 
                                      
 
  
  اول مرداد سالگرد انحلال انجمن حجتیه است. سال ۱۳۶۲ در چنین روزی پس از سخنرانی تند آیت الله خمینی درباره این انجمن، انجمن خیریه حجتیه مهدویه در اطلاعیهای رسمی اعلام کرد «از این تاریخ، تمامی جلسات و خدمات انجمن تعطیل میباشد و هیچکس، مجاز نیست تحت عنوان این انجمن کوچکترین فعالیتی کند و اظهار نظر یا عملی مغایر تعطیل، نماید ...». آیت الله خمینی چند روز قبلش  گفته بود: «یک دسته دیگر هم تزشان ایناست که بگذارید که معصیت زیاد بشود تا حضرت صاحب بیاید، حضرت صاحب مگر برای چی میآید؟ حضرت صاحب میآید معصیت را بردارد ما معصیت کنیم که او بیاید؟ این اعوجاجات را بردارید، این دسته بندی ها را برای خاطر خدا، اگر مسلمید و برای خاطر کشورتان اگر ملی هستید این دستهبندیها را بردارید. در این موجی که الان این ملت را به پیش می برد در این موج خودتان را وارد کنید و بر خلاف این موج حرکت نکنید که دست و پایتان خواهد شکست». اما با وجود این انحلال رسمی در ۲۷ سال پیش، انجمن حجتیه همچنان در صحنه سیاست ایران حضور دارد، حضوری که بیشتر از آنکه به واسطه اعمال و رفتار هوادارانش باشد، ناشی از استفاده از نام آن برای تهمت زدن به رقبای سیاسی است. اما به راستی انجمن حجتیه چه بود؟ چه میخواست؟ چه میکرد؟ و از همه مهمتر آیا عقاید آن بد بود یا خوب؟ به راستی مرز میان تهمت و واقعیت کجاست؟
  
 شیخ محمود ذاکر زاده تولائی معروف به حلبی، روحانی شیعه و از طرفداران مصدق بود. پس از کودتای ۲۸ مرداد دست از سیاست کشید و عمرش را در پی عقیده دیگری گذاشت که آن مبارزه با دین بهایی یا به قول خودش فرقه ضاله بهائیت بود. در همین راستا اقدام به راهاندازی انجمن ضد بهائیت کرد که بعدها به انجمن حجتیه تغییر نام داد. انجمنی که به واسطه دیدی نو و همینطور شخصیت شیخ محمود حلبی توانست در میان طبقات دانشجو و طلبه طرفداران بسیاری بیابد. آن طور که گفته میشود شیخ حلبی معتقد به برخورد فیزیکی با بهائیان نبود و عقیده داشت باید با دلیل و منطق به مبارزه با آنان رفت. اما در عین حال بهائیان معتقدند شواهد بسیاری دارند که بیشتر آزار و اذیتهایی که بر پیروان این آئین رفته از ناحیه اعضای انجمن حجتیه بوده است. 
  
 در طی زمان انجمن حجتیه علاوه بر مبارزه با بهائیان در حوزه اندیشه شروع به ترویج عقایدی نمود که بر مبنای نظریه مهدویت تدوین شده بودند. مهمترین این عقاید جدایی دین و سیاست است. به نظر اعضای انجمن حجتیه حکومت خالص اسلامی تنها به وسیله مهدی موعود قابل تشکیل است و هر حکومت اسلامی به جز این ناگزیر به شکست است. انجمن حجتیه معتقد بود عالمان دینی نباید در سیاست دخالت کنند زیرا دخالت آنان منجر به پائین آمدن شان روحانیت شیعه خواهد بود. همچنین عقیده داشتند در زمان غیبت، مسلمانان نباید جهاد کنند، زیرا درگیری با قدرت های  غالب ثمری به جز تضعیف و شکست مسلمانان نخواهد داشت. همچنین آنان معتقد بودند برای تشکیل حکومت اسلامی علاوه بر عدالت (که از شروط مرجعیت است) به عصمت و علم الهی نیز احتیاج است. که این شروط تنها در مهدی موعود وجود دارد.
  
 تضاد این اندیشه ها با تز ولی فقیه آیتالله خمینی آنقدر آشکار است که هیچ شکی در چرائی حذف این گروه باقی نمیگذارد. اما این نکته را نیز نباید از نظر دور نگاه داشت که انجمن حجتیه متشکل از روحانیانی با نفوذ بود و روابط بسیار خوبی با مراجع غیر سیاسی قم و نجف مانند گلپایگانی و سیستانی داشت. نفوذی که هزینه حذف آنها را بالا میبرد. هر چند که در جو ابتدای انقلاب و خفقان سیاسی زمان جنگ، در ظاهر آیتالله خمینی توانسته بود دست این گروه را از حوزه علمیه پاک کند، ولی در سال های ابتدائی دهه ۷۰ اخباری به گوش میرسید که موید فعالیت دوباره این گروه بود. 
  
 در سال های اخیر تعدادی از چهره های شاخص مذهبی به وابستگی به این انجمن متهم شدهاند. آیتالله خزعلی و جنتی از جمله این افراد هستند. همچنین بارها در تریبونهای مختلف به نفوذ این انجمن در ارکان تصمیمگیری نظام جمهوری اسلامی اشاره شده است. محمود احمدینژاد و نزدیکانش نیز بارها به هواداری از انجمن حجتیه محکوم شدهاند. هر چند که هر بار این قضیه را از اساس رد کردهاند. چندی پیش نیز علی اکبر محتشمی در سخنانی تند به مصباح یزدی تاخت و او را متهم به حرکت سازمان یافته برای نفوذ انجمن حجتیه به مجلس خبرگان کرد.
  
 ولی آیا واقعا حضور این تفکر خطری برای آینده ایران است؟ یا حتی خطری برای آینده اسلام شیعه؟ دلیل مخالفت روحانیان حکومتی در ایران با این انجمن چیست؟ آیا این دلیل جدا از برخوردی است که همین نظام با مراجع مستقل و غیر سیاسی در سال های اول انقلاب کرد؟ تصفیه وسیع حکومت اسلامی که از سازمان مجاهدین و نیروهای ملی مذهبی شروع شده بود خیلی زود به حوزههای علمیه نیز رسید و یکی از شاخههایی که باید بریده می شد بدون شک انجمن حجتیه بود. عدم اعتقاد آنان به ولی فقیه و حکومت اسلامی زهر خطرناکی بود که حکومت توان رقابت با آن را از بعد نظری نداشت. چرا که بسیاری از مراجع تقلید آن زمان اعتقادی به اسلام حکومتی مورد نظر آیتالله خمینی نداشتند و همین موجب قوام گرفتن اندیشه  انجمن حجتیه در حوزههای علمیه شده بود. ساختار سازمان یافته انجمن و ظاهر مدرنتر مروجان این عقیده، استفاده از وسایل مدرن ارتباط جمعی و نظریات جذاب جدایی دین از سیاست نیز موجب شده بود در میان قشر دانشجو و تحصیل کرده نیز هوادارانی پیدا کند.
  
 پس از ۲۷ سال از انحلال رسمی انجمن حجتیه هنوز ابهامات زیادی از کارکردهای آن و تاثیراتش وجود دارد. عقاید آنان در ترویج گناه برای ظهور منجی هنوز مورد ابهام است و همین طور نقش آن ها در سرکوب بهائیان. با وجود این روحانیان جمهوری اسلامی هنوز از نام حجتیه برای تهمتزنی به رقیبان سیاسی خود استفاده می کنند بدون آنکه واقعا به محتوای اتهامات خود اندیشیده باشند.
  
 
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر