ژیلا بنی یعقوب، روزنامه نگار و همسر بهمن احمدی امویی، دیگر روزنامه نگاری که در زندان رجایی شهر کرج به سر می برد، با نگارش یادداشتی به نقل از مادر خود مسوولان قضایی را به پرسش گرفته است.
خانم بنی یعقوب در این یادداشت همچنین گزارشی از وضعیت بهمن احمدی امویی ارائه می دهد. آقای احمدی امویی که دوران حبس خود را می گذراند، چندی پیش از زندان اوین به رجایی شهر کرج تبعید شد و در آنجا نیز به سلول انفرادی و بند ویژه مجرمان خطرناک منتقل شد.
به گزارش نوروز متن این یادداشت به شرح ذیل است:
بهمن همچنان در سلول انفرادی است و مادرم میگوید: هوا خیلی گرم است، چطور میتواند آن سلول تنگ و کوچک را در زیرزمین زندان رجایی شهر تاب بیاورد؟ در سلولی که نه دستگاه تهویه دارد و نه دستگاه خنک کننده.
مادرم میگوید: برای مسوولان دادسرای امنیت اوین نامه بنویس و برای آنها توضیح بده که بهمن فقط یک روزنامه نگار است و جایش در چنین سلولهایی نیست، سلولی که شاید بهمن نتواند به درستی دست و پایش را در آن دراز کند.
مادرم میگوید: برای شان بنویس آنجا نه جای بهمن است و نه جای هیچ زندانی دیگری.حتی زندانیانی که قتل کردهاند.
مادرم انگار کم کم دارد برای خودش یک پا فعال حقوق بشر میشود که میگوید: حالا هرکس هر جرمی کرده، آدم که هست، دزد باشد یا قاتل، خب باید مجازات بشود اما زجرکش که نباید بشود.
مهمانان این روزها بیشتر میآیند و میروند، برای دلجویی و اظهار همبستگی و همدلی. برخی قبلاً در زندان رجایی شهر بودهاند، در همین انفرادیهایی که حالا بهمن هست.
میگویند وضع سرویس بهداشتی آنجا خیلی بد است و از همه بدتر هر زندانی فقط روزی یکبار حق استفاده از آن را دارد که حمام را نیز شامل نمیشود و هر یک هفته یا ده روز یکبار اجازه میدهند.
مادرم دوباره میگوید: الهی بمیرم برای بهمن، توی این گرما چه میکشد و بعد دوباره میگوید حالا بهمن نه!حتی همان زندانیان مجرم عادی.
مادرم ده روز است که به من میگوید: دخترم!شاید دادستان خبر ندارد بهمن را کجا توی انفرادی انداختهاند، تو که روزنامه نگاری و بلدی برایشان بنویس و همه چیز را توضیح بده. بنویس که انفرادیهای آنجا مال محکومان به اعدام است که چند روز آخر عمرشان را آنجا بمانند.
مادرم لبش را میگزد و میگوید: الهی بمیرم، محکوم به اعدام هم نباید در چنین جایی باشد، باید چند روز آخر عمرش را کمی به او راحت بگیرند. همه جای دنیا همین است دخترم. مگر آن فیلم سینمایی را ندیدی که کسی را که میخواستند اعدام کنند در چند روز آخر حتی غذاهای بهتری به او میدادند و خواستههایش را برآورده میکردند.
مادرم تند و تند حرف میزند و میگوید: دخترم! شاید مقامات اوین که او را فرستادهاند انفرادی، خبر نداشته باشند از وضع آنجا. مادرم وقتی میبیند من چیزی نمینویسم خودش راه میافتد میرود جلوی زندان اوین، با آن درد شدید پاهایش ساعتها جلو اوین میایستد و میگوید میخواهد رییس دادسرای اوین را ببیند، میخواهد قاضیای را ببیند که برای بهمن حکم انفرادی نوشته است.میگوید خودم میخواهم به آنها بگویم بهمن فقط یک روزنامه نگار است، وقتی برایش حکم تبعید و انفرادی مینوشتی خدا را هم در نظر گرفتی؟ من و مادر هشتاد و چهار سالهاش را هم در نظر گرفتی؟
به مادرم میگویم: بس است! اینقدر خودت را اذیت نکن! آنها تو را حتی به داخل دادسرای امنیت راه نمیدهند چه برسد به اینکه بنشینند و به حرفهایت گوش بدهند. مادرم اما گوشش بدهکار نیست. میگوید: دخترم، آنها هم مادری مثل من دارند، این قدر بدبین نباش ، بیچاره قاضی و مسوول دادسرا شاید اصلاً خبر ندارد. ما باید با آنها حرف بزنیم. ما باید با آنها گفت و گو کنیم.
مادرم چند روز پی در پی به مقابل زندان اوین میرود، کسی جوابش را نمیدهد. بعد به دادستانی تهران میرود، به قول خودش میخواهد آقای دادستان را ببیند تا شرایط بهمن را برایش توضیح بدهد.که بگوید او یک زندانی سیاسی است، که فقط یک روزنامه نگار است و خیلی انسان خوب و بی آزاری است.
میگویم: مادر! آقای دادستان فرصت ندارد شما را ببیند. شما بیمار هستید، چرا خودتان را این قدر عذاب میدهید؟بنشینید توی خانه و استراحت کنید شاید درد پاها و دستهایتان اندکی بهتر شود..
مادرم میگوید: نه! من این دست و پا را میخواهم چکار، وقتی بهمن این قدر شرایطش بد است. من باید با دادستان حرف بزنم و بگویم: بهمن فقط یک روزنامه نگار است که سه سال است به خاطر چند تا مقاله در زندان است. باید به او بگویم حق یک روزنامه نگار زندان نیست، حقش این انفرادیهای زیرزمین رجایی شهر نیست. می خواهم بپرسم چند روز دیگر می خواهند در انفرادی نگهش دارند؟ چند روز دیگر قرار است که بدون ملاقات باشد؟
مادرم به حرفم گوش نمیدهد، بارها به دادستانی تهران مراجعه میکند، ساعتها آنجا میایستد اما فقط و فقط پشت درهای بسته میماند.
مادرم دوباره به من متوسل میشود، توی وبلاگت برای مقامات قوه قضاییه بنویس هوا آنقدر گرم است که ممکن است بهمن در آن سلول کوچک نفسش بند بیاید، بنویس آن سلولها آنقدر غیر بهداشتی است که شاید به سختی بیمار بشود. و من نمیدانم چگونه برای مادرم توضیح بدهم که دلش بیشتر نشکند، چطور برایش بگویم: مادر، آنها همه چیز را در باره انفرادیهای خودشان میدانند.
مادر! چگونه برایت توضیح بدهم قرار است بهمن تنبیه بشود، چون سه سال در زندان بوده و هنوز همان است که بوده و زندانبانهایش این را دوست ندارند. آنها به گفته خودشان میخواهند فکر بهمن را تغییر بدهند، بهمن را تنبیه کنند و بهمن را عبرت کنند.
مادرم میگوید: برای آنها بنویس بترسند از نفرین مادران دلسوخته ای مثل من و مادر بهمن، میگوید: بنویس دعا و نفرین دلهای شکسته بالاخره دامنشان را میگیرد.
چطور برای مادرم بگویم که آنها بعید است به این چیزها فکر کنند.
حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی می گوید، باراک اوباما رییس جمهوری ایالات متحده تا کنون سه بار گفته است "در مقابله با جمهوری اسلامی در فضای سایبری از پای در آمدهایم"
با این حال وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی توضیح نداد که اوباما این اظهارات را چه زمانی و کجا مطرح کرده است.
مصلحی با تأکید بر اینکه در فضای سایبر جمهوری اسلامی کار را به جایی رسانده که اوباما ۳ بار در صحبتهای محرمانه گفته در مقابله با جمهوری اسلامی در فضای سایبر از پای در آمدهایم، گفت: از مهمترین اهداف جنگ نرم دشمن علیه انقلاب اسلامی ایجاد شکاف بین حاکمیت و مردم، دین و سیاست، حمایت از ضد انقلاب و جریان برانداز داخلی و خارجی و همچنین ایجاد انشقاق بین ملت و نظام است.
مصلحی که به عنوان سخنران پیش از خطبههای نماز جمعه سخن می گفت همچنین از سردگمی سرویس های اطلاعاتی MI6 و CIA، موساد، فرانسه و آلمان و بسیاری از کشورهای منطقه خبر داد.
او در بخش دیگری از سخنانش به اعتراضات عمومی به تقلب در انتخابات سال ۸۸ اشاره کرد و گفت: چون اشراف بسیار خوبی بر همه جریانها داریم، به فتنه گران ضد انقلاب و طراحیهای آنها اجازه نمیدهیم فتنه ۸۸ تکرار شود و با همه آن ها مقابله می کنیم.
شورای فرهنگی دانشگاه رازی بمناسبت آغاز سال تحصیلی ۹۱-۹۲ با تشریح قوانین و ضوابط پوشش اعلام کرد: از ورود دانشجویانی که ظوابط پوشش را رعایت نکنند جلوگیری می شود.
به گزارش خبرنگار مهر، شورای فرهنگی دانشگاه رازی اعلام کرد:پوشیدن شلوار تنگ و مانتوهای تنگ و آستین کوتاه و بالاتر از زانو جهت جهت خواهران محترم ممنوع و پوشش کامل موی سر الزامی است.
همچنین پوشیدن تی شرت و پیراهن های تنگ و آستین کوتاه (بالاتر از آرنج) و همچنین شلوارهای تنگ و چسبان جهت برادران محترم ممنوع است. لذا از شهریور ماه ۹۱، دانشگاه از ورود دانشجویانی که ضوابط فوق را رعایت نکنند جلوگیری به عمل می آورد.
شهریار همتی معاون فرهنگی دانشگاه رازی گفت: در مرحله اول به دانشجویانی که پوشش آنها مشکل داشته باشد تذکر می دهیم و در مرحل بعدی اگر نیاز بود وی را به مشاوره دانشگاه معرفی می کنیم و جلوگیری از ورد دانشجو به دانشگاه در مرحله آخر است که البته به آن مرحله نمی رسد.
وبسایت افشاگر ویکیلیکس از روز پنجشنبه انتشار اطلاعاتی را آغاز کرده است که میگوید محتوای برگرفته ۲.۴ میلیون ایمیل مربوط به سوریه را شامل میشود و از جمله افشاکننده ارتباط دولت سوریه با شرکتهای غربی است.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، سارا هریسون، سخنگوی ویکیلیکس، روز پنجشنبه، ۱۵ تیرماه، در کنفرانسی خبری در لندن اعلام کرد که این وبسایت ۲.۴ ایمیل مربوط به شخصیتهای سیاسی و وزرای سوریه و شرکتهای بینالمللی همکار دولت سوریه را در اختیار دارد که انتشار آنها را در وبسایت ویکیلیکس آغاز کرده است.
به گزارش رادیو فردا خانم هریسون تأکید کرد که این ایمیلها ارتباط میان دولت سوریه و برخی از شرکتهای غربی را افشا میکند، اما جزئیات بیشتری در این خصوص ارائه نکرد.
جولیان آسانژ، بنیانگذار ویکیلیکس، که به سفارت اکوادور در لندن پناهنده شده در این کنفرانس خبری حضور نداشت، اما در بیانیهای اعلام کرد که این پروندهها «مایه شرمندگی دولت سوریه و مخالفان خارجی حکومت سوریه» است.
به نوشته ویکیلیکس، ایمیلهایی که در اختیار این وبسایت قرار گرفته متعلق به دوره زمانی اوت ۲۰۰۶ تا مارس ۲۰۱۲ است که از جمله متعلق به وزارتخانههای امور خارجه، دارایی، اطلاعات، امور ریاست جمهوری، حمل و نقل و فرهنگ در سوریه است.
ویکیلیکس افزوده است که این ایمیلها به زبانهای مختلف نوشته شده و توضیح داده است که از جمله ۴۰۰ هزار ایمیل به زبان عربی و ۶۸ هزار ایمیل به زبان روسی است.
پیش از این نیز در ماه فوریه روزنامه اسرائیلی «هاآرتص» گزیدهای از به گفته این روزنامه «ایمیلهای سوری» را منتشر کرده بود و یک ماه پس از آن نیز روزنامه بریتانیایی گاردین اقدام به انتشار اطلاعات برگرفته از به گفته خودش ایمیلهای شخصی بشار و اسما اسد کرد.
ویکیلیکس در حالی اقدام به انتشار «اسنادی» در خصوص سوریه کرده است که قدرتهای غربی و همتایان عرب آنها روز جمعه، ۱۷ تیرماه، در پاریس، پایتخت فرانسه، گرد هم میآیند تا در مورد بحران سوریه گفتوگو کنند.
آسوشیتدپرس گزارش کرده است که رهبران اپوزیسیون سوریه در تلاش هستند تا شرکتکنندگان در این نشست را به ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز سوریه متقاعد کنند، اگرچه انتظار میرود که در این نشست بر اعمال فشارهای اقتصادی بیشتر بر دولت سوریه تمرکز شود.
یکی از نظامیان ارشد نزدیک به بشار اسد سوریه را ترک کرد
براساس برخی گزارش ها، سرتیپ مناف طلاس، از فرماندهان گارد ریاست جمهوری سوریه و از افراد نزدیک به بشار اسد، رئیس جمهور، سوریه را ترک کرده و عازم پاریس است.
سرتیپ طلاس یکی از فرزندان مصطفی طلاس است که در دوران ریاست جمهوری حافظ اسد، پدر بشار اسد، سال ها سمت وزارت دفاع را برعهده داشت و از او به عنوان یکی از حامیان و دوستان نزدیک خانواده اسد نام برده شده است.
به گزارش بی بی سی فارسی دلیل خروج مناف طلاس از سوریه مشخص نیست اما گفته می شود که وی با برخورد خشونت آمیز بشار اسد با حرکت اعتراضی مردم مخالف بوده است.
اکثر افراد نزدیک به خانواده اسد و کسانی که مواضع اصلی قدرت را در این کشور در دست دارند، از اقلیت علوی مذهب هستند، اما خانواده طلاس مانند اکثر مردم سوریه، سنی هستند.
لوران فابیوس، وزیر امور خارجه فرانسه نیز تایید کرده که مناف طلاس در فرانسه مستقر خواهد شد. گفته می شود پدر او، مصطفی طلاس نیز در فرانسه سکونت دارد.
خانواده مناف طلاس گفته اند که او از مرز سوریه با ترکیه از کشور خود خارج شده است.
دولت ترکیه پیشتر صرفا گفته بود دو افسر ارشد از حکومت بشار اسد جدا شده اند اما از نام بردن آنها خودداری کرده بود.
یک سایت اینترنتی نزدیک به دولت سوریه نیز از "فرار" سرتیپ طلاس خبر داده و نوشته است که 'فرار' او از سوریه موضوعی کم اهمیت است.
قبلا در ماه مارس به غلط شایعه شده بود که مناف طلاس از سوریه خارج شده است.
اگر خروج سرتیپ طلاس از سوریه قطعا تایید شود، او بالا رتبه ترین مقام سوری خواهد بود که از دولت بشار اسد جدا شده و به مخالفان پیوسته است.
عامر الصادق یکی از مخالفان حکومت بشار اسد به بی بی سی گفته است که تحولات اخیر "نشانه خوبی هستند." او گفته است خروج افسران ارشد، حکومت را ضعیفتر خواهد کرد.
مناف طلاس در جوانی همراه با بشار اسد دوره آموزش نظامی دیده بود و بر خلاف او در ارتش سوریه ماند.
او اولین مقام دولتی بود که سال گذشته میلادی با مخالفان دولت دیدار کرد تا به یک راه حل سیاسی برای بحران سوریه دست یابد، اما به دلیل مخالفتش با سیاست سرکوب دولت، از ماه مه سال گذشته تحت نظر بوده است.
برخی ناظران می گویند که پیوستن سرتیپ طلاس به مخالفان می تواند دیگر افسران سنی مذهب ارتش سوریه را نیز تشویق به خروج از حاکمیت کند.
سایت خبر آنلاین از جمع آوری نشدن زباله های شهروندان برخی محلههای تهران به دلیل برخورد نیروی انتظامی با کارگران افغانی و انتقال آنها به کمپ ها خبر داده است.
براساس این گزارش اداره اتباع خارجی ناجا در ماموریتی هماهنگ اما بدون اطلاع قبلی شهردارتهران کارگران خارجی فعال در حوزه خدمات شهری که عمدتا مهاجران افغانی هستند را جمع آوری کرد و به کمپهای ویژه انتقال دارد.
باقری، ناظر فنی یکی از شرکتهای پیمانکار خدمات شهری تهران دلایل جالبی را دراین باره به خبرآنلاین می گوید: "کارگر افغانی ۷۰ درصد کمتر از کارگر ایرانی حقوق میگیرد و مزایای شغلی خاصی ندارد؛ از اینرو هزینه شرکت برای تامین معیشت و بهکارگیری آنها پایین میآید."
او درباره شرایط رفاهی و اسکان این کارگران میگوید: "کارگران خدمات شهری که از اتباع خارجی هستند معمولا در خانههای اسکان کارگری و ایستگاههای خدمات شهری مناطق مستقر میشوند و در مدت همکاری خود در این اماکن حضور دارند. برخی هم با اقوام و دوستان خود در حاشیه شهر زندگی میکنند و برای کار به تهران میآیند. با این حال از برخی نقاط شهر برای آنها سرویسهایی گذاشته شده است تا در زمان کوتاهی سرکار خود حاضر شوند."
آمار مشخصی از تعداد دقیق کارگران خدمات شهری تهران در دست نیست اما به اذعان برخی منابع ، حدود ۳۰ هزار نفر کارگر در بخشهای فضای سبز و رفت و روب با شهرداری تهران همکاری میکنند که از این تعداد ۱۳ هزار نفر را کارگران خارجی تشکیل میدهند. در سه سال گذشته نیز حدود ۴ هزار نفر از این افراد به سبب نداشتن کارت تابعیت و پروانه کار مجاز از کشور اخراج شدند.
در پی بازداشت کوتاهمدت دیپلماتی ایرانی به اتهام آزار جنسی یک کودک در آلمان، سخنگوی دادستانی فرانکفورت اعلام کرد که در حال بررسی شکایت مادری از معاون سرکنسولگری جمهوری اسلامی در این شهر است.
برخورد پلیس فرانکفورت با یک دیپلمات ایرانی به دلیل استمداد یک مادر میتواند به چالشی دیپلماتیک میان ایران و آلمان بدل شود.
روزنامه پرتیراژ آلمانی "بیلد" در شرح ماجرا مینویسد: «ظاهراَ در روز ۲۵ ژوئن [۵ تیر] یک مرد که بعداَ مشخص میشود یک دیپلمات ایرانی است، تلاش کرده است به یک دختر ۱۰ ساله تعرض جنسی کند.»
به گزارش دویچه وله در ساعت هفت و نیم عصر دوشنبه ۲۵ ژوئن این دختر مشغول بازی بوده که مردی به وی نزدیک میشود و او را نوازش میکند. دختر سراسیمه میخواهد بگریزد، اما مرد مانع از فرار او میشود و کمر او را سفت میگیرد و میخواهد او را ببوسد که با فریاد دختربچه روبرو میشود و او را رها میکند، اما دیپلمات ایرانی تا درب خانه دختر را دنبال میکند.
دختر در خانه برای مادرش جریان را شرح میدهد و مادر نیز به پاسگاه ۱۲ پلیس شهر فرانکفورت زنگ میزند و ماجرا را با آنان در میان میگذارد، اما بدلیل ناشناس بودن مرد متعرض، پلیس نمیتواند کاری انجام دهد.
"بیلد" مینویسد: «هفت روز بعد دختر مرد متعرض را بار دیگر در خیابان در نزدیکی خانه میبیند و اینبار توسط مادرش بار دیگر پلیس خبردار میشود. مادر و دختر با تعقیب مرد در نزدیکی محل بازی بچهها در محلهای مرفه به وی میرسند. مادر به آلمانی چندین بار فریاد میزند "بچهباز" (Kinderschänder). مادر با این عمل تلاش میکند توجه مادران دیگر را جلب کند تا به کمک وی بشتابند.»
چگونگی بازداشت دیپلمات ایرانی
مقامات ایرانی تنها از رفتار "خشن و ناشایست" پلیس فرانکفورت و بدون ذکر جزییات سخن گفتهاند، اما بنا به گزارش روزنامه "بیلد"، «دیپلمات ایرانی که میبیند جریان به جاهای باریک کشیده از مادر میخواهد وی را ببخشد و عمل او را فاش نکند، زیرا وی متاهل و دارای فرزند است».
در همین زمان ماموران پلیس سر میرسند. مرد با مشاهده پلیس چند باری با فریاد میگوید: "دیپلمات، دیپلمات!" روزنامه "بیلد" مینویسد: «ماموران پلیس مرد را به زمین میاندازند، به وی دستبند میزنند و او را به پاسگاه پلیس میبرند. پلیس حین بازجویی و تفتیش بدنی از وی، کارت شناساییای مبنی بر اینکه او دیپلمات است را مییابد. پلیس او را به دلیل مصونیت قضایی سریعاَ آزاد میکند.»
دوریس مولر شوی، سردادستان و سخنگوی دادستانی شهر فرانکفورت، در گفتوگو با رسانهها تایید کرده که دادستانی شهر فرانکفورت به شکایت خانمی از سنگال رسیدگی میکند که میگوید دختر ۱۰ سالهاش حین بازی مورد تعرض مردی قرار گرفته است.سخنگوی دادستانی فرانکفورت در اینباره گفت: «این مرد ۴۵ ساله و معاون سرکنسولگری ایران در فرانکفورت است. ما اکنون در حال تحقیق از وی به اتهام آزار جنسی کودکان هستیم.»
پیشتر نیز یک دیپلمات ایرانی در برزیل به دلیل تعرض جنسی به دختران جوان در یک استخر از محل خدمت خود به ایران فراخوانده و سپس از کار اخراج شد.
در ابتدا گزارشهای رسانههای بینالمللی، بویژه نشریات برزیلی، از سوی سفارت ایران در برزیل "نادرست" خوانده شد و مقامات ایرانی آن را «سوءتفاهم ناشی از تفاوتهای فرهنگی» دانستند.
کارمندان ۱۱۸ مخابرات شیراز در اعتراض به تعدیل نیرو، شرایط کاری نامناسب و شیوه جدید عقد قراردادها اعتصاب کرده اند.
به گزارش کلمه، این اعتصاب که باعث اشغال ماندن خط ۱۱۸ در شیراز شده است، در حالی همچنان ادامه دارد که روز چهارشنبه این کارمندان علاوه بر دست کشیدن از کار، در اعتراض به نحوه عقد قراردادهای جدید در مقابل استانداری فارس تحصن کردند.
پیمانکار جدید مرکز ۱۱۸ مخابرات شیراز حضور مجدد کارمندان در این مرکز را مشروط به اخذ قراردادی جدید با آنها کرده است که بر اساس آن، مقدار حقوق دریافتی کارمندان بر اساس میزان تماس های مردم با این مرکز تعیین می شود. اما به نوشته روزنامه «خبر جنوب» چاپ شیراز، کارکنان مرکز ۱۱۸ مخابرات شیراز در اعتراض به قراردادهای جدید کاری، از حضور در محل کارشان خودداری کرده و از پاسخگویی به تلفن ها دست کشیده اند.
این روزنامه در شماره روز چهارشنبه خود به نقل از معاون توسعه منابع انسانی استان فارس، دلیل تغییر شیوه قراردادها در این مرکز را «افزایش بهره وری و صرفه جویی در هزینه توسط مخابرات» اعلام کرده است. عبدالحسین نافیان تصریح کرده که «مخابرات فارس در راستای تصمیمات شرکت مخابرات ایران و بر اساس “ضوابط قانونی اداره کار” عمل کرده است.»
علی اصغر روزگار، عضو هیات مدیره مخابرات فارس، نیز ضمن حمایت از این اقدام و بی توجهی به اعتراض کارمندان گفت: این کار در راستای تعدیل هزینه های صورت گرفته است و از سوی دیگر برای انجام هر کاری باید ابتدا قرار داد بسته شود و پیمانکار جدید نیز خواستار قرارداد جدید است و این افراد بر مبنای کاری که انجام می دهند و بر اساس پاسخ گویی به مردم حقوق دریافت می کنند نه بر مبنای نشستن در این مرکز.
این عضو هیات مدیره مخابرات استان فارس ضمن تهدید کارمندان به اخراج، تصریح کرد: اگر کارمندان مرکز ۱۱۸ تا هفته آینده در محل کار خود حضور نیابند، مجبور هستیم از نیروهای جدید در این مرکز استفاده کنیم.
مدیر عامل شرکت مخابرات استان فارس نیز ضمن تائید این شیوه از قرارداد به کارگر نیوز گفت: وجود ذهنیتهای متفاوت نسبت به شیوه قراردادهای جدید باعث بروز این اعتراضات شده است. پیمانکار جدید بر اساس مقررات و نظارت اداره کار موظف به عقد قرارداد با پرسنل است لذا در این نظام جدید میزان پرداخت دستمزد تغییری نکرده و تنها شیوه دریافت حقوق از روزمزدی به کارمزدی یا ساعت مزدی تغییر یافته است.
کاهش ساعت کار، خدشه دار شدن به سنوات کاری، حذف مزایایی چون حق مسکن، حق اولاد با بن کارگری از جمله موارد اعتراض کارکنان این مرکز است. در حال حاضر ۳۱۴ کارمند مرکز ۱۱۸ مخابرات شیراز هنوز در اعتصاب هستند و این مرکز همچنان ناتوان از پاسخگویی به تماس های مردم است.
نیروی انتظامی از برگزاری مراسم افتتاحیه مسابقات بینالمللی بازیهای رایانهای جام دیجیتال جلوگیری به عمل آورد.
مراسم افتتاحیه مسابقات بینالمللی بازیهای رایانهای جام دیجیتال که قرار بود ساعت ۱۹ روز جمعه در میدان آزادی تهران برگزار شود اما نیروی انتظامی اعلام کرده که به دلیل عدم هماهنگی قبلی با فرماندهی انتظامی تهران بزرگ و پیشبینی نکردن محل پارک خودرو برای شرکتکنندگان این مراسم لغو شد.
به گزارش ایسنا مرکز اطلاعرسانی پلیس پایتخت اعلام کرد: برگزارکنندگان این مراسم هیچگونه مجوزی از پلیس اماکن تهران برای برگزاری این مراسم نگرفتند؛ از سوی دیگر هیچگونه پیشبینی نیز برای محل پارک خودرو حدود ۲ هزار مهمان این مراسم نشده است.
فرماندهی انتظامی تهران بزرگ در عین حال از برگزارکنندگان مراسمهای مشابه خواسته است پیش از هرگونه اقدام نسبت به دریافت مجوز در این خصوص از اداره اماکن تهران بزرگ و هماهنگی برای اتخاذ تدابیر ویژه ترافیکی در اطراف محل برگزاری مراسمهای خود اقدام کنند تا با مشکلات بعدی در این خصوص مواجه نشوند.
طی هفته گذشته با دستور مقامات ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی چهار تن از روسای بسیج دانشجویی دانشگاههای تهران از مقام خود برکنار شدند.
بنا بر گزارش "خبرگزاری دانشجو" وابسته به دولت، محمد مهدی صفار هرندی، محمدسعید سرافراز٬ حسین پیشوا و امین حسنی که به ترتیب روسای بسیج دانشجویی دانشگاههای صنعتی شریف٬ امیرکبیر و علم و صنعت و علوم پزشکی هستند طی مدت اخیر از مقام خود برکنار شدهاند.
گفته می شود که این افراد نقش بسزایی در هدایت نیروهای بسیجی و لباس شخصی در حمله به سفارت بریتانیا و اقامت گاه دیپلماتیک این کشور در قلهک داشتند.
در آن زمان محمدسعید سرافراز، پس از حمله دانشجویان به سفارت به عنوان یکی از اعضای «شورای متحصنین سفارت انگلیس»، خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفتگو کرد.
سرفراز در این گفتگو اعلام کرده بود که «تسخیر باغ قلهک، متفاوت از ورود به سفارت انگلیس بود و کاملا توسط دانشجویان برنامه ریزی شده بود».
وی در نشست خبری این شورا تاکید کرد که باغ قلهک تسخیر شد «تا به دولت تحویل داده شود».
محمد مهدی صفار هرندی نیز فرزند محمد حسین صفار هرندی وزیر برکنارشده فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت محمود احمدی نژاد و از فرمانده هان سابق سپاه است.
گفته می شود که محمد مهدی صفار هرندی در تهیه قطعنامه شدید اللحنی که در پایان تسخیر سفارت بریتانیا از سوی مهاجمان قرائت و در رسانه های اصولگرایان منتشر شد نقش اصلی را ایفا کرده است.
از عضوگیری تا عضویابی در سپاه
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اخیراً با راهاندازی شبکه ای با عنوان «عضو یاب»٬ در تلاش است تا نیروهای مورد نظر خود را «جستجو»، «شناسایی» و «نشان گذاری» کرده و پس از «تحت نظر گرفتن» اقدام به انتخاب و استخدام آنها نماید.
راهاندازی این شبکه آنطور که در نخستین «همایش عضویابی نمایندگی ولی فقیه در سپاه» مطرح شده٬ از اواخر سال ۱۳۸۸ در دستور کار سپاه قرار گرفته بود.
عباسعلی دهقان، مسئول مرکز گزینش و عضویابی نمایندگی ولی فقیه در سپاه در این باره گفته سپاه پاسداران نیروییهایی که بتوانند هر مانعی که سر راه باشد را از میان بردارند» به استخدام خود در خواهد آورد.
سردار صفایی٬ مسئول گزینش سپاه هم می گوید: «اعضای تیم عضویابی وظیفه دارند در همان حیطه زندگی و فعالیت خود، اشخاص صالح و واجد شرایط برای سپاه را دعوت به همکاری کنند».
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نهادی نظامی است که در قانون اساسی جمهوری اسلامی درباره آن آمده است: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در نخستین روزهای پیروزی این انقلاب تشکیل شد، برای ادامهٔ نقش خود در نگهبانی از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن پا برجا میماند. حدود وظایف و قلمرو مسؤولیت این سپاه در رابطه با وظایف و قلمرو مسؤولیت نیروهای مسلح دیگر با تأکید بر همکاری و هماهنگی برادرانه میان آنها به وسیله قانون تعیین میشود.»
هر چند این نهاد نظامی پس از سه دهه فعالیت اکنون به یکی از بزرگترین کارتل های اقتصادی در خاورمیانه بدل گشته و نفوذ این نهاد نظامی در بخش های مختلف فرهنگی، ورزشی و سیاسی تمامی شریان های قدرت را در ایران اختیار آن قرار داده است
مشاور ارشد رهبری: شهرداری مساجد بیشتری بسازد
در خبرها آمده بود که علیاکبر ولایتی٬ مشاور ارشد در امور بین الملل آیت الله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران از شهرداری تهران خواسته است تا ساخت و تجهیز مساجد را در اولویت کارهای خود قرار دهند.
ولایتی گفته که «وزارت راه و شهرسازی و شهرداری تهران باید با هماهنگی یکدیگر نسبت به مکان یابی مناسب برای احداث مساجد مورد نیاز شهر تهران اقدام کنند»
این اظهارات در حالی است که چندی پیش احمدی "معاونت ساخت مرکز رسیدگی به امور مساجد" در شهرداری تهران گفته بود «شهرداری سهم عمده ای در ساخت مساجد دارد. بر اساس اطلاعات من شهرداری تهران بنا دارد 35 مسجد جدید در تهران بسازد.»
پیش از وی نیز محمد هادی ایازی معاون اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران در گفتگویی مسجد را «خاستگاه حکومت و مدیریت دینی» دانسته و افزوده بود «مدیریت شهری هرچه در توان دارد در احداث، تعمیر و تجهیز مساجد کمک میکند و براساس آمار مستند از سال 1384 تاکنون تعداد 2581 مسجد در مناطق 22گانه تهران از سوی شهرداری در 3بخش احداث، تعمیر و تجهیز مورد حمایت قرار گرفته است.»
موضوع کمک های مالی بدون ضابطه به مساجد و حسینه ها اولین بار در زمان مدیریت محمود احمدی نژاد بر شهرداری تهران که بسیاری آن را زمینه سازی برای جذب آرای ائمه جماعت مساجد و نمازگزارن در انتخابات ریاست جمهوری دهم دانستند مطرح شد.
بنا بر اظهارات منتقدان دولت هزینه ای بالغ بر پنج ميليارد تو چهارصد میلیون تومان برخلاف دستورالعمل اجرايي بودجه براي پرداخت ترميم حقوق و پاداش به پرسنل شهرداری تهران، کمک به مساجد، حسینه ها و اماکن مذهبی از سوی شهردار وقت تهران در آن زمان پرداخت شده بود.
اکنون نیز در آستانه انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری که گمانه زنی های بسیاری در خصوص کاندیداتوری محمد باقر قالیباف و نظر مساعد آیت الله علی خامنه ای بر روی وی بار دیگر موضوع ساخت و ساز و تجهیز مساجد از سوی شهرداری تهران مطرح شده است.
رسالت: احمدی نژاد جمهوری اسلامی را به نقطه صفر بازگرداند
این هفته روزنامه رسالت نزدیک به اصولگرایان منتقد دولت بار دیگر پرونده جنجالی انحراف محمود احمدی نژاد از مسیر انقلاب و اختلافات وی با رهبر جمهوری اسلامی که مدت هاست از سوی هواداران آیت الله خامنه ای مطرح می شود را گشود.
این روزنامه در سرمقاله روز سهشنبه ۱۳ تیر خود نوشت: «دولت احمدینژاد با آرمانها و اهداف اسلام عزیز فاصله دارد و حتی در برخی از مواضع دچار انحرافاتی شده است»
در این یادداشت دولت احمدی نژاد متهم به بازگرداندن جمهوری اسلامی به «نقطه صفر» شده و «تشکیل دولت اسلامی» به عنوان مطالبه بر زمین مانده مردم و رهبری عنوان شده است.
اختلافات میان طیفی از اصولگرایان مدعی حمایت از رهبری با محمود احمدی نژاد و نزدیکان وی در دولت در اردیبهشت 89 به دنبال ماجرای عزل وزیر اطلاعات و مقاومت وی در برابرحکم رهبری مبنی بر بازگشت وزیر اطلاعات به کابینه شدت گرفت و از آن روز تاکنون اعتراض ها به محمود احمدی نژاد، به خاطر آنچه "نشان ندادن التزام عملی" به اطاعت از رهبر جمهوری اسلامی خوانده شده، همچنان ادامه دارد.
از آن روزی که محمود احمدی نژاد در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری اش در سال ۱۳۸۴ بر دستان آیت الله علی خامنه ای بوسه می زد، کمتر کسی پیش بینی می کرد که کار او روزی به جایی برسد که حامیان سابق وی به سبب عملکردش بارها او را از دچار شدن به سرنوشت ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور معزول ابتدای انقلاب برحذر داشته و به او هشدار دهند که فریب "بی شمار" بودن هواداران خود را نخورد، چرا که "محبوبیت" او تنها به حمایت آیت الله خامنه ای بستگی دارد و بس.
اظهارات جنجالی غرویان علیه ولایت فقیه
این هفته محسن غرویان از شاگردان سابق آیت الله مصباح یزدی در اظهاراتی جنجالی نسبت به تبدیل شدن جمهوری اسلامی به حکومتی شبیه حکومت بنیامیه در صدر اسلام هشدار داد.
غرویان روز دوشنبه دوازدهم تیرماه در گفتگو با سایت "تریبون مستضعفین" با اعلام آن که «اگر نتوان درباره عملکرد رهبری و ولایت فقیه تجزیه و تحلیل کرد ممکن است در زمان دور یا نزدیک به جاهای بسیار خطرناکی برسیم» درباره عملکرد ولی فقیه گفت: «ولی فقیه نباید کاری را انجام دهد، حرفی بزند، تئوریای بدهد که با بدیهیّاتی که همه متوجّه میشوند، مخالف باشد و باید ولی فقیه را با عدالت بسنجیم نه عدالت را با ولی فقیه»
این اظهارات محسن غرویان در واقع واکنشی بود به گفته های علیرضا پناهیان در دی ماه سال گذشته که گفته بود «گوهر مرکزی حرف ما یک کلمه بیش نیست و آن ولایت فقیه است و نه انسانیت، عدالت و مفاهیم دینی».
غرویان در واکنش به سخنان پناهیان می گوید: «بعضیها هستند که کاسههای داغتر از آش میشوند. آدمهای افراطی بدون تحلیل. یعنی این گونه تحلیل میکنند که هر چه ولی فقیه بگوید، همان عین عدالت است»
غرویان ادامه داده حاکمی که «حق عالم، جاهل، مظلوم، ظالم را نداند، حقوق طبقات مردم را نشناسد؛ حقوق زنان، مردان، کارگر، دانشآموز، جوان، نوجوان و …، این انسان اصلاً عدالت ندارد.»
به گفته وی «حاکمی که به امور اجتماعی نپردازد، گرفتار باند بازی، هواس نفس، ثروت، قدرت، شهرت و… شود از عدالت ساقط میشود»
شاگرد سابق آیت الله مصباح یزدی همچنین افزوده است «اینکه برخی معتقدند رهبر فرشتهای است که خطا و اشتباه نمیکند و باندبازیای نمیکند٬ بحثهای بیخودی است، بحث در خلاء است؛ بحثهایی در عالم تخیّل است»
نماینده مجلس: مهد کودکها را تعطیل کنید
این هفته یکی از نمایندگان زن مجلس شورای اسلامی در اظهاراتی عجیب «مهدکودک» را نشانه ای از فرهنگ غربی دانسته و گفته «در بعضی از مهدکودکها فرهنگ اروپایی به فرزندان آموزش داده میشود ما نیازی به مهدکودکها نداریم.»
لاله افتخاری نماینده مجلس نهم با بیان این که «براساس برنامهریزی دشمن در شهرها و روستاها مهدکودکهایی تأسیس شده تا فرزندان را از مادران جدا کنند» می گوید: «دامن مادر برای تربیت کودک بهتر از مهدکودکها است، نباید فرزندان تربیت اروپایی پیدا کنند در بعضی از مهدکودکها این فرهنگ به فرزندان ما آموزش داده میشود»
چندی پیش نیز سیاستهای تفکیک جنسیتی در دولت به مهدهای کودک و دورههای پیشدبستانی کشیده شد و وزارت آموزش و پرورش با ارسال بخشنامهای به مهدکودک ها اعلام کرد که «اختلاط نوآموزان دختر و پسر در کلاسهای پیشدبستانی و مهدهای کودک ممنوع است».
این اقدام دولت در راستای سیاستهای وزارت آموزش و پرورش در جهت تدوین برنامههای بومی و اسلامی در مهدکودکها و مراکز پیشدبستانی بود چرا که پیش از این نیز طرحهایی از جمله «مهدکودکهای دینی»، «عمو روحانی در مهدکودکها» و «ممنوعیت آموزش رقص و پخش موسیقی» نیز از سوی مسوولان آموزش و پرورش مطرح شده بود.
علی مزروعی
گزاره " انسان معمار خویش آست "، گزاره درستی است اما براستی چند درصد انسانها اینگونه اند؟ و هنر و توان این معماری را دارند؟
انسانها در چهار جبر و زندان بدنیا می آیند : خانواده ( ویژگی های وراثتی و موقعیت اجتماعی )، محل زادگاه( جامعه و کشور )، زمان تولد و حیات ( تاریخ )، و آخر طبیعت ( ویژگی های جسمی و بومی ). اینکه هریک از اینها چه سهم و نقشی در پرورش و رشد و تربیت و حیات آدمی دارند؟ و چقدر انسان می تواند خود را از دام این جبرها برهاند و از زندان هایی چهارگانه بدرآید و معمار خویش شود بحث پردامنه و اندیشه سوزی است که در فلسفه و کلام اسلامی شیعی تحت عناوین " جبر و اختیار " و " جبر و تفویض " بدان پرداخته شده است، و البته پاسخ این بوده که آدمی در میانه " جبر و اختیار " راه خود را می جوید، و خدا اورا در میانه " جبر و تفویض " آزاد گذاشته است تا معمار خویش باشد. اینکه چقدر این بحث های فلسفی و کلامی و پاسخی که می دهند اقناع کننده ذهن و راهبرنده آدمی است، موضوع این مقال نیست اما اگر اینها و پاسخ های دیگر را قانع کننده و راهبرنده بدانیم در عمل اجتماعی چقدر انسانها با تکیه براین بحث ها و جدل های فکری دست به انتخاب « عقیده » می زنند و به مکتب فکری یا ایدئولوژی ای می گروند و پابند می شوند؟
پاسخ اینکه تعداد آدمیانی که خود را عالمانه و آگاهانه از بند جبرها می رهانند و معمار خویش می شوند، بسیار اندک اند و غالب آدمیان که تخته بند این چهار جبر و زندانند « عقیده » خود را از « شرایط محیطی » که در آن زندگی می کنند، می گیرند، و در واقع نحوه فکر و رفتارشان عکس العملی می شود نسبت به « شرایط محیطی » که با آن مواجهه اند. براین پایه مسلمان و شیعه بودن اکثریت جامعه ما طبیعی می نماید و جای هیچگونه پرسش و تعجبی ندارد اما مدعای من در این یادداشت این است که حتی آنانی که راهی غیر از مسلمانی در جامعه ما در پیش گرفته اند نیز غالبشان در عکس االعمل به « شرایط محیطی » بوده است و نه برپایه مباحث عمیق فکری و عقیدتی، و دراین میان بطور خاص می شود به افرادی که در تاریخ معاصر ایران رو به ایدئولوژی مارکسیسم برای مبارزه با رژیم پهلوی آوردند، اشاره کرد، و البته این در مورد غالب افرادی که به مکاتب فکری و سیاسی دیگر و قرائت های متفاوتی از اسلام سنتی روی آوردند هم مصداق دارد.
اخیرا کتابی با عنوان " بازخوانی جنبش فدائیان خلق، چالشی در نوزائی چپ ایران " را ،که بمناسبت چهلمین سالگرد 19 بهمن ( جریان سیاهکل ) انتشار یافته، می خواندم بیش از پیش این بحث « عقیده و شرایط محیطی » برایم تداعی و مسجل شد. غالب افرادی که در این کتاب مورد این پرسش قرار گرفته اند که :" چگونه به جنبش فدائیان خلق پیوستید و علت پیوستن شما به جنبش فدائی چه بود؟ " پاسخ نسبتا مشابهی از اینگونه داده اند:" من در طول چهار پنج سال زندگی و کار در کردستان و جنوب که با ایرانگردی هایم هم زمان بود. با نابرابری و تبعیض، و با عقب ماندگی ایران، و فقر و محرومیت وحشتناک مردم کشورم از نزدیک آشنا شدم. این آشنایی تاثیرعمیق و زایل نشدنی در من باقی گذاشت و محرک نیرومند در زندگی مبارزاتی و سیاسی من بوده است.به علاوه به عنوان یک روشنفکر از نبود آزادی سیاسی و آزادی های فرهنگی، از پایمال کردن حق و حقوق مشارکت در سرنوشت کشور و اختناقی که بر فضای مطبوعات و فعالیت های ادبی – هنری، و فکر و اندیشه در کشور چیره شده بود، رنج می بردم. زمانه ما زمان انقلاب چین، انقلاب کوبا، جنگ ویتنام، و نبردهای سهمگین مسلحانه در ظفار و فلسطین بود. زیست جهان ما، جهانی بود که در ستیز شرق و غرب می گداخت و از هر چهارسوی آن بوی باروت به مشام می رسید! باوری که زیر گنبد آسمان ایران در پرواز بود، این باور بود که عدالت و آزادی از لوله تفنگ بیرون بیرون می تراود! اینها عوامل موثر در پیوستن به سازمان چریک ها بود زیرا حامل آرمانی بود که عدالت و آزادی در کانون آن قرار داشت..." ملاحظه می شود که خواست های فطری آدمی که همان عدالت خواهی و آزادی طلبی است در ارتباط با زیست بومی که درش بسر می برد باعث کشش به مبارزه با ظلم و استبداد می شود و « عقیده » می سازد. این یکی راه بسوی مارکسیسم می برد، و آن دیگری راه بسوی قرائتی مبارزاتی از اسلام، و بنظرم همه نحله های فکری و سیاسی تاریخ معاصر ایران ( اعم از ملی گرایی، مارکسیستی، اقتدارگرایی و قرائت های مختلف از اسلام ) و شکل گیری جنبش های از مشروطیت تا انقلاب اسلامی را می توان در این قالب فهم و تحلیل کرد و به همینگونه جنبش اصلاحات سال 76 و سبز سال 88 را.
اینکه به رغم اسلام ستیزی رژیم پهلوی شاهد جنبشی اسلامی از درون آن بودیم و مردم به سرعت در سال 56 و 57 گردامام خمینی جمع شدند بدلیل بحث های فکری و ایدئولوژیک عمیق نبود بلکه بواسطه این بود که غالب مردم از ظلم و استبداد رژیم به تنگ آمده بودند و بدنبال رهایی خود از این وضعیت و تحقیری که دامنگیرشان شده بود، می گشتند و اینرا در پیام ها و وعده های امام خمینی یافتند و البته چون مسلمان بودند و امام مرجع تقلیدی بلند پایه، این ارتباط و پیوند براحتی برقرار و موثر افتاد و انقلاب شد. من که درآندوران دانشجوی دانشگاه و درگیر مبارزه بودم این روند معجزآسا را می دیدم. بااینکه جامعه به لحاظ آزادیهای اجتماعی هیچ مشکلی نداشت و همه توان و امکانات تبلیغاتی و عملی رژیم در جهت دامن زدن به این آزادیها بود و از در و دیوار دعوت به بی بند و باری می بارید، در دانشگاه شاهد روی آوری بسیاری از دانشجویان به آموزه های اسلامی بودم و تعداد قابل توجهی از دخترانی که بی حجاب وارد دانشگاه شده بودند با حجاب و اهل مبارزه شدند، اما اینکه چرا پس از پیروزی انقلاب و گذشت سالها از حاکمیت جمهوری اسلامی مشکل دین گریزی و بی حجابی به مشکلی حاد تبدیل شده، و یا شاهد جنبش های اصلاحات و سبز هستیم، نشاندهنده آن است که زیست بوم و « شرایط محیطی » بگونه ای شده است که چنین عکس العمل و رفتاری را در جامعه دامن زده و طبعا « عقیده » ای را ساخته که زود یا دیر می تواند به گفتمان غالب جامعه تبدیل شود. بنظر می رسد حاکمیت موجود جمهوری اسلامی همچون حاکمیت های گذشته کشورمان از ارتباط وثیق « عقیده و شرایط محیطی » غافل است یا خود را به غفلت زده و تصور می کند با صرف هزینه تبلیغاتی و آموزشی و...می تواند « عقیده » مردم را بسازد اما تجربه های بشری نشان داده است که انسانها برپایه فطرتشان و در ارتباط با زیست بومی که درآن بسرمی برند رفتار و « عقیده » خود را شکل می دهند و برای رهایی از جبرها و زندانهایی که درآن گرفتار آمده اند، راه فرار می جویند. انکار جنبش سبز و خیل معترضان به عملکرد حاکمیت موجود جمهوری اسلامی از سوی حاکمان نه تنها مشکلی را از آنها حل نمی کند بلکه بردامنه و عمق آن می افزاید چرا که اصرار ورزیدن براین امر و مقابله با جنبش اصلاحی جزاینکه خروج نظام مستقر را از مدار حاکمیت قانون وعدل و انصاف و آزادی و مردمسالاری اثبات و حقانیت معترضان را برساند، فائده دیگری ندارد. فطرت آدمیان عدالتخواه و آزادی طلب است و هیچگونه سازشی با ظلم و استبداد با هرنام وعنوانی ندارد، و اگر این ظلم و استبداد بنام دین انجام بگیرد طبعا به دین گریزی در جامعه دامن می زند. براستی اگر حاکمیت موجود نگران ایمان و « عقیده » مردم است باید به اصلاح « شرایط محیطی » برپایه عدالت و آزادی اقدام کند، و هر اقدامی جز این به بیراهه رفتن است چراکه انسانها راه خود را برای رهایی می جویند و می پویند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر