فراخوان شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان برای اعتصاب غذا و تجمع -
جرس:در آستانۀ روز معلم، چهار فعال جامعه معلمان کشور، در همدان احضار و بازداشت شدند و همزمان گزارش ها از وضعیتِ نگران کننده و نامعلومِ دو معلمِ زندانیِ کشور خبر می دهند. شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان نیز هشدار داده است که در اعتراض به صدور احکام سنگین حبس و اعدام برای معلمان زندانی، از ۱۲ تا ۱۸ اردیبهشت به اعتصاب غذا دست خواهد زد.
به گزارش سامانه خبری کلمه، اداره اطلاعاتِ همدان، از جلال نادری، علی نجفی و محمد خانی و سعید جهان آرا، چهار معلم و فعال مدنیِ آن استان،طی تماس های تلفنی به صورت جداگانه خواسته بود که خود را ساعت ۸ صبح روز شنبه به اداره اطلاعات معرفی نمایند .
بر اساس این گزارش، نامبردگان با حضور در اداره اطلاعات همدان با بازجویی های طولانی مواجه شدند و در نهایت به بازداشتگاه های انفرادی اداره اطلاعات منتقل شدند .
آخرین اخبار حاکیست دوشنبه ششم اردیبهشت، علی نجفی و سعید جهان آرا و اصغر محمد خانی پس از تفهیم اتهام " تبلیغ و فعالیت به نفع گروه های مخالف نظام از طریق صدور بیانیه"، با قرار التزام تا زمان حضور در دادگاه آزاد شدند .
از وضعیت جلال نادری فعلا خبری در دست نیست.
همزمان هاشم خواستار معلم بازنشسته ی مشهدی و رييس کانون صنفی معلمان مشهد علی رغم بيماری قلبی،پس از گذشت ۸ ماه از مرخصی محروم مانده است.
به گزارش منابع مطلع به جرس، در روزهای اخير بيماری قلبی و فشار خون موجب آسيب ديدگی شبکيه ی چشم راست وی شده است و بينايی او تا حد زيادی کاهش يافته است.خانواده و دوستان خواستار تلاش زيادی کرده اند تا با درخواست مرخصی وی موافقت شود و برای معالجه در خارج از زندان اقدام کنند که با رد درخواست از طرف دادگاه انقلاب مشهد و نهادهای امنيتی مواجه شدند.
همزمان گزارشگران هرانا خاطرنشان کرد دادگاه رسول بداقی معلم در بند که قرار بود صبح امروز برگزار شود به زمان دیگری موکول شد.
بر اساس این گزارش، صبح امروز رسول بداقی معلم زندانی و معترض، در آستانه روز معلم جهت محاکمه به دادگاه انقلاب منتقل شد؛ اما به دلیل عدم حضور وکیل در جلسه دادگاه شرکت نکرد و برگزاری دادگاه وی به زمان دیگری موکول شد.
بداقی فعال صنفی معلمان و فعال حقوق بشر است که در تاریخ ۱۱ شهریور ماه گذشته، توسط نیروی های امنیتی بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. وی در اعتراض به وضعیت بلاتکلیف خود تاکنون دوبار دست به اعتصاب غذا زده و هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین نگهداری می شود و بیش از شش ماه است که به صورت بلاتکلیف و در بازداشت موقت بسر می برد.
در آستانۀ ۱۲ اردیبهشت (روز معلم)، شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان نیز اعلام کرده است که در اعتراض به صدور احکام سنگین حبس و اعدام برای معلمان زندانی، از ۱۲ تا ۱۸ اردیبهشت به اعتصاب غذا دست میزند.
علیرضا هاشمی دبیرکل سازمان معلمان از تمام فرهنگیان دعوت کرد در این حرکت اعتراضی شرکت کنند و نیز از سایر اقشار مردم دعوت کرد تا در روز ۱۲ اردیبهشت، در تهران بر سر مزار ابوالحسن خانعلی معلم شهید شده در حکومت پهلوی، در گورستان ابن بابویه شهر ری و در قم بر سر مزار شهید مرتضی مطهری حاضر شوند.
هم اکنون تعدادی از معلمان کشور مانند فرزاد کمانگر و عبدالرضا قنبری محکوم به اعدام و تعداد دیگری همانند محمد داوری، هاشم خواستار، رسول بداقی و عبدالله مومنی، گرفتارِ حبس و ادامه بازداشت می باشند.
زهرا رهنورد در آستانۀ روز معلم و جهانیِ کارگر، از حاکمان جمهوری اسلامی خواسته است "معلمان و کارگران زندانی را آزاد کنید."
جرس:بنا به گزارش سامانه های خبری، مجید توکلی، فعال دانشجویی محبوس در زندان اوین، همچنان از دسترسی به وکلای خود محروم می باشد، و همزمان وضعیت جسمی شبنم مدد زاده وخيم اعلام شده است. میلاد فدایی، دانشجوی بازداشتی حوادث پس از انتخابات، به علت خصومتِ قاضی دادگاه انقلاب با وکیل مدافعِ وی، به یک سال حبس تعزیری محکوم گردید. دیگر گزارش ها حاکیست علی کلایی، دانشجوی عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر به دادگاه و مهدی کلاری، دانشجوی نخبۀ دانشگاه صنعتی شریف به زندان اوین فراخوانده شده اند و عبدالله مومنی نیز به بند عمومی زندان اوین منتقل شده است.
به گزارش سامانه خبری هرانا، مجید توکلی، دانشجوی دانشگاه امیرکبیر، پس از گذشتِ چهارماه بازداشت، همچنان از دسترسی به وکلای خود محروم است. این عضو انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر، به رغم گذشت بیش از سه ماه از صدور حکم هشت سال و شش ماه حبس تعزیری، ۵ سال محرومیت از تحصیل و ۵ سال ممنوعیت خروج از کشور توسط قاضی صلواتی، رییس شعبه ۱۵دادگاه انقلاب، در تمام این مدت با ممانعت مقامات قضایی به شکل غیرقانونی از دسترسی به وکلای خود و همچنین سایر حقوق زندانیان از جمله تماس تلفنی، داشتن کتاب، روزنامه و نیزحق ملاقات با خانواده محروم بوده است. او روز ۳۱ فروردین ماه و در پی ۱۲۵ روز انفرادی، به اندرزگاه ۷ زندان اوین منتقل شده است.
همزمان کمپین بین المللی حقوق بشرگزارش داد وضعيت جسمی شبنم مددزاده، دانشجوی دانشگاه تربیت معلم تهران و از اعضای انجمن اسلامیِ آن دانشگاه، وخيم توصيف شده است. این گزاش به نقل از منابع آگاه خاطرنشان کرد "متاسفانه شبنم وضعيت جسمی خوبی ندارد. دو هفته پيش به حالت غش و ضعف افتاده بود که او را پيچيده در پتو به بهداری اوين منتقل می کنند." طی هفته های گذشته اخباری مبنی بر وخامت حال جسمی شبنم مدد زاده، نايب رييس سابق شورای تهران دفتر تحکيم وحدت منتشر شد که حاکی از عدم رسيدگی پزشکی و مداوای او در زندان بود.
شبنم مددزاده، متولد ۱۳۶۷ از ابتدای اسفند ماه ۱۳۸۷، به شيوه ای نامتعارف و به دلايلی نامعلوم توسط نيروهای امنيتی بازداشت شد و از آن تاريخ در زندان اوين نگهداری می شود. انتقال اين زندانی سياسی به بند معتادان به مواد مخدر موسوم به بند متادون توسط دستگاههای اطلاعاتی جمهوری اسلامی، اعتراض شديد مدافعان حقوق بشر و پوشش وسيع رسانهای در بين رسانههای غير حکومتی را در بر داشت.
محمد مصطفایی وکیل دادگستری و مدافعِ میلاد فدایی (یکی از دانشجویانِ بازداشت شده درحوادث پس از انتخابات) که پنج ماه قبل بازداشت شده خاطرنشان کرد "به علت خصومت و حساسیت خاصی که مقیسه، قاضی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب با من دارد، موکلِ بیگناهم را به یک سال حبس تعزیری غیر قانونی محکوم کرده است."
علی کلایی، از اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر نیز، بار دیگر به دادگاه احضار شد.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، این عضو کمیته گزارشگران، طی دیروز و امروز از طریق احضاریه کتبی و تماس تلفنی به شعبات ۳ و ۴ بازپرسی دادگاه انقلاب احضار شد.
علی کلایی، ۱۸ بهمنماه گذشته بازداشت و پس از یک هفته با تودیع وثیقه ۵۰ میلیون تومانی آزاد شد.
به گزارش سامانه خبری کلمه، مهدی کلاری، دانشجوی نخبه و المپیادی دانشگاه صنعتی شریف که در آخرین روزهای سال گذشته با قید قرار وثیقه سنگین سیصد میلیون تومانی به مرخصی آمده بود، در آخرین روز فروردین ماه در حالی که به دلیل مشکلات قلبی پیش آمده برای وی تحت مراقبت پزشک به سر می برد، به زندان اوین فراخوانده شد و صبح روز شنبه خود را به زندان معرفی نمود.
این دانشجوی نخبۀ کشور، شانزدهم آذرماه ابتدا توسط نیروهای حراست دانشگاه و نیروهای امنیتی حاضر در دانشگاه بازداشت شد و پس از بازجویی در داخل دانشگاه آزاد گردید. اما به نقل از دوستان وی، پس از خروج از دانشگاه توسط دو ماشین پژو که خود را نیروهای اطلاعات و امنیتی معرفی کردند بازداشت شده و به پلیس امنیت انتقال یافت.
پس از بازجویی در آنجا به زندان اوین منتقل شده و در ایام بازجویی در انفرادی به سر برده بود. به گفته وی، قبل از روز عاشورا به وی و چندین نفر دیگر از دانشجویان بازداشتی گفته می شود که به زودی آزاد خواهند شد، اما پس از عاشورا این وعده تحقق نیافته و پرونده وی به شعبه ۲۸ تحت سرپرستی قاضی مقیسه انتقال می یابد.
این گزارش می افزاید اواخر سال گذشته به درخواست دادستان تهران، دستور مرخصی برای مهدی صادر می گردد که با اتمام تعطیلات نوروز و درست در روز شروع امتحانات، به بازداشتگاه اوین فراخوانده شده است.
لازم به توضیح است که مادر این فعال دانشجویی، پس از شنیدن خبر احضار مجدد وی به بازداشتگاه، دچار ناراحتی قلبی شده و تحت درمان به سر می برد.
ادوار نیوز نیز گزارش داد عبدالله مومنی سخنگوی دربند سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحكیم وحدت) در تماسی تلفنی با خانواده از انتقال خود به بند عمومی زندان اوین (اندرزگاه شماره ۸) خبر داد.
عبدالله مومنی ۲۴ فروردین ماه امسال و پیش از اتمام مرخصی اش به دادگاه انقلاب تهران احضار و مجددا بازداشت و روانه بند امنیتی ۲۰۹ زندان اوین شد.
مومنی که پس از حوادث انتخابات ریاست جمهوری بازداشت شده بود، به اتهام اجماع و تبانی با هدف اقدام علیه امنیت كشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام در دادگاه تجدید نظر به دو سال حبس قطعی محکوم شده است.
جرس: حمزه کرمی و محمدرضا رجبی، دوفعال بازداشتیِ ماههای اخیر، به بند عمومیِ اوین منتقل شدند و همزمان حکم تبعید و حبس سنگینِ قادر محمدزاده و محمد امین عبداللهی، دو زندانیِ سیاسیِ کُرد تایید شد و رسانه های خبری، وضعیت جسمی و روحیِ سه زندانیِ سیاسیِ کُردِ دیگر را نیز، بسیار وخیم گزارش کردند.
به گزارش خبرگزاری حقوق بشر ایران، حمزه کرمی و محمد رضا رجبی دو تن از بازداشت شدگان وقایع پس از انتخابات به ترتیب به سالن ۵ و سالن ۱ اندرزگاه ۷زندان اوین منتقل شدند.
این دو فعال سیاسی كه در روزهای پس از انتخابات ریاست جمهوری بازداشت شده بودند، صبح روز دوشنبه از محل نامعلومی در زندان اوین به اندرزگاه ۷ این زندان منتقل شدند.
حمزه كرمی، مدیر مسئول سایت جمهوریت در تاریخ ۲۹خرداد سال گذشته از سوی مقامات امنیتی بازداشت و توسط قاضی صلواتی (شعبه ۱۵)، به ۱۶ سال حبس محکوم شد.
آژانس خبری موکریان نیز گزارش داد دادگاه تجدیدنظر آذربایجان غربی حکم زندان دو شهروند اهل بوکان به نام های قادر محمدزاده و محمد امین عبداللهی را تأیید کرده است.
قادر محمدزاده و محمد امین عبداللهی پیشتر در دادگاه انقلاب مهاباد به ترتیب به تحمل ۲۳ سال حبس و تبعید به زندان یزد و ۱۸ سال حبس و تبعید به زندان طبس محکوم شده بودند که دادگاه تجدید نظر با رد اعتراض ،حکم به تأیید رأی صادره در دادگاه بدوی داد.
اتهام این دو شهروند محاربه و درگیری با مأموران دولتی اعلام شده است.
گزارشگران هرانا نیز خبر دادند دو زندانی سیاسی به نامهای مراد محالی و حسین عبدالله زاده، بیش از هفتاد و پنج روز است که در سلول انفرادی زندان مرکزی ارومیه تحت بدرفتاری و فشارهای روحی و جسمی قرار دارند.
مراد محالی و حسین عبدالله زاده به اتهام محاربه از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شده اند.
همزمان یک زندانی کرد تبعه سوریه به نام رمضان احمد کمال، علی رغم وضعیت جسمی نامساعد و نیاز به مداوای پزشک، با بی توجهی مسئولان زندان مواجه شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، رمضان احمد کمال، اهل شهر قامشلو در کردستان سوریه به دلیل ابتلا به بیماری های مختلف قادر به تحمل شرایط زندان نیست و می بایست در خارج از زندان مورد رسیدگی پزشکی قرار گیرد، اقدامات قانونی برای رسیدگی پزشکی به این زندانی بارها طی شده، ولی مسئولین مربوطه از درمان این زندانی خودداری می کنند.
رمضان احمد کمال که پیشتر در اعتراض به وضعیت خود، دست به اعتصاب غذای بلند مدت زده بود، به اتهام محاربه از سوی دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شد که در دادگاه تجدید نظر این حکم به ده سال حبس تقلیل یافت.
در بدو امر پیروان همۀ ادیان خود مدار و بیگانه هراس یا بیگانه گریزند. از چهار حالت خارج نیست:
1. یا پیروان سایر ادیان را فاقد لیاقت گرویدن به دین خود دانسته بی اعتنا از کنارشان می گذرند.
2. یا آنها را جاهل از دین خود می دانند و کمر به تبلیغ آنان می بندند تا به دین خود درآورندشان.
3. یا آنان را آگاه از دین "حقیقی" ولی مفتون و مغرور به دین نیاکانخود می پندارند و کمر به مجادله با آنان می بندند تا به پذیرش "حقیقت" متقاعدشان کنند.
4. و یا آنها را عالم نسبت به "حقیقت" دینی، اما معاند با آن می شمارندو می کوشند با حذف عقیدتی یا فیزیکی آنها موانع گسترش دین "حقیقی" را ازمیان بردارند.1
آشکار است که هیچیک از این رویکرد ها به تفاهم، همزیستی، و احتراممتقابل در میان ادیان نمی انجامد و روابط بین دینها را در طیفی که از بیاعتنائی تحقیر آمیز تا ستیز خونبار امتداد می یابد منحصرمی کند.
در قرون 16 و 17 در اروپا پس از جنگها و قتل عامهای گسترده میان فرقگوناگون مسیحیت ایدۀ تحمل مذهبی به کرسی نشست. یعنی همۀ طرفهای مبارزهدریافتند که هرچند دست تا مرفق به خون مخالفان آلوده داشته باشند قادر بهحذف خشونت بار رقبا از میدان نخواهند بود و برای ختم نبرد بی پایان دینیبه اصل "بیائید بپذیریم که عقائد یکدیگر را نمی پذیریم" گردن نهادند.2 اینتحملِِِ ِ حد اقل، کشمکش بین ادیان را از جنگ گرم به جنگ سرد تبدیل کرد واز اینرو گامی معنا دار به سوی تفاهم در میان مذاهب به شمار می آید.
دوم ادیان در جهان معاصر
با آغاز قرن بیستم، اما، ایدۀ جدیدی در میان متدینین پیدا شد. براینخستین بار پیروان ادیان گوناگون گرد هم آمدند و گفتگوئی برای تفاهممتقابل آغاز کردند با این شرط که تلاش نکنند آب تعمید بر سر یکدیگر بریزندیا شهادتین بر زبانشان جاری کنند. تبلیغ و تبشیر دیگران و رقابت مودبانه ودوستانۀ ادیان بجای خود ممکن و حتی مطلوب است اما جای گفتگوی بین ادیان رانمی گیرد. در این میدان دین باوران باور و آئین خود را برای سایر مومنانبیان کنند و گوش شنوا برای شنیدن گفته های دیگران نیز دارند. باشد که بادرک نقاط اشتراک و نیز نقاط انفکاک در میان ادیان جهل و هراس و خرافه وافتر جای خود را به شناخت و احترام متقابل دهد.
نخستین گردهمائی ادیان بر این اساس در "پارلمان ادیان جهان"3 در سال1893 در شهر شیکاگو بر گزار شد که سنگ اول بنای گفتگوی بین المذاهب رااستوار کرد.4 چند دهه پس از آن سعی در تقریب بین مذاهب با گامهای تاریخی وبی سابقه آیت الله بروجردی و شیخ محمود شلتوت رئیس دانشگاه الازهر دربرسمیت شناختن همزمان و متقابل پنج مذهب فقهی حنبلی، شافعی، مالکی، حنفی وجعفری در آئین اسلام در سال1337 هجری (1959 میلادی) ادامه یافت و فصلینوین در گفتگوی بین مذاهب گشود.5 سه سال پس از این رخداد در جهان مسیحیتنیز کنسول دوم تقریب ادیان واتیکان بدستور پاپ جان بیست و سوم6 (1962) تشکیل شد و نقطۀ عطفی در گرایش درون دینی گفتگوی بین مذاهب کاتولیک،ارتدکس، و پروتستان و همچنین مسیحیان و سایر ادیان ابراهیمی را در تاریخثبت کرد و نتایج امیدوار کننده ای نیز در تقویت احترام متقابل ادیان ببارآورد.
در این اثنا در عالم مسیحیت شخصیت های مهمی پیدا شدند که در عین حفظدین خود به تحقیق و تدقیق در سایر ادیان پرداختند. راهب متفکر و بصیرتوماس مرتون (1915-1968) که به ادیان خاور دور و نیز عرفان اسلامی تسلط واحترام فوق العاده ای داشت نقش فوق العاده ای در این فرایند ایفا کرد. اینبزرگمرد وارسته چهار سال قبل از تشکیل کنسول تقریب مذاهب واتیکان لزومآنرا حس کرده بود: " چگونه می توان با مردان اهل فکر و ذکر ادیان دیگر درتماس بود و در نیافت که اینان نیز خدا را شناخته اند، با او نرد عشق باختهاند، و از الطاف الهی مستفیض شده اند؟"7 در بارۀ نظرات مرتون در بارۀ سایرادیان بسیار نوشته اند. در مورد اسلام اما نظرات او هنوز کاملاً مدوننیست. هنگامی که عبدالعزیز متفکر پاکستانی از مرتون دربارۀ نحوۀ عبادتشپرسید، نقش آشنائی او با اسلام در حیات عبادی اش آشکار بود: "نیایش منشبیه به آنچه شما به آن مقام "فنا" می گوئید است. در قلب من عطش شدیدیبرای درک فقر و عدم مطلق ما سوی الله می جوشد. دعای من نیز حمدی است که ازقلب این عدم و سکوت بر می خیزد".
قرن ها قبل از شکوفائی گفتگوی بین ادیان عرفا و فقهای بسیاری با الهاماز آیات قران مجید به جزئیات نیایش و عرفان در ادیان دیگر پرداخته شرایطگفتگوی میان ادیان را مطرح کرده اند. گفتگوی بخش بعدی این گفتار ها به آراعرفای پارسی گوی ما که پیشگام راه گفتگو و تفاهم در میان ادیان بودند یعنیعطار، سعدی، و مولوی و نیز همگنان قرن 19 اروپائی آنها یعنی جیمز فنیمورکوپر آمریکائی و لئو تولستوی روسی اختصاص خواهد داشت. این گفتار بیانگراین نکته خواهد بود که اهل نظر از ورای قرون و اعصار طلوع عصر گفتگویمودبانه و خاضعانۀ بین ادیان را به چشم بصیرت دیده، شکوفائی آنرا پیش بینیکرده بودند.
بعد التحریر: این نوشتار یکروز پیش از فوت مادرم به اتمام رسید. راه اوطی شد و با سعادت به انجام رسید. امیدوارم نگارنده و خوانندگان این سطورنیز شایستۀ چنین توفیقی باشند. این سری نوشتار ها را به روح پاک و پارسایشتقدیم می کنم.
پانوشت ها
Mahmoud Sadri: “From Irony to Inclusion: Early Models of Interfaith Dialogue”, in: Interreligious Insight, January, 20006
این عبارت را برای بار نخست رهبر پروتستان جان وزلی در مجلس یادبود رقیب دینی اش جورج وایت فیلد در 1770 میلادی بیان کرد
First Parliament of the World’s Religions, Chicago, 1893
آخرین کنفرانس این سازمان نیز در سال 2009 در شیکاگو برگذار شد
روح الله حسینیان، بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران (1320-1340) مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 2000
Second Ecumenical Council of Vatican, 1962
Thomas Merton, SevenStoryMountain, (Mariner, 1999)
جرس: بنا به گزارش رسانه ها و منابع حقوق بشری، تحصن دو روزۀ زنان زندانی سیاسی و درگیری و تهدید به اعتصاب غذای آنان، موجب عقب نشینیِ مسئولان زندان اوین در اجرای قانون «تفکیک مجرمین» شد و همزمان هنگامه شهیدی به بند عمومی منتقل گردید. همسر مهدیه گلرو، دانشجوی زندانی نیز، با انتشار نامه ای سرگشاده به بازجویانِ پروندۀ همسرش، نسبت به ادامه بازداشت و وضعیتِ نامعلومِ وی، ابراز نگرانی کرد.
به گزارش خبرنگار رهانا، زندانیان زن سیاسی در بند زنان اوین از روز گذشته (یکشنبه) در اعتراض به عدم رعایت آیین نامه زندان ها مبنی بر تفکیک جرایم، در مقابل درب دفتر رییس آن بند تحصن کرده و خواستار اجرای این بند از آیین نامه زندان ها شده بودند.
این گزارش خاطرنشان می سازد "این اجرای قانون نیز کامل نیست چرا که تنها اتاقی جدا به زندانیان زن سیاسی در بند اختصاص داده شده و اتاق اختصاص داده شده، همان اتاق شماره ۵ و ازبدترین اتاقهای بند زنان اوین است، اما زندانیان متحصن، از حصول نتیجه و تفکیک نسبی خود از مجرمانِ خطرناک و زندانیانِ عادی، راضی تر هستند.
هنگامه شهیدی به بند عمومی منتقل شد
همزمان، محمد مصطفائی، وکیل هنگامه شهیدی درباره آخرین وضعیت این روزنامه نگارِ زندانی خاطرنشان کرد: "شهیدی از بند ۲۰۹ بازداشتگاه امنیتیِ زندان اوین، به بند عمومی منتقل شده و در کنار بهاره هدایت، عضوِ بازداشتی دفتر تحکیم به سر می برد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، مصطفایی در این زمینه تصریح کرد: "شهیدی از وضعیت روحی و جسمی خوبی برخوردار بوده و منتظر است تا مسئولین دستگاه قضایی با مرخصی وی موافت نموده و از ریاست قوه قضاییه هم می خواهد به اعاده دادرسی اش توجه کند. "
وی درباره اقدامات انجام گرفته حقوقی در خصوص پروندۀ این عضو ستاد انتخاباتیِ مهدی کروبی افزود: "در اواخر سال گذشته نامه ای خطاب به ریاست قوه قضاییه نوشتم و خواستار آن شدم تا پرونده هنگامه مجددا مورد رسیدگی قضایی قرار گیرد. همچنین در خصوص هنگامه شهیدی روزنامه های کیهان و ایران اکاذیبی را درج کرده بود که قرار شد اوایل هفته آینده علیه آن دو روزنامه شکایت کیفری مطرح گردد."
هنگامه شهیدی ابتدا ۹ تیر ۱۳۸۸ ودر پی دستگیریهای پس از انتخابات ریاست جمهوری دستگیر شد و پس از ماهها بازداشت، در ابتدا برای آزادی او در خواست وثیقه یک میلیارد ریالی شد؛ ولی در ۲ آبان قرار مجرمیت برای او صادر و پرونده وی به دادگاه ارسال گردید.
این روزنامه نگاری زندانی، در۱۰ آبان ۱۳۸۸ با سپردن وثیقه ۹۰ میلیون تومانی آزاد شد؛ ولی با تایید حکم بدوی شش سال و سه ماه و یک روز به شش سال حبس، در پنجم اسفندماهِ گذشته، بازداشت و به زندان اوین منتقل شد .
نامۀ همسر مهدیه گلرو به بازجویان وزارت اطلاعات
خبرگزاری حقوق بشر ایران نیز گزارش داد؛ وحید لعلیپور همسر مهدیه گلرو، طی نامهای خطاب به بازجویان پرونده همسرش - که از ۱۲ دی ماه گذشته در بازداشت به سر میبرد و هم اکنون به خاطر عدم توان تودیع وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی در بازداشت به سر میبرد- ضمن اعتراض به بازداشتِ همسر خود، بازجویان را مورد خطاب و انتقاد قرار داده است.
لعلی پور ضمن شرح آنچه بر وی و همسرش طی این چند ماه گذشته و مطرح نمودنِ محرومیت از تحصیلی و حق طلبیِ همسرش، خطاب به بازجویان خاطرنشان کرد: " با همه این مسایل تا به امروز دم نزدم. بی دادگاه برای همسرم تشکیل دادید و حکم برایش بریدید – من روی صحبتم با شماست چرا که می دانم قاضی حکمی که شما به وی توصیه کرده اید را صادر کرده – من در مورد حکم بحث نمی کنم بحثم این است: برادر گرامی شما که حتی از تعداد کوهرفتن و صحبتهای روزانه ما که در خلوت ترین مکان ها رد و بدل می شد، با خبر بودید، چطور می شود که ندانید ما ۷۰۰ میلیون که هیچ ۵۰۰ میلیون هم وثیقه نداریم که برای آزادی مهدیه عزیزمان بگذاریم؟ می خواهید تحقیرمان کنید و بگویید: می بینید شماها که داعیه دفاع از مردم ایران را دارید هیچکس حاضر نیست برای شما حتی ۵۰۰ میلیون هم وثیفه بگذارد؟ اما برادر گرامی بهتر است این را بدانید که هر کس در ایران فعالیت سیاسی می کند انتظاری از مردم ندارد و نباید هم داشته باشد و در ضمن اگر واقعا می خواستید این را به ما نشان دهید خوب موفق شدید و ما این را دیدیم. حال راستش را بگو برادر عزیز! بازجوی گرامی! کارشناس محترم! این تعیین وثیقه شوخی بود یا واقعا می خواهید مهدیه را آزاد کنید؟ اگر واقعا می خواهید مهدیه را آزاد کنید بهتر است این را بدانید که وثیقه ۱۰۰ میلیونی که هیچ اگر کفالت و قول شرف هم باشد مهدیه با شرف تر از آن است که کسی را که قدمی برای وی برداشته به درد سر بیاندازد. در پایان درخواست دارم اگر می شود و برایتان مقدور است اجازه بدهید همسرم برای چند روزی تنها برای مداوای وضعیت جسمی اش که اگر تنها چهره اش را با قبل از بازداشتش مقایسه کنید وضعیت بد جسمی اش قابل رویت است بیاید بیرون و پس از مداوا به داخل برگردد."
مهدیه گلرو، عضو شورای حق تحصیل و فعال دانشجوییِ دانشگاهِ علامه طباطبایی، توسط قاضی پیرعباسی، رئیس شعبۀ ۲۶ دادگاه انقلاب، به تحمل دو سال و چهار ماه حبس تعزیری محکوم شده است.
گفتگوی ویژه مهر با جان ویدار: نظر رئیس یک شبکه جهانی لرزهنگاری درباره زلزله تهران
رئیس شبکه لرزه ای شمالغرب پاسیفیک (PNSN) و استاد لرزه شناسی دانشگاه واشنگتن در گفتگوی ویژه با گروه فناوریهای نوین خبرگزاری مهر از شیوه های تعیین درجات خطر زمین لرزه ها، امکان پیش بینی زلزله بزرگ و زلزله تهران که این روزها بحث آن داغ است توضیحاتی ارائه کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر، این روزها زلزله تهران و زمزمه های وقوع آن درآینده ای نزدیک به سوژه ای بحث برانگیز در میان مردم عادی و متخصصان ومحققان تبدیل شده و نگرانی بسیاری از مردم پایتخت را برانگیخته است.
با صرف نظر کردن از ناآگاه بودن درباره تمامی فعالیتهایی انسانی کهگاه به صورت مخفیانه می توانند بر فعال شدن گسلهای خطرساز تاثیر گذارباشند به دلیل اطلاعات محدود انسان از فعالیتهای درونی زمین می توان گفتزلزله پدیده ای اجتناب ناپذیر است که جدا از الگوی وقوع دوره ای می توانددر هر لحظه از زمان و در هر نقطه از جهان رخ دهد.
در همین راستا گروه فناوری های نوین خبرگزاری مهر مصاحبه ای با "جانویدال" پروفسور دانشگاه واشنگتن، محقق رویدادهای زمینی از قبیل لرزهشناسی، زمین لرزه، آتشفشانها و ساختار زمین و رئیس شبکه لرزه ای شمال غربپاسیفیک یا PNSN انجام داده است. وی در این گفتگو توضیحاتی را در رابطه باتوانایی پیش بینی زمین لرزه های شدید ارائه کرده است.
* خبرگزاری مهر - گروه فناوریهای نوین: آیا هیچ شیوه علمی یا تکنولوژیکی برای پیش بینی زمین لرزه های مهیب و بزرگ وجود دارد؟
جان ویدال: از نظر من هیچ راه شناخته شده و تایید شده ای وجود ندارد که توانایی پیش بینی زلزله را داشته باشد.
* زمانی که می گویید هیچ راه شناخته شده و مورد تاییدیبرای پیش بینی زمین لرزه وجود ندارد، قصد دارید بگویید که مطلقا هیچ روش،سیستم یا تجهیزات پیشرفته و هوشمند و یا فناوری در هیچیک از کشورهای جهانبرای پیش بینی زلزله وجود ندارد؟
- منظور من دقیقا این است که تعداد اندکی از افراد وجود دارند که دراین باره نظریه هایی ارائه کرده اند اما این نظریه ها ارزش علمی ندارند. بنابراین معتقدم در حال حاضر هیچ شیوه ای برای پیش بینی زلزله وجود ندارد. به بیانی دیگر هر نوع هشداری در مورد بروز زلزله ای قوی و قریب الوقوع طیکمتر از چند دهه آینده اساس علمی ندارد.
* تا آنجایی که اطلاع دارم زمین لرزه های مهیب درالگوهایی دوره ای یا تحت تاثیر عاملی خارجی که بتواند با وارد آوردن نیرو،گسلها را فعال سازد به وجود می آیند. در عین حال بسیاری از متخصصان شهرتهران را در لیست انتظار زمین لرزه مهیب بعدی قرارداده اند. نظر شما دراین باره چیست؟
- درجات خطر زمین لرزه در مناطقی زلزله خیز مانند کالیفرنیا و ژاپنکه پیچیده ترین شیوه های محاسباتی در آنجا مورد استفاده قرار می گیرند براساس میزان خطر وقوع یک زمین لرزه در بخشی خاص از یک گسل در دوره ای 30ساله تخمین زده می شود، شیوه ای که به هیچ وجه مبنایی کاربردی در پیش بینیزلزله های قریب الوقوع به شمار نمی رود. پس نمی توان درباره زلزله تهراننیز اظهار نظری کرد.
* چه شیوه های پیچیده ای در کالیفرنیا و ژاپن برای تخمین درجات خطر زمین لرزه ها به کار گرفته شده اند؟
- این شیوه ها تفسیر ترکیبی از تاریخچه تشکیل شدن گسلها به واسطهزمین لرزه های پیشین است که در آن درجه فشار انباشته شده در گسلها راتخمین می زنند. این شیوه می تواند به خوبی درباره میزان تعیین دفعات وقوعزلزله مورد استفاده قرار گیرد اما در تخمین زمان وقوع زلزله چندان کاربردینیست.
* آیا روشی برای خنثی سازی انرژی نهفته در گسلهای بزرگی که برای مدتی طولانی خاموش بوده اند وجود دارد؟
-انرژی درونی گسلها تحت تاثیر حرکات تکتونیکیلایه های زمین به وجود می آیند. با این حال پیش بینی و تخمین دقیق زمانیکه فشار موجود در گسل از مقاومت لایه های زمین متجاوز خواهد شد بسیار مشکلاست. از این رو روشی برای خنثی کردن بی خطر فشار درون گسلها وجود ندارد.
* پیش بینی شما از میزان خسارت ناشی از وقوع زلزله ای شدید در شهری مانند تهران چیست؟
-خطر بزرگی که پس از یک زلزله بزرگ منطقه ای راتهدید می کند پس لرزه های آن زلزله هستند. پس لرزه ها پدیده های اجتنابناپذیرند و کم پیش می آید شدت آنها از زمین لرزه اصلی بیشتر باشد. با اینهمه پیش بینی خسارت چنین زلزله ای در تهران به دلیل اینکه به تازگی هیچزمین لرزه بزرگی تهران را تحت تاثیر خود قرار نداده است قابل بیان نیست.
کریستین ساینس مانیتور مصاحبه تازه ای را با هنری کیسینجر،وزیر خارجه پیشین و رئیس سابق شورای امنیت ملی آمریکا منتشر کرده است کهدر آن آقای کیسینجر دیدگاه های خود را در مورد سیاست هسته ای دولت باراکاوباما، نحوه برخورد با دولت های ايران ، چین و اتحاد کشورهای بزرگ در حالتوسعه بیان می کند.
شما گفته اید که پرزیدنتاوباما مثل شطرنج بازی است که در دوره یک سال و نیم اول ریاست جمهوری خودمهره های خود را در عرصه روابط بین المللی چیده است. ارزیابی شما از سیاستهسته ای وی چیست؟
هنری کیسینجر:به نظر منمعاهدی استارت یک گام مهم در احیای مناسبات روسیه و آمریکا است. اینمعاهده جایگزین معاهده قبلی است که عمر آن در ماه دسامبر سال ۲۰۰۹ بهپایان رسید. میزان کاهش از زرادخانه هسته ای دو طرف در این توافق جدیدچندان چشمگیر نیست و نحوه شمارش تعداد سلاحهای هسته ای به شکل متفاوتیصورت گرفته است. ولی در مجموع یک گام سازنده و سزاوار تقدیر است.
منبا کاهش اتکاء به سلاح های هسته ای در شرایطی که می توان به شکل مطمئنی آنرا انجام داد موافق هستم. اما به نظرم برخی از تضمین هایی که به کشورهایفاقد قدرت هسته ای داده شده است زیاد از حد است. بخصوص آن موردی که دولتآمریکا متعهد می شود که به کارگیری سلاح های میکروبی و بیولوژیک را باسلاح هسته ای پاسخ نخواهد گفت. این مسئله باید در ابهام باقی می ماند.
درمورد اجلاس اخیر سران کشورهای جهان در مورد خلع سلاح هسته ای، به نظرممسئله کنترل وسوخت و موادی که قابلیت مصرف چند گانه دارند بسیار مهم استبخصوص که به کارگیری انرژی هسته ای به شکل صلح آمیز در سطح جهان در حالگسترش است. در مجموعه اقدامات دولت باراک اوباما در زمینه هسته ای بهاعتقاد من این وجه از همه مهمتر است و برای تضمین موفقیت و تاثیر گذاری آنباید بطور مستمر مورد توجه قرار بگیرد.
یکی از موضوعاتاصلی مورد اختلاف در آخرین دور مذاکرات آمرکیا و اتحاد شوروی در دورانریاست جمهوری رونالد ریگان مسئله سیستم دفاع ضد موشکی بود. در دوره کنونینیز روسیه در مورد استقرار سیستم دفاع ضد موشکی آمریکا در اروپای شرقیحساسیت فراوانی دارد. روسیه حتی تهدید کرده بود که در صورت پیشبرد این طرحاز سوی آمریکا معاهده استارت را بصورت یک جانبه لغو خواهد کرد. جورج شولتزوزیر خارجه در دولت رونالد ریگان پیشنهاد می کند که آمریکا طرح مشارکت درسیستم دفاع ضد موشکی را با روسیه مطرح کند حتی اگر به معنای استقرار موشکها در خاک آن کشور باشد. به نظر شما آیا این فکر خوبی است؟
منطرفدار توسعه یک سیستم دفاع ضد موشکی مشترک با روسیه علیه ایران هستم. امادر عین حال دولت آمریکا به سیستم دفاع موشکی مستقل خود علیه سایر تهدیدهایاحتمالی نیاز دارد. بنابراین ضمن همکاری با روسیه علیه ایران نباید ازتقویت سیستم دفاع ضد موشکی علیه سایر خطرها غافل شد.
درزمان ریاست جمهور ریچارد نیکسون که شما در گشایش مناسبات با دولت وقت چیننقش مهمی ایفا کردید چین در روزهای پس از انقلاب فرهنیگ در شرایط اسفباریقرار داشت. از آن زمان تا امروز چین به یکی از قدرت های بزرگ اقتصادی جهانبدل شده است و اکنون بزرگ ترین سرمایه گذار در عرصه پشتوانه مالی اقتصادآمریکا است. این وضعیت باعث شده که در بسیاری از زمینه ها چین به یک رقیببزرگ برای آمریکا بدل شود. نظر شما در مورد نحوه برخورد با چین در حالحاضر چیست؟
من با تصویری که شما از برخورد متفرعانه چینارائه می دهید موافق نیستم. به عنوان مثال اختلاف چین و آمریکا بر سروضعیت تایوان یک مشکل قدیمی است. به اعتقاد من دولت چین در ۴۰ سال اخیر درمورد مسئله تایوان بردباری زیادی از خود نشان داده است. برای هر دو طرفاین نکته مهمی است که همکاری خود را برای دوره ای طولانی مدت بسنجند.
درستاست که چین امروزی به نسبت دهه ها پیش بسیار پیشرفته تر است. یکی از چالشهای بزرگ برای نسل های آینده این است که آیا تصور آمریکا و چین از نحوهاداره امور جهان به یکدیگر نزدیکتر خواهد شد یا نه؟ چه آمریکا و چه چین هریک اعتقادات و معیارهای خود را دارند. ما باید بتوانیم در همزیستی بایکدیگر رشد خود را ادامه دهیم.
به اعتقاد من امکان یافتن منافعمشترک بین آمریکا و چین در زمینه های فراوانی موجود است که تاکنون در یکمقیاس جهانی برخورد لازم با آن صورت نگرفته است. به عنوان مثال مسئله محیطزیست و یا مبارزه با توسعه سلاح های هسته ای برای سیاست خارجی هر دو کشورمی تواند فقط تمرکز جدیدی باشد.
به نظر شما دولت چین در نهایت برای تحریم ایران با غرب همکاری خواهد کرد؟
چیندر هفته های اخیر موضع گیری و حرکت های مثبتی در این زمینه داشته است. اکنون مسئله ای است که مضمون و جزییات این تحریم ها چگونه تعریف و تفسیرمی شوند. به نظر من مسئله اصلی نه صرف تحریم و اعمال مجازات بلکه چگونگیتاثیر این تحریم ها بر ایران است. به اعتقاد من دولت چین نیز بابت توسعهسلاح های هسته ای در جهان نگران است. سنجش اصلی در این است که آیا تحریمهای محصول این مذاکرات در نهایت تاثیر عملی خواهند داشت یا نه.
برایدومین سال پیاپی سران کشورهای در حال توسعه قدرتمند، معروف به بریک، شاملچین ، روسیه، هند و برزیل برای هماهنگی سیاست های اقتصادی و استراتژیک خوددر مقیاس جهانی اجلاس جداگانه ای برگزار کرده اند. به نظر می رسد که ایندسته از کشورها خود را در موقعیت کشورهای عضو پیمان عدم تعهد در دوران جنگسرد می بینند. نظر شما در مورد سیاست این گروه از کشورها چیست و نقش آنهادر معاملات جهانی را چگونه ارزیابی می کنید؟
ما تجربه ایمشابه با این را در برخورد با کشورهای غیرمتعهد داشته ایم. نکته اصلی دراین است که آیا این گروه از کشورها – روسیه ، چین ، هند و برزیل – آیاخواهند توانست سیاست های خود را به صورت یک سری اقدامات هماهنگ و یک بلوکواحد پیش ببرند و یا نه. به اعتقاد من چین ، روسیه و بخصوص برزیل کشورهایینیستند که در فکر تشکیل بلوکی باشند که آمریکا جز آن نیست و یا علیهآمریکا عمل کند. به اعتقاد من آنها با مجموعه کشورهای عضو پیمان عدم تعهددر دهه ۱۹۷۰ یا ۱۹۸۰ متفاوت اند چون اینها دیگر کشورهای درحال توسعهنیستند.
در عین حال فراموش نکنید که کشورهای عضو پیمان عدم تعهدسعی کرده اند خود را در بین دو بلوک شرق و غرب قرار دهند. در حال حاضردیگر دو قطب دوران جنگ سرد وجود خارجی ندارد که این کشورها بخواهند موضعبینابینی بگیرند.
این گروه از کشورها خود را یک گروهبندیعلیه آمریکا و نهادهای بین المللی تحت نفوذ این کشور می دانند، به عنوانمثال نهادهایی مثل بانک جهانی و یا صندوق بین المللی پول.
بهاعتقاد من این مسئله بیشتر جنبه شعار دارد تا واقعیت. این گروه از کشورهاخواهند کوشید که در عرصه مسائل اقتصاد جهانی به بازیگران مهم تری بدلشوند. اما من بعید می دانم که آنها بتوانند در عرصه معاملات بین المللی بهیک سیاست واحد و یا هماهنگ دست پیدا کنند. در هر حال به نظر من مطلوب تریناحتمال نوعی همکاری بین آمریکا با این کشورها است و نه متقابل.
محمود احمدینژاد نیز در پانزدهمین همایش سراسری فرماندهان، روسا و فرماندهان ناجا گفت : "در شریعت اسلامی، باید آبروی مجرمان حفظ شود، اما نباید هیچ مجرمی هم از مجازات مستثنی شود."
احمدی نژاد باز هم تاکید کرد :" که ایران، پرچم عدالتخواهی را در جهان بلند کرده است."
این نصیحت رهبر ایران و اظهارات رئیس دولتدر حالی به نیروهای انتظامی می شود،که سال گذشته این نیروها خشن ترین و نامهربان ترین رفتارها را با مردم ایران داشته اند.
رفتارنیروهای امنیتی با مردم معترض وضعیت حقوق بشر ایران را حالت بحرانی قرار داد .
و اینبار این گزارش های خبرنگاران خارجی و ناظران نبود که ایران بتواند به انها تهمت جانبداری بزند.
فیلم های مردم ایران از خشونت نیروهای انتظامی در جهان پخش شد و آبروی نظام اسلامی را به خطر انداخت .
در تمام اتفاقات سال گذشته رهبر ایران هیچ گاه زبان انتقاد بر روینیروهای امنیتی کشور نگشود و آنها را به ملایمتی فرا نخواند که نتیجه اش شاید نجات جان انسان هایی بود که در خیابان ها کشته شدند.
حالا مردم که از سوی با اجرای دوباره طرح امنیت اجتماعی در هراس از نیروهای انتظامی هستند و از سوی دیگر در آستانه سالگرد انتخابات بیشتر از هر وقت دیگری در معرض تهدیدها هستند باید دید نصایح رهبر ایران چقدر می تواند کارا باشد.
شاید هم این نصیحت از ان دسته سخنان رهبر ایران نیست که برای تند رو ها فصل الخطاب باشد و به را ه خود ادامه خواهند داد.
ادبیات خشن
خشونتی که در ادبیات نیروها امنیتی ایران ، حتی پیش از برگزاری انتخابات به چشم می خورد همانی بود که بعد ها در خیابان ها بر سر مردم آورده شد.
بعد از آنکه میر حسین موسوی نامه ای خطاب به رهبر ایران نوشت و نسبت به دخالت سپاه پاسداران در انتخابات هشدار داد، این ارگان در جوابیه ای تند میر حسین موسوی را تهدید به پیگرد قانونی کرد و اعلام کرد که حق شکایت از میر حسین موسوی را برای خود محفوظ می داند.
19 خرداد ماه یدالله جوانی رئیس دفتر سیاسی سپاه پاسداران ایران تهدید کرد که هر انقلاب مخملی را در نطفه خفه خواهد کرد.و روی سخنش با طرفداران سبزپوش موسوی بود.
چه بسا اگر در همان زمان این ادبیات خشونت بار تذکری می گرفت و خاموش می شد این میزان خشونت از قلم ها به خیابان ها نمی رسید.
خشونت های با مقدمه
مردمی که در روز پس از انتخابات به خیابان ها آمدند تا اعتراض خود را به گوش حکومت برسانند بیش از صدها فیلم روی شبکه های اینترنتی منتشر کردند که نشان از خشونت نیروهای امنیتی با مردم داشت.
خشونت هایی که بی مقدمه نبودند و سازمان های امنیتی ایران در خصوص آن چه پیش از برگزاری انتخابات و چه پس از ان به مردم تذکر داده بودند .
اول تیر ماه سپاه پاسداران ایران در بیانیه ای از معترضان خواست که دست از "آشوب " بردارند و صراحتا تهدید کرد که چنانچه اعتراض ها ادامه بیابد "آماده برخورد قاطع و انقلابي فرزندان ملت ايران در سپاه پاسداران؛ بسيج و ساير نيروهاي امنيتي و انتظامي باشند تا در چارچوب وظايف قانوني خود طومار فتنه و آشوب را درهم بپيچند."
این هشدار پس از آن بود که در راهپیمایی 25 و 30 خرداد تعداد زیادی از مردم دستگیر شدند و و در 25 خرداد ماه نیروهای امنیتی به کوی دانشگاه حمله بردند.
گفتار خشن ، کردار خشن
پیش از انتشار فیلم حمله به کوی دانشگاه تهران، تصاویری که از خشونت نیروهای انتظامی پخش می شد کمتر همراه با صدا بود اما در فیلم منتشر شده که توسط دوربین نیمه حرفه ای گرفته شده بود مردم به راحتی قادر به شنیدن الفاظ رکیک و دشنام هایی که نثار دانشجویان می شد، بودند .
خشونتی که در این فیلم بود مشتی بود نشان از خروارها بی حرمتی که به مردم ایران در خیابان ها و زندان ها به دنبال اعتراض هایشان صورت گرفت.
هرچند که احمدی نژاد بیش از انتشار فیلم در سخنرانی اعلام کرد که این کار نیروهای امنیتی نبوده است و عده ای سودجو به کوی دانشگاه حمله کرده اند. او حتی سخن از مدارک و شواهدی اورد که قرار بود نشان دهد این کار نیروهای امنیتی ایران نیست.
با اینکه رهبر ایران هم جزو معدود موضع گیری هایش به فاجعه کوی دانشگاه اشاره کرده بود اما در عمل حتی نیروهای امنیتی یک عذر خواهی ساده هم نکردند .
در انتظار خشونت بیشتر
30 خرداد ماه احمدی مقدم نامه ای به موسوی نوشت و در آن نامه تهدید کرد که چناچه اعتراض ها ادامه یابد رفتاری تند تر در انتظار معترضین خواهد بود.
تهدیدی که در روزهای بعد رنگ حقیقت به خود گرفت. در درگیری هایی که پس از این بین مردم و نیروهای انتظامی به وجود می آمد ، نیروهای امنیتی این اجازه راهم داشتند که با لگد در خانه مردم را بشکنند یا به اتومبیل کنار خیابان را با باتوم هایشان ضربه بزنند .
فیلم های این روزها نشان می دهد که چگونه یک نفر در کنار دیوار مورد حمله نیروهای امنیتی قرار می گیرد و کتک می خورد .
تنها واکنش به خشونت
تنها باری که نسبت به خشونت ها واکنش نشان داده شد بعد از جریانات بازداشتگاه کهریزک بود.
۶ مرداد پس از مرگ محسن روحالامینی، این بازداشتگاه به دستور آقای خامنهای به دلیل آنچه که " نداشتن استانداردهای لازم برای نگهداری زندانیان " بود بسته شد . این نبود استانداردهای لازم 4 کشته و تعداد زیادی زندانی روی دست حکومت ایران گذاشت که همراه بود با خبرهای تجاوز جنسی در این زندان و کشته شدن بدون دلیل پزشک این بازداشت گاه.
با این حال هیچ کدام از مسوولان امنیتی مقصر شناخته نشدند و اعلام شد که رفتاری که در کهریزک شده است از سوی کسانی بوده است که یا نظام مشکل دارند و می خواستند به نظام ضربه بزنند.
خشونت مهمی نبود
به نظر برخی مسوولین نیز ماجرای کهریزک چندان قابل اعتنا نبود .
سرداراحمد رضا رادان، جانشین فرماندهی نیروی انتظامی فحایع زندان کهریزک را "یک اشتباه کوچک" خواند.
غلامعلی حدادعادل، نماینده اصولگرای مجلس هفتم نیز در این خصوصگفت:" باید مراقب باشیم تااین ماجرا که 3 نفر در کهریزک مردهاند به مساله اصلی تبدیل نشود."
اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نيروي انتظامي كشور نیز اظهار داشت : "موضوع بازداشتگاه كهريزك به يك موضوع حاشيهاي تبديل شده و به نظر ميرسد كه برخي در تلاش هستند كه آنرا بزرگنمايي كنند. وی همچنین مدعی شد کهدر كهريزك به كسي تجاوز نشد و اين موضوع هرگز به اثبات نرسيد ."
وی در اظهاراتی دیگر نیز گفت :" بنده به عنوان مسئول ارشد پلیس و یا جانشین من (سردار رادان) در این پرونده متهم نیست و دلیلی هم ندارد، ابعاد مساله معلوم است، گزارش مجلس هم داده شد. یک تخلفی بوده درسطح یک واحد صورت گرفته است."
سید مسعود جزایری معاون فرهنگي ستادكل نيروهاي مسلح نیز در اظهار نظری آن چه در كهريزك اتفاق افتاد، راچماقی دانست که به ناحق بر سر پليس فرود میآيد.
رئیس دولت هم خواهان خشونت است
مرداد ماه احمدی نژاد که رئیس جمهوری بود که هنوز مراسم تحلیقش برگزار نشده بود در مراسم یازدهمین هم اندیشی اساتید بسیجی گفت : " بگذاريد مراسم تحليف برگزار شود، دولت كارش را شروع كند، يقهشان را ميگيريم و سرشان را ميچسبانيم به سقف"
او وعده داد که با کمک بسیجیان معترضان را به زباله دان تاریخ می فرستد.
این تهدید بود که پیش از این عملی شده بود .
ماه مهربانی
مهر ماه اما ماه مهربانی نیروی انتظامی بود.اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی در اظهاراتی جدید با اعتراف به اینکه ماموران تحت امرش با لگد در خانه مردم را شکسته اند، از شکایت دست کم ۷۰۰ نفر از یورش ماموران تحت امرش در حوادث پس از انتخابات خبر داد.
وی اعلام کرد: "من بايد پيشگام و پيش قدم در برخورد با تخلف باشم، اگر اجحافي به كسي شده بايد جبران و عذرخواهي كنم."
وی در همان جلسه اعلام کرد که به نظرش در 13 آبان اتفاق خاصی نمی افتند .
اتفاقی که افتاد
اما نیروهای امنیتی 13 آبان و 16 آذر راهم مانند روزهای دیگر اعتراضات به خشونت متوسل شدند .
کانون مدافعان حقوق بشر در پی حوادث روز 13 آبان 1388، با انتشار بیانیه ای مطبوعاتی با این اعتقاد که حق راهپیمایی و تجمعات مسالمت آمیز یکی از حقوق اساسی ملت است، از نیروهای حکومتی خواسته تا عامل ایجاد خشونت، ارعاب و تضییع حقوق ملت نشوند.
در این بیانیه آمده بود : "ادامه این وضعیت می تواند زمینه برخوردهای خشونت آمیز را در جامعه فراهم کند که برای طرفین نزاع نه تنها سودی ندارد بلکه مخاطره آمیز است."
با این حال این خشونت ها در دی ماه به اوج خود رسید روز عاشورا و تاسوعای حسینی نیروهای امنیتیخشونت را به آنجایی رساندند که با ماشین از روی مردم عبور کردند.
خشونت حداقلی
با تمام این اوصاف باز هم نیروهای انتظامی اصرار داشتند که خشونت جندانی با مردم صورت نگرفته است و برای هر کدام از تصاویر منتشر شده توجیهی می یافتند .
دی ماه فرمانده نيروي انتظامي " ناجا" گفت: "سياست و رويه نيروي انتظامي در خصوص برخورد با اغتشاشات استفاده از خشونت حداقلي است. مادامي که رفتار معترضان توام با بي قانوني و تخريب و اغتشاش نشود، ما به دادن تذکر و مدارا کردن بسنده مي کنيم."
اما او مشخص نکرد که راه دادن این تذکرات چگونه است ؟
نامه هایی بر آب
در یکسال گذشتهبسیاری به رهبر ایران به عنوان بالاتین مقام کشورنامه نوشتند و از خواستند که فکری به حال این میزان خشونت در کشور بکند.
این نامه ها طیفی داشت به گستردگیمحمد نوری زاد که او را پدر خواند تا مازیار بهاریروزنامه نگار و مجامع بین المللی، با این حال رهبر ایران بر خود لازم ندید برای وحشیگری که در خیابان های تهران می شود چاره ای بیندیشد و تذکری بدهد.
تذکری که پیش از این بارها از زبان سران جنبش سبز و دلسوزان ایران شنیده شده بود اما حرف آنها نزد تندروهای قدرت به دست خریداری نداشت.
"گیرم که چند روز با دستگیریها ، خشونت ها ، تهدیدها و بستن دهان روزنامه ها و رسانه ها سکوت برقرار گردید، تغییر قضاوت مردم را نسبت به نظام چگونه حل می کنید؟ تخریب مشروعیت را چگونه جبران می نمائید؟ نگاه ملامت آمیز و متعجب همه جهانیان از این همه خشونت یک دولت به ملت خود را چگونه تغییر می دهید؟"
اینها تذکرات میرحسین موسوی است که در بیانیه اش خطاب به حکومت داران گفته است .
تذکراتی که شاید در آن زمان اهمیتش زیر آنچه "حفظ نظام "می نامیدنش به چشم نمی آمد ولی هر روزی که از این سرکوبگری گذشت نشانه های این تذکر بیشتر در ایران به چشم خورد.
به گزارش سامانه خبری آخرین نیوز، در نشست دانشجوییِ فوق الذکر که تحت عنوان «فاصله طبقاتی» و نقد و بررسی سریال «دارا و ندار»، توسط کانون سیاسی بسیج دانشجویی در دانشگاه شهیدرجاییِ تهران برگزار شده بود، بیشتر سوالات دانشجویان درباره دیگر آثار ده نمکی و همچنین افکار سیاسی و اجتماعی وی مطرح شد و ده نمکی با دفاع از مجموعه تلویزیونیِ اخیر، فقط اشکالات فنی و تکنیکی را پذیرفت و آن را کاریکاتوری از واقعیت خواند.
بر اساس این گزارش، در ادامه نشست مذکور، دانشجویی پرسید: شما در فیلم دارا و ندار، افراد پولدار را لااُبالی و مسخره و پایین شهری های کولی را برجسته و مخلص نشان دادید؛ چه دفاعی دارید؟ ده نمکی گفت: اینکه فکر می کنید در طنز باید همه چیز واقعی باشد قبول ندارم. من در این مجموعه حتی به موضوع هدفمند کردن یارانه ها نیز پرداختم و در بخشی از آن حتی به آثار مخرب تلویزیون در از بین بردن ارتباطات عاطفی در خانواده ها اشاره کردم.
در ادامه این نشست، دانشجویی خطاب به مسعود ده نمکی گفت: شما که جزو تندروترین افراد موافق با جناح حاکم هستید چگونه به خود اجازه می دهید از وحدت صحبت کنید؟
ده نمکی در پاسخ گفت: شما هم به عنوان تندروترین جناح غیرحاکم که شاید روزی هم حاکم شوید بیایید در خصوص مقوله فقر و غنی با هم باشیم؛ اینکه اشکالی ندارد.
وی افزود: وقتی در مجموعه اخراجی های یک، سوزوکی ها و حاجی ها را کنار هم قرار دادم نشان دادم که به وحدت معتقدم اما متأسفانه برخی ها نانشان در دعوای میان مردم است.
وی در پاسخ به این سؤال که "آیا راهی که می روید همان راه مخملباف است؟" گفت: من از هر دو جناح می خورم.ده نمکی افزود: مخملباف از توبه نصوح شروع کرد و به فلسفه و غیره رسید.
در ادامه، دانشجویی خطاب به ده نمکی گفت: "پدر جانبازی دارم که با فلاکت و با ترکش های بسیاری که در بدن دارد زندگی می کند اما امثال شما با وضعی اسفبار درباره دفاع مقدس فیلم می سازید و میلیاردها به جیب می زنید. "
ده نمکی در پاسخ به این دانشجو گفت: "من هم برای ساخت مجموعه های مستندم مانند فقر و فحشا سختی های بسیار کشیدم و 15 میلیون آن موقع خرج کردم. همان ترکشی که در بدن پدر توست در بدن من هم هست؛ چرا انتظار دارید من در باره جنگ فیلم نسازم. "
این دانشجو در ادامه گفت: دارا و ندار راچراا باید کسی بسازد که با رانت به اینجا رسیده است؟ ده نمکی پاسخ گفت: از منطق شما ممنونم.
در پایان نشست مذکور، که «فاصله طبقاتی» عنوان داشت، دانشجویی خطاب به ده نمکی گفت: شما به کانون قدرت وابسته اید که توانستید اخراجی ها را بسازید؛ مطمئن باشید اگر به کسی مانند مهران مدیری هم اجازه می دادند بیشتر از شما کارش فروش می رفت. ده نمکی در پاسخ گفت: آنهایی که نام بردید فیلمهای زیادی ساخته اند و استقبال از آن را هم دیده ایم ؛ ساخت فیلمی چون اخراجی ها ، رابطه نمی خواهد ، جرأت می خواهد.
جرس: نشست پرسش و پاسخ دانشجویی و نقد یکی از تولیداتِ تلویزیونیِ مسعود ده نمکی، با حضورِ وی، به جلسه محاکمه و اعتراض به عملکرد و آثارِ این عضو سابق انصار حزب الله تبدیل شد.
دراینجا من زهرا رهنورد بعنوان فرد کوچکی از ملت - همانطور که در گذشته بارها اعلام کرده ام – اعلام می کنم که به شخصه ترجیح می دادم که هزار بار خونم ریخته شود، قطعه قطعه شوم، اما قطره خونی حتی از سرانگشت کسی به زمین نریزد. سران جنبش سبز نیز بارها چنین مضمونی را در سخنان خود اعلام کرده اند که از جان خود گشته اند و هیچیک چیزی نمی خواهند جز سرافرازی و سعادت ملت؛ یعنی آزادی، دموکراسی، و قانونگرایی و رفاه ملی.
• اما این چه منتی است که بر سر ما می گذارید که محیطی امنیتی و پلیسی در جامعه برقرار کرده اید؟
• این چه منتی است که بر سر اصلاحات و رهبران آن که جوانان، زنان، و مردان را در خیابانها به گلوله بسته اید، و زندانها را پر کرده اید از انسانهای شریف، انسانهایی که فریادرسی جز خدا را ندارند؟
• این چه منتی است که آزادیخواهان را در انفرادیهای مخوف به غل و زنجیر کشیده اید؟ و عده ای را به بهانه های واهی و من درآوردی اعدام کرده اید؟
• و زنان را که عزت و آبروی ملتند در هلفدونی ها به اقرار وادار می کنید و البته موفق هم نمی شوید؟
ای کاش به جای اینهمه اقدامات بی فایده، با سران اصلاحات و معترضین ملت به گفتگو می نشستید و گره ای را که با دست باز می شود، به دندانهای کند خودتان نمی سپردید.
حالا هم فرصت باقی است. به مبارکی دو روز بزرگ، روز کارگر و معلم می توانید - به طور نسبی - نشان دهید که می خواهید دروغی را، که ادعا کرده اید، به راست و حقیقت نزدیک کنید:
1. همه کارگران و معلمان زندانی را بعنوان مقدمه اولیه آزاد کنید.
2. پس از مقدمه فوق، زنان را آزاد کنید و سپس باقی زندانیانی را که گمنام یا مشهور در سراسر کشور پخش کرده اید آزاد کنید.
3. یک انتخابات آزاد و دموکراتیک را در کشور برگزار کنید
4. به نصیحت مخالفان و نقد آنان توجه کنید که به ورشکستگی کشاندن اقتصاد ملی که حاصل آن بیکاری، اعتیاد و در هم ریختن خانواده ها است و بارها هشدار داده اند؛ یعنی کمربندها را محکم کنید، از واردات بی رویه که تراز تجاری کشور را منفی کرده است دست بردارید. بورکینافاسو و زیمبابوه و چین و امثالهم را که تاج سرتان کرده اید، کنار گذارید، تا طومار کارخانه های ورشکسته و شکمهای گرسنه و کودکان چشم انتظار غذا و لباس، و کارگران بیکار، محصول سیاستهای افتصادی غلط است، بسته شود.
5. مطبوعات را که رکن چهارم نظامهای تفکیک قوا است آزاد کنید.
6. با ایجاد فضای فرهنگی (نه امنیتی) شادی تنفسی فکورانه را به ملت هدیه کنید...
و البته همه اینها، برای اینکه بیش از این در سطح بین المللی و داخلی دروغگو جلوه نکنید، یک قدم از هزار قدمی است که پیش رو دارید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر