مصاحبه شمس الدین حسینی، سخنگوی اقتصادی دولت، تمام عملکرد اقتصادی دولت را مثبت ارزیابی می کند و تنها مسئله، افزایش بدهی دولت به بانکهاست و آن هم معلوم شده است که حدودا چهارصد میلیارد تومان کمتر از سال گذشته می باشد.
در این گزارش حسینی بر کاهش نرخ تورم به ۹/۹ درصد تکیه می کنند و تردیدهای خبرنگاران در این باره را با این استدلال رد می کند که همین بانک مرکزی سال گذشته آمار ۲۴ درصد نرخ تورم را منتشر کرد و اگر آن ۲۴ درصد مورد قبول بوده است این ۹/۹ درصد هم باید پذیرفته باشد. ولی با رجوع به سایت رسمی بانک مرکزی آمار دیگری مشاهده می شود که تردیدهای خبرنگاران را تقویت می کند. عین عبارت این است:
"شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی در مناطق شهری ایران در فروردین ماه 1389 نسبت به ماه قبل 0/1 درصد افزایش یافت. در مقایسه با ماه مشابه سال قبل ، شاخص مذکور 3/10 درصد رشد داشته است. نرخ تورم در دوازده ماه منتهی به فروردین 1389 نسبت به دوازده ماه منتهی به فروردین 1388 معادل 4/10 درصد می باشد."
همانطور که مشاهده می شود عدد مذکور ۴/۱۰ درصد است (البته می توان آنرا ده و چهاردهم درصد هم خواند ولی در اینصورت 0/1 را نیز باید یکدرصد بخوانیم که منطقی به نظر نمی رسد. همین خوانا نبودن گزارش منتشر شده به تردیدها می افزاید. مگر اینکه بپذیریم هدف گنگ و نامشخص بودن آمار است.). رقم منتشر شده توسط همان بانک مرکزی که حسینی به آن اشاره کرده در هر دو صورت (۱۰/۴ یا ۴/۱۰) با ۹/۹ درصد (که به زور دروغ تک رقمی شده) متفاوت است.
در بخش دیگری از این مصاحبه حسینی در پاسخ به سوال خبرنگاری درباره صحت موجودی ۱۰۰ میلیارد دلاری صندوق ذخیره ارزی (که اخیرا در مصاحبه احمدی نژاد به آن اشاره شده است)، می گوید: "چو دانی و پرسی سوالت خطاست"!!!
سخنگوی اقتصادی دولت کودتا، ما می دانیم که احمدی نژاد دروغ می گوید. ما دیده ایم که همین یکسال پیش آمار و ارقام را دستکاری شده به مردم تحویل داد. ما می دانیم که اگر دروغ نمی گفتید و اگر صداقت داشتید، لازم نبود متن قرارداد خط لوله صلح را محرمانه نگه دارید و حتی آنرا به مجلس هم ارائه ندهید. ما برای این می پرسیم که شاید وجدان شما روزی به درد آید و از خطاکاری دست بکشید. ما می دانیم که کفگیر صندوق ذخیره به ته دیگش خورده و امروز باید منظور احمدی نژاد از ۱۰۰ میلیارد دلار را با "مجموعه ذخاير ارزي در بخش داراييهاي بانك مركزي" توجیه کنید.
بعد از انتخابات سال گذشته و ورود سیل خروشان مردم به عرصه دفاع از حقوق مدنی و ابراز مخالفت با تمامیت خواهانی که رای مردم را به سرقت بردند ، رسانه غیر ملی تمام توان خود را به کار گرفت تا آب رفته را به جوی بازگرداند. پس از چند مناظره زنده که بین اصولگرایان و اصلاح طلبان برگزار شد و بدلیل استدلالهای محکم اصلاح طلبان و دفاع از حقوق مردم و قانون اساسی و شفافیت در گفتار، تصمیم بر آن شد که اصلاح طلبان را از همه تریبون های مردمی دور نگه دارند و کوچکترین راه های ارتباطی را بر ایشان ببندند ، اما هر از گاهی در همین رسانه غیر ملی فعالان سیاسی دیگری علم دفاع از مردم را بر می دارند .
در یکی از این برنامه ها که از طریق رادیو تهران پخش شد حمید رسایی نماینده مجلس و یکی از حامیان جدی احمدی نژاد رو در روی دکتر صادق زیبا کلام استاد دانشگاه قرار گرفت این برنامه در 23 خرداد 89 و با موضوع خواص و نقش آنان در انتخابات دهم به صورت زنده پخش شد .
طبق روال چند ماه گذشته حامیان کودتا، رسایی سعی کرد تا نظام جمهوری اسلامی را در جایگاه حکومت علی (ع) قرار دهد و از این منظر همه جریانها را به اتفاقات صدر اسلام گره زند ، اما با تحلیل هوشمندانه زیبا کلام روبرو شد که می پرسید: "نظام سیاسی ما را چه می شود که این قدر در سطح بالای آن تلفات دارد. ما پنج رییس جمهور داشته ایم -غیر از آقای احمدینژاد که فعلا هستند- اما از این پنج روسای جمهور قبلی آیت الله خامنه ای که شدند رهبر، شهید رجایی هم که شهید شدند ،سه نفر دیگر مغضوب شدند! بنی صدر مغضوب شد، آقای هاشمی مغضوب شد، آقای خاتمی هم مغضوب شد. ما سه نخست وزیر داشتیم که آقای باهنر شهید شدند و دوتای دیگر مغضوب شدند علت این تلفات در راس نظام چیست؟".
در جایی دیگر زیبا کلام در مقام دفاع از حقیقت ، به جمعیت سه میلیونی 25 خرداد اشاره می کند و وقتی با مقاومت مجری و رسایی روبرو شد باز هم از موضع خود عقب نشینی نمی کند و بر جمعیت سه میلیونی تاکید می کند
رسایی سعی می کند با سخیف ترین جملات فرافکنی کند و با استدلال های کودکانه و تمسخر سعی در تخریب جو مناظره می کند و در نهایت به تقلید از پیشوایش دست در صندوقچه خاطرات می کند و زیبا کلام را حامی رضا شاه می نامد و میرحسین موسوی و آیت الله هاشمی و شیخ مهدی کروبی را در ردیف رضا شاه قرار می دهد .
رسایی به ریزش و رویش خواص در یک سال گذشته اشاره می کند و خود را در زمره خواص با بصیرت می نامد اما زیبا کلام در پاسخ می گوید امیدوارم آنقدر زنده باشم که روزی را که اولین انتقاد را آقای رسایی به حکومت کرد ، روزی که اولین مخالفت را با حکومت کرد ببینم! آنوقت خواهیم دید که رویش و ریزش و این جور چیزها یعنی چه و مادام که این توسعه نیافتگی سیاسی در نظام ما وجودداشته باشد همین خواهد بود ، آقای رسایی، رییس مجلس و رییس جمهور امروز و آینده تا زمانی از شأن و جایگاه برخوردارند که لب فرو بندند و سخن نگویند و آنچه را حکومت می کند تایید کنند ، اگر این کار را نکنند آنوقت سقوط می کنند . آقای رسایی به جای این که بیاید بگویید نظام ما را چه می شود این چه جور نظامی است که داره با افراد خودش با فرزندان خودش با محصولات خودش این گونه برخورد می کند، تازه افتخار هم می کنید و آن را نشانه سلامت نظام می دانید مثل این که نظام هند و بلژیک و انگلیس و فرانسه و دیگر نظام ها ناسالمند و بیمارند.
رسایی این بار از زیبا کلام سوال می کند که چرا کسی در روز 22 خرداد امسال به خیابانها نیامد و اعتراض نکرد ؟ پاسخ او این است که "یعنی اگر اینها درخواست راهپیمایی می کردند شما مجوز می دادید؟" رسایی با اشاره به این نکته که عدم صدور مجوز به دو دلیل بوده یک اینکه در واقع اصلا در خواستی به استانداری داده نشده و دوم اینکه لزومی برای صدور مجوز نبوده، به این موضوع اشاره می کند که مردم بعد از اتفاقات سال گذشته پی به دروغ های سران فتنه بردند و از حمایت ایشان دست برداشتند و سپس این گونه استدلال می کند که 25 میلیون به احمدی نژاد رای دادند و 13 میلیون طرفدار مهندس موسوی چون به ماهیت ایشان پی بردند ریزش کردند زیبا کلام در پاسخ به این مدعا می گوید :نخیر آقای رسایی در این فاصله هزاران نفر بازداشت شدند، داستان کهریزک اتفاق افتاد، داستان زیر گرفتن مردم توسط وانت نیروی انتظامی پیش آمد، تیر اندازی شد به مردم ، کسانی در دادگاه بدون هیچ عذر و بهانه ای پنج سال و شش سال زندان محکوم شدند. اینها اتفاق افتاد.
و در پایان رسایی سوال می کند آیا ملاک حال افراد است یا گذشته که در جواب زیبا کلام می گوید ملاک حاکمیت قانون است .
متن كامل اين مناظره:
مجری: روز گذشته در باره پدیدارشناسی انتخابات 22 خرداد و پیام های رای 25 میلیونی مردم به آقای دکتر احمدی نژاد دخالت عمل خارجی به نفع یکی از جریان های سیاسی و پروژه چند میلیاردی آمریکا برای ایجاد اختلال صحبت کردیم و امروز می خواهیم درباره نقش خواص در انتخابات 22 خرداد صحبت کنیم. بحث را با حجت الاسلام رسایی نماینده تهران شروع می کنم و از ایشان می پرسم که اساسا نقش و کارکردهای خواص در انتخابات گذشته چه بود؟
رسایی: بسم الله الرحمن الرحیم. سلام عرض می کنم به میهمان محترم و شما و همکارنتان و همچنین شنوندگان خوب برنامه و امیدوارم که خداوند توفیق دهد در ایجاد بصیرت هر چه بیشتر در خودمان و جامعه موفق باشیم.
ببینید سال گذشته به عقیده من سال ریزش ها و رویش های خواص بود. ما خواصی را در سال گذشته تجربه کردیم که هیچ انتظار تصمیمات غلط از آنها نداشتیم ولی شاهد بودیم که آنها این تصمیمات را اتخاذ کردند از طرفی هم شاهد رویش در عامه مردم بودیم. در بسیاری از کسانی که فکر نمی کردیم به این گونه در میدان دفاع از انقلاب وارد بشوند.
سال گذشته به عقیده من همه مردم ما خواص بودند و به جرات می شود گفت که برخی که به عنوان خواص شناخته می شدند، وقتی پای استدلال ها و حرف های آنها می نشستیم و گوش می کردیم، می دیدم که استدلال های آنها بیشتر شبیه استدلال عوام است با همان تعریفی که آنها دارند. سال گذشته سال پرهزینه ای برای نظام اسلامی بود اما منافع زیادی هم برای نظام اسلامی داشت تا جایی که می توان گفت هزینه ای که پرداختیم خیلی کمتر از سودی بود که بردیم. دشمن در سال گذشته تا پشت درب خانه های خواص ما هم نفوذ کرد ولی دیدند که اگر بسیاری از کرسی های خواص را هم در اشغال خودشون بگیرند، انقلاب اسلامی خیلی مستحکم تر از این است که باز این مردم دچار مردودی بشوند .
مجری: با تشکر از شما البته بنای ما در این برنامه بر این است که میهمانان کمی با صراحت و شفافیت سخن بگویند و به مصادیق اشاره کنند.
رسایی: انشالله
مجری: خب جناب آقای زیباکلام، نخبگی در ایران و بخصوص موضع نخبگی بیشترین لطمه را دید و حوادث ناخوشایند بعد از انتخابات نشان داد که مواضع نخبگان به خصوص نخبگان سیاسی نیازمند مراقبت و توجه بیشتر است . شاید در شرایط فعلی اساسا بقای نخبگی، ضرورت یک آسیب شناسی را بیشتر می کند.
زیباکلام: با یاد و نام حضرت حق و با عرض سلام و ادب به شنوندگان و همچنین حجت الاسلام رسایی و شما و همکارانتان. من فکر می کنم زمان آن رسیده که ما یک سئوال اساسی تر از خودمان بکنیم. سئوال کنیم که نظام سیاسی ما را چه می شود که این قدر در سطح بالای آن تلفات دارد. ما پنج رییس جمهور داشته ایم -غیر از آقای احمدینژاد که فعلا هستند- اما از این پنج روسای جمهور قبلی آیت الله خامنه ای که شدند رهبر، شهید رجایی هم که شهید شدند ،سه نفر دیگر مغضوب شدند! بنی صدر مغضوب شد، آقایهاشمی مغضوب شد، آقای خاتمی هم مغضوب شد. ما سه نخست وزیر داشتیم که آقای باهنر شهید شدند و دوتای دیگر مغضوب شدند.
مجری: مغضوب منظورتان چیه؟
زیباکلام: مغضوب شدند، یعنی همان حرف هایی که آقای رسایی و دوستانشان نسبت به آقای هاشمی و آقای خاتمی می زنند. یعنی مغضوب دیگه ، از روسای مجلس هم که آقای هاشمی مغضوب شدند، آقای کروبی و ناطق نوری هم که مغضوب شدند. آقای حداد عادل هم که اصلا سیاسی نبودند، خیلی کسی کاری به ایشان ندارد. آقای لاریجانی هم که فعلا هستند. به نظرم خیلی جالبه که آدم از خودش بپرسد که چرا در نظام سیاسی هند یا آمریکا و آلمان و ترکیه و ژاپن اینطوری نیست؟ در چه جور نظامی ما زندگی می کنیم که این همه شخصیت که معماران نظام هستند، سازندگان انقلاب بودند، این طور مورد غضب قرار می گیرند...
مجری: آقای دکتر من هنوز نفهمیدم مغضوب کی شدند، مغضوب مردم یا حاکمیت؟
زیباکلام: همان مغضوبی که آقای رسایی و دوستانشان می گویند، همان خبرگان بی بصیرت، بصیرت ندارند با آمریکا بودند، با دشمن بودند به قول آقای رسایی دشمن تا درب خانه شان آمدند و شاید هم دشمن در خانه شان آمد بدون این که متوجه شوند. ببینید اتفاقا یک نظام اگر سلامت باشد با مسئولان خودش اینطور رفتار نمی کند که آنها را بی آبرو، بی حرمت و بی اعتبار کند. مشابه این رفتاری که امروز در جمهوری اسلامی می شود، با بزرگان نظام می شود، کسانی که گوشت و پوست و خونشان ازاین نظام است و اساسا آنها این نظام را بهوجود آورده اند.
مشابه این رفتار را ما فقط در دوران استالین و نظام های کمونیستی شاهد بودیم. استالین بسیاری از کسانی را که مال انقلاب اکتبر بودند و نظام شوروی را برپا کرده بودند یکی یکی می آوردند دادگاه خلقی و اعتراف می کردند که جنایت کردند خیانت کردند و بعد آنها را تبعید می کرد سیبری. به نظر من این خیلی جای سوال داره یعنی این آمار را اگر نگاه کنید یه قدری باید ما را هوشیار کند که ریشه این مورد غضب قرار گرفتن ها چیست و چرا در نظام های دیگری که توسعه سیاسی یافته اند، این وضع نیست. چرا روسای جمهور آمریکا این طور نمی شوند، چرا نخست وزیر ژاپن ،انگلیس چرا در هند این چنین نمی شود ؟ ما را چه می شود که این بلا را سر اشخاص می آوریم.
مجری: خب آقای زیباکلام بحث خوبی را آغاز کردند ، من از آقای رسایی می پرسم که چرا بعد از سه دهه برخی از خواص ما مردود می شوند؟ آیا این ناشی از ضعف های سیستمی ما در تربیت خواص است و یا این از ضعف شخصیتی این افراد است که نمی توانند با یک نظام انقلابی همراه باشند و یا اساسا اینها نتوانستند در آن موضع تکلیف محوری و منفعت محوری رابطه برقرار کنند.
رسایی: تشکر می کنم آقای زیباکلام بحث را از جای خوبی آغاز کردند. من لازم است تاکید کنم که این اتفاقات نشانه سلامت نظام جمهوری اسلامی است و اگر نظام جمهوری اسلامی نظام سالمی نبود مثل بسیاری از کشورهایی دیگر اتفاقاتی می افتاد که آقای زیبا کلام گفتند
زیباکلام: یعنی نظام هند ناسالم است، نظام ژاپن نا سالم است، نظام آمریکا ناسالم نظام آلمان و ترکیه ناسالم است...
رسایی: آقای زیباکلام عجله نکنید ، گفت: اللهُمَ بیر بیر ،یکی یکی من به اینها می رسم. بله این نشانه سلامت این نظام است. اصلا آقای زیباکلام شما قائم مقام رهبری را جا انداختید! آیا این جایگاه مهمتر از بقیه نبود. علاوه بر آن تاکید می کنم که شما مصادیقی از مذهب و دینتان را هم جا انداختید! آقای زیباکلام بعد از رحلت پیامبر اکرم چه اتفاقی افتاد؟ آیا این نشانه بطلان حرکت پیامبر و امیرالمومنین است؟ بعد از پیامبر ما شاهد اصحابی بودیم که مردود شدند. طلحه الخیر می گفتند، به زبیر سیف الاسلام می گفتند، چه اتفاقی افتاد بعد از پیامبر ؟ آیا این نشانه عدم سلامت شیعه بود ؟ این نشانه عدم سلامت امیر المومنین بود ؟ این نشانه عدم سلامت یاران علی بود ؟ که بعد از رحلت پیامبر ما شاهد موج ریزش بودیم در اطرافیان پیامبر .
غیر از این است که این نتیجه یک حقیقت است و ما نمی توانیم ریزش و رویش را انکار کنیم . البته استقبال نمی کنیم ، من با این حرف موافقم که ما نباید کسی رو هل بدیمو بندازیمش ، ولی کسی خودش می خواد بیفته ما میتونیم جلوشو بگیریم ؟وقتی خودش اصرار داره به تعبیر رهبرمعظم انقلاب که فرمودند : بعضی از این آقایان اصرار دارند که از نظام خارج شوند. یک سال نظام اسلامی آعوشش را باز کرد یک سال رهبر معظم واقعا تلاش کرد پیغام داد ، صبر کرد ،ولی چه اتفاقی افتاد این چیزهایی که شما فرمودید واقعیاتی هست که وجود داره ریزش و رویش حقیقت قرآنی است جلوش را نمیشه گرفت ، استقبال هم من نمی گویم خوشحال باشیم ولی ناراحت هم نباید بشویم . فکر نکنید اتفاقی افتاده آقای زیبا کلام. خداوند در سوره مائده آیه 54 خطاب به مومنین میفرماید: که یا ایها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یاتی الله بقوم يحبهم و يحبونه. این یعنی اگر شما مومنین و خوبان از یاری دین من روبرگردانید ، اتفاقی نمی افتد بلکه خدا قوم دیگه ای را جایگزین می کند...
زیباکلام: خب ملاک این سقوط کیه؟ آقای رسایی ملاک این سقوط است؟ یا رسایی آمده جای پیامبر نشسته...
رسایی: نه رسایی ملاک نیست! شما هم نمی توانید با این حرفها استدلال من را در نظر شنونده باطل کنید، چون مردم می دانند که منظور من چیست. آقای زیباکلام آیا شما قبول ندارید که در تاریخ دین ما این اتفاقات افتاده؟ به صراحت بگویید که نظرتان چیست...
مجری: بله تحلیل شما چیه...
زیباکلام: من به هیچ وجه مقایسه ای وخط توازنی بین نظام جمهوری اسلامی و رسول الله اصلا وصل نمی کنم...
رسایی: عیبی ندارد، وصل نکنید فقط درباره این که در آن مقطع تاریخی این اتفاقات افتاده یا نه اعلام نظر کنید...
زیباکلام: نبی اکرم چه دخلی به من یا آقای رسایی دارد که ما خودمان را با آنها مقایسه کنیم، شما عملا دارید این کار را می کنید. خب من هم سئوال می کنم که چرا این اتفاقات فقط در نظام های توتالیتر و کمونیستی و اختناق گر این اتفاق می افتد ولی در نظام های دیگر این اتفاقات نیست؟
رسایی: خب من که این را جواب دادم. اصلا آقای زیباکلام من کاری به انقلاب ندارم، اصلا انقلاب ایران تحقق نیافته، موسوی وجود ندارد، احمدینژاد وجود ندارد، زیباکلام و رسایی وجود ندارند، شما می گویید که این اتفاقات فقط در نظام های کمونیستی و توتالیتر می افتد، یعنی نظام پیامبر ما کمونیستی بود؟...
زیباکلام: نه ببینید نباید مقایسه کرد...
رسايي: بالاخره پس از پیامبر این اتفاقات افتاد یا نه؟ آیا آن یک نظام بود یا نه؟ من می خواهم بطلان استدلال شما را نشان دهم که آنها هم یک نظام بودند و این اتفاقات افتاد. حالا دلایلش چه بود...
زیباکلام: خب شما دلایلت را بگو من هم دلایلم را می گویم.
رسایی: پس شما پذیرفتید که در نظام پس از رسول خدا هم این اتفاقات افتاده...
زیباکلام: من به هیچ وجه نظام پیامبر را با جمهوری اسلامی مقایسه نمی کنم چون خیلی چیزها زیر سوال میرود...
رسایی: نکنید ما هم نمی کنیم!...
مجری: آقای رسایی در حقیقت سئوال می کند که شما اساسا پدیده ریزش ورویش در بعد از رسول خدا را قبول دارید یا نه؟
زیباکلام: من به هیچ وجه به خودم اجازه نمی دهم که اتفاقات امروز را با زمان رسول خدا مقایسه کنم...
مجری: مقایسه نکنید فقط در باره همان موقع صحبت کنید بالاخره این حوادث بود یا نه؟
زیباکلام: من فقط نظام امروز را با حکومت های کمونیستی و توتالیتر مقایسه می کنم.
رسایی: خب فکر می کنم لازم نیست ما به شما فشار بیاوریم که این را بگویید چون شنونده جوابش را گرفت! بالاخره مردم عاقلند. شما این ریزش را نشانه عدم سلامت نظام می دانید ولی من می خواهم بگویم که دقیقا این نشانه سلامت نظام است. چون چه چیزی باعث می شود که این اتفاقات بیفتد؟
آقای زیباکلام پوست کهنه میشود چون به محیط عادت می کند، مقاومتش را از دست می دهد ،من کاملا معتقدم تنها انقلابهایی که ریشه دینی و انسانی دارند، ریزش و رویش دارند والا انقلاب های دیگر فقط ریزش دارند و رویش ندارند.
برای همین پس از سی و دو سال در 22 بهمن باز چهل میلیون در خیابانها می آید؟ چرا 9 دی اتفاق می افته باز یک جمعیت 40 میلیونی می آید تو خیابان؟ چرا بعد از گذشت سی و دوسال از انقلاب ، انتخابات برگزار می شود با وجود سی دو سال شیطنت فشار خیانت کوتاهی های برخی مسئولینباز هم 40 میلیون می آیند پای صندوق رای؟ بالاخره هر کس آمد پای صندوق، قبل از رأی به احمدینژاد یا موسوی به جمهوری اسلامی چون می گوید من به جاده قانون اساسی وارد شدم با ورود به اون جاده میاد پای صندوق کسی نمی تونه بگه من جمهوری اسلامی را قبول ندارم ولی رای بدهد این مضخرف ترین حرف تو عالم سیاست امروز است.
چرا این نظام زنده است، چون این نظام اگر من به عنوان خواص ماهیتم را از دست بدهم، من را پس می زند من رو نگه نمی دارد ، همانطور که بازرگان را نگه نداشت ، بنی صدر را نگه نداشت . همین آقایونی که شما اسم بردید کسانی بودند که در برابر بنی صدر و بازرگان موضع گرفتند. همان موقع در جای ما بودند، من بار ها گفتم شاید در آینده یکی مثل رسایی بشود جزو همین خواص مردود پناه می بریم به خدا ، هیچ بعید نیست من اگر به محیط عادت کنم ،من اگر به فساد موجود در جامعه عادت کنم ، من اگر خودم را تطبیق بدهم با شرایط ، من اگر خسته بشوم ،آرمان گرایی را ازدست بدهم ، کم کم میشم همین ، باید ریزش و رویش باشد تا زندگی باشد .
مجری: خب لطفا اجازه بدهید تا ما پاسخ آقای زیباکلام را هم بشنویم...
رسایی: آقای زیباکلام شما این نظام های موجود در دنیا را رو به ثبات می بینید یا رو به سقوط؟
زیباکلام: نخیر من رو به سقوط می بینم! یعنی همه دارند سقوط می کنند و فقط ما ثبات داریم!
مجری: خب دلایل شما را بشنویم. فکر می کنم ما روی ریزش رویش به توافق رسیدم. حالا همان دلایل را مرور کنیم...
زیباکلام: ببینید من درست است که از آقای رسایی جواب خواستم. و دوباره سوال را تکرار می کنم ، گفتم ما یک نظام سیاسی داریم به اسم جمهوری اسلامی که ظرف سه دهه گذشته یک رکورد بی سابقه دارد و از چهار رییس جمهور سه تاش مغضوب شدند از سه تا نخست وزیر یکی شهید شده و دوتای دیگه مغضوب شدند
رسایی: مغضوب چه کسی شدند؟...
زیباکلام: مغضوب مردم، مغضوب ملت، خوبِ؟ بزار بحث ادامه پیدا کنه ،من این سوال را از آقای رسایی پرسیدم که چرا ما شاهد این پدیده در نظام های سیاسی دیگر نیستیم ؟ مثلا چرا در ترکیه نخست وزیران، روسای جمهور ، روسای مجلس مغضوب نمی شوند ؟ بازنشسته می شوند ، سفیر می شوند
بعد من یک آدرس دادم به آقای رسایی ، آقای رسایی گفتند در نظام رسول الله هم شده و غیره ، گفتم که مشابه این اتفاقات که در این سی و یک سال در نظام ما افتاده در نظام های کمونیستی سابق اتفاق افتاده که مغضوب می شدند ، مغضوب استالین می شدند ! مغضوب مائو می شدند ! درکش خیلی ساده است،چرا پای نبی اکرم را می کشید وسط؟ صورت مسئله خیلی ساده است . اگر در نظام جمهوری اسلامی ایران شما با حکومت همراه بودید، دچار ریزش نمی شوید، مغضوب نمی شوید ولی اگر شما به هر دلیلی احساس کردید که حکومت این تصمیم اش درست نیست و انتقاد داشته باشید به این تصمیم ، آن وقت دچار ریزش می شوید ، معلوم می شوید که شما از عوامل دشمن هستید ، آنوقت معلوم میشود که شما بصیرت ندارید ، عقل ندارید و آنوقت معلوم میشود که ملت شما را پس زده. بنابر این اینکه ما اینقدر تلفات داریم و بزرگان نظاممون اینجوری یکی پس از دیگری سقوط می کنند به نظر من حکایت از توسعه نیافتن نظام سیاسی مان می کند اگر این نظام توسعه یافته بود و مخالفت از حکومت و انتقاد از حکومت جایگاهی می داشت محال ممکن بود که تعداد قابل توجهی از بزرگان نظام ، مسئولین طراز اول و ارشد نظام این چنین سقوط بکنند.
آقای رسایی امروز محبوب هستند و خودشان را رویش قلمداد می کنند اما امیدوارم آنقدر زنده باشم که روزی را که اولین انتقاد را آقای رسایی به حکومت کرد ، روزی که اولین مخالفت را با حکومت کرد آنوقت خواهیم دید که رویش و ریزش و این جور چیزها یعنی چه و مادام که این توسعه نیافتگی سیاسی در نظام ما وجودداشته باشد همین خواهد بود ، آقای رسایی، رییس مجلس و رییس جمهور امروز و آینده تا زمانی از شأن و جایگاه برخوردارند که لب فرو بندند و سخن نگویند و آنچه را حکومت می کند تایید کنند ، اگر این کار را نکنند آنوقت سقوط می کنند . آقای رسایی به جای این که بیاید بگویید نظام ما را چه می شود این چه جور نظامی است که داره با افراد خودش با فرزندان خودش با محصولات خودش این گونه برخورد می کند، تازه افتخار هم می کند و آن را نشانه سلامت نظام می داند مثل این که نظام هند و بلژیک و انگلیس و فرانسه و دیگر نظام ها ناسالمند و بیمارند. البته آقای رسایی و دوستانش همین را می گویند که این نظام های دموکراسی غربی اگر تا آخر امسال سقوط نکنه تا آخر سال دیگر سقوط می کند، زیاد این را گفتند! نه خیر آقای رسایی این نشانه نارسایی نظام ما است.
مجری: آقای زیباکلام واقعا این یک طرفه به قضاوت رفتن هم شاید درست نباشد. ببینید شما الان دارید می گويید که این خواصی که به تعبیر شما مغضوب شدند،و به تعبیر ما مردود شدند!این ها هیچ اشتباهی نکردند و این ها یک مشت آدم علیه السلام اند ، از اول انقلاب تا الان
زیباکلام: آقای اسکندری شما دارید حرف می گذارید در دهن من،بحث اینکه آقای مهندس میر حسین موسوی اشتباهی کرده یا نکرده ....
مجری: خب اصلا مگر ممکن است که این نخبگان سیاسی معصوم...
رسایی: آقای اسکندری اگر اجازه بدهید من خدمت آقای زیبا کلام با چند سوال !چون اینجور که ایشون صحبت می کنند البته خوب سابقه دفاع از رضا میرپنج قلدر در کارنامه آقای زیباکلام هست. خیلی بعید نیست که ایشان بیاد پشت رادیو ...
زیباکلام: من افتخار می کنم به آن سابقه. افتخار می کنم به دفاعی که از رضاشاه کردم...
رسایی: عیبی ندارد، فکر نکنید حالا که چون شما آمده اید پشت رادیو و صحبت می کنید بدلیل جایگاهی هست که دارید ! نه چون کسی دیگه نیست !!! آقایون اصلاح طلب خجالت می کشند پشت این رادیو بیایند ... نوبت به امثال شما هم میرسه !!!
زیباکلام: نخیر من اصلا خجالت نمی کشم که از رضاشاه و همکارانش دفاع می کنم...
رسایی: بله نوبت به کسایی میرسه که از پشت رادیو جمهوری اسلامی از رضاشاه دفاع می کنید و بعد می گویید این نظام ، اگر شما با حکومت همراه نباشید دچار ریزش می شوید ، آقای زیباکلام الان تریبون رادیو جمهوری اسلامی دستش است و میگه افتخار میکنم که از رضا شاه دفاع می کنم بعد میگه تو این حکومت هر کی با نظام همراه نباشه نمی تونه زندگی کنه شما الان دارید چیکار می کنی ؟
زیباکلام: من نخبگان را می گویم. من که کاره ای نیستم...
رسایی: اصلا تفاوتی ندارد. مگربه آقای موسوی و آقایون دیگه فرصت داده نشد بیایند در انتخابات؟ مگر رد صلاحیت شدند ؟! مگر این ها فرصت پیدا نکردند ؟ یک کلمه !!! چرا جواب نمیدید آقای زیبا کلام ؟
زیباکلام: جواب چی را باید بدهم...
رسایی: شما می گویید این ها با حکومت همراه نبودند ساقط شدند ، خوب این ها که فرصت پیدا کردند بیایند در انتخابات ! هر حرفی هم دلشان خواست زدند، مثل شما از رضا میرپنج دفاع کردندمنتها شما صراحتا این کار کردید آنها صراحتا نمی کردند ، سئوال این است که چه کسانی واقعا پس سینه اینها زدند؟ مردم زدند یا نزدند؟ شما نظرتان چیست، من نمی دانم؟ با این ویژه گی هایی که ما در بیانات شما می بینیم نمی دونم شما چی میگید؟ مردم فهمیدند ،یه موقع هست شما می گویید نظام این ها رو خفه میکنه ! شما از رضا میرپنج قلدر دفاع می کنید بعد نظام جمهوری اسلامی را بدتر از آن می دانید...
زیباکلام: اصلا و ابدا، شما دارید حرف توی دهن من می گذارید...
رسایی: چی را انکار می کنید آقای زیباکلام! برادر من شما خودت این را گفتی، من عین کلام شما را نوشتم. شما گفتید که اگر نخبگان با حکومت همراه و همسو نباشند، ریزش می کنند و مغضوب می شوند ولی اگر همراه باشند، دچار ریزش نمی شوند. خب من دو تا سئوال دارم: اولا حکومت یعنی چه؟ از نظر شما حکومت کیست که اگر همراه نباشید، سقوط می کنید اگر همراه باشید می مانید؟ شماها که می گویید احمدینژاد آمد سابقه نظام را شست گذاشت کنار. نظام یعنی چه؟ خود احمدینژاد هم منتقد است، من خودم هم انتقاداتی دارم...
زیباکلام: من که ندیدم شما انتقاد بکنید...
رسایی: نخیر شما تلاش می کنید اینطوری القا کنید . دوستان شما هم تلاش می کنند توی مجلس،طرف پشت تریبون مجلس میاد یکی از همین نماینده های مجلس اومد پشت تریبون مجلس آقای شیخ قدرت علیخانی گفت : اگر آقای هاشمی رفسنجانی رییس جمهور نهم نشود ، بنده از مجلسی که هاشمی رفسنجانی رییس جمهور آن نباشد استعفا می دهم ، والله تالله بالله سه تا قسم جلاله خورد بعد هم گفت همه سایت ها و خبر گزاری ها این صحبت من را منتشر کنند ، همین آدم به من می گوید وکیل الدوله! چرا چون من از دولتی که بیست و پنج میلیون رای آورده دفاع می کنمآنوقت من می شوم وکیل الدوله بعد هم از مجلس هم نرفت در مجلس هفتم باقی ماند، وقتی من به ایشان گفتم شما قسم خورده بودید که بروید، گفت من کفاره قسمم را دادم. من سئوالم از شما این است که چرا با یک سری حرف های روشنفکری...
زیباکلام: چرا روشنفکری عزیز من. من یک آمار به شما نشون دادم ...
رسایی: خب ببینید آقای زیباکلام حرف شما یعنی این که الان اگر در آمریکا و اسرائیل و در هند هر کسی با حکومت همراه نبود هم ، می ماند...
زیباکلام: بله اینطوری است...
رسایی: واقعا اینطوری است! آقای زیباکلام متوجه جواب هایی که می دهید باشید، چون غیر از من الان مردم هم حرف های شما را می شنوند و قضاوت می کنند. من می گویم در آمریکا و انگلیس و اسرائیل در هند واقعا اینطوری است که اگر یک عده ای را بیافتند به این شکل کودتا بخواهند بکنند، نظامشون می ایستد و نگاه می کند ؟
زیباکلام: تعجب می کنم از این که مهندس بازرگان که نمی خواست کودتا بکند ،مرحوم آیت الله منتظری که نمی خواست کودتا بکند، حالا آقای میر حسین موسوی یا هاشمی به قول شما می خواست کودتا بکند، باید مغضوب می شدند ، شما همه آنهایی که در مقاطعی همراه شما نشدند همه آنها مغضوب شدند...
رسایی: همه این کسانی که شما می فرمایید نظام جمهوری اسلامی با اینها کاری نداشته مردم دست رد به سینه اینها زدند، چون این نظام یه نظام مردمی است . آقای موسوی، کروبی، و هاشمی همه اینها در این انتخابات آمدند و حضور پیدا کردند و با تمام وجود هم از گزینه خودشان حمایت کردند. مثل این تریبونی که الان در اختیار شما قرار گرفته و از رضا شاه حمایت می کنید آنها هم آمدند شبیه همین کار را کردند. شما فکر می کنید که شعار نه غزه نه لبنان را فقط در روز قدس سر دادند، نخیر همه این آقایان حتی آقای رضایی به نوعی دیگر گفتند که ما باید به امور کشور خودمان برسیم. ما نمی توانیم خودمان را هزینه لبنان و فلسطین کنیم خب نظام آمد اینها را اخراج کرد؟ نظام که به این ها تریبون داد خب مردم نمی خواهند، بعد اینها هم آمدند آشوب کردند، آتش زدند، بعد این رفتارها را کردند که دروغ بود .
من نمونه هایی از این موارد را برای شما می خوانم همه اینها مستند هم هست. میدانید که بنده یک محقق هستم کارهایی که انجام می دهم حتی نطق های مجلس ام هم با سند است آقای موسوی در اولین مصاحبه اش می گوید : در صورتی که به میدان وارد شوم از سایت های ساختار شکن و بیان حرف های تند دوری می کنم. واقعا ایشان از بیان حرفهای تند دوری کرد؟ ایشان در همان مصاحبه می گوید : دولت نهم قانون گریز است و زمانی کشور دچار مشکل می شود که بنیاد ها را رعایت نکنیم مهمترین آن عمل نکردن به قانون است .آیا آقای موسوی عمل می کرد به قانون ؟ در تاریخ 24 /1/ 88 می گوید: آنچه من را به صحنه کشانده، بهم خوردن قواعد از جمله مهمترین آن قانون شکنی و قانون گریزی است که اگر ادامه پیدا کند به کشور آسیب جدی می رسد. کشوری که در آن قانون حاکم نباشد، رستگار نمی شود و این قانون گریزی حتی ممکن است ظاهری از خیرخواهی داشته باشد این یک حرکت رو به قهقراست .
دیروز در مجلس، از من پرسیدند چرا در 22 خرداد هیچ اتفاقی در تهران نیفتاد ؟ گفتم چون بیست و پنج میلیون نفر همان سال گذشته فهمیدند موسوی دروغ می گوید و 13 میلیونی که نفهمیده بودند، این 13 میلیون در طول این یکسال فهمیدند که موسوی آمده بود کلاه سرشان بگذارد!
زیباکلام: فقط شما نیروهای نظامی و انتظامی و بسیجی هاتان را از خیابان می کشیدید بیرون و به مردم اجازه حضور در خیابانها را می دادید، آن وقت شما جوابتان را می گرفتید. شما مشکلتان این است که در حمام و خزینه یک نفره چهچه بلبل می زنید و کیف می کنید...
رسایی: ولی ظاهرا شما چهچه می زنید در حمام ...
زیباکلام: اگر شما اینقدر مطمئنید که بیست و پنج میلیون جمعیت دارید پس چرا اجازه راهپیمایی به هیچ بشری را نمی دهید؟ پس چرا شما خیابان ها را پر کردید از نیروهای نظامی ؟!
رسایی: مگر راهپیمایی های قبلی این آقایان با مجوز بود؟ چرا دو باره نتوانستند بدون مجوز راهپیمایی راه بیندازند؟
زیباکلام: شما می گویید که بیست و پنج میلیون پارسال حامی داشتید و 13 میلیون هم امسال به شما اضافه شده، خب اگر اینقدر مطمئنید پس چرا مجوز یک راهپیمایی ساده نمی دهید؟
رسایی: اولا کسی درخواست مجوز نکرده! چند بار هم استاندار اعلام کرد که اگر راهپیمایی می خواهید باید نماینده رسمی شما بیاید مجوز بگیرد. این نمی شود که شما در حمام چهچه بزنید که ما می خواهیم راهپیمایی کنیم، استانداری هم بگوید بفرمایید. اصلا شما برو نماینده اینها بشو و مجوز بگیر، اگر از آبروی خودت نمی ترسی ! البته من میدونم شما حاضر نیستید سرنوشت خودتان را با اینها پیوند بزنید با یک همچین آدمهایی. البته این حرفهایی که میزنید نشان میده عادت کردید به دفاع از رضا شاه و اینها !
دوما قانون چه می گوید؟ قانون می گوید که تجمعات آزاد است به دو شرط، تجمع نباید مخل به مبانی نظام نباشد و مخل به مبانی دینی نباشد. من از شما می پرسم وقتی این آقایان در سابقه شان این است که می گویند مرگ بر فلان اصل قانون اساسی و بعد آقایون بیانیه می دهند و وقتی در روز عاشورا عده ای آن افتضاح را به بار می آورند و بعد این آقایان بیانیه می دهند آنها را مردم خدا جو می دانند، اصلا شما می خواهید به قانون اساسی عمل کنید چه می کنید...
زیباکلام: یعنی اگر اینها درخواست راهپیمایی می کردند شما مجوز می دادید؟
رسایی: نخیر، بررسی می شد نگاه می کردند که این آقایون با این سابقه ، شاید مجوز می دادند شاید نه . من نمی توانم در این مورد قضاوت کنم ، ولی این آقایان هر چند تا تجمع تا به حال داشتند بدون مجوز بوده، چرا دیگر بدون مجوز به میدان نمی آیند؟ چرا اول بیانیه می دهند که بیست دوم خرداد بریزیم تو خیابون بعد بیانیه می دهند که نیایید .من از شما سوال می کنم آقای موسوی راست گفت ؟ ببینید این سخن آقای موسوی است 3/2/88 در مشهد گفته: ولایت فقیه بزرگترین نقش را در پیروزی انقلاب داشته در این سی سال بدون این اصل هر لحظه ممکن بود به فضای قبل از انقلاب برگردیم - دوره رضا شاه مورد خمایت شما - ولایت فقیه ما را در برابر کودتاها وخودمختاری ها حفظ کرده ومن با قبول این اصل وارد انتخابات شدم. سوال می کنم آقای موسوی راست گفته یا دروغ؟ عملکردش میگه ایشون دروغ گفت! پس بپذیرید استدلال من را که از 13 میلیونی که رای دادند، من نمی گویم طرفدار احمدی نژاد شدند مهم نیست اینها به نظام رای دادند ...
زیباکلام: شما که اینقدر مطمئن هستید شما که انقدر مردم پشتتون هستند، مجوز می دادید برای راهپیمایی. من نمی دونم شما دیروز کجا بودید ولی من میدان و چهارراهی را رد نشدم که دهها و صدها نیروی گارد ویژه و کوماندو ، بسیجی و لباس شخصی در اون نباشند و بعد اونوقت جنابعالی می فرمایید ...
رسایی: خب چه کار کنم ؟ سابقه هواداران آقای موسوی و دوستانی که شما از اونها دفاع می کنید شیشه شکستن است و مسجد آتش زدند و چادر از سر زنها کشیدند، اینهایی که آمدند در خیابان از این کار ها کردند ، نیروی انتظامی وظیفه دارد ...
زیباکلام: یعنی آن سه میلیون نفری که در روز بیست و پنج خرداد آمدند در خیابان شیشه شکستند؟ آتش زدند...
مجری: چند میلیون نفر؟
زیباکلام: سه میلیون ، سه میلیون نفر حسب برآورد...
رسایی: اگر واقعا برآورد اینکه آنها سه میلیون نفر بودند پس باید بگوییم در 22 بهمن سیصد میلیون نفر آمدند...
زیباکلام: بگیم چند نفر آمده آقای رسایی ؟
رسایی: اصلا همان سه میلیون بودند 25 خرداد یعنی 3 روز بعد از انتخابات شما نگاه کنید تدبیر رهبری این بود گفت صبر کنید مردم واقعا از دست این آقایون عصبانی هستند حداقل 175 نماینده مجلس نامه امضا کردند و گفتند چرا تاخیر در محاکمه سران فتنه می شود ؟ یعنی چی اینها نمایندگان این مردم هیتند دیگه . وقتی روز به روز گذشت وقتی بسیاری از حرفهای اینها زده شد استدلال های اینها برای مردم پخش شد مردم واقعا کم کم فهمیدند که تقلب رمز بود ، رمز کودتا ، رمز آشوب . 25 خرداد اونقدر بود مگر در روز قدس لشگر کشی نکردند ؟ خب چرا نتونستند جمعیت 25 خرداد را جمع کنند ؟ چون تو این فاصله استدلال ها باعث ریزش این جمعیت شد 25 خرداد بسیاری از مردم شبهه داشتند آمدند ....
زیباکلام: نخیر آقای رسایی در این فاصله هزاران نفر بازداشت شدند، داستان کهریزک اتفاق افتاد، داستان زیر گرفتن مردم توسط وانت نیروی انتظامی پیش آمد، تیر اندازی شد به مردم ، کسانی در دادگاه بدون هیچ عذری و بهانه ای پنج سال و شش سال زندان محکوم شدند. اینها هم اتفاق افتاد آقای رسایی
رسایی: شما به مردم توهین می کنید! عذر خواهی می کنم چون من صریح الهجه ام اگر شما دچار ترس و واهمه هستیدو حاضر نیستید برای ایده هاتون و افکارتون هزینه بدهید ، یا آدم راحت طلبی هستید ، مردم را متهم نکنید ، این حرف شما یعنی اینکه مردم ما با کوچکترین اخمی بر می گردن به خانه هاشان ، این مردم انقلاب کردند ، این مردم هزینه دادند...
زیباکلام: کاش تلویزیون بود مردم ایران می دیدند آقای رسایی در دوران انقلاب چند ساشون بوده یا چقدر تو جنگ شرکت کرده چقدر هزینه داده...
رسایی: بنده وقتی انقلاب شد 12 ساله بود و در 16 سالگی هم به جبهه ها رفتم و یک سال نیم در جبهه بودم که همه این زمان را هم در خط مقدم بودم تو اهواز نبودم برای خودم سابقه جبهه درست کنم ، ولی این چه دخلی دارد، چه ربطی دارد؟ اگر اینطور است شما اصلا نباید در باره پیامبر و دینتان و اهل بیت سخن بگویید...
زیباکلام: ربطش این است که تمام این کسانی که ریزش کردند ، همه کسانی هستند که از سال 40 در کنار امام مبارزه کرده بودند...
رسایی: ملاک حال فعلی آدم هاست یا گذشته آنها؟...
زیباکلام: این را تمام نظام هایی که مخالفین خودشان را برکنار می کنند، می گویند ملاک گذشته دیگران نیست ملاک سوابقشون نیست ، ملاک خدمات آنها به کشور نیست ...
رسایی: خب از نظر شما ملاک چیه، گذشته یا حال؟
مجری: این جمله امام است که ملاک حال افراد است ...
رسایی: ایشان که امام را قبول ندارد، رضا شاه را قبول دارد...
زیباکلام: این که ملاک حال فعلی است در این مملکت، یعنی این که تا زمانی شما موافق حکومت هستید و همراه حکومت هستید در خط هستید، اما اگر انتقاد از حکومت بکنید ، میزان حال فعلی آدمها می شود...
رسایی: بالاخره آقای زیباکلام ملاک چیه، حال فعلی آدم ها یا گذشته آنها یا هر دو؟ این حرف شما می دانید یعنی چه، اگر ملاک حال فعلی نباشد شما باید شیطان را مقدس بشمارید و لعنتش نکنید! چون شیطان در گذشته موجود مقدسی بوده، از فرشتگانی بود که برجستگی داشت و از جمله خواص بود. ولی ملاک چون حال فعلی هر چیزی است، شیطان هم وقتی تغییر کرد، اخراج شد.
مجری: عذرخواهی می کنم ما وقت زیادی نداریم، آقای زیباکلام شما در یک دقیقه بفرمایید.
زیباکلام: ببینید من یک سئوال اساسی کردم گفتم ما را چه می شود ؟ این چه جور نظامی هست که بزرگانش را با دست خودش اینجوری از بین میبره ؟ و چرا ما در نظام های توسعه یافته شاهد این نیستیم ؟ اما این نکته که ایشون می فرمایند که ملاک باید حال افراد باشد یا گذشته ایشان ؟ باز من این سوال را به این صورت می تونم مطرح کنم ، که چرا این سوالات در هند و ژاپن و ترکیه بوجود نمی آید ؟ پاسخ هم این است که در اون نظاها توسعه سیاسی بوجود آمده در اون نظامها یک درجه از آزادی و دموکراسی بوجود آمده و در اون نظامها قانون مندی وجود دارد .
رسایی: آقای زیباکلام، بالاخره ملاک چیه حال امروز است یا دیروز...
زیباکلام: ملاک حاکمیت قانون است...
سیدمحمدعلی ابطحی با انتشار عکسی، در صفحه شخصی خود در فیس بوک نوشته است:
همش باید از طبیعت و اینا عگس گرفت؟. مگه خس و خاشاک دل نداره؟ اینقدر تو یکسال گذشته، همش اسمش را آوردند و معروف هم شده. این بار از خس و خاشاک عکس گرقتم
بیست و نهمین سالروز شهادت مصطفی چمران در حالی فرا رسیده است که جمهوری اسلامی دورترین روزهای خود را از آرمان های نخستین اش سپری می کند.
چمران فارغ التحصیل دانشگاه تگزاس در رشته فیزیک پلاسما و الکترونیک، از آغاز دهه هفتاد میلادی به لبنان رفت و در کنار امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان "جنبش أمل" را تأسیس کرد؛ حرکتی که پیروان همه ادیان در آن شریک بودند.
وی که به لحاظ اندیشه سیاسی از اعضای برجسته نهضت آزادی ایران و از اصحاب نظری دکتر علی شریعتی و آیت الله طالقانی بود پس از ناپدید شدن امام موسی صدر در لیبی و پیروزی انقلاب اسلامی در تهران، به درخواست آیت الله خمینی به ایران بازگشت و معاونت دوست و استاد دیرین خود مهندس مهدی بازرگان را که آنک نخستین نخستوزیر جمهوری اسلامی بود را پذیرفت و به وزارت دفاع دولت وی نیز منصوب شد.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، نماینده آیت الله خمینی در شورای عالی دفاع و فرماندهی جنگ های نامنظم پس از حمله عراق به ایران از مهمترین عناوین کارنامه سیاسی و نظامی اوست. وی سرانجام در سی و یکم خرداد 60، در منطقه دهلاویه (جنوب ایران) به شهادت رسید.
نوشته حاضر نگاه بلند او و افق غم انگیزی را نشان می دهد که کمتر از دوسال پس از پیروزی انقلاب 57 روایت شده و توسط یکی از دوستان شهید مصطفی چمران در لبنان به جرس سپرده شده است:
دست نوشته ای از مصطفی چمران_ تهران، 1359
خدایا!
می دیدم که در الجزایر، رهبران انقلاب به جان هم می افتند، همدیگر را به زندان می کشند، مسلحانه علیه هم می جنگندند.
می دیدم که در مصر، رهبران قیام با هم به دشمنی می پردازند، وحدت آنها شکسته می شود و شکست پشت شکست به سراغ آنها می آید. می دیدم که در همه انقلابها، رهبرانشان برای وصول به قدرت با هم مسابقه می گذاشتند، رقابت می کردند و همدیگر را می کوبیدند و می کشتند و انقلاب را به لجنزاری از ظلم و خودخواهی سقوط می دادند و من با خود می گفتم اینها هیچکدام به درجه رشد نرسیده اند، هیچ یک مفهوم واقعی خدا و خلقت و قیامت را درک نکرده اند،
اما با خود می گفتم بگذار انقلاب ما پیروز شود، مکتب اسلام راستین مستقر گردد، خدای بزرگ براستی فهمیده شود، انسانها فقط خدا را بپرستند، همه طاغوتها را فرو بریزند. دیگر خودخواهی و غرور خودنمایی نکند. دیگر جایی برای مصلحت طلبی نماند. دیگر جایی برای سیاست بازی وجود نداشته باشد و ما با خیالی راحت بدنبال ساختن و پرداختن اجتماع و تکامل خود مشغول شویم و یک چنین نمونه عشق و پاکی و همکاری و تلاش و تکامل را به همه جهانیان نشان دهیم.
اما هیهات؛ که غرور و خودخواهی وحدت انقلاب ما را نیز خدشه دار کرد، تفرقه و تشتت بوجود آورد، اختلافات و زد و خوردها اوج گرفت و مردم ساده و عامی را بدبین کرد تا به جایی که عده زیادی زده شدند. هر روز ضعیف تر شدیم، دشمنان بیشتر جلو آمدند، مستضعفان ناامید شدند و همان اختلافات و مشکلاتی که برای انقلابها و ملتهای دیگر وجود داشت برای ما نیز پدیدار شد. و نشان داد که ما هم به درجه رشد نرسیده ایم و کامل نشده ایم و زمان زیادی می خواهد که شایسته چنین انقلابی شویم.
کهریزک یک پرونده دردناک اما تاریخی برای ایران است و تا زمانی که متهمان اصلی این پرونده و همان کسانی که دستور جنایات صورت گرفته در کهریزک را صادر کرده اند، به سزای اعمال خودشان نرسند، ما آرام نخواهیم شد. برای همین به اندازه توانایی ام فریاد خواهم زد تا حداقل دنیا بداند، محمد من حتی سن قانونی برای رای دادن هم نداشت، در تجمع هم نبود، اما کسانی به اسم لباس شخصی دستگیرش کردند، او را بی رحمانه مورد ضرب و شتم قرار دادند و بعد بچه ای که در کما بود و تب شدید داشت را با غل و زنجیر به تخت بیمارستان لقمان بسته بودند تا زمانی که پس از انتقال به بیمارستان مهر تهران، دیگر جان اش را از دست داد.
این گفته های علی کامرانی است، پدر محمد کامرانی جان باخته هیجده ساله روزهای پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته ایران که ۱۸ تیرماه ۸۸ در خیابان دمشق تهران، با یورش لباس شخصی ها دستگیر شده و پس از شکنجه و ضرب و شتم در زندان، به بیمارستان منتقل می شود. اما جراحات وارد شده به این نوجوان آنقدر شدید بوده است که حتی پدر و مادر وی فرصت خداحافظی از محمد که در کما بوده است را نیافتند.
خانواده امیر جوادی فر و محمد کامرانی، دو تن از جان باختگان بازداشتگاه کهریزک به جرس گفته اند: از دیدگاه آنان متهم اصلی پرونده قتل زندانیان کهریزک همان قضاتی هستند که دستور انتقال دستگیرشدگان را به این بازداشتگاه غیر قانونی داده اند و لذا علاوه بر برگزاری دادگاه مربوط به پرسنل نیروی انتظامی، خانواده ها بی صبرانه منتظر برپایی دادگاه قضات هستند.
پدر محمد کامرانی می گوید: پس از مطلع شدن از فاجعه جان باختن فرزند خود، به هاشمی شاهرودی شکایت نامه ای نوشته است که در آن نام سعید مرتضوی را به عنوان کسی که دستور انتقال زندانیان به کهریزک را داده بود قید کرده است و آقای شاهرودی نیز در ذیل نامه دستور پیگیری داده بود و در کنار این اقدام، او همچنین نامه ای به رهبری جمهوری اسلامی می نویسد که آیت الله خامنه ای نیز دستور پیگیری را در ذیل نامه آقای کامرانی می نویسد.
گفتگوی کامل علی کامرانی پدر محمد کامرانی با جرس را پیرامون این پرونده و آنچه بر فرزند او در کهریزک گذشته است، بخوانید:
آقای کامرانی، تنها دادگاهی که برای بررسی کشته شدن مردم در جریان بعد از انتخابات تشکیل شده است، دادگاه مربوط به کشته شدگان کهریزک است، با توجه به اتفاق نظر حاکمیت نسبت به محکوم بودن فاجعه کهریزک، شما امیدی به فرجام مثبت این دادگاه دارید؟
به ما گفته اند تا آخر همین هفته نتیجه دادگاه متهمان کهریزک را اعلام خواهند کرد، ما همه چشم امیدمان به همین پرونده است تا ببینیم مسولان چه پاسخی می دهند، اگرچه در روند برگزاری دادگاه، تنها کسانی به عنوان متهم حضور داشتند که فقط عامل بودند و دستور برخورد داشتند، اینها هم در جایگاه خود مقصر هستند اما آمران باید محاکمه شوند و به سزای اعمال خود برسند. همان کسانی که دستور انتقال محمد و دوستانش را به کهریزک صادر کرده اند، همان کسانی که از نزدیک در جریان فجایع بوده اند باید زیر ذره بین قرار گیرند و محاکمه شوند. .
به هرحال مجلس شورای اسلامی هم نام سعید مرتضوی را به عنوان قاضی دستور دهنده انتقال زندانیان به کهریزک مطرح کرده است، آیا شما همین درخواست تان مبنی بر محاکمه آمران را از مقامات ارشد کشور و یا دولت جمهوری اسلامی به صورت رسمی هم مطرح کرده اید؟
بله من به عنوان یک شهروند ایرانی به آقای شاهرودی رییس وقت قوه قضاییه نامه نوشته بودم و اسم دادستان وقت را هم به عنوان کسی که باید پاسخگو باشد در نامه مطرح کرده بودم. محمد ما یک پرونده هشتاد صفحه ای در دستگاه قضایی دارد و خود قوه قضاییه می داند درخواست ما چیست، من یک بار با مقام رهبری دیدار کرده ام و یک بار هم به ایشان نامه نوشته ام، که ایشان هم در ذیل نامه و همین طور شفاها تاکید کردند کلیه کسانی که در قتل محمد کامرانی دست داشتند باید محاکمه شوند
ولی آقای کامرانی همانطور که در جریان هستید، دادستان وقت تهران همان زمان در نامه ای به لاریجانی نوشته بود؛ « کهریزک رسمی و قانونی بوده و انتقال گروهی از بازداشتیها به آنجا موجه بوده است» و حتی بعدها به عنوان معاون کل دادستان کشور برگزیده شد.
موضوع معاونت آقای مرتضوی مورد انتقاد خیلی ها است و بارها از طرف برخی از نمایندگان هم مطرح شد. حرف ما هم همین است؛ حداقل کسی که اتهام به او وارد است، ابتدا باید تحقیق و بررسی لازم در مورد اتهاماتی که از سوی مجلس هم مطرح شده، در موردش صورت می گرفت اگرچه چنانچه مجرم نبود می توانست بشود معاون کل دادستان کشور. ما با کسی خصومت شخصی نداریم، اینجا بحث تکرار نشدن فاجعه کهریزک است که آرزو می کنم برای گرگ بیابان هم چنین اتفاقی رخ ندهد. همانطور که خود آقای لاریجانی هم در دیداری که با ایشان داشتم گفتند با کسی تعارف نداریم، باید قاطعانه و مسولانه نسبت به اتهامات همه کسانی که در فاجعه کهریزک نقش داشته اند تحقیق و برسی کنند و آمران را به سزای عملشان برساند.
آقای کامرانی مگر در دادگاه غیر علنی متهمان کهریزک، چه نکاتی اضافه بر موارد شکنجه و تجاوز که بارها مهم مطرح شده است، از سوی شاهدان عینی عنوان شد که مسوولین امر صلاح ندیدند تا دادگاه را علنی برگزار کنند؟
خدا می داند، چه به روزمان آمد وقتی حرف های کسانی که در کهریزک بوده اند را در مورد جنایت های رخ داده شنیدیم، خدا می داند که بعد از برگزاری دادگاه من و مادر، دو خواهر و برادر محمد نتوانستیم بخوابیم...شب دادگاه ما روانی شدیم، دیوانه شدیم از این همه دردهایی که شنیدیم. خانه ما پر از گریه و زاری بود، تازه فهمیدیم چه بلایی بر سرمحمد و بچه ها آورده بودند. از قاضی پرونده که به زیبایی بازجویی کرد تا همه موارد از متهمان و شاهدان عینی در دادگاه مطرح کند تشکر می کنم ولی همه حرفم این است که چرا یک نسخه از فیلم دادگاه متهمان کهریزک را به مردم نشان نمی دهند تا همه بدانند چه بلایی بر سر بچه های ما در کهریزک آوردند، قاضی پرونده علی رغم همه فشارها جرات به خرج داد و دنیای خود را به آخرت دیگران نفروخت اما نمی دانم چرا تنها چند روز قبل از دادگاه به ما اعلام کردند که علنی برگزار نخواهد شد. گفتند به مصلحت نظام نیست.
قاضی پرونده چه مواردی را مطرح کرد؟
قاضی دادگاه بسیار مسلط، مو به مو حوادثی که رخ داده بود را کالبد شکافی کرد، عاملان فاجعه هم مدام انکار می کردند یا می گفتند آن زمان متوجه نبودند چه کار می کردند، یک پرونده سه هزار صفحه ای در اختیار قاضی بود و جزییات را به جرات به رخ متهمان کشید و قتی آنها انکار می کردند به آنها گفته شد که فیلم و مستندات رفتارهای آنها با زندانیان هم موجود است و نمی توانند رفتارهای خشونت آمیز خودشان را انکار کنند.
به کرات گفته می شود عده ای از نیروهای خودسر این رفتارهای خشونت آمیز را مرتکب می شوند...
برای همین است که می گویم آمران باید محاکمه شوند. ولله برای همه مردم سوال است که لباس شخصی ها از کجا دستور می گیرند، از کجا حمایت می شوند؟ امینت کشور دست چند ارگان است؟
دانشجویان زیادی را در ۱۸ تیر دستگیر کرده اند و گفته می شود بسیاری از آنان توسط لباس شخصی ها مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، در مورد محمد چطور؟
محمد به همراه دوستش رفته بودند دنبال درس و مدرسه. محمد حتی سن قانونی اش به رای دادن نمی رسید، رفته بود دنبال کارهای کنکور و مدرسه. در تجمع هم نبود، نمی دانم چرا دستگیرش کرده اند، عزیز من که می رفت دنبال درس و مدرسه ، برای چه باید مرد ضرب شتم آن هم به آن صورت فاجعه آمیز قرار می گرفت؟ محمد من با دوستش رفته بودند مدرسه شهید مطهری، اون لباس شخصی که بچه مرا گرفت قاتل است و اون کسی که دستور داد بچه مرا بفرستند به آنجایی که نباید می فرستادند هم قاتل است، اگر نمی توانند از امنیت مردم حمایت کنید، خب بگویند حکومت نظامی است تا مردم به خیابان نیایند.
شما و مادر محمد در تمام این مدت که عزیزتان را از دست داده اید چه چیزی بیشتر از همیشه آرام تان کرده است؟
مادر محمد افسرده است، ما همه افسرده شدیم. یاد راه رفتن اش در خانه که مدام برای کنکور اضطراب داشت، یاد چشم های نگران محمد دیوانه مان کرده است. تنها چزیی که آرام مان می کند این است که مسوولان قاتل محمد را به سزای عملی که انجام داده برسانند. به ما باید بگویند این لباس شخصی ها از کجا حمایت می شوند؟ نمی شود تا هر اتفاقی افتاد بگویند خودسر بودند، لباس شخصی بودند، ما می خواهیم همین بلایی که سر بچه ما آمده یک روز سر خودشان بیاید تا بفهمند در این مدت چه دردی کشیدیم.
گفته می شود تعدادی از شاکیان کهریزک شکایت خود را پس گرفته اند، شما خبر دارید؟
بله بعضی ها به دلیل شرایط حاکم و احساس نا امنی که آن زمان می کردند، می گفتند، آزار و اذیت شدیم، ترسیدیم و شکایت را پس گرفتیم، روزهای اول خیلی تلاش می کردند تا مردم شکایت خود را پس بگیرند اما خوشبختانه این بحث هایی که ما مطرح کردیم، زندانیان هم آمدند و از حقوق خودشان در دادگاه دفاع کردند.
به برخی از خانواده های کشته شدگان پیشنهاد دادند که دیه دریافت کنند به شما چطور؟
جرات این کار را ندارند که در قبال از دست دان عزیزمان به ما پیشنهاد دیه و پول بدهند. اجازه نمی دهیم به آنها که چنین کاری بکنند. من دیه را می خواهم چه کار کنم. دنبال قصاص از کسانی هستم که بچه بی گناه مرا کشتند..
آخرین بار که محمد را دیدید و حرف آخر خودتان...
محمد را برده بودند بیمارستان لقمان، روی تخت بیمارستان دیدمش. تب داشت داغ بود، در بیمارستان لقمان با همان حالتی که در کما بود یک سرباز بالای سر بچه گذاشته بودند. عزیز ما را به تخت بسته بودند، وقتی محمد را در آغوش کشیدم داشت می سوخت و من هنوز برایم سوال است بچه ای که در کما بود و داشت از تب می سوخت را برای چه با غل و زنجیر به تخت بسه بودند. از آنجا او را به بیمارستان مهر منتقل کردیم و دوساعت بعد..
همه امیدمان این است که قاتلان محاکمه شوند تا فاجعه کهریزک برای هیچ کس تکرار نشود.
سهمیه تلفن زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر به چند دقیقه در روز کاهش پیدا کرده است و از طرف دیگر این زندانیان برای یک تلفن یک دقیقه ای باید ساعت ها در صف بیاستند.
به گزارش کلمه به نقل از منابع داخل زندان رجایی شهر ، محدودیت تلفن برای زندانیان سیاسی رجایی شهر برای کنترل هرچه بیشتر مکالمات این زندانیان است .در همین حال زندانیان عادی که جرایمی چون قتل و قاچاق مواد مخدر مرتکب شده اند می توانند به هر اندازه که می خواهند از امکان تلفن استفاده کنند.
به گزارش برخی منابع، همچنین مسئولین زندان از زندانیان سیاسی خواسته اند شماره هایی را که قصد دارند با آنها تماس بگیرند ، نیز از قبل مشخص کنند و غیر از آن شماره ها، زندانیان نمی توانند با شماره دیگری تماس بگیرند که این موضوع با اعتراض این فعالان سیاسی و روزنامه نگاران زندانی روبه رو شده است.
داود سلیمانی، مسعود باستانی، احمد زیدآبادی، مهدی محمودیان ،عیسی سحرخیز ،منصور اسانلو ، رسول بداغی و حشمت الله طبرزدی از جمله زندانیان رجایی شهر هستند.
زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر با اعتراض به این روند خواهان تغییر آن شده اند و گفته اند که سهمیه تلفنشان به حالت عادی برنگردد، آنها نیز واکنش نشان خواهند داد و اقدامات دیگری خواهند کرد.
مارگارت مک میلان، رئیس کالج « سنت آنتونی» دانشگاه اکسفورد در بریتانیا، در نامه ای به رهبر جمهوری اسلامی، خواستار آزادی محمدرضا جلایی پور، مسئول ستاد پویش موج سوم در انتخابات سال گذشته، شد.
به نوشته وبلاگ فاطمه شمس، جلایی پور یک هفته پیش، برای دومین بار در یک سال گذشته، توسط ماموران امنیتی در تهران بازداشت شد.
بازداشت او در حالی بود که پرونده قضایی علیه او لغو شده و وی آماده بازگشت به این دانشکده برای ادامه تحصیل شده بود.
همسر محمد رضا جلایی پور در وبلاگ خود همچنین نوشته است:رئیس کالج سنت آنتونی دانشگاه اکسفورد در نامه خود به رهبر جمهوری اسلامی، از رفتارهای صورت گرفته با جلایی پور و نیز سلامتی او ابراز نگرانی کرده است
فشارهای طاقت فرسا و ایجاد محدودیتها علیه زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین تشدید شده است. ارتباط تلفنی زندانیان سیاسی این بند با خانواده هایشان از شب گذشته به طور کامل قطع شده است.
به گزارش کلمه ،ساخت و ساز و بنایی نیز همچنان در بند ۳۵۰ ادامه دارد و زندانیان جای مناسب برای خواب و استراحت ندارند.فضای بند نیز همچنان گرم است و هنوز وسایل خنک کننده و مناسب برای این بند نصب نشده است .گاز این بند نیز همچون اندرزگاه هفت چند روزی است که قطع شده و زندانیان مجبور به استحمام با آب سرد هستند.
این در حالی است که دادستان تهران دیروز با اعزام نماینده ای به بند ۳۵۰ دستور رسیدگی به مشکلات زندانیان این بند و بهبود وضع آنان را داده است و زندانیان این بند امیدوارند که دستور دادستان برای رفع مشکلات پیگیری شود.
در واکنش به اظهارات ناگهانی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران مبنی بر تصمیم آن کشور برای جلوگیری از ورود دو بازرس آژانس بین المللی انرژی اتمی (IAEA) -- بدلیل تخلفات آنها- این نهاد بین المللی از عملکرد دو مامور خود حمایت کرده و ادعاهای دولت ایران را تکذیب کرد.
روز دوشنبه ٣١ خرداد ۸۹، علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران اعلام کرد جمهوری اسلامی به آژانس اطلاع داده است که دو تن از بازرسان آن موسسه، "به دلیل ارائه اطلاعات غلط و غیر حقیقی و همچنین بر ملا کردن بیش از موعد رسمی اطلاعات، حق ورود به ایران را ندارند."
به گزارش رویترز، در پی این اظهارات، گرگ وب سخنگوی آژانس، در یک موضع گیری رسمی خاطرنشان کرد "آژانس به عملکرد حرفه ای و بیطرفانه بازرسان اطمینان کامل دارد و موضع گیری مقامات ایران از صحت برخوردار نمی باشد."
همزمان آسوشیتدپرس گزارش داد که پی. جی. کرولی، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، در این باره موضع گیری کرده و گفته است "این اقدام از سوی ایران نگرانکننده است، اقدامی که نشانه و در راستای رسم دیرینه تهران در ارعاب بازرسان است."
این گزارش می افزاید علی اصغر سلطانیه نماینده ایران در آژانس نیز به خبرنگاران در وین اعلام کرد: "بازرسی ها بدون وقفه ادامه خواهد یافت، اما ایران هوشیاری بیشتری در حفاظت از اطلاعات محرمانه خود و عملکرد بازرسان نشان خواهد داد."
مجلس شورای اسلامی هفته گذشته (٢۶ خرداد)، در واکنش به گزارش اخیر آژانس و همچنین قطعنامه تحریم جدید ایران، مصوبۀ "صیانت از دستاوردهای صلحآمیز هستهای" را تصویب کرد تا براساس آن، دولت تنها در چارچوب قواعد NPT با آژانس همکاری کند و سازمان انرژی اتمی ایران باید جلوی ورود بازرسان متخلف را بگیرد و حداقل شش ماه بازرسان NPT به ایران ممنوعالورود میشوند."
رئیس مجلس شورای اسلامی در واکنش به حملات وارده به مصوبه اخیر مجلس جهت تایید وقف دانشگاه آزاد و توقف اقدامات دولتی ساختن آن، خاطرنشان کرد "كسی كه به قوه مقننه توهین میكند در واقع به ملت توهین میكند"، و "برخی افراد بدلیل اینکه برخی قوانین را دوست ندارند، برای مجلس خط و نشان میكشند ."
به گزارش ایسنا، علی لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی طی سخنانی در نخستین نشست تخصصی تاریخ مجلس، با انتقاد شدید از برخی اظهارنظرها پیرامون مصوبه روز یكشنبه مجلس در مورد "ساماندهی دانشگاهها و موسسات عالی غیرانتفاعی و غیردولتی"، تصریح كرد: "اگر كسی در رسانهها در مورد مجلس با دریدگی صحبت كند، دلیل منطقی بودن صحبتش نیست."
وی افزود: معتقدم افرادی كه در این باره سر و صدا میكنند كل مصوبه را نخواندند؛ چرا كه این مصوبه در مورد تمام موسسات غیرانتفاعی و غیردولتی است كه البته بخشی از آن نیز مربوط به دانشگاه آزاد است.
اشاره لاریجانی به مصوبه جنجال برانگیز دیروز یکشنبه سی خرداد ماه مجلس است که اکثریت نمایندگان، در تایید رای یکی از شعبات قضایی کشور مبنی بر "تداوم فعالیت کادر فعلی دانشگاه آزاد" و "بلا اثر بودن اساسنامه دولت برای آن دانشگاه"، بر تصمیم سال گذشتۀ موسسین آن دانشگاه برای "وقف" آن، صحه گذاشتند.
این مسئله با واکنش های متفاوتی روبرو شد، از جمله آنکه موافقان دولت آن را مورد حمله قرار دادند.
رییس مجلس با یادآوری این نكته كه " خود مجلس نیز تابع نظامات قانونی است" از خواست عدهای كه به عقیده وی "میخواهند مجلس بدون قانون اداره شود"، اظهار تعجب کرد و گفت: اداره مجلس بر اساس آییننامه است. در مورد این مصوبه نیز به خاطر اینكه شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد مسئله دانشگاه آزاد ورود پیدا كرده است، اخطار را وارد دانستم؛ اما این به معنای خارج كردن كار از دستور نیست. "
وی تصریح كرد: كسی كه به قوه مقننه توهین میكند در واقع به ملت توهین میكند و شاید این مسئله از آنجا ناشی میشود كه آنقدر ذوب در قوهای هستند كه چشم دیدن قوهی دیگر را ندارند. نهادهای قانونی كشور باید در جایگاه خود دیده شوند.
لاریجانی در بخش دیگری از اظهاراتش با تاكید بر اینكه "هر وقت مجلس از اقتدار برخوردار بود كشور توانست در برابر بیگانگان بایستد؛ اما هر وقت این پایداری را از خود نشان نداد استقلال كشور دچار آفت شد"، افزود: "در قانون اساسی به این موضوع اشاره شده كه نمایندگان مردم از هر بخشی در قبال همه
مردم مسئولند و مجلس میتواند در همه امور داخلی و خارجی قانون وضع كند. "
رئیس مجلس هشتم در ادامه خطاب به برخی افراد كه برخی قوانین مصوب مجلس را دوست ندارند، گفت: گاهی افرادی برای تسهیل امور برای مجلس خط و نشان میكشند و گاهی این قوانین را دوست ندارند؛ این مساله درست نیست. تفكیك قوا برای كنترل قدرت است، روشن است كه قوهی مجریه و قضائیه به صورت بالفعل دارای قدرتی هستند كه اگر كنترل نشوند ممكن است كارهایی به دور از چشم مردم اتفاق افتد.
فیصل ضرغامی، از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی شاخه هرمزگان، به همراه حسین نبی زاده و ناصر نبی زاده که هر سه از فعالان ستاد میرحسین موسوی در انتخابات گذشته بودند، 9 روز است که بلاتکلیف در زندان هرمزگان به سر میبرند. همچنین علی ذاکری رئیس سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی شاخه هرمزگان روز گذشته بازداشت شد.
بنا به گزارشهای رسیده به جرس، این سه فعال ستاد موسوی، نه تنها تاکنون دیداری نداشتهاند، بلکه هنوز تفهیم اتهام هم نشدهاند.
همچنین تاکنون هیچ یک از مقامهای اجرایی و قضایی استان پاسخگوی خانوادههای این زندانیان درباره اتهام و محل نگهداری این زندانیان نبوده است.
گفته میشود صبح دیروز، چندی از اصلاح طلبان بندرعباس با استاندار، معاون سیاسی امنیتی استاندار و مدیر کل حراست استانداری هرمزگان درباره وضعیت این افراد دیداری داشتند اما تاکنون بهبود در شرایط آنان ایجاد نشده است.
گفتنی است ظهر دیروز نیز رئیس سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی شاخه هرمزگان، علی ذاکری، بازداشت شد و تاکنون خبری درباره وضعیت او در دست نیست.
فیصل ضرغامی از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی شاخه هرمزگان، کارشناس امور اقتصادی استانداری ظهر شنبه 22 خرداد در محل کار توسط نیروهای امنیتی دستگیر و جهت تفتیش منزل به آنجا برده شده و از آن یه بعد خبر موثقی از محل نگهداری وی در دست نیست.
همچنین دو تن از دانشجویان هرمزگانی که مشغول تحصیل در یزد بودند، حسین نبی زاده فرزند منصور نبی زاده از اعضا جبهه مشارکت و ناصر نبی زاده، فرزند محمد نبی زاده، ظهر شنبه 22 خرداد پس از خروج از جلسه امتحان توسط نیروهای امنیتی دستگیر شدند.
انتقال سلمان سیما به بند 350 و پایان اعتصاب غذای وی
سلمان سیما فعال دانشجویی دانشگاه آزاد و عضو سازمان دانش آموختگان ایران که روز 22 خرداد ماه برای دومین بار طی یکسال گذشته بازداشت شده بود، امروز به بند عمومی 350 زندان اوین منتقل شد. وی همچنین امروز با مادر خود ملاقات کرده است.
سلمان سیما که از اولین روز بازداشت مجدد اقدام به اعتصاب غذا کرده بود امروز درحالی به خواسته اش یعنی انتقال به بند عمومی رسید که وی در پرونده جدیدی که در شعبه 5 بازپرسی دادسرای اوین برای وی گشوده شده است به "شرکت در تجمعات غیرقانونی" متهم شده است، اتهامی که سلمان سیما در بازجویی ها رد کرده است.
گفتنی است سلمان سیما آذرماه گذشته بازداشت و به مدت 102 روز در بازداشت بود که در این پرونده نهایتا قرار منع تعقیب برای وی صادر شد این درحالی است که وی در پرونده دیگری از سوی دادگاه بدوی به دلیل فعالیتهای دوره دانشجوی اش به شش سال حبس محکوم شده است که این حکم با اعتراض وی به دادگاه تجدیدنظر ارسال شده است.
تمدید قرار بازداشت صابر عباسیان برای دو ماه دیگر
قرار بازداشت موقت رییس ستاد ۸۸ استان فارس دو ماه دیگر تمدید شد.
به گزارش کلمه، پس از گذشت بیش از ۱۰۵ روز از بازداشت محمد صابر عباسیان رییس ستاد ۸۸ فارس، قرار بازداشت وی تا بیست و دوم مرداد ماه تمدید شد.
در صورت موافقت نکردن دادگاه با قرار وثیقه عباسیان بیش از پنج ماه را در بازداشتگاه موقت، پلاک صد (متعلق به اداره اطلاعات شیراز) گذرانده است. وی که دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی است که از امتحانات ترم جاری نیز بازمانده است.
بلاتکلیفی سینا طحانی، دانش آموز بازداشتی در زندان اصفهان
سینا طحانی دانش آموز شهررضایی که به اتهام توزیع بیانیه های موسوی و کروبی بازداشت شده است، همچنان در زندان به سر میبرد.
به گزارش ندای سبز آزادی، سینا طحانی، دانش آموز زندانی است که قبل از بیست و دوم خرداد امسال در شهرستان شهرضا در حوالی شهر اصفهان بازداشت شده است.
وی یکی از یکی از جوانترین زندانیان بازداشت شده در ارتباط با سالگرد انتخابات ۲۲ خرداد است که در زندان اصفهان ۱۸ ساله شد.
بر اساس آن چه گفته شده وی به جرم توزیع بیانیه های مهندس میرحسین موسوی و مهدی کروبی در این شهرستان کوچک بازداشت و به زندان دستگرد اصفهان منتقل شده است و پس از گذشت حدود ۱۰ روز همچنان در زندان به سر می برد.
همچنین از اصفهان خبر میرسد محمدرضا معافی راد فعال اجتماعی، مدنی نیز بازداشت شده است. از محل نگهداری، اتهام و سایر موارد مرتبط با وی اطلاعات دقیقی در دست نیست.
احکام زندان چهار تن از شهروندان کرد در دادگاه تجدید نظر قطعی شد
حکم زندان چهار شهروند کرد اهل روستای نگل از توابع شهر مریوان به نام های سیوان رحیمی، بهمن سعیدی، سیروان محمدی و هوشیار احمدی در دادگاه تجدید نظر استان کردستان قطعی شد.
به گزارش آژانس خبری موکریان، دادگاه تجدید نظر استان کردستان حکم زندان این چهار شهروند کرد را کاهش داد.
این افراد پیشتر در دادگاه بدوی به اتهام عضویت در احزاب غیرقانونی و فعالیت تبلیغی علیه نظام هر کدام به شش سال زندان محکوم شده بودند که این حکم در دادگاه تجدید نظر استان به دو سال زندان کاهش یافت.
شایان ذکر است زمان دستگیری این افراد حدود یک سال پیش بوده و هم اکنون در زندان مرکزی سنندج دوران محکومیت خود را سپری می کنند.
مراجعه ماموران امنیتی به منزل مادر سعید ترابیان، فعال کارگری
بعد از ظهر روز شنبه 29 خرداد ماه ماموران وزارت اطلاعات تحت عنوان "حراست شرکت اتوبوس رانی تهران و حومه" به منزل مادر سعید ترابیان مراجعه کرده و این مادر سالخورده و بیمار را مورد اذیت و آزار و توهین قرار دادند.
به گزارش فعالان حقوق بشر و دموکراسی، این مسئله باعث شد که همسایه های این مادر نسبت به رفتارها و اعمال ماموران وزارت اطلاعات که تحت عنوان حراست شرکت اتوبوسرانی تهران و حومه عمل می کنند اعتراض کنند. ماموران نیز پس از مشاهده چنین وضعی مجبور به ترک محل شدند.
مادر سعید ترابیان، مسئول روابط عمومی سندیکای شرکت اتوبوس رانی تهران، حدودا 60 سال سن دارد و از نارحتی قلبی رنج می برد و تنها زندگی می کند. این مادر همچنین از بی خبری از وضعت فرزندش در به شدت نگران است.
همچنین، روز گذشته همسر رضا شهابی مسئول مالی سندیکای شرکت اتوبوس رانی تهران و حومه به دلیل ربوده شدن همسرش توسط حراست این شرکت علیه آن ها شکایت کرده است.
گفتنی است به رغم مراجعات مکرر خانواده های شهابی و ترابیان به ارگان های مختلف برای پیگیری وضعیت عزیزانشان تا به حال هیچ جواب مشخصی به آنها داده نشده است. گفته می شود که پرونده این دو فعال سندیکایی به شعبه دو بازپرسی دادگاه انقلاب مستقر در زندان اوین ارجاع داده شده است.
لازم به یادآوری است که علاوه بر سعید ترابیان و رضا شهابی، دو تن از رهبران سندیکای اتوبوس رانی تهران و حومه، منصور اسانلو و ابراهیم مددی، تنها به دلیل حق داشتن سندیکای کارگری چند سال است که در شرایط طاقت فرسایی در زندانهای اوین و گوهردشت محبوس هستند.
بازداشت و احضار چند شهروند مهابادی
طی روزهای اخیر یکی از بازاریان مهابادی به نام حسین نوجوان از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شده است.
به گزارش آژانس خبری موکریان، تاکنون از اتهام و محل نگهداری این شهروند اطلاعی در دست نیست.
هم چنین روز گذشته سه شهروند اهل مهاباد به نام های "کاک الله افشاری"، "ملک شریفی" و "بیانه افشاری" از سوی یکی از نهادهای امنیتی احضار شده اند.
گفنه می شود دلیل این احضار سفر به کردستان عراق و مصاحبه و گفتگو با رسانه های کردی اعلام شده است.
امروز: روز گذشته علی ذاکری قشمی مسئول شاخه هرمزگان مجاهدین انقلاب بازداشت شد، ماموران امنیتی با حضور در خانه و تفتیش کامل منزل وی اقدام به بازداشت ذاکری کردند. پیش از این نیزفیصل ضرغامی جانشین مسئول شاخه هرمزگان مجاهدین انقلاب توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود
سخنگوی شورای نگهبان با ادعای اینکه "در واقعیت ما به تقلبی در انتخابات نرسيديم و نه تنها به تقلب نرسيدیم، بلکه انتخابات گذشته، يکی از سالم ترين انتخابات سالیان اخیر بود"، ناگفته هایی از جلسۀ بیست وششم خرداد ماه سال گذشته و چالش کاندیداهای معترض با رهبر جمهوری اسلامی را، روایت می کند.
وی بدون توجه به جانبداری دبیر شورای نگهبان و اعضای آن نهادِ انتصابی از رئیس دولت نهم در قبل و زمان انتخابات و همچنین تخلفات صورت گرفته و نادیده گرفته شدن آرای مردم، مدعی این شد که "اگر ما میپذيرفتيم که انتخابات را تجديد کنيم نوعی بیاعتمادی در بين مردم به وجود میآمد."
به گزارش فارس، عباسعلی کدخدایی، معتقد است "علت عدم موفقيت تمام رايزنیهای پس از انتخابات، در واقع عدم پذيرش قانون توسط نامزدهای معترض بود". او اظهار داشت در جلسه ۲۶ خرداد، زمان خروج از جلسه، همسر مهدی کروبی مطالبی را به رهبری گفتند که وی نیز "جواب قاطعی" داد.
فاطمه کروبی در این دیدار خواستار آزادی دانشجویان شده بود که رهبری با واکنش نسبت به این درخواست گفته بود: کسی که مقصر و متخلف است بايد با او برخورد شود و اگر کسی مقصر نبوده است طبعا آزاد خواهد شد. و اينکه از ما میخواهيد چون يک شخص دانشجو است پس از تخلفش صرفنظر کنيم، جای تعجب دارد.
کدخدایی بر این باور است که رهبری بدون ترس و واهمه از مباحث داخلی و بينالمللی بر اجرای قانون تاکيد داشته و همچنين اجازه نمیداد کسی بحرانهای ساختگی ايجاد کند و يا فضا رابه گونهای تند کند که بهانه به دست دشمن بدهد و همچنين نهادهای مختلف را هدايت میکرد تا با مدارا و رفتار قانونی سعی کنند که اگر حقی از کسی ضايع شده جلوی آن گرفته شود.
سخنگوی شورای نگهبان پس از گذشت يک سال از انتخابات رياست جمهوری، بدون توجه به اینکه هنوز تبعات آن در جامعه در جریان است و به اعتراضات نامزدهای معترض به نحوه و روند انتخابات نیز رسیدگی نشده، کماکان از "عوامل زمينه ساز ايجاد شبهه تقلب در جامعه"، "دستهای خارجی دخیل در اعتراضات"، ، سخن می گوید و سرکوب معترضین را موجه می داند.
مشروح این مصاحبه که ناگفته هایی از جلسۀ ٢۶ خرداد ۸۸ را نیز شامل می شود، به شرح زیر است:
فارس: به عنوان اولين سؤال لطفا بفرماييد ايجاد شبهه تقلب در انتخابات از چه زمانی در جامعه گسترش يافت؟
کدخدايی: بحث تقلب بحث جديدی نبود که بعد از انتخابات و برگزاری آن داشته باشيم اگر چه بعد از انتخابات ۲۲ خرداد اين مسئله گسترش و توسعه بيشتری يافت. اما از قبل انتخابات هم زمزمههايی در اين خصوص بود مثلا برخی میگفتند که ما به انتخابات اعتماد نداريم و يا افرادی قرار است انتخابات را برگزار کنند که مورد اعتماد نيستند. همچنين برخی از کانديداها را متهم میکردند که رفتارهای غير اخلاقی انجام میدهد و اين نشان دهنده اين بود که تقلب به عنوان يک پروژه از پيش طراحی شده برای انتخابات دهمين دوره رياست جمهوری بود تا بتوانند به نظام جمهوری اسلامی ضربه وارد کنند. اگر حوادث و اخبار قبل از انتخابات را ملاحظه کنيم میبينيم در بسياری از موارد اين اتهام کمابيش مطرح میشد و مثلا میگفتند افراد دروغ میگويند و مراجع قانونی که مسئوليت انتخابات را به عهده داشتند ممکن است تقلب کنند و حتی پيش بينی هم میکردند که بايد ستاد و کميتهای تشکيل دهيم تا بتوانيم بر روند انتخابات نظارت کنيم. پاسخ ما اين بود اولا امر نظارت و بازرسی در اختيار شورای نگهبان است و اين شورا هم يک مرجع قانونی است و جايگاه مشخصی دارد. تجربههای انتخابات گذشته نشان داد که شورای نگهبان با هيچ کس رو در بايستی ندارد و اگر به تقلب يا تخلف در انتخابات برخورد کند قطعا با آن برخورد خواهد کرد همان طور که در انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزههای مختلف معمولا از اين گونه تخلفات مشاهد میشود و به همين دليل برخی حوزهها ابطال میشود.
واقعيت اين بود که ما به تقلب در انتخابات نرسيديم و نه تنها به تقلب نرسيدم بلکه انتخابات دهمين دوره رياست جمهوری يکی از سالم ترين انتخابات بود. با وجود مشارکت حداکثری که ما داشتيم ميزان تخلفات و درصد تخلفات نسبت به انتخابات گذشته بسيار کاهش يافته بود بنابراين بحث تقلب و دروغ و مباحثی از اين قبيل که بعدها بهانه به دست دشمن و بدخواهان داد موضوعی بود که از قبل پيشبينی شده بود و توسط بيگانگان پیريزی شده بود و فضايی ايجاد شد که متاسفانه برخی دوستان و کسانی که در حوزه انتخابات وارد شده بودند، در آن فضايی که برای آنها ايجاد کرده بودند، بازی کردند والبته به ياری خداوند و هدايتهای رهبری و حضور مردم تمام نقشههای دشمن نقش بر آب شد.
فارس: اين برنامه دقيقا توسط چه فردی يا گروهی از قبل طرح ريزی شده بود؟
کدخدايی: قطعا موارد ياد شده ريشه در خارج از کشور داشت و دشمنان قديمی جمهوری اسلامی ايران اين موارد را برنامهريزی کرده بودند. اما دوستان داخل کشور فريب اين موضوع را خوردند. من در جايی ديگر هم گفته بودم که برخی يک سراب را به عدهای نشان دادند و گفتند که اين سراب واقعيت است و برخی هم اين مسئله را باور کردند اما زمانی که به دنبال آن دويدند و به آن رسيدند، متوجه شدند که اين مسئله سرابی بيش نيست.
فارس: يکی از مواردی که شبهه تقلب در انتخابات را تقويت کرد، تشکيل کميته صيانت از آرا بود. شما در مصاحبههای قبلی هم گفته بوديد اين کميته غيرقانونی است. چرا برخورد قانونی و عملی با اين کميته انجام نشد؟
کدخدايی: برخی قبل از انتخابات نهادها، کميتهها و ستادهايی را تشکيل دادند و تا زمانی که اين گونه مراجع و نهادها ورود به حقوق و تکاليف نمیکند يک بحث داخلی و درونگروهی است که ارتباطی هم با نهادهای بيرونی ندارد. اما زمانی که اين مسئله وارد حوزههای عمومی و خصوصی افراد میشود طبعا اين برخورد صورت میگيرد. ما از ابتدا اعلام کرديم که چنين کميتهای را قبول نداريم چرا که اگر قرار باشد چنين کميتهای شکل بگيرد نيازمند قانون است و بايد از مسير قانونگذاری عبور کند و بايد قانون چنين اجازهای بدهد تا بتوانيم آن را بپذيريم.
در بعد عملی آن چيزی که مربوط به ما بود عدم پذيرش نامهها، مکاتبات و حضور اينگونه افراد تحت عنوان کميته صيانت از آرا بود. بر اين اساس اين عده چندين بار نامههايی را برای ما نوشتند و ما هم عين نامه را به آنها برگردانديم و گفتيم فقط نامزدها و يا رؤسای ستادهای آنها میتوانند با ما مکاتبه کنند و ما هيچ نامهای را نپذيرفتيم و به همين خاطر بود که اين عده هيچ گاه نتوانستند به عنوان شاکی، مدعی و يا کسی که پيگيری کننده موضوع انتخابات است، در شورای نگهبان محلی ار اعراب داشته باشد. حتی برخی افراد که به اين کميته منتسب بودند، ما به عنوان شخص يا نماينده آن نامزدها دعوتشان کرديم نه به عنوان کميته صيانت از آرا بنابراين اولين برخورد ما عدم پذيرش آنها بود.
فارس: آيا شما رسما هم به اعضای کميته صيانت از آرا اين مسئله را اعلام کرده بوديد؟ چرا که يکی از اعضای اين کميته گفته بود اگر کميته ما غيرقانونی بود شورای نگهبان بايد فعاليت آنرا متوقف میکرد؟
کدخدايی: اگر غير از اين بود ما نامههای آنها را عودت نمیداديم. چند نامه به عنوان کميته صيانت از آرا به ما ارسال شد و ما آن نامهها را عودت داده و اعلام کرديم که ما چنين کميتهای را به رسميت نمیشناسيم و اگر قرار است مکاتبهای باشد شخص نامزد و يا رؤسای ستادها بايد مکاتبه کنند و اين رسمیترين پاسخ ما به آنها بود.
فارس: به نظر شما فعاليت کميته صيانت از آرا نقشی در ايجاد شبهه تقلب در فضای جامعه داشت؟
کدخدايی: ممکن است براساس شرايط مکان و زمان افکار عمومی برخی مسائل را باور کنند و زمانی که عدهای مسئله کميته صيانت از آرا را مرتب تکرار میکردند، برخی تصور کردند که اين کميته يک مرجع قانونی است. ولی زمانی که ما اعلام کرديم که اين کميته قانونی نيست برای مردم هم روشن شد. که چنين کميتهای محلی از اعتبار ندارد و طبعا اقدامات اين کميته تشديد کننده شبهه تقلب در انتخابات بود.
اگر شما يک سازمانی را ايجاد کنيد وبعد اعلام کنيد که نظر اين کميته چنين است، قطعا شبهاتی را ايجاد میکند. خاطرم هست که در چند روزی که برای رسيدگی به شکايتها با نظر رهبرمعظم انقلاب تمديد شد، مجددا دو نفر از اين کميته برای صحبت آمدند و ما اعلام کرديم که بايد نمايندگان رسمی کانديداها برای رسيدگی به شکايت حاضر شوند.
فارس: بعد از انتخابات و زمانی که نامزدهای معترض اعلام کردند که در انتخابات تقلب شده واکنش اعضای شورای نگهبان به اين مسئله چه بود؟
کدخدايی: اين مسئله برای اعضای شورای نگهبان امری عجيب بود و برای برخی هم اين مسئله بیاهميت بود چرا که نظام نظارتی که تعبيه شده است به هيچ وجه امکان چنين تخلفات عمده و تقلب در آن وجود نداشت و تا حدودی اين مسئله خندهدار به نظر میرسيد.
فارس: بعد از طرح ادعای تقلب، رهبر انقلاب همواره به نامزدهای معترض توصيه میکردند که از مسير قانونی مطالبات خود را دنبال کنند. ولی معترضين به دنبال اين بودند که با يک حکم ولايی انتخابات ابطال شود. ايستادگی رهبری در قبال خواست اين عده ياد شده به نظر شما چه تاثيری در بازگشت آرامش فضای جامعه داشت؟
کدخدايی: زمانی که ما سيره رهبر انقلاب را بررسی کنيم، میبينيم که ايشان در همه دورهها تکيه بر قانونگرايی دارند و بر اجرای قانون تاکيد میکنند. به هر حال رهبری در نظام يک نهاد رسمی است که در قانون اساسی آمده و در چارچوب اصول و قواعد شناخته شده کشورنظرات خود را پيگيری میکنند. يکی از اصول جمهوری اسلامی حاکميت قانون است که سرآمد افرادی که اتکا به قانون و اجرای آن دارد رهبر بزرگوار انقلاب است. تاکيد ايشان هميشه بر اجرای قانون بوده است مگر در مواردی که افراد متوسل می شدند به عنوان بنبستی که برای آنها ايجاد شده و ايشان از جايگاه رهبری استفاده میکردند وعموما هم به نفع افرادی که شاکی بودند، تصميماتی را اتخاذ میکردند مثلا در دور نهم انتخابات رياست جمهوری شاهد بوديم دو نفر از کانديداها صلاحيت کسب نکردند و زمانی که اين موضوع به اطلاع معظم له رسيد ايشان آن دو نفر را با حکم حکومتی تائيد کردند. اين بار هم تاکيد رهبر انقلاب بر اجرای قانون بود و در جلسه مورخ ۲۶ که خدمت ايشان رسيديم برخی ستادها تلقیشان اين بود که ايشان بايد وارد شوند و از اختياراتی که دارند در خصوص انتخابات استفاده کنند و پاسخ ايشان اين بود که جواب ۴۰ ميليون رای را چگونه بايد بدهيم و مردمی که در اين انتخابات شرکت کردهاند چگونه میتوانند تصور کنند که مثلا من از جايگاه رهبری بخواهم انتخابات را ابطال کنم تا خواسته شما تامين شود و اضافه بر اين شما سند و مدرک روشن هم نداريد اما درعين حال به ما به عنوان شورای نگهبان و يا به همکاران وزارت کشور تاکيد میکردند که طبق قانون به شکايت تمام افراد رسيدگی شود و به شاکيان هم توصيه میکردند که از مجرای قانونی شکايتشان را پيگيری کنند و نهادهای مسئول هم موظف هستند که شکايت ها را پيگيری کنند به نظر من اين مسئله اوج قانونگرايی رهبر انقلاب است که اجازه ندادند به هيچ وجه به حقوق مردم خدشه وارد شود و اصولی که برای همه در قانون اساسی پذيرفته شده است، همچنان حفظ گردد.
فارس: در صورت تحقق خواسته نامزدهای معترض برای ابطال انتخابات شما چه وضعيتی را برای کشور پيشبينی میکرديد؟ و آيا نامزد برنده نسبت به اين موضوع معترض نمیشد؟
کدخدايی: اگر اين مسئله محقق می شد نکته مهم اين بود که اساس نظام سياسی ما در واقع مورد ترديد و سؤال جدی واقع میشد انتخاباتی که هزاران نفر در آن ناظر هستند و نهادهای امنيتی و انتظامی آن را نظارت میکنند و همچنين مردم در آن حضور گسترده دارند، اگر ابطال میشد قطعا در ميان آحاد ملت ايجاد ياس ونااميدی میکرد و يک نوع عدم اعتماد و بدبينی نسبت به نظام سياسی ما ايجاد میکرد اين مسئله به عنوان آثار کلان ابطال انتخابات در کشور بود اگر ما میپذيرفتيم که انتخابات را تجديد کنيم نوعی بیاعتمادی در بين مردم به وجود میآمد چرا که حقوق مردم در اين بين تضييع میشد اما از آن طرف هم هيچ تضمينی وجود نداشت که اگر انتخابات مجددا برگزار میشد و کسانی که معترض بودند رای نمیآوردند بازهم برخواسته خود پافشاری نکنند. قطعا کسانی که در اين راه قرار گرفته بودند اگر انتخابات نه يک بار بلکه چند بار تجديد میشد و آنها برنده نمیشدند، همين اعتراض و فضا باز هم وجود داشت. چرا که اين عده حاضر نبودند به قانون تمکين کنند و حضور حداکثری مردم را بپذيرند.اگر انتخابات هم تجديد می شد قطعا کانديدای معترض باز هم در مسير خود حرکت میکرد و ايراد بیمبنای خود را مطرح میکرد چرا که فريب دشمن را خورده بودند وسعی داشتند که با فضايی که دشمن برای آنها ترسيم کرده به نهادهای مختلف متوسل شوند تا بتوانند يک امر حق را ناحق جلوه دهند.
فارس: کانديداهای معترض مدعی بودند که شورای نگهبان بیطرف نيست و در استدلال اين ادعای خود میگفتند که برخی از اعضای شورای نگهبان در حمايت از يک کانديدای خاص موضعگيری کردهاند. نظر شما در اين خصوص چيست؟
کدخدايی: در رابطه با بیطرفی اعضای شورای نگهبان که بارها پاسخ داده شده است و خود افراد هم نظراتی را در اين خصوص ارائه کردهاند فرق است بين اينکه يک نفر يا دو نفر از شورا موضعی داشته باشند نسبت به يکی از نامزدها و اينکه اين موضعگيریها در بررسی صلاحيتها و اختيارات قانونی تاثيرگذار باشد من هميشه به اين موضوع چنين پاسخ میدهم که اگر قرار بود کسانی که متهم شدهاند به جانبداری از يکی از نامزدها اقدامی انجام دهند، چرا بعد از اخذ آرا اين اقدام را انجام دادند در حالی که توانستند در همان مرحله بررسی صلاحيتها اعمال نظر کنند و از آنجا که آرا مخفی بود کسی هم متوجه اين موضوع نمیشد بسياری از افراد که در حال حاضر متهم به جانبداری از يکی از کانديداها هستند به نامزدهای معترض رای دادند و بر اساس رای آنها نامزدهای معترض صلاحيت پيدا کردند تا وارد چرخه انتخابات شوند و به نظر من اين پاسخ کافی است و اگر قرار بود برخی اعضای شورای نگهبان دخالتی انجام دهند و نظرات شخصی خود را در بحث انتخابات وارد کنند، در همان مرحله اول اين مسئله صورت میگرفت.
فارس: در خصوص جلسه ۲۶ که با رهبر انقلاب داشتيد آيا مسئله جديدی هست که بخواهيد بازگو کنيد؟
کدخدايی: از آنجايی که بسياری از افراد در اين جلسه حضور داشتند اکثر موارد آن قبلا گفته شده است. نماينده آقای موسوی يعنی آقای آخوندی کسی بود که در روز ۲۲ خرداد در شورای نگهبان به عنوان نماينده ايشان حضور داشت و تمام مسائل را از نزديک ملاحظه میکرد. طبيعی بود که وی نمیتواند مسئله تقلب در انتخابات را مطرح کند چرا که واقعيتها را میديد اما ادعايی وجود داشت که مثلا میگفتند يکی از نامزدها در مناظرهها برخی مطالب را مطرح کردند و بر اين اساس بايد از اين کانديدا سلب صلاحيت شود. آقای دانش جعفری نيز در جلسه مذکورمطالبی بيان کرد و رهبر انقلاب با خوشرويی به آنها پاسخ دادند و اعلام کردند که من هيچ گاه از شخص خاصی حمايت نکردم اما از اصول قابل قبول که قبل از انقلاب تا کنون داشته ام دفاع میکنم و کسانی که در اين چارچوب باشند، را مورد حمايت قرار میدهم. اما آقای دانشجعفری سخنرانی رهبری را در کردستان ملاک قرار داد و اعلام کردند که چنين وضعيتی است و رهبری هم در پاسخ گفتند که آقای موسوی بعد از اين سخنرانی پيش من آمد و گفت که دوستان میگويند مصداق فرمايشات رهبری من هستم و آقای کروبی هم همين حرف را زد. بعد از اتمام اين جلسه و زمانی که افراد قصد داشتند آنجا را ترک کنند و زمانی که همه سرپا ايستاده بوديم تا از محل جلسه خارج شويم خانم آقای کروبی گفتند که اگر شما اجازه دهيد دانشجويانی که بازداشت شدهاند آزاد شوند و ايشان در جواب گفتند که من از شما تعجب میکنم که چنين حرفی را میزنيد اگر کسی مقصر و متخلف است بايد با او برخورد شود و اگر کسی مقصر نبوده است طبعا آزاد خواهد شد. و اينکه از ما میخواهيد چون يک شخص دانشجو است پس از تخلفش صرفنظر کنيم، جای تعجب دارد. قاطعيت رهبری در اجرای قانون در اينجا برای همه قابل توجه بود و بعد از آن جلسه هم ديديم که اين قاطعيت همچنان حفظ شد و طبيعی هم است که بر اين اساس بايد گفت شرايطی که در اصل ۵ در رابطه با رهبری نظام داريم واقعا در شخص رهبر مخصوصا در جريان دهمين دوره انتخابات رياست جمهوری مشاهده کرديم.
فارس: در خصوص نحوه شکلگيری هيئت ويژه و نيز شيوه کار اين هيئت توضيحاتی دهيد؟
کدخدايی: سابقه هيئت ويژه برمیگردد به همان جلسه ۲۶ که با رهبری داشتيم. روز ۲۶ ما نمايندگان نامزدها را دعوت کرديم تا در شورای نگهبان حاضر شوند و هر کدام از اين افراد صحبتهايی داشتند، من گفتم با سخنان شما ما به جايی نمیرسيم واگر بخواهيد بگوييد شورای نگهبان را قبول نداريد اين مسائل را کسی از شما نمیپذيرد. بهتر است به سراغ راهکاری برويد که طرفين بتوانند در خصوص آن توافق کنند و شما هم قانع شويد تا مسائل تمام شود. نمايندگان کانديداها گفتند راهکار ما اين است که هيئت ويژهای متشکل از نمايندگان مراجع و افرادی از اين دست تشکيل شود و اين هيئت ظرف چندين ماه مسائل را بررسی کند و نظر نهايی خود را اعلام کند. من در پاسخ گفتم ما نمیتوانيم مسئوليتی را که قانون اساسی به شورای نگهبان داده است به کسی ديگری واگذار کنيم و اين مسئله در واقع خلاف قانون است. اگر همه اعضای شورای نگهبان از امروز بگويند که ما اصل ۹۹ را اجرا نمیکنيم، خود اعضا بايد در خصوص اين مسئله پاسخگو باشند چرا که اين مسئله تکليف قانونی است ونمیتوانند بگويند که ما اين مسئوليت را نداريم يا آن را نمیپذيريم يا آن را انجام نمیدهيم و در اين راستا بود که ما با تشکيل اين هيئت ويژه مخالفت کرديم وهمچنين گفتم که ممکن است اين مسئله را در چارچوب ديگری قبول کنيم.برای اينکه اعتماد شما جلب شود افراد که مورد اعتماد شما هم هستند، دعوت میکنيم تا اين مسائل را بررسی کنند و صندوقها را بازشماری کنند ولی با دو شرط يکی اينکه مسائل ياد شده در ظرف زمانی قانونی باشد که آنموقع اين ظرف زمانی ۱۰ روز بود و بعد از آن ۵ روز هم با موافقت رهبرمعظم انقلاب به آن اضافه شد. دوم اينکه تمام مسائل در چارچوب شورای نگهبان باشد و بايد يک گزارش در خصوص اين مسئله به شورای نگهبان ارائه شود و اين هيئت نبايد مستقل تصميم بگيرد.
اختلافنظرهايی در اين زمينه وجود داشت و قرار شد بحث بيشتری در اين زمينه صورت گيرد اين سابقه ای از تشکيل هيئت ويژه بود.
سابقه ديگر اين بود که آقای زنگنه و آقای آخوندی نامهای به رئيس مجلس نوشتند و پيشنهاد ديگری دادند که طی آن جمعی از قضات و برخی ديگر از افراد در مدت ۴۵ حدود روز مسائل را بررسی کنند و نظر خود را اعلام نمايند. من به آقای لاريجانی گفتم که چنين مسئلهای خارج از اختيارات شورای نگهبان است و ما نمیتوانيم وظيفه قانونی خود را به نهاد ديگر محول کنيم.ولی ممکن است در چارچوب شورای نگهبان اين مسئله را بپذيريم. آقای لاريجانی رايزنیها را با ما داشتند. و جلساتی را باحاج آقا جنتی برگزار کردند و پيشنهاد دادند چندنفر تحت مديريت شورای نگهبان و با موافقت نامزدها بررسی جديدی را داشته باشند و نتيجه خود را اعلام کنند. در آن زمان افرادی که در اين خصوص مطرح شدند آقای پورمحمدی و آقای دری نجفآبادی و بنده بوديم و بنا شد که اين هيئت سه نفره اين کار را دنبال کنند و همچنين قرار شد آقای لاريجانی هم از طريق واسطههايی که بود نظر آقای موسوی را در خصوص اين مسئله بگيرند که خبری نشد. دوباره اين بحث در آن ۵ روز تمديد شده پيش آمد و من باز هم استدلالهای قبلی را مطرح کردم. و افراد اين استدلالها را پذيرفتند و قرار شد هيئتی تحت نظر شورای نگهبان شکل بگيرد که در خصوص افراد اين هيئت هم بحثهايی شد و در نهايت اين هيئت شکل گرفت.
افرادی مانند حداد عادل و ابوترابی و درینجفآبادی و رحيميان جز اعضای اين هيئت شدند که بنا شد اين افراد به اضافه نمايندگان آقايان موسوی و کروبی صندوقها را بازشماری کنند.
ما باز هم با بنبست مواجه شديم چرا که بعد از اينکه ما درخواست کرديم کانديداها نمايندگان خود را معرفی کنند ديديم که در پاسخ به نامههای ما دو روز بعد هم آقای کروبی وهم آقای موسوی يک بيانيه دادند، يعنی پاسخ رسمی به نامه ما در واقع در بیبی سی منتشر شد.
اين مسائل هم گذشت تا آنکه روز چهارم از ۵ روز ياد شده که چهاردهم میشد آقای آقامحمدی آمدند و گفتند که آقای موسوی گفته اگر ۴ خواسته ما انجام شود، من مسائل را قبول میکنم ۴ خواسته آقای موسوی هم يکی بازشماری صندوق برخی استانها، چک کردن تعرفهها و برگههای رای و بررسی تعرفهها و اينکه تعداد تعرفههای چاپ شده و مصرف شده يکی باشد و مسائلی از اين دست بود و با اينکه اين مسائل زمانی زيادی وقت میبرد ما پذيرفتيم اين کارها را انجام دهيم که باز هم جلساتی با حضور محتشمیپور و موسوی لاری و ابوترابی و آقامحمدی برگزار شد ليکن به نتيجه نرسيد.بعد از اين مسائل که هيئت شکل گرفت و شورای نگهبان هم اين هيئت را پذيرفته بود ما پيشنهاد داديم که ۱۰ درصد از آرا را به صورت اتفاقی بازشماری کنيم و در اين بازشماری دوربينهای صدا و سيما هم حضور داشته باشند که اين مسئله انجام شد و در برخی از شهرستانها حتی نمايندگان دو کانديدای معترض هم حاضر شدند و نتيجه بازشماری هم اعلام شد که طی آن تغييرات محسوسی در آرا به وجود نيامد.
فارس: شنيده شد که محتشمیپور يک سری از شروط را خودش به شروط موسوی اضافه کرده بود. در اين خصوص توضيح میدهيد؟
کدخدايی: روزی که آقامحمدی پيش ما آمدند گفتند که من با موسوی صحبت کردهام و وی ۴ خواسته ياد شده را دارند؛ اگر چه ۴ خواسته موسوی زمان زيادی وقت میخواست ولی برای اينکه مسئله حل شود و کدورتها رفع شود ما پذيرفتيم و من به آقامحمدی گفتم که شرط پذيرفتن اين مسئله اين است که موسوی شروط خود را کتبا به ما اعلام کند و بگويد که اگر اين ۴ خواسته انجام شد وی نتيجه انتخابات را خواهد پذيرفت و آقامحمدی هم اين مسئله را قبول کردند.فردای آن روز ساعت ۷ صبح جلسهای داشتيم و ابوترابی در اين جلسه ۷ساعت و نيم حاضر شدند و گفتند که ما رفتيم پيش موسوی و وی ما را ارجاع کرد به محتشمیپور و لاری و من تا ساعت ۲ شب با اين افراد صحبت کردم و اين عده همان خواستههايی که از همان ابتدا داشتند را دنبال میکردند و خواسته نهايی آنها ابطال انتخابات بود.
در جلسات بعدی هم محتشمیپور و لاری برخواستههای و شروطی که در ابتدا داشتند تاکيد کردند و همچنين گفته بودند که به جای موسوی ما امضا خواهيم کرد.
مجموع اين موارد نشان میداد که اين عده قصد ندارند به قانون تمکين کنند.
فارس: شنيده شد که آقامحمدی گفت که علاوه بر ۴ شرط ياد شده چند شرط ديگر هم مانند آزادی زندانیها و رفع فيلترينگ برخی سايتها توسط آقای محتشمیپور مطرح شد. آيا اين موضوع صحت دارد؟
کدخدايی: بايد اين مسئله را از آقامحمدی بپرسيم که آيا چنين چيزی صحت دارد يا خير اما آن چيزی که برای ما روشن است، و آقامحمدی برای ما نقل کردند اين است که آن ۴ شرط به اضافه شروط ديگر توسط دو نفر که نماينده موسوی بودند اعلام شد و مهمتر اينکه شرط ابطال انتخابات هم مطرح شد. يعنی اين افراد دوباره به خانه اول برگشته بودند. و اين مسائل نشان داد در آن ۵ روز که میتوانستيم از آن به بهترين نحو استفاده کنيم، اين فرصت هم توسط اين عده از دست رفت و به نظر من کسانی که سعی کرده اند با بهانهجويیها وبهانهتراشیها اين کار را انجام دهند مسئول هستند.
فارس: علت عدم موفقيت رايزنیها از نظر شما چه چيزی بود؟
کدخدايی: اگر بخواهيم اين مسئله را در يک جمله بيان کنيم بايد بگوييم که علت عدم موفقيت تمام رايزنیها در واقع عدم پذيرش قانون توسط اين افراد بود چرا که به هر حال زمانی که شما در يک جامعه انسانی زندگی میکنيد، امور مشترک خود را با ساير اعضای جامعه بر اساس قوانين و مقررات حل میکنيد. و اگر هر کسی بخواهد حرف خود را تکرار کند، ما با يک آنارشيسم بسيار راديکالی مواجه میشويم که هيچ کسی در آن شرايط نمیتواند زندگی کند. طبعا آن چيزی که فاصل اختلافات بين اعضای جامعه در تمام امور است، قانون است و قانون هم تکليف را روشن کرده است.
اينکه به محکمه برويم و خطاب به محکمه بگوييم در صورتی رای تو را خواهيم پذيرفت که به نفع ما رای دهی، درست نيست و هيچ مرجع قانونی چنين چيزی را نمیپذيرد. تمام اين موارد نشان میدهد که اعمال برخی تنها بهانهتراشی بود و همانطور که گفتم برخی دوستان در زمينی بازی کردند که دشمن برای آنها پيش بينی کرده بود و در حال حاضر اين مسئله بعد از گذشت يک سال از انتخابات برای بسياری از افراد محرز شده است.
فارس: به عنوان آخرين سوال لطفا بگوييد که نقش رهبری در مهار اغتشاشات بعد از انتخابات را چگونه ارزيابی میکنيد؟
کدخدايی: تجلی وحدت و همکاری را در بحث انتخابات دهم رياست جمهوری مشاهده کرديم که رهبری با مديريت دقيق خود و با تدابير به موقع سعی کرد که اولا بهانه به دست دشمن ندهد ولذا ديديم که در بعضی مواقع که ممکن است برخی تندروی داشته باشند و يک بحرانی را در جامعه ايجاد کنند، وی ورود میکرد و از همان ابتدا اجازه نمیداد چنين مسائلی اتفاق بيفتد، و اين اوج تدابيری بود که ايشان داشت؛ از طرف ديگر ايشان ضمن مدارا با افرادی که معترض بودند آنها را هدايت میکردند تا از مسير قانونی مسائل خود را دنبال کنند.مصاديق شرايطی که ما در اصل پنجم داريم برای رهبری نظام در انتخابات دهم رياست جمهوری خيلی شفاف و روشن متجلی شد.
ايشان بدون ترس و واهمه از مباحث داخلی و بينالمللی بر اجرای قانون تاکيد داشتند و همچنين اجازه نمیدادند کسی بحرانهای ساختگی ايجاد کند و يا فضا رابه گونهای تند کند که بهانه به دست دشمن بدهد و همچنين نهادهای مختلف را هدايت میکردند تا با مدارا و رفتار قانونی سعی کنند که اگر حقی از کسی ضايع شده جلوی آن گرفته شود.
مجوز فصلنامه فرهنگ آموزش لغو شد و به نشریات فردوسی، رودکی و گلستانه تذکر کتبی داده شد.
به گزارش ایلنا، در جلسه امروز هیأت نظارت بر مطبوعات موضوع تخلفات نشریات مطرح و به شرح ذیل تصمیمگیری شد:
مجوز فصلنامه "فرهنگ آموزش" به دلیل انتشار مطالب مخالف موازین اسلامی به استناد بند ۱ ماده ۶ قانون مطبوعات و تبصره ماده ۱۱ آن قانون لغو شد.
به ماهنامه "فردوسی" به دلیل افترا به نهادها و ارگانهای نظام، انتشار مطالب خلاف واقع و عدم پایبندی به رسالت مطبوعاتی به استناد بندهای ۸ و ۱۱ ماده ۶ و ماده ۲ قانون مطبوعات تذکر داده شد و مقرر شد مراتب جهت پیگرد قانونی به مرجع قضایی ارسال شود.
به هفتهنامه "رودکی" و ماهنامه "گلستانه" به دلیل عدم پایبندی به رسالت مطبوعاتی به استناد ماده ۲ قانون مطبوعات تذکر داده شد.
این احکام در حالی صادر شد که در طول یک سال گذشته، فشار بر مطبوعات به شدت افزایش یافته است و معدود نشریات اصلاح طلب باقی مانده، یکی پس از دیگری توقیف شدند. نشریات یاس نو، سرمایه، حیات نو، کلمه سبز، فرهنگ آشتی، آرمان، اعتماد ملی، اعتماد، حیات نو، بهار، صدای عدالت، ایران دخت و اندیشه نو از آن جمله بودند.
هاشمینژاد گفت:امروز افرادي هستند كه خود در زمان امام مخالف ايشان و راه ايشان بودند اما امروز با دستاويز قرار دادن برخي مواضع امام ،بدون در نظر گرفتن شرايط زمان و خطاب بيان، به تنش در جامعه دامن ميزنند. اين افراد ميخواهند با هزاران برچسب خود را به انقلاب و رهبري بچسبانند كه اين جاي گله دارد.
به گزارش ایلنا، حجتالاسلام سيد احمد هاشمينژاد معتقد است: اصولگرايان سنتي غير منطقي براي كناره گيري هاشمي روز شماري ميكنند و از اينكه وي برود خيلي خوشحال ميشوند، تاكي بايد هر فردي به راحتي خانواده و شخص هاشمي را زير سوال ببرد و كسي در اين رابطه اعتراضي نكند.
برادر شهيد هاشمينژاد، در خصوص مصاحبه اخير آيتالله هاشمي رفسنجاني و تمايل وي به كنارهگيرياش گفت: طبعا براي ما بهعنوان بچههاي انقلاب كه حتي با وي در زندان اوين بوديم و شاهد شكنجهها و سختيهايي كه كشيدند نيز بوديم كنارهگيري و يا لفظ آن بسيار سنگين است؛ به هيچ وجه تمايل نداريم كه آيت الله هاشمي رفسنجاني با سوابق مبارزاتي و تجربيات مديريتي پس از انقلاب امروز اين موضوع را طرح و از مسئوليت خود كنارهگيري كند.
وي ادامه داد: از طرف ديگر اين كنارهگيري نه به مصلحت انقلاب و نه به نفع جامعه امروز كشور است و ممكن است مخالفان نظام در خارج از كشور و خصوصا افرادي هم كه در داخل خيلي علاقهاي به خط فكري و مشي وي ندارند خوشحال شود.
اين استاد دانشگاه اضافه كرد: اصولگرايان سنتي غير منطقي براي كنارهگيري هاشمي روز شماري ميكنند و از اينكه وي برود خيلي خوشحال ميشوند.
وي تاكيد كرد: ما از اين موضوع بسيار ناراحت شده و ميشويم و تقاضاي ما اين است كه رئيس مجلس خبرگان رهبري با طرح اين موضوع در شرايط امروز جريان مخالف داخلي خود را خوشحال نكنند.
هاشمينژاد در ادامه افزود: البته تصور من اين است كه مقام معظم رهبري نيز اجازه كناره گيري آقاي هاشمي را نخواهند داد، زيرا آقاي هاشمي در زمان حضرت امام نيز شخصيت دوم انقلاب بود و بعيد به نظر ميرسد امروز نيز مقام معظم رهبري اجازه ترك مسئوليتها را به وي بدهند.
وي گفت: ممكن است كنارهگيري هاشمي در اثر فشارهاي سياسي كه توسط مخالفان صورت ميگيرد چنين برداشتي را كه با انقلاب قهر كرده است را براي بچههاي انقلاب نيز به وجود بياورد؛ بنابراين نه تنها خود وي بلكه هر فرد ديگري كه جاي او باشد نيز چنين احتمالي را ميدهد.
هاشمي نژاد با انتقاد از رواج تهمت و وضعيت فضاي رسانهاي در كشور گفت: تاكي بايد هر فردي به راحتي خانواده و شخص هاشمي را زير سوال ببرد و كسي در اين رابطه اعتراضي نكند.
وي تصريح كرد: افرادي هستند كه خود در زمان امام مخالف ايشان و راه ايشان بودند اما امروز با دستاويز قرار دادن برخي مواضع امام بدون در نظر گرفتن شرايط زمان و خطاب بيان، به تنش در جامعه دامن ميزنند. اين افراد ميخواهند با هزاران برچسب خود را به انقلاب و رهبري بچسبانند كه اين جاي گله دارد.
وي ادامه داد: البته اين افراد با سوء استفاده از اين كلام ميخواهند خود را تثبيت كرده و در جهت بهرهبرداريهاي مادي و جايگاهي براي خود استفاده كنند.
اين فعال سياسي با اشاره به بخشي از مبارزات انقلابي آيت الله هاشمي رفسنجاني و نقش وي در سالهاي پس از انقلاب گفت: وي شخصيت كمي در نظام نيست، بلكه جزو كادرهاي اصلي در نهضت امام بود و نبايد اجازه داد كه عدهاي تازه به دوران رسيده و بدون سابقه انقلابي به شخصيت وي اهانت كنند و حرفهايي را كه در شان خودشان است را به وي نسبت دهند.
وي گفت: ما از هاشمي رفسنجاني تقاضا داريم كه حتي فكر اين مساله را از ذهن خود بيرون كنند، زيرا رفتن وي نه در شان شخص خود و نه در شان انقلاب است و نبايد امثال آيت الله هاشمي رفسنجاني با طرح چنين مسائلي هم دشمنان خارجي و هم دشمنان و مخالفين فكري داخلي خود را خوشحال كنند.
هاشمي نژاد تاكيد كرد: قطعا چنانچه اقاي هاشمي دلش براي نظام نميسوخت اين دغدغه را كه رفتن وي تعبير به قهر ميشود را نيز نداشت، اما آقاي هاشمي نميتواند اين كار را بكند زيرا وي تنها متعلق به خود نيست بلكه متعلق به امام، نظام و مردم است.
هاشمي نژاد در بخش ديگري از اين سخنان با اشاره به هم زدن مراسم سخنراني نوه حضرت امام در 14 خرداد و با محكوم كردن اين اقدام برخي كه كار آنها را حساب شده ميدانست معتقد است: براي هيچ انسان مسلمان انقلابي درد كشيده و در خط امام اصلا قابل درك و هضم نيست كه در سالگرد امام عدهاي در زمان سخنراني حاج سيد حسن آقاي خميني جسارتها و شعارهاي بيمعنايي سردادند و مانع سخنراني يادگار بنيانگذار انقلاب شدند.
اين استاد د انشگاه تاكيد كرد: مسئولان بايد نسبت به اينكه در مراسم سخنراني نوه امام عدهاي بگويند نوه روح الله سيد حسن نصرالله پاسخگو باشند و از مقامات و مسئولان امنيتي ميخواهيم كه عاملان را شناسايي و با آنها شديدا برخورد كنند.
مدیر بلاگفا در یادداشتی که در سایت اصلی بلاگفا منتشر شده، نوشت:
متاسفانه سی ام خرداد ۸۹ کاربران سایت شاهد صفحه آشنای فیلترینگ در هنگام ورود به صفحه نخست و همچنین پنل مدیریت وبلاگ خود بودند. خوشبختانه مشکل از دیشب و به تدریج در اکثر سرویس دهندگان اینترنت برطرف شده است. طبق پیگیریهای صورت گرفته دستوری مبتنی بر فیلترینگ سایت وجود نداشت و به نظر میرسد با توجه فیلتر شدن چند سایت مشابه احتمالاً علت فیلتر شدن موقت سایت اختلال در سیستم فیلترینگ بوده است. اما فیلتر شدن سایت حتی برای یک روز جدا از خسارت مالی در اعتبار سایت تاثیر منفی گذاشته بطوریکه برخی سایتها و خبرگزاریهای کشور علت فیلترینگ سایت را به اشتباه مرتبط با سیاستها و عملکرد مدیر آن دانسته اند. همچنین دسترسی صدها هزار کاربر ایرانی فعال سایت به بخش مدیریت وبلاگ،ارسال مطلب و مدیریت بخش نظرات وبلاگشان متوقف شده بود.
فیلترینگ اشتباهی سایت نشان دیگری از اشتباهات صورت گرفته در صفحه جدید فیلترینگ دارد بطوریکه زمانی که سایتی حتی به اشتباه فیلتر می شود سایتهای رقیب و مشابه آن به کاربران سایت معرفی می شوند و به نوعی حقوق مدیر سایت نقض می شود.
امیدواریم در آینده سیستم فیلترینگ با اختلالات کمتری مواجه و حداقل شاهد اشتباهات اینچنینی نباشیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر