقاد نخست نویسنده این است که:
در وجهه ايهامي و كنايتهايي كه در قرآن وجود دارد و كلا در مورد آرايههاي ادبي بكار رفته در اين كتاب بحث كارشناسي، با علماي ادبيات. اما آنچه در قدر فهم نگارنده است آنكه كتب و داستانهايي بس زيباتر و جذابتر از قرآن را ديده و خواندهام كه انسان را ياراي زمين گذاردنشان نبوده تا سطر آخر را نخوانده است.
پاسخ این است که بر خلاف پیش فرض ذهنی نگارنده، قرآن کتاب داستان نیست و در هیچ آیهای گفته نشده که قرآن یک کتاب داستان جذاب میباشد. همانطور که در ابتدای قرآن، در آیه دوم سوره بقره آمده است قرآن (هُدًى لِلْمُتَّقِينَ) یعنی «برای متقیان هدایت است» و با مطالعه سایر آیات قرآنی در مییابیم که قرآن نه کتاب داستان بلکه کتاب «نجات انسان از گمراهی» و «هدایت او به سمت نور و سعادت ابدی» است و در آن حقائق گوناگون مرتبط با زندگی دنیوی و اخروی انسان بیان شده است و وقایع تاریخی بازگو شده در آن در بر گیرنده عبرتهایی است که در راستای هدایت انسان و به فکر واداشتن او هست و نه داستان سرگرم کننده و همچنین هدف از نزول قرآن توسط خالق انسانها با هدف از نگارش رمانهای تخیلی هری پاتر آسمان تا زمین تفاوت دارد. بنابر این نمیتوان یک کتاب داستان را با کتاب هدایت مقایسه کرد زیرا در غیر این صورت قیاس مع الفارق صورت گرفته است.
دومین نظر شخصی نویسنده چنین است:
بعضي شايد بگويند كه قرآن به زبان عربي نازل شده و چون ما فارسي زبانان ترجمه اين كتاب را ميخوانيم از زيبايي بيبديل آن نا آگاهيم.
در مورد عربی بودن قرآن باید به این نکته توجه داشت که جوینده حقیقت هر زبانی را که در این راه مورد نیاز داشته باشد یاد میگیرد و در این راستا تلاش میکند و در مورد زیباییهای موجود در قرآن بیان این نکته ضروری است که اسلوب ادبی بکار رفته در آن قبل از نزول قرآن در هیچ کتاب عربی قبل از قرآن سابقه نداشته است و ادبیات منحصر بفرد موجود در آن بر افرادی که حتی از زبانها و نژادهای دیگر، جوینده حقیقت بودهاند و در تحقیقات خود به اسلام و نهایتا به کلام خالق انسان رسیده اند پوشیده نبوده و البته آنرا بسیار ساده و قابل فهم یافتهاند و در این راستا میتوانید تجارب شخصی بزرگان ادبیات ایران زمین در کتابهایشان و یا زندگینامه تعدادی از محققین معاصر را بخوانید تا با عزم جزم شده و روحیه محکم حقیقت جویی و تجارب شخصی این افراد در این زمینه آشنا شوید:
۱- به سوی نور جلد اول، دوم و سوم
۲- توبه کنندگان - داستان توبه تعدادی از بانوان عصر حاضر
۳- از آهنگ پاپ تا آهنگ ناب
۴- لیست ویکیپدیا از تعدادی از هدایت یافتگان شهیر
۵- قرآن کتابی شگفت انگیز
انتقاد بعدی نویسنده:
كافي است ليست بلندبالايي از شاهكاراي ادبي كه توسط مترجمان به زبان فارسي ترجمه شدهاند را شاهد بياوريم كه با وجود ترجمه بودن متن، از زيبايي و كشش و ايجاز جملات و كليات اثر كاسته نشده است.
نکته مهمی که الهی بودن قرآن را اثبات میکند این است که سخنان پیامبر صلی الله علیه وسلم در کتب حدیث همگی ثبت هستند و سبک ادبی و اسلوب گفتاری در عبارات احادیث زمین تا آسمان با اسلوب قرآن متفاوت هست و هر زبان شناس عرب به راحتی این تفاوتهای چشمگیر را مشاهده میکند و امکان ندارد که یک نفر در آن واحد بتواند با دو اسلوب کاملا متفاوت سخن بگوید و در سنت ثبت هست که پیامبر در آن واحد آیات نازل شده (قرآن) و تبیینها و توضیحهای خود (حدیث) را که هر دو جدید بودند و اسلوب گفتاری متفاوتی داشتند را برای یارانش بیان مینمود و هر انسانی از چنین کاری عاجز هست (آن هم کسی که سواد خواندن و نوشتن ندارد) پس بدون تردید قرآن معجزه هست. برای مثال شما میتوانید به هر زبان شناس عرب عبارات حدیث و قرآن را نشان دهید تا تفاوتهای زمین تا آسمان آنها را به شما بگوید. برای مثال در اینجا دو عبارت را یکی از حدیث و دیگری از قرآن میآورم: «من كذب علي متعمدا فليتبوا مقعده من النار» از صحیح بخاری و «ومن اظلم ممن افترى على الله كذبا ،او قال اوحي الي ولم يوح اليه شيء ،ومن قال سانزل مثل ما انزل الله، ولو ترى اذ الظالمون في غمرات الموت والملائكة باسطوا ايديهم ،اخرجوا انفسكم اليوم تجزون عذاب الهون بما كنتم تقولون على الله غير الحق وكنتم عن اياته تستكبرون» از قرآن هر دو عبارت در مورد دروغ بستن به وحی بود اما از لحاظ ادبی، به هیچ وجه همخوانی ندارند. همچنین زیباییهای خاصی که در قرائت قاریان قرآن دیده میشود هرگز برای تلفظ عبارات حدیث بکار نخواهد رفت چون تفاوتهای آن ملموس شده و زیبایی آن از بین میرود و این ناشی از تفاوت ادبی آنها است.
یکی دیگر از تفاوتهای بارز قرآن با آثار ادبی بشری این است که یادگیری و فهم آثار ادبی نگاشته شده توسط انسان غیر همزبان آسان نیست اما یادگیری قرآن آسان است و میبینیم که با وجود اینکه اسلوب ادبی قرآن در هیچ کتاب عربی سابقه نداشته و ادیبان قدیم و جدید عرب را متحیر کرده است، باز هم یادگیری آن توسط غیر عرب زبانان ساده است اما یادگیری مثنوی توسط یک عرب یا غیر فارس دیگر آسان نیست. به کتابهایی که گذاشتم مراجعه کنید.
از دیگر نکاتی که آسمانی بودن قرآن را اثبات میکنند بیان دقیق و موجز مسائلی است که درستی و نادرستی آنها تا یکصد سال پیش بر غیر مسلمین مشخص نبوده و پس از پیشرفتهای علمی حاصله درستی آنها مشخص شدهاند که از آن دسته میتوان به حالات تصویری مراحل خلقت جنین، محل قرارگیری سلولهای تناسلی بنیادین، وضعیت کائنات قبل از شکلگیری آنها، بسط تدریجی کائنات، رخدادهای تاریخی پیشبینی شده فراوان و امثال آن اشاره کرد. اصولاً قرآن کریم کتاب هدایت و راهنمای بشر برای عبادت خالصانه خدا میباشد نه کتاب نظریات و یافتههای علمی اما به منظور اثبات معجزه بودن آن همواره اشارات علمی در آن وجود دارد تا تائیدی بر الهی بودن قرآن و نبوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و سلم باشد. در مورد خلقت جنین میتوانید به ویدئوهای پروفسور کیت مور (Keith Moore) پدر جنین شناسی جهان و دانشمند مسلمان شده مراجعه کنید و برای محل قرارگیری سلولهای تناسلی اولیه یعنی Primordial germ cells یا PGCs میتوانید به الطارق/7 و برای مهبانگ به النبیاء/۳۰ و توضیحات این لینک و در رابطه با بسط تدریجی کائنات به الذریات/۴۷ و برای مشاهده اعجازات علمی دیگر به بخشهای انگلیسی و عربی وبسایت quran-m.com مراجعه کنید.
منتقد در ادامه انتقادات خود سوالی را بدین شکل مطرح نموده است:
آنگاه كه متوني زيباتر و شيواتر از قرآن وجود دارد و مهمتر از همه جنبه عملي آن است كه مغفول مانده. قرآن به عنوان معجزه بايد كه نمود بارز بيروني داشته باشد. از پس اين يكهزارو چهارصد سال اين كتاب بر چه كساني تاثير معجزه گونهای گذارده است؟
پاسخ به این سوال برای ما بسیار ساده است چون کسانی که ما ایشان را بزرگان علم و دانش و ادبیات ایران مینامیم از تاثیر گذار بودن قرآن بر شخصیت و آثارشان سخن میگویند مثلاً طبری مورخ ایرانی قرن سوم هجری و یکی از نوابغ روزگارش کتاب معروف «تفسیر القرآن ومعانیه» را نگاشته است و سعدی نامدار میگوید «مراد از نزول قرآن تحصیل سیرت خوبست» و حافظ با افتخار تمام میگوید «هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم» و ابن سینای دانشمند در مورد مسلمان بودنش ادعا میکند که «محکمتر از ايمان من ايمان نبود» و سایر ادیبان و فرهیختگان تاریخ ایران نیز از موثر بودن قرآن بر آثار ایشان سخن گفتهاند که پاسخ سوال منتقد بدین شکل داده شد که البته چنین تاثری از قرآن طبیعی است زیرا قرآن انسان را به تعقل و تحقیق و پژوهش و اندیشیدن در درون خود (روم/۸) و همچنین اندیشیدن در آسمانها و زمین (آل عمران/۱۹۱) دستور میدهد.
یکی دیگر از انتقادات چنین است:
خوارج، كه همگي از حافظان قرآن بودند؟
يا نسلهاي ماضي چون وهابيان، طرفداران القائده، جندالله و يا همين هموطنان شيعه خودمان، مسئولاني چون سردار زارعيها، رفيق دوستها سعيد اماميها و....
عبارت وهابی برچسبی است که توسط حاکمان ایران و برخی فرقههای متصوفه ابداع شده است که هیچ تعریف خاصی برای آن ندارند و مشخص نیست که منظورشان از وهابی یعنی چه و شما فردی را نمییابید که خود را وهابی بداند. در مورد فرقه های «منحرف» که برداشتهای شخصی از آیات قرآن دارند بیان این نکته کافی است که خداوند در آیه هشتاد و دوم سوره اسراء به صراحت میفرماید: «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا» یعنی «و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است برای مؤمنان نازل میکنیم و ستمگران را جز خسران نمیافزاید» یعنی لزوما هرکس قرآن بخواند برحق نیست چون بسیاری گروهها و افراد هستند که از ناب بودن یک حقیقت سوء استفاده میکنند و یا بهدلیل مقلد بودن فریب این گروهها را میخورند که دلیل آن استدلال فاسد به نصوص الهی بر اساس امیال درونی توسط انسانهای گمراه است و در مورد اینکه چه کسانی با مطالعه قرآن گمراه میشوند خداوند در آیه بیست و ششم سوره بقره در رابطه با مثل قرآنی میفرماید: «يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِينَ» یعنی «خدا جمع زیادی را با آن گمراه و گروه بسیاری را هدایت میکند ولی تنها فاسقان را با آن گمراه میسازد» و پیامبر در توصیف خوارج میفرماید «يقرؤون القرآن لا يجاوز تراقيهم يمرقون من الإسلام» (صحیح بخاری/۶۹۳۴) یعنی «قرآن میخوانند اما از حنجرههایشان تجاوز نمیکند و از اسلام مارق میشوند». برای توضیحات بیشتر در مورد خوارج به این کتاب مراجعه کنید که در حالت کلی در این زمینه روشنگرانه است.
آخرین انتقاد ایشان چنین است:
تاثير اين آيات كه معجزه خوانده ميشود بر سي ميليون دانش آموز نسل سوم كه هر روز و هر روز بر سر صفهاي مدرسه، اين آيات را نوش كردهاند چه بوده، كه امروز همينها جزء سرسختترين ناقدان همان آياتند؟
قرآن برای عمل کردن به آن نازل شده است (اسراء/۹) ولی مدرسهای که شما دانش آموز آنجا بودهاید اساسش بر پایه ولایت مطلقه فقیه که پدیدهای الحادی و معادل انکار قرآن هست بنا نهاده شده است. برای اثبات الحادی بودن ولایت مطلقه فقیه همین بس که در آیات العنكبوت/٢٢ و البقرة/١٠٧ و التوبة/١١٦ و هود/١١٣ و السجدة/٤ از قرآن صراحتا آمده است: «جز خدا هیچ ولیای ندارید» اما طرفداران این نظام «شرک آلود» با افتخار تمام میگویند «ولی مطلق ما خامنهایست». پس در حقیقت خامنهای را چون بت پرستش میکنند و نسبت به ایات صریح قرآن الحاد دارند. در آیات قرآن باید تفکر و تعقل کرد و به همین خاطر است که سعدی میگفت: «مراد از نزول قرآن تحصیل سیرت خوب است نه ترتیل سورت مکتوب». (سورت=سوره)
(هو الذي ينزل على عبده آيات بينات ليخرجكم من الظلمات إلى النور) حدید/9
«او کسی است كه آيههای واضح و روشن را بر بنده خود نازل میگرداند تا شما را از تاريكيها به نور برسان»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر