Posts from Khodnevis for 05/28/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser. تجاوز   تفاوت بین دولت‌مردان در کجاست؟ سایتCNN روز ۲۷می، تبلیغی از اتوبوس‌های شهر واشنگتن را انداخته است که بر روی آنها احمدی نژاد در حال تکان دادن دستش و خندیدن است. بر روی این تبلیغ این جمله نوشته شده است: Iran makes a KILLING everyday we wait عکس کنار این جمله هم جالب است. یک بشکه نفت در کنار کوپه ای از دلار! جالب اینجاست که کلمه KILLING بسیار بزرگ و سیاه نوشته شده است و در یک نظر می‌توان کلمه کشتن، احمدی نژاد، نفت و پول را در کنار یکدیگر دید. این تبلیغ در یک بیلبورد بین میامی و سنت لوئیز نیز گذاشته شده است. مدیر اجرایی شرکت تبلیغاتی گفته است که این فقط یک تبلیغ است و ما می خواستیم نظر مردم را جلب کنیم. اما، مفهوم تبلیغ، هشدار به مردم آمریکا در مورد مصرف انرژی است و اینکه این موضوع چه ارتباطی به ایران و احمدی نژاد دارد خود جای سئوال فراوان دارد. البته جمال عبدی، مدیر سیاست‌گذاری انجمن ایران-آمریکا این هفته به شرکت تبلیغ کننده رفته و به شدت به این عمل اعتراض کرده و درخواست کرده که به سرعت این تبلیغ برداشته شود. او همچنین گفته است که موضوع تغییر اقلیم و شکل و گفته های نمایش داده شده بی ارتباط هستند. مدیر شرکت تبلیغاتی اضافه کرده است که ایران پول آمریکا برای خرید نفت را می گیرد و علیه آمریکا اقدام می‌کند و گفته «آنها واقعاً تهدیدی برای ما هستند و باید پاسخگوی گلوله ها و بمب هایی که به سربازان ما می خورد باشند»! بسیاری از کارشناسان معتقدند که تا زمانی آمریکا قانون انرژی پاک را در کشور تصویب نکند، باید روزانه حدود ۱۰۰ میلیون دلار نفت از خاورمیانه خریداری کند. وبالاخره اینکه آقای عبدی اظهار کرده است که این تبلیغ مردم ایران را با احمدی نژاد جمع کرده است و موضع مردم از احمدی نژاد جداست. در اینکه برای خود سیاست‌مداران آمریکا نیز مسجل شده که آمریکائی‌ها موجودات کم اطلاعی از نظر اجتماعی هستند که فقط از خواب بیدار می‌شوند تا در حین تماشای بسکتبال همبرگر بخورند، جای شک و تردید نیست. بسیاری از مردم عامی آمریکا و حتی تحصیل‌کرده های آمریکایی، علیرغم چندین سال درگیر بودن آمریکا در جنگ با دو همسایه ایران، هنوز نمی‌دانند ایران کجاست، به چه زبانی حرف می‌زنند، چطور نوشته می‌شود و حتی نمی‌دانند چگونه باید آن را بخوانند! معمولاً به "آی ران" می‌شناسند و نه به "ایران"! ما هم کماکان می‌گذاریم این ملت همبرگر خور که از صدقه سر سایر کشورها و اتفاقاً همان "آی ران" به فن آوری رسیده‌اند به حال خودشان بمانند. روی سخن من، بیشتر به خودمان و دولت مردانمان است. بهای دست‌یابی به قدرت چیست؟ و آیا رفتارهای مضحکه آمیز هر یک از آنها تخریب نام ایران و ایرانی نیست؟ بی‌مناسبت هم ندیدم که نگاهی هم به مصاحبه شاه با خبرنگار آمریکایی بیاندازید. نه آنکه او را پاک و منزه کنم، خیر. اما تفاوت تا کجاست؟!       حمله با «اسلحه» به دانشگاه آزاد پس از آن که در اوایل هفته ای که گذشت، شورای عالی انقلاب فرهنگی خبر از «انتخاب» اعضای جدید هیات امنای دانشگاه آزاد داده بود، دفتر ریاست هیات امنای این دانشگاه اعلام‌کرده است که  بيش از ۲۰ نفر از افراد لباس شخصی در ساعت ۳۰ دقيقه بامداد روز پنجشنبه ۶ خرداد ماه با «اسلحه» با حمله به دفتر هيات امنا و هيات موسس دانشگاه آزاد اسلامی و دفتر مرکز علوم و فناوري های پيشرفته به طور غيرقانونی وارد ساختمان فوق الذکر شدند. آن گونه که «مهر» گزارش داده است، این افراد حدود چهار ساعت در این ساختمان حاضر بوده‌اند و «همراه با تهديد و دست بند زدن به نگهبان‌های ساختمان و بازداشت موقت آنها در محل، به تعدادی از واحدهای اداری اين ساختمان ورود کرده و با تخريب و زير و رو کردن کليه وسايل موجود در آن تعدادی از مدارک، اسناد، کيس‌های کامپيوتری و اشيای مختلف ديگر را با خود خارج کردند. ليست وسايل خارج شده در اين مرحله نامشخص است.» حمله کنندگان اعلام کرده اند که با حکم دادستانی دست به این اقدامات زده‌ا‌ند که دفتر دادستانی این مساله را تکذیب کرده است. در هفته گذشته، حملات حامیان دولت به دانشگاه آزاد، فزونی یافته است.  هیات امنای جدید دانشگاه آزاد از سوی دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز اعلام شد. این افراد عبارت اند از:سیدشهاب‌الدین صدر رییس سازمان نظام پزشكی و نماینده تهران در مجلس، نسرین سلطان خواه معاون علمی فناوری رئیس جمهور و رییس بنیاد ملی نخبگان، محمدحسن شجاعی‌فرد رییس دانشكده مهندسی خودرو دانشگاه علم و صنعت، فرهاد دانشجو رییس سابق دانشگاه تربیت مدرس و فرهاد رهبر رییس دانشگاه تهران – و ماموریت آنان برای انتخاب رییس جدید این دانشگاه، عده ای از دانشجویان حامی دولت نیز تجمعی را در مقابل دفتر عبدالله جاسبی، رییس این دانشگاه، برگزار کردند که برخی گزارش ها حکایت از درگیری میان تجمع کنندگان و برخی افراد حاضر در محل داشته است.     طالبان ایران و داستان شیری که صاحب خود را خواهد بلعید دو دختر سر تراشیده در اردوگاه یکی‌ از نظامیان جنگ سالار جنوب افغانستان بارها مورد تجاوز قرار گرفتند و روحانی که به همراه ۳۰ نفر و کلا ۱۶ اسلحه آنها را نجات داد و فرمانده‌ای که در ملا عام دار زده میشود، داستانی که دو بار دیگر تکرار شد تا گروهی بنام طالبان فرصت ظهور پیدا کنند و فصلی جدید و خونین را نه فقط در حوزه جغرافیایی افغانستان که در همه دنیا رقم بزنند. به نام اسلام اسلحه دست گرفتند و به نام امنیت مردم را همراه خود کردند و به نام ثبات پشتیبانی‌ اطلاعاتی‌ و لجستیکی خارجی‌ کسب کردند و در نهایت بزرگترین بحران امنیتی ۳۰ سال اخیر را نه فقط در مقابل اهداف اولیه که اتفاقا در مقابل پشتیبانان ایجاد کردند. داستانی که در هر جا قابلیت رخ دادن دارد. نگاهی‌ به اتفاقات جاری در سطح خیابان‌های تهران نشان از ظهور جلوه‌ای جدید از نیرویی می‌دهد که متفاوت از اهداف موسسین آن عمل می‌کند، سازمان بسیج مستضعفین که بعد‌ها به نیروی مقاومت بسیج تغییر نام داد با هدف سازماندهی نیروهای داوطلب مشتاق به جنگ تشکیل شد که بعد از پایان جنگ کارکردی جدید پیدا کرد و پیرو آن تغییر سازماندهی و تغییر نام نیز چهره‌ای جدید به این سازمان داد. دفاتر بسیج مساجد محلات مهمترین مکانی شدند که این نیرو اقدام به جذب نیرو میکرد که در قلب مراسم مذهبی‌ و اعیاد و کلاسهای مختلف اینکار صورت می‌گرفت. به هر حال این داستان پیدایش و رشد و تغییر کاربری بسیج بود، ولی‌ داستان اینگونه ادامه پیدا نکرد. عقربه‌ها چرخیدند و چرخیدند تا تقویم‌ها سال ۱۳۷۶ را نشان دادند، دوم خرداد فرصتی بود که نیروهای بازنده در سایه مشارکت گسترده مردم نگاهی‌ دوباره به پتانسیل‌های خود افکنند، به نیروها و مراکزی که در دست و فرصت‌هایی‌ که در پیش رو داشتند و آنگاه بود که بسیج با آن حجم نیرو و ظرفیت رشد به زیر چراغ‌های مهندسی‌ آمد تا ابزاری شود برای پروژه‌های کوتاه مدت. انتخابات ریاست جمهوری نهم اولین آوردگاه بسیج "پوست انداخته" بود و حق انتخاب مردم اولین دشمن جدید جنگی متفاوت، جنگی که بعد‌ها "جنگ نرم" لقبش دادند تا بار معنایی به این عبارت بی‌ محتوا بدهند. با پایان انتخابات دور اول، مهدی کروبی اولین فریاد را زد و علناًبخشی از سپاه پاسداران و بسیج را متهم به مهندسی‌ انتخابات کرد، اتهامی که بعدها بارها تکرار شد و حتا گاهان توسط فرماندهان سپاه پاسداران که بسیج زیر مجموعه‌ای از آن است تلویحا تایید شد. فرصت بین انتخابات ریاست جمهوری نهم و دهم فرصتی بود تا به بسیج فرصتی جدید داده شود برای جولان بیشتر، اینبار نه در اتاق‌های تاریک مهندسی‌ که در روشنایی روز و عرصه آشکار خیابان ها، دشمن دیگر انتخاب مردم نبود که خود مردم بود، دیگر به مهندسی‌ انتخابات نیازی نبود، دولت برآمده از خودشان بسیار راحت تر آنچه را باید میکرد کرد، آنها فقط باید در خیابان‌ها به نام پاسداری از ارزش‌ها و امنیت عمومی‌ و ولایت فقیه جان بستانند. ولی‌ این ممکن نبود مگر در سایه یک کار عظیم ایدئولوژیک، مگر در پناه یک مهندسی‌ فکری دقیق! اندیشه‌های قبلی‌ کارگشا نبود. "وصیت اکید من به قواى مسلح آن است که همان‏طور که از مقررات نظام، عدم دخول نظامى در احزاب و گروهها و جبهه‏‌ها است به آن عمل نمایند و قواى مسلح مطلقاً، چه نظامى و انتظامى و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و گروهى وارد نشده و خود را از بازیهاى سیاسى دور نگه دارند. در این صورت مى‏توانند قدرت نظامى خود را حفظ و از اختلافات درون گروهى مصون باشند. و بر فرماندهان لازم است که افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمایند. و چون انقلاب از همه ملت و حفظ آن بر همگان است"، این بخشی از وصیّت نامه «امام خمینی» است، فردی که قرار است مهم‌ترین دستاویز تربیت نسل جدیدی از بسیجیانی باشد که قرار است ابزاری باشند در دست نه یک جناح سیاسی که گروهی با اهداف مشخص سیاسی، پس امامی جدید تعریف می‌شود و تاریخی‌ جدید نگارش می‌شود. اسلام هم مشکلی‌ دیگر است که بسیاری از جنبه‌های رحمانی و بسیاری از قرائت‌ها نرمتر سدی است برای خشونتی که قرار است مهمترین ابزار آنها باشد، پس اسلام هم باز تعریف میشود و طیفی جدید از روحانیون و مفسران پا به عرصه می‌گذرند، طیفی که به اسلام دیدی نه چندان متفاوت از طالبان افغانستان دارند، و بدین ترتیب یک داستان آشنا آغاز میشود. و امروز پایگاه‌های مقاومت بسیج در تمام محلات پراکنده‌اند، از روستا‌های دوردست تا قلب محلات پایتخت، ولی‌ در قالبی جدید، قالبی که حتا فردی مثل هادی غفاری، یامحمد علی‌ رحمانی که سال‌ها عهده‌دار مدیریت آن بودند غیر خودی و دشمن محسوب می‌شوند. آرزوی ایجاد نیرویی که پوشش دهنده همه مردم باشد به سرانجامی منتهی‌ شد که در مخیله بانیان هم نمی‌گنجید، قرار نبود "کشتن" وظیفه این گروه شود، قرار نبود باتوم و ج۳ جایگزین قلم‌ها شود و قرار نبود پایگاه‌های بسیج و مساجد تبدیل به زندان‌ها و شکنجه گاه‌هایی‌ شود که از هیچ جنایتی ابا ندارند، شد و ادامه یافت و قطعاً به این پایان نخواهد یافت. ولی‌ دیگر برای تغییر الگوی ذهنی‌ این نیرو احتیاج به هزینه و خرج مدیریت نیست، ترمز آزاد شده است و افکار در گستره‌ای بنیادگرایی رها، نظاره‌ای کفایت می‌کند تا سیر این رشد را مشاهده کنیم. دیگر داستان فقط حمایت از افراد و گروه‌های حامی‌ نیست که وقتی‌ این نیرو از رهبران نسل اول عبور کرد قادر است از هر رهبری عبور کند، وقتی‌ دفاع از یک جناح به عنوان "مجاز" برایشان تعریف شد چرا خود جناحی صاحب قدرت نشوند! دیگر ادبیات، ادبیات دفاع نیست، لحن تهدید است که ابایی ندارند که به عنوان فاعل دست به عملی‌ مستقل بزنند، دقیقا داستانی که در مورد طالبان و سازمان امنیت پاکستان حادث شد. با ادامه این وضعیت دور نیست زمانی‌ که آخرین بند گسسته شود و این فاعل پنهان نقاب آخر را از چهره بر افکند و در قالب بانی‌ آشکار پا به عرصه عمل بنهد و افغانستانی دیگر در ایران و کابوسی دیگر برای دنیا ایجاد شود، کابوسی که ابزارهای آن اصلا با طالبان افغانستان قابل مقایسه نیست. این شیر صاحب خود را خواهد درید، با ادامه رشد و تغذیه این جانور هیچ کس در امان نخواهد بود، این یک هشدار نیست، صرفاً یادآوری تاریخ حادث شده است که اگر تفاوتی‌ باشد در اندازه مقدورت متصور برای این جانور است. طالبان ایران در حال بالیدن است تا روزی آماده بلعیدن شود، آنگاه است که داستان متفاوت خواهد شد.   همه اعتصاب غذاهای اوین در حالی که چند تن از زندانیان سیاسی زندان اوین، دست به اعتصاب غذا زده‌اند، اخبار رسیده حاکی از آن است که حال این افراد رو به وخامت گذاشته است. مجید توکلی، دانشجوی دانشگاه پلی تکنیک که به دنبال سخنرانی در مراسم روز دانشجو در ۱۶ آذرمه سال ۸۸ بازداشت و تا پایان فروردین ماه در سلول انفرادی به سر برده بود، به دنبال انتقال مجدد به سلول انفرادی، دست به اعتصاب غذای خشک زد. نتیجه اعتصاب غذای این دانشجو تاکنون این بوده است که وی قدرت تکلم خود را از دست داده است. گرچه تاکنون دلیل رسمی برای انتقال این فعال دانشجویی به سلول انفرادی اعلام نشده است، اما برخی منابع نزدیک به وی اعلام کرده‌اند که پس از حضور دادستان تهران در بند زندانیان سیاسی زندان اوین و سوال‌های از زندانیان درباره موضع شان نسبت به تقلب در انتخابات و وعده وی برای مرخصی به زندانیان، مجید توکلی به این مساله اعتراض می‌کند که همین مساله موجب می‌شود وی به سلول انفرادی منتقل شود. وی اعلام می‌کند که تا زمان حضور در سلول انفرادی دست به اعتصاب غذای خشک خواهد زد. توکلی که بر اثر حضور طولانی در سلول انفرادی، مبتلا به ناراحتی ریه شده بود، اکنون به دلیل فشارهای وارده، قدرت تکلم خود را از دست داده است و به خونریزی معده نیز دچار شده است. برادر مجید توکلی در گفت و گویی با سایت «دانشجونیوز» اعلام کرده است که مجید توکلی در حالت نیمه بی هوشی قرار دارد. وی همچنین اعلام کرده که حال جسمی مادرش نیز که هم زمان با فرزند خویش اعتصاب غذا کرده، مناسب نیست. انتقال کوهیار گودرزی به بهداری کوهيار گودرزی، فعال حقوق بشر در اثر اعتصاب غذا در سلول انفرادی به بهداری زندان اوين منتقل شد. این دانشجوی اخراجی دانشگاه صنعتی شريف که از تاريخ ۲۹ آذر ماه بازداشت شده، در اثر تداوم اعتصاب غذا به بهداری زندان منتقل شده است و هم‌اکنون زير سرم قرار دارد. مادر کوهیار گودرزی اعلام کرده است که  تماس‌های کوهيار از حدود ۱۵ روز پيش با ما قطع شده و هيچ اطلاعی از وضعيت وی نداريم. وی همچنین اضافه کرده است که روز پنج شنبه (امروز) امروز زمانی که از زندان برمی‌گشتم فردی از زندان با من تماس گرفت و گفت که کوهيار که در اثر اعتصاب غذا بی‌هوش شده است را به بهداری زندان اوين منتقل کرده‌اند. وضعیت نامشخص حسین رونقی ملکی (بابک خرم دین) حسين رونقی ملکی، وبلاگ‌نويس و فعال حقوق بشر از روز دوم خرداد اعتصاب غذا کرده است و به همین دلیل به سلول انفرادی زندان اوین منتقل شده است.   این چهره شناخته شده وبلاگستان برای کاربران ایرانی، تامین کننده فیلترشکن برای کاربران داخل ایران، از آذرماه سال ۸۸ توسط اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شده است. بنا به گفته برخی از افرادی که وی را در زندان دیده‌اند، حسین رونقی ملکی، در زندان تحت فشار شدیدی برای همکاری اینترنتی با سپاه پاسداران و هم چنین مصاحبه تلویزیونی بوده است. برخی گزارش‌ها حاکی از آن است که والدین این وبلاگ نویس زندانی، به دادستانی تهران مراجعه کرده‌اند تا از وضعیت فرزند خود اطلاعی کسب کنند، اما بدون کسب هیچ نتیجه‌ای به آن ها اعلام شده است که به شهرستان محل سکونت خود مراجعه کنند. این در حالی است که بسیاری از نهادهای حقوق بشری با توجه به اعتصاب غذای حسین رونقی ملکی و انتقال وی به سلول انفرادی، نسبت به وضعیت سلامتی این فعال حقوق بشر، ابراز نگرانی کرده‌اند.   محاکمه عبدالمالک ریگی در دادگاه دادگاه عبدالمالک ریگی در یکی از شعب دادسرای انقلاب به ریاست قاضی توحیدی برگزار شد  به گزارش خبرگزاری فارس (وابسته به سپاه پاسداران) اولین جلسه رسیدگی به پرونده عبدالمالک ریگی با حضور معاون دادستان تهران بعنوان مدعی العموم و متهم و و کیل متهم و حضور خانواده‌هائی که بستگانشان در ترور‌های گروه ریگی کشته شده بودند در دو نوبت صبح و بعد از ظهر تشکیل شد.  مدعی العموم در کیفر خواست صادره به ۷۹ مورد ترور توسط عبدالمالک ریگی و گروه تحت رهبری او اشاره کرد و خواهان اشد مجازات برای او شد.  در ادامه دادگاه شکات نیز به جایگاه آمده و ضمن اعلام شکایت خود به تشریح چگونگی کشته شدن بستگانشان پرداختند.  بعد از شکات نوبت به ریگی رسید و او ضمن پذیرش اتهامات از کرده خود ابراز ندامت کرده و از خانواده کشته شدگان در خواست عفو کرد و نیز از افراد گروه خود خواست که این کارها را کنار بگذارند .  بعد از ریگی وکیل او نیز به دفاع از موکل خود پرداخت و گفت که لایحه دفاعی خود را متعاقبا به دادگاه ارائه خواهد کرد .  ادامه این دادگاه به جلسه بعد موکول شد که تاریخ آن معلوم نیست. رسیدگی به اتهمات ریگی به در خواست رئیس قوه قضائیه و موافقت دیوان عالی کشور، به جای دادسرای استان سیستان و بلوچستان به دادسرای تهران سپرده شد، که نشانه اهمیت پرونده است.   ادعاهای سایت وابسته به سپاه پاسداران در ارتباط با شرایط جدید اعطای پناهندگی به اتباع ایرانی توسط انگلیس       :به گفته این سایت، این شروط شامل   ۱) دین خود را از اسلام به ویژه شیعه به ادیان دیگر تغییر داده باشند.   ۲)حاظر به همکاری اطلاعاتی و خبری علیه نظام ج ا  باشند.   ۳) این افراد به وسیله سازمان بین‌المللی یو‌.ان به این کشور معرفی میشوند و علاوه بر پرداخت هزینه‌های معمول زندگی شهریه دانشگاه نیز به آنها پرداخت می‌شود.    وبسایت جوان در حالی مدعی می‌شود که به همین راحتی می‌شود به انگلستان پناهنده شد که به گواه تمام پناهندگان یو.ان گرفتن پناهندگی از این سازمان بیش از یک سال طول می‌کشد و رفتن به کشور سوم هم به این سادگی نمی‌باشد و به جز اندک کشورهایی که ساختاری «سوسیال» دارند، دیگر کشورها تنها تا چند ماه به شما در تامین هزینه‌ای اقامتتان کمک می‌کند، چه برسد به پرداخت هزینه تحصیل برای پناهجو.   کشورهای اروپایی در حالی که پس از انتخابات سال پیش، در شعار خود را حامی مردم ایران می‌دانستد و مدعی بودند که با مردم ایران همراه هستند در این یک سال اخیر، شرایط پناهندگان به خصوص در کشورهای همسایه ایران نه تنها بهبود پیدا نکرده بلکه با افزایش تقاضا دشوار تر هم شده است.       پلیس تورنتو برای مقابله با تظاهرکنندگان از تفنگ‌های صوتی استفاده خواهد کرد  به گزارش تورنتو استار در‌آستانه برگزاری اجلاس گروه بیست در تورنتو، پلیس تورنتو برای مقابله با تظاهرکنندگان از تفنگ‌های صوتی استفاده خواهد کرد. پلیس تورنتو تاکنون چهار دستگاه از این تفنگهای دوربرد آکوستیک را برای مقابله با تظاهرکنندگان احتمالی در جریان اجلاس گروه بیست در روزهای ۲۶ و ۲۷ ماه ژوئن خریداری کرده است. به گفته وندی درموند سخنگوی پلیس تورنتو این دستگاه‌ها در آینده به طور دائم مورد استفاده قرار خواهند گرفت. این تفنگ‌ها در ابتدا با ایجاد امواج صوتی قوی به عنوان وسیله ارتباطی قرار می‌گیرند وپیام‌ها را به ۵۰ زبان پخش خواهند کرد. به گفته درموند قبلا پلیس یک بار از این دستگاه‌ها در جریان یک ماموریت بازرسی استفاده  کرده است. این تفنگ‌ها در اصل برای نیروی دریایی ارتش آمریکا طراحی شده‌اند و قبلا در عراق و متفرق کردن دزدان دریایی و یک بار نیز در اجلاس گروه بیست در پیتسبورگ  مورد استفاده قرار گرفته‌اند. این تفنگ‌ها با ایجاد امواج صوتی با فرکانس بسیار بالا آستانه طبیعی درد را در انسان پایین می‌آورد. همچنین می‌توان این تفنگها را برای اهداف مشخص و ثابت مورد استفاده قرار داد که در جریان آن لیزر صوتی به شخص اصابت خواهد کرد. از چهار تفنگ صوتی مذکور سه تای آنها ۶۰۰ متر برد داشته‌، روی دست حمل می شوند‌، ۱۳۵ دسی بل قدرت دارند و می‌توانند آستانه درد را به ۱۱۰ تا ۱۲۰ کاهش دهند. تفنگ چهارم که از بقیه بزرگتر است بر روی خودروها قابل نصب بوده ۱۴۵ دسی بل قدرت دارد و برد آن تا ۱۵۰۰ متر افزایش می‌یابد.   محمد قوچانی و نیک‌آهنگ کوثر   ۱. این که در ایران ما، مطبوعات کارکرد حزبی و سیاسی و حتی استراتژیک پیدا کرده‌اند، نیاز به اثبات ندارد. اخیراً محمد قوچانی هوس کرده است با کشکول* نامه‌ی «مهرنامه» جایگاه مطبوعات را به مقام تئوری‌های علمی و آکادمیک باز کند و بعید نیست که همین روزها شاهد رتبه بندی ISI در میان روزنامه‌های ایرانی باشیم! خلاصه اینکه، همه چیزمان باید به هم بیاید ...  ۲. نیک‌آهنگ کوثر، معدود روزنامه‌نگار و کارتونیستی است که به جایگاه مطبوعاتی و رسانه‌ای خود، بیشتر از جایگاه سیاسی مطبوعات پای‌بند است. از این لحاظ می‌توان نیک‌آهنگ را نقطه‌ی مقابل کسانی چون قوچانی دانست که بر کارکرد غیر حرفه‌ای مطبوعات بیشتر تاکید دارند. اقبال سیاسیون به قوچانی و بداقبالی نیک‌آهنگ در سیاست، بر این مدعا گواه است. رویکردِ مطبوعاتی‌ها را به راستی نمی‌دانم، اما حجم همراهی‌ها با نیک آهنگ، قطعاً کمتر از قوچانی بوده است. ۳. از نیت‌خوانی‌ها و مسائل شخصی و غیر حرفه‌ای که در سنت مطبوعاتی و سیاسی ما، «حاشیه‌ی رایج تر از متن»اند ، باید گذشت تا بتوان  آئین ِ مطبوعاتی ِ کسانی چون  محمد قوچانی و نیک آهنگ کوثر  شناخته شود .  ۴.ادعای ِ «کشف حقیقت» بزرگتر و کلی‌تر از آن است که، روزنامه‌نگاری را تعریف کند .« نقد سیاست » هم بیشتر یک داعیه‌ی روشنفکری است تا مطبوعاتی. فکر می‌کنم، « نقدِ قدرت » و « تنویر افکار عمومی» شناسه‌های مفید تری برای مطالعه‌ی مطبوعاتی‌ها باشند.  ۵. نقدِ قدرت و تنویر افکار عمومی، هنگامی «اتفاق می‌افتد» که بتواند به روشن شدن  «مسائل» سیاسی و اجتماعی  کمک کند.  شکافتِ « صورت مسئله»، کمک به «حل مسئله»  و انتشار «جواب»  می‌تواند در فرایند حل مسئله کارساز و موثر باشد، اما اصلِِ «جواب » در یک محدوده‌ی تخصصی‌تری قرار دارد، که مطبوعات به ندرت صلاحیت ِ ورود به آن را دارند. با این وصف، روزنامه نگار، در جایگاه حرفه‌ای خود، جزئی از « راه حل » است، نه بخشی از « صورت مسئله ». هم چنین روزنامه‌نگار حرفه ای از« کشف ِجواب »  و «پاسخ دادن به مسئله» پرهیز می کند، جز در حالتی که مسئله مستقیماً به حرفه ی او بازگردد.  ۶.  با این مقدمات، می‌توان به نیک آهنگ کوثر و محمد قوچانی بازگشت. به زعم نگارنده،  به همان اندازه که قوچانی، سعی می‌کند ، جزئی از پاسخ باشد، نیک آهنگ معمولاً به قرارگرفتن در صورت مسئله علاقه مند است  و به همان اندازه که نیک آهنگ از «پاسخ دادن به مسئله» پرهیز می‌کند، قوچانی عاشق ِ « پاسخ دادن به مسئله» است. بی دلیل نیست که،  محمد قوچانی برای خود جایگاه، روشنفکری و تحلیل گری قائل است و هر از گاهی با مفاهیم پایه ی علوم انسانی «‌بازی  می‌کند» و  گزارشِ دین و سیاست و سیاستمداران را درهم می‌نویسد و نیک آهنگ کوثر اصالت را به نقد می‌دهد و شیفته‌ی «گیرسه پیچ» است و کارتون دین و سیاست و سیاستمداران با هم می‌بیند .  ۷. بی تعارف؛ این تنها شهودِ یک خواننده‌ی حرفه‌ای از دو روزنامه‌نگار حرفه‌ای است. در صراحت ِ کلام، غرض نه اظهار فضل است و نه خرده‌گیری و  نه زیره به کرمان بردن. شخصاً به جایگاه صنفی هر دو، غبطه می‌خورم و آرزو دارم که از آنها بیشتر ببینم و بیشتر بخوانم . چنین باد.    *این تعبیر از مقصود فراستخواه است .     احمدی نژاد: شیطان از همدلی وحشت دارد به گزارش ایلنا، محمود احمدی نژاد در جمع مدیران استانی استان کرمان گفت که :«شما بهتر از من می‌دانید که امروز جمهوری اسلامی و ملت ایران نقطه امید و اتکائی برای ملت‌هاست». احمدی نژاد در بخش دیگری از سخنانش گفت که «شیطان از همدلی وحشت دارد و سرمایه گذاری سنگینی برای بر هم زدن همدلی انجام می‌دهد». او به مدیران استانی که به گفته خودش وظیفه مدیریت کلان را بر عهده دارند توصیه کرد که «من نمی‌گویم هرروز هرکدامتان مشکل یک نفر را حل کنید ولی هر هفته هرکدام از شما می توانید مشکل یک نفر را حل کنید، خیلی وقتها از کنار ریخت و پاش‌ها می توان خیلی ها را احیا کرد و مشکلاتشان را حل کرد ». احمدی نژاد در بخش دیگری به احزاب هم پرداخت و گفت «دستجات و احزاب محترم هستند، اما، حق دخالت در امور کشور و فشار آوردن بر این و آن را ندارند ». او در پایان سخنانش و گفت «اگر کسی همراه نباشد خدماتش هم مفید نیست».   شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.