شراره سعیدی/ رادیو کوچه
بوده و هستند روحانیونی که به حکومت روحانیت معتقد نبوده و نیستند. این افراد با دیدگاههای مختلفی با این نوع حکومت مشکل داشته و آن را مضر میدانند، در کتاب خاطرات آیتاله پسندیده برادر آقای خمینی آمده که مدرس در جواب رشدیه که به او پیشنهاد کرده بود که خود متقبل نخست وزیری شود و هشت نفر دیگر از علما را برای هشت وزارتخانه در نظر بگیرد که خود روحانیت مستقیمن حکومت را به دست بگیرند و فتنهها بخوابد، گفته: «اگر هشت نفر آخوند میشناختم که دنبال سناری (صد دیناری عشر یک قران) نیستند قبول میکردم ولی اگر قبول کنم و آخوندها دنبال پول و مقام و عنوان باشند بر ضرر تمام میشود و نتیجهاش این میشود که مردم از تقلید ماها دست بر میدارند.» این گفتوگو در اواخر سلطنت احمد شاه قاجار و بعد از کودتای رضا شاه و ظاهرن در زمان سردار سپهی یا نخست وزیری او بوده.
در بحبوحه اختلافات بر سر مشروطه آیتاله نایینی به استاد خود آیتاله آخوند خراسانی پیشنهاد داده که به جای حمایت از مشروطه، خود روحانیت به استناد ولایت فقیه حکومت را به دست بگیرد که به این وسیله اختلاف بین آنها و آیتاله سید محمد کاظم یزدی که مخالف مشروطه بوده برطرف شود و آخوند در جواب او گفته: «بر فرض که ما ولایت فقیه را بپذیریم که بسیار مشکل است، به دست گرفتن حکومت تبعاتی دارد که بر ضرر ما تمام میشود و نیاز به تجربه و معلوماتی دارد که خارج از حد توان ما است.»
حدود یک ماه قبل از پیروزی انقلاب در پاریس آقای خمینی در پاسخ سوال یک خبرنگار که از او پرسید روحانیت در جمهوری اسلامی ایران چه وظیفهای به عهده میگیرد؟ گفت: «روحانیت کار همیشگی خود را انجام میدهد.» مخالفت او با تاسیس حزب توسط روحانیت، پیش از انقلاب هم سابقه داشته است. در اوایل پیروزی انقلاب 57 هم این بحث به طور جدی و به عنوان نظرخواهی و سنجش افکار در بین روحانیونی که دست به کار بودند مطرح شد که آیا روحانیون مستقیمن وارد کارهای سیاسی و دولتی شوند یا اینکه به نظارت و تذکر اکتفا نمایند؟ که نظر کسانی که میگفتند حکومت باید در دست روحانیت باشد که عمدتن از علاقهمندان به حزب جمهوری اسلامی بودند، غالب شد.
عواملی که باعث ترجیح حکومت بر نظارت شد بسیار است، ابتدا آنکه روحانیت با تحلیل و تفسیری که درباره اوضاع اجتماعی و سیاسی جریان مشروطه و ملی کردن نفت داشت این تصور در ذهناش جا افتاده بود که با حیثیت و اعتبار و نفوذی که در بین مردم دارد حرکات و جریانات سیاسی را به پیش میبرد و به نتیجه میرساند ولی در نهایت روشنفکران و تحصیلکردههای دانشگاهها وارد صحنه میشوند و اوضاع را به دست میگیرند و آنها را کنار میزنند و نمیگذارند احکام اسلام پیاده شود. به عبارت دیگر آنها میکارند و دیگران درو میکنند و در بین آنها چنین جا افتاده بود که شیخ فضلاله نوری هم به همین انگیزه اعدام شده است. البته طبیعی است که بعضی این تحلیل و تفسیر را باور کرده و بعضی دیگر از آن استفاده سیاسی کرده باشند. اینگونه ذهنیتها و تصورات به اضافه بعضی برخوردهای نامناسب و برخلاف انتظار دیگران زمینه کدورت و ناسازگاری بین آنها و شریکان سیاسی آنها را فراهم کرد که در نتیجه راه جلوگیری از بروز مشکلات احتمالی از جانب آنها را این دیدند که خود حکومت را به دست بگیرند. وجه بعدی آن بود که روحانیت در زمان میزای شیرازی کار بزرگی کرد و با تحریم تنباکو ضربه بزرگی به نظام آن روزگار زد و بخش عمدهای از اقتصاد ایران در آن زمان را از دست انگلیس بیرون آورد ولی واضح است که مدیریت در بازار اقتصاد چیز دیگری است. و همین طور مدیریت انقلاب مشروطه و استفاده از همه اهرمهای موجود برای محدود کردن استبداد چیزی بود و مدیریت کشور در همه مسایل داخلی و خارجی چیز دیگری و تخصص و کاردانی و تجربیات دیگری میطلبید. و همین مسایل در جریان ملی شدن صنعت نفت و بعد، در جریان انقلاب اسلامی 22 بهمن 1357 هم وجود داشت. همین عدم تجربه در کارهای اجرایی و عدم تفکیک بین تواناییها باعث میشود که عدم تحقق بعضی از اهداف که شرایط آن فراهم نبوده یا موانعی بر سر راه آن وجود داشته یا نیاز به زمان بیشتری داشته، حمل بر سومدیریت یا سونیت شود و این تصور در ذهن روحانیت شکل بگیرد که روشنفکران صادقانه با آنها کار نمیکنند و اگر خود حکومت به دست بگیرند بهتر از دیگران میتوانند اداره کنند.
و بعد آنکه اختلاف نظر و اختلاف سلیقه در بین اشخاص و جمعیتهایی که با حکومت گذشته مبارزه میکردند حتا در بین آنهایی که رهبری آقای خمینی را پذیرفته و حتا در بین آنهایی که ولایت فقیه را هم پذیرفته بودند امری کاملن طبیعی و اجتنابناپذیر بود و شاید تا حدود زیادی قابل تحمل بود و حتا اگر بهتر از این مدیریت شده بود ممکن بود باعث تعدیل مواضع افراطی و متضاد احزاب و جمعیتهای رقیب و متضاد شود و خود آقای خمینی هم به این امر توجه داشت و در صدد مدیریت و هدایت آن بود. ولی فضای پر شور و پر هیاهوی انقلاب و رقابتهای شدید بین احزاب و جمعیتها و تشکیل چند حزب سیاسی توسط روحانیت که بر خلاف نظر پیش از پیروزی آیتاله خمینی بود، زمینه رفع اختلاف و هدایت آن را تضعیف کرد.
از سویی اگر روحانی بخواهد به عنوان حکومت عرفی و به نمایندگی از مردم حکومت به دست بگیرد کسی به او اعتراض نمیکند و از او دلیل و مدرک دینی مطالبه نمیکند و او هم میتواند مانند سایرین اقدام به تاسیس حزب نماید و از طریق انتخابات حکومت به دست بگیرد ولی اگر بخواهد با صرفنظر از نمایندگی مردم و به عنوان حکومت دینی بر آنها حکومت کند نیاز به سند و مدرک دینی دارد. نظر به اینکه بیش از هزار سال است که در فقه شیعه جا افتاده که حکومت دینی بعد از رسول اختصاص به علی و یازده نفر از اولاد او دارد و هر کس غیر از آنها حکومت به دست بگیرد غاصب است، پیدا کردن سند و مدرک برای حکومت غیر آنها در فقه شیعه حتا برای مجتهد جامعالشرایط که گفته میشود از طرف آنها نیابت عامه دارد بسیار مشکل است و اینجا است که بحث ولایت فقیه مطرح میشود. آقای خمینی وقتی در تدریس فقه در نجف به بحث ولایت فقیه رسید به طور مفصل درباره آن بحث کرد و به طرح ادله آن پرداخت و با تمام توان از آن دفاع کرد و ابعاد و آثار آن را به طور مبسوط توضیح داد با تفصیلاتی که در بین علما سابقه نداشت و عده بسیاری به خصوص در بین طلاب جوان را تحت تاثیر قرار داد.
این بحث در آنجا و در آن زمان خطاب به کسانی بود که ولایت به معنی حکومت اسلامی را مختص به امامان میدانستند و با اثبات این مطلب که ولایت به این معنی در زمان غیبت آنها از جانب خود آنها به فقیه جامعالشرایط واگذار شده، سند و مدرک فقهی برای مبارزه برای تاسیس حکومت دینی فراهم میشد. ولی همانطور که انتظار میرفت ادله ایشان برای اثبات این مطلب مورد تایید بیشتر مراجع آن زمان قرار نگرفت و با اینکه فضای جدیدی در حوزهها ایجاد کرد بسیاری از علما از موضع خود عدول نکردند و غالبن در برابر آن ساکت ماندند و عدهای هم آن را به صراحت رد کردند و حتا در بحرانها هم به طور جدی با انقلاب همکاری نکردند. خود آقای خمینی هم میدانست که ولایت فقیه مورد نظر او به اندازه کافی جا باز نکرده و به همین جهت در اولین سخنرانی خود بعد از ورود به ایران در بهشت زهرا گفت: «من به پشتوانه ملت دولت تعیین میکنم» و نگفت «من به استناد ولایت فقیه دولت تعیین میکنم.» ظاهرن انتظار هم نمیرفت که آیتاله خمینی بگوید من به استناد ولایت فقیه دولت تعیین میکنم. و وقتی در زمان دولت موقت آقای بازرگان به دستور او قانون اساسی برای جمهوری اسلامی نوشته شد خود آقای خمینی میخواست همان قانون به رای ملت گذاشته و تصویب شود با اینکه نه ولایت فقیه در آن وجود داشت و نه شورای نگهبان. و این دو مطلب در مجلس خبرگانی که برای بررسی همان قانون اساسی پیشنهادی تشکیل شد، به آن افزوده شد. لازم به یادآوری است که مجلس خبرگان به پیشنهاد دولت موقت و دوستان آن به جای مجلس موسسان که مورد تقاضای آنها و برخلاف نظر آیتاله خمینی بود تشکیل و کلمه مطلقه هم چند سال بعد از آن، در مجلس بازنگری قانون اساسی به آن افزوده شد. به احتمال قوی تاکید بر ولایت فقیه و افزودن کلمه مطلقه، در اثر اختلافات بعد از انقلاب به وجود آمد که خواستند به وسیله آن کار را برای همیشه یک سره کنند. عوامل بالا و شاید عوامل دیگری روحانیت را به موضعگیریها و سمت و سویی سوق داد و به این نتیجه رساند که به نظارت اکتفا نکند و خود مستقیمن حکومت را به دست بگیرد، ماجرایی که تقدیر جمهوری اسلامی را اینگونه رقم زد.
بهنام / رادیو کوچه
behnam@koochehmail.com
«مسعود دهنمکی: من با چی آنجلینا جولی بازی کنم»
«مسعود دهنمکی» پیشنهاد «علی سرتیپی» برای بازی «آنجلینا جولی» در فیلم جدیدش را نپذیرفت.
در پی درج اخباری در رسانهها مبنی بر مذاکرات علی سرتیپی با مدیر برنامههای آنجلینا جولی برای حضور در ایران و بازی در یکی از فیلمهای سینمایی، از چندی پیش اسپانسرهایی برای تامین هزینههای این حضور اعلام تمایل کرده بودند. این در حالی است که سرتیپی خبر این مذاکرات را بدون نام بردن از فیلمی عنوان کرده بود.
علی سرتیپی- تهیهکننده سینما- پیشنهاد این حضور را برای فیلم سینمایی «رسوایی»- که به تازگی به تهیهکنندگی و کارگردانی مسعود دهنمکی پروانه ساخت دریافت کرده– با عوامل فیلم در میان گذاشت که دهنمکی با این حضور موافقت نکرد.
اما در این میان، نکته جالب توجه ذوقزدگی برخی سینماگران و اصحاب رسانه بود که با استقبال از این خبر، حضور آنجلینا جولی در ایران را افتخار دانسته و برخی هم حضور این بازیگر در برخی فیلمها را قطعی اعلام کردند.
مسعود دهنمکی ضمن تایید خبر ارایه شدن این پیشنهاد، گفت: «در همان ابتدای امر به آقای سرتیپی عدم تمایل خودم را اعلام کردم تا به اسپانسرها منتقل کند.»
…………………………………………….
«پورمخبر: رضا عطاران اصلن هیز نیست!»
«احمد پورمخبر» بازیگر مسن سینمای ایران که به واسطه «رضا عطاران» وارد عرصه تلویزیون شده و مدتی بعد از آن نیز به سینما پیوست به تازگی در گفتگویی اطلاعات جالبی درباره زندگیاش ارایه داد.
بیشترین حقوقی که برای بازی در یک کار سینمایی گرفتهام زیر 20 میلیون تومان بوده است؛ حقوقم عمومن بین 10 تا 20 میلیون تومان متغیر بوده است و اصلن نمیدانم این شایعاتی که درباره دستمزد 100 میلیونی من رواج یافته از کجا آمده است.
بهترین فیلمی که در آن بازی کردهام «خروس جنگی» بوده است شاید به خاطر حضور رضا عطاران در این کار. عطاران را خیلی دوست دارم و همیشه دوست داشتهام با او همکاری کنم. عطاران از آن بازیگرانی است که چشم پاک است و اصلن هیز نیست.
«عباس قادری» (خواننده کوچه بازاری) باجناق من است اما به هر حال باجناق فامیل نمیشود چراکه میان دو باجناق هیچ ارتباط خونی وجود ندارد.
تا سوم راهنمایی بیشتر درس نخواندهام و مدتی را به عنوان معلم کلاس سوم دبستان مشغول کار بودم. بعد از آن به میوهفروشی روی آورده و مدتی هم در چهارراه گلوبندک گردوفروشی میکردم.
قرار است یک آلبوم موسیقی را به بازار عرضه کنم. البته در ابتدا بنا بود که «یغما گلرویی» ترانههای این آلبوم را بخواند اما به دلایلی این امر محقق نشد و حالا تصمیم گرفتهام که با ترانههایی از خودم این آلبوم را پر کنم.
من به نسبت دورانی که در آن زندگی میکردم، خیلی دیر ازدواج کردم یعنی حدودن 40 سالم بود که ازدواج کردم. اکنون چهار فرزند دارم؛ دو فرزند پسر و دو فرزند دختر. همسرم آدم بیسوادی است و بنده خدا حتا فرق صد میلیون و پنج هزار تومان را نمیداند و فکر میکند پانصد هزار تومان بیشتر از یک میلیون تومان است.
…………………………………………….
«علیرضا نیکبخت واحدی عروسی در حد کارداشیان میگیرد»
«علیرضا نیکبخت واحدی» فوتبالیست ایرانی، با آن انگیزه خاصی که همیشه در وجودش نهفته است امیدوارانه از بازگشت به سطح اول فوتبال ایران و حتا حضور در تیم ملی صحبت میکند.
باور کنیم آقای نیکبخت؟
واقعن نمیدانم. خودم هم خسته شدهام. بالاخره در هر قشری خوب و بد وجود دارد و بعضیها که تیراژ روزنامهشان به 1000 نسخه هم نمیرسد علاقه به ایجاد حاشیه برای من دارند.
با این فضا چه کار میخواهی بکنی؟
دیگه حوصله ندارم خودم هم خسته شدهام درباره حاشیهای که جدیدن به نقل از یکی از روزنامهها برایم ایجاد شده است قرار است خود باشگاه پیکان به وسیله وکیل باشگاه مسئله را پیگیری کند. من تمام تمرکزم را روی فوتبالم گذاشتم.
ماجرای اینکه پلیس در حین رانندگی ماشین شما را متوقف کرده است را تکذیب میکنید؟
شما جور دیگری به قضیه نگاه کنید مگر من آدم نیستم؟ شما یک درصد فرض را بر این بگذارید چنین اتفاقی افتاده من هم مثل دیگر اقشار جامعه اگر قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت نکنم جریمه میشوم این اتفاق خاصی نیست که در آن این همه حاشیه ایجاد شود.
قبول دارید برای رسیدن به سطح اول فوتبال باید قید حاشیه را به طور کل بزنی؟
قید حاشیهها را خیلی وقت است زدم، از وقتی ازدواج کردم خوشبختانه حاشیههای اطرافم به صفر رسیده و بسیار راحت دارم زندگی میکنم. به زودی هم یک عروسی مفصل خواهم گرفت که همه حیرتزده شوند. بعد از آن فقط به فوتبال و زندگیام فکر میکنم. البته مدتهاست که قید حاشیهها را زدم اما این حاشیهها هستند که قید من را نمیزنند ولی برایم مهم نیست چون دیگر با حاشیهها کاری ندارم.
…………………………………………….
«شکیرا مشاوره اوباما شد، کیم مشاور پاپاراتزی»
در یک اقدام بحث برانگیز باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا، شکیرا خواننده پاپ آمریکا را به عنوان مشاور آموزشی کاخ سفید انتخاب کرد.
به گزارش روزنامه واشنگتن پست از جمله دلایل انتخاب شکیرا به این مقام کارهای انسان دوستانه وی در سالهای پیش از جمله کمک در آموزش کودکان نیازمند، است.
همچنین این خواننده پاپ آمریکا از باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری این کشور در سال 2008 حمایت کرده بود.
شکیرا (34 ساله) در سال 1997 جهت جمعآوری کمک برای آموزش کودکان خانوادههای نیازمند «بنیاد پابرهنهها» را تاسیس کرد.
*بعد از اعلام این خبر، برنامه پاپاراتزی هم برای جا نماندن از این قضیه، «کیم کارداشیان» را بهعنوان مشاور خود در امور برنامهسازی برگزید.
…………………………………………….
«پل مککارتنی در هچل برای بار سوم»
سر «پل مککارتنی»، خواننده معروف بریتانیایی و از اعضای سابق گروه «بیتلز» روز یکشنبه ۹ اکتبر برای سومین بار ازدواج کرده است.
وی با «نانسی شول» آمریکایی در لندن ازدواج کرد.
لیندا، همسر اول پل مک کارتنی در سال ۱۹۹۸ به علت سرطان پستان درگذشت. او در سال ۲۰۰۸ طی ماجرای جنجالی از هدر میلز، همسر دوم خود طلاق گرفت.
…………………………………………….
«رایان رینولدز: رفاقت و عاشقی سن و تعداد نمیشناسد»
به گزارش منابع پاپاراتزی، چندی است که شایعه قرار گذاشتن «رایان رینولدز» و «بلیک لایولی» در تمامی مکانها به گوش میرسد به خصوص پس از جدا شدن بلیک از «لئوناردو دیکاپریو» در هفتههای اخیر این شایعهها قوت گرفته است.
از سویی دیگر برخی آن را تکذیب کرده و گفتهاند که رایان همچنان با «سندرا بولاک» دارای روابط عمیقی است و بلیک در چشم وی مانند دخترش است. زیرا آنها تفاوت سنی زیادی دارند.
در همین راستا منابع پاپاراتزی مدعی شدهاند که فاصله سنی نمیتواند دلیلی برای عدم وجود رابطه بین بلیک و رایان باشد چون هماکنون سندرا با 47 سال سن و 12 سال اختلاف سنی توانسته با رایان رابطه برقرار کند و این چگونه است که رایان نمیتواند با دختری جوانتر از خودش قرار بگذارد.
این در حالی است که سندرا تنها پس از شنیدن این شایعه اشک در چشمانش حلقه زده است. اما هیچکدام یک از طرفین این موضوع این رابطهها را نه تکذیب و نه تایید کردهاند.
…………………………………………….
«دوستدختر کاچر: آشتون بعضی اوقات با دو نفر در یک اتاق قرار داشت»
«سارا لیل»، دختری که با «آشتون کاچر» همسر «دمی مور» رابطه داشته است در گفتوگویی با «یو.اس ویکلی» (US Weekly) اعلام کرد که وی درست در ششمین سالگرد آشتون و دمی با آشتون رابطه جنسی برقرار کرده است.
این دختر 22 ساله، در این گفتوگو اعلام کرد که او تنها دختری نبوده که آشتون با وی رابطه داشته است. سارا در ادامه مدعی شد حتا در برخی مواقع این روابط همزمان در یک اتاق صورت میگرفته است.
در این رابطه سارا به یکی از خاطرات آن روزها پرداخته و حرفهای دمی مور را که همسرش با دختران زیادی رابطه جنسی دارد را تایید کرده است.
این در حالی است که دمی مور در حال مذاکره با یک وکیل دادگستری است تا بتواند از آشتون جدا شود.
…………………………………………….
«لیندزی لوهان بدون بازداشت نمیتواند سر کند»
لیندزی لوهان که به تازگی دوران بازداشت و فعالیت اجتماعی اجباریش پایان یافته به تازگی با اتهام جدید دیگری روبهرو است.
این هنرمند آمریکایی که پس از چند روز بازداشت خانگی و انجام فعالیتهای اجتماعی اجباری به جامعه بازگشته است با اتهام نپرداختن هزینه اجاره لیمو در سال 2009 به یک شرکت اجاره خودرو روبهرو است.
وی متهم است که در سال 2009 جهت اجاره لیمو برای خود و اعضای خانوادهاش مبلغ 90 هزار دلار بدهکار است.
این در حالی است که لیندزی تمامی این بدهیها را رد کرده است.
از سویی دیگر این شرکت اجاره خودرو مدعی شده که وی در سال 2009 به جز ماشین، مامور مراقبت نیز درخواست کرده بوده است.
…………………………………………….
مهشب تاجیک/رادیو کوچه
ایرانیان در نقاشی مینیاتور از نام فرانسوی و مختصر شده «مینیموم ناتورال» به معنای اینکه طبیعت درنهایت کوچکی و ظرافت است استفاده میکنند، اما خود در این زمینه مبتکر و بنیانگذار بودهاند و اینگونه نقاشی از دوران باستان در ایران ریشه و مایه و پایه گرفته بوده است و سپس از ایران به چین رفته و پس از آن از چین بار دیگر به ایران بازگشته است.
با توجه به این مساله که با ورود هر هنری به کشور جدید آن هنر تحت تاثیر فرهنگ آنجا واقع میشود. مینیاتورهای ابتدایی نمونههای سادهای بودند که برای تزیین نسخ قدیمی کتابها استفاده میشدند، رنگها برای طراحی در آن دوران با کمک رنگ دانههای گرم تهیه میشد. جدا از عقاید سنتی غرب و بیزانس، این سبک و سنت در بین گروههایی از آسیا دیده شده که به طور معمول بازگوکنندهی طبیعت و مناظر آن میباشند، و در این زمینه میتوان به تک برگههای به جا مانده در کتابچهها و مجموعههای کهن اشاره کرد و این موضوع با طرحهای آبرنگ غربی فرق دارد. از این نمونههای آسیایی میتوان به نگارگری ایرانی، مغولی، عثمانی، چینی و دیگر شعب هندی نگارگری اشاره کرد. عدهای هم اعتقاد دارند که هنر مینیاتور، در اساس هنری است که ادبیات را تصویر میکند. آنها بر این باورند که به اعتباری، مینیاتور وابستگی بیچون و چرایی به شعر و ادب دارد. البته این در زمینهی مینیاتورهای کشورهای دیگر مصداقی ندارد و آنها از این هنر به صورت مستقل استفاده میکردهاند.
خطوط و قلمگیریهای بیلرزش و پرحرکت از ویژگیهای بارز هنر مینیاتور ایران است و در آثار نقاشان ایرانی بیشتر با انگیزهی ایجاد مرزبندی و تفکیک رنگها و نیز به جهت ایجاد توازن و حالت بخشیدن به تصاویر به کار میرود و در آثار آنها بدان حد میرسد که بتواند از یک سو در برگیرندهی سایه روشنهای رنگین شده اثر باشد و از سوی دیگر شکوهمندی مفاهیم اساطیری را هرچه نمایانتر مجسم سازد. در آثار هنرمندان ایرانی نوآوریهای زیادی دیده میشود و شاید بتوان گفت بیشترین نوآوریها در زمینهی مینیاتور کار ایرانیها بوده است. از ویژگی کار آنها میتوان به ترکیب فرم و رنگ، ارتباط فضاها با یکدیگر و مربوط کردن هرچه بیشتر المانها به یکدیگر اشاره نمود. این حقیقت را نباید از یاد ببریم که هنرمندان ابتدا تمام شخصیتها و عناصر مینیاتور را میکشیدند، سپس آنها را رنگآمیزی میکردند. گاه برخی از عناصر یک مینیاتور میتوانستند بوسیلهی چندین هنرمند رنگ شوند، به ویژه طلاکاری حتمن بوسیلهی متخصصان انجام میشد. شاید این روش از نظر هنرمندان امروز مطرود باشد، اما نباید آنرا نفی کرد. کتابهای خطیای از گذشته به جا مانده است که مینیاتورهایشان ناتمام ماندهاند. در این کتابها طرحهای کلی آنها رسم شده و بعضی قسمتهای طلاکاری آنها و یا مراحل دیگری از کار انجام شده است. و مابقی به دلایلی نیمه کاره و انجام نشده باقی مانده است.
در دوران باستان در ایران حکاکیهای ظریفی که بر روی سیلندرها یعنی مهرههای استوانهای و مهرها و نشانها حکاکی میشده است از بهترین و اصیلترین و زیباترین نقاشیهای مینیاتوری است. اما این سوال همیشه مطرح است که آیا در مینیاتور که با شکلها و رنگها پر میشود، تمامی سطح نقاشی باید مصور باشد؟ و اگر چنین است چگونه و در چه محدودههایی؟ آیا سطحهای نقاشی نشده همگی باید به یک رنگ باشند یا اینکه تمام تصویر باید پر از شکلهای گوناگون و بیشمار باشد؟ مینیاتوریستها در پاسخ به این سوال زیباییشناسیای را تعریف میکنند که آنرا «زیباییشناسی گریز از خلاء» مینامند. آنچه در هر مینیاتور اهمیت دارد، موقعیت دقیق هر سطح رنگین است که با ذرات تزیینی دقیقش که تشکیل «گروههای» کموبیش متراکمی را میدهند که با بقیهی «گروهها» در نقاشی هماهنگاند و در جایی قرار میگیرند که باید قرار بگیرند، بافتی به هم فشرده از نسبت تراکم، ضرب، و به طور مسلم رنگ. زمانی که مینیاتوریستها چشمانداز یا باغی را نقاشی میکنند، که نمونهاش در مینیاتورهای ایرانی بسیار زیاد است، همین منطق تراکمها رعایت میشود، زیرا شکل تصویر به سطوحی از رنگهای خالص تقسیم شده که بصورتی کم و بیش متراکم از شکلها پر شدهاند. به طور مثال درختان، سبزه، گیاهان، گلها، صخرهها یا سنگریزهها. تودههای علف و گیاهان کوتاه، در واقع به ذرات تزیینیای بدل میشوند که نمونههایی از آنرا میتوان در مینیاتورهای بیشماری در ایران دید. مینیاتور ایرانی از نظر طرح و قواعد و رنگآمیزی دارای خصوصیات و اختصاصات شناخته شدهای است که باتوجه به جنبههای مخصوص آن میتوان گفت این نوع نقاشی درمیان مکتبهای مختلف نقاشی جهان از امتیاز خاصی برخوردار است. و باریکاندیشی و ریزهکاری و ظرافتهایی که در مینیاتور ایران پدید آمده به آن جذبه و کشش خاصی بخشیده است.
بحث درباره خصوصیات مینیاتور ایرانی خود موضوع جداگانهایست ولی همین اندازه به طور اجمال دربارهی سیر مینیاتور ایران گفته میشود که پس از تحولی که از عهد شاهرخ میرزا در مینیاتور ایرانی پدیدار گشت و درزمان سلطان «حسینمیرزا بایقرا» به مرحله کمال رسید در زمان شاهعباس بزرگ به ابداع و ابتکار «صادقیبیک افشار» کتابدار درطراحی و نشان دادن حرکات و سیاه خطوط راهی تازه در مینیاتور ایران گشوده شد و این مرحله وسیله «رضا عباسی» راه کمال پیموده و نقاشیهای دیواری این شکل بار دیگر رایج شد و شبیهسازی معمول و متداول گردید و ابعاد نقاشی از صفحات کتاب خارج شد و فضای وسیعتری را دربرگرفت. مینیاتور ایران در پایان دوران صفویان با رواج نقاشی کلاسیک اروپایی به فراموشی گرایید و درزمان زندیه نقاشی ایرانی و اروپایی با هم پیوند یافت و سبک خاصی پدید آورد که به اشتباه به نقاشی دورهی قاجار شهرت یافته است. نباید فراموش کرد که «حسین بهزاد» در احیای نقاشی مینیاتور سهمی بزرگ برعهده دارد و او در این هنر نوآوریهایی کرد که مورد تحسین و تمجید محافل هنری جهان و هنرشناسان قرار گرفت. امروز نیز هنرمندان بنام مینیاتور ایران مانند «فرشچیان»، «کریمی» و «زاویه» هر یک در سبکی مخصوص، مکتبی دارند و با ابداع میکوشند که راهی نو در مینیاتور ایران بگشایند. و نباید این موضوع را فراموش کنیم که مینیاتور در مجموع زیباییشناسیاش یک هنر پیشرفته بوده است و هنرمندان اغلب مدت یکماه یا بیشتر برای نقاشی یک مینیاتور وقت صرف میکردند،اما نه بصورت تفننی و هر زمان که میخواستند، بلکه از بام تا شام، بهطور منظم، همچون صنعتکارانی خوب که صنعتشان را در تمام جزییات میپروراندند و تا آنجایی که قادر بودند آنرا به کمال میرساندند.
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
عبداللطیف عبادی
منبع: وبلاگ شخصی
چندین سال پیش که به انگلیس آمده بودم با پدیدهای آشنا شدم بنام «کیس پناهندگی». «کیس» به انگلیسی یعنی موضوع و ماجرا . در واقع یعنی شرح دلیل و داستان فرار شخص متقاضی پناهندگی از کشورش . کیسهای پناهندگی ایرانیان بسیار جالب بودند. هر کسی سعی میکرد با آب و تاب فراوان قصهای ببافد و ادارهی مهاجرت و وزارت کشور بریتانیا را متقاعد کند که جانش در ایران به خطر افتاده بود و به ناچار از طریق کوه و دره و دریا و باد و باران و ابرها از کشور فرار کرده است و اگر خدای نکرده به ایران برگردد در همان فرودگاه دارش میزنند .
یک عده از هموطنانمان میگفتند که «مبارز سیاسی» بودهاند. یک عده هم میگفتند که خودشان سیاسی نبودهاند اما خاله و عمه و دایی و در و همسایه شان سیاسی بودهاند. گروهی میگفتند که دینشان را از اسلام به مسیحیت و زرتشتیگری و بودایی و گاوپرستی و خرپرستی و امثال اینها تغییر دادهاند. جماعتی هم میگفتند که در منزلشان کتاب آیههای شیطانی سلمان رشدی نگهداری میکرده اند. بعضیها میگفتند که آنتن ماهواره داشتهاند . تعدادی اصرار داشتند که همجنس باز هستند. جمعی هم میگفتند که با زنان شوهردار رابطه ای غیراخلاقی داشتهاند و .. الی آخر .
خیلیها که هنوز نوبت مصاحبه و تحویل کیس پناهندگی شان نرسیده بود دایم نتایج تقاضاهای دیگران و داستان و کیس پناهندگی سایرین را پیگیری میکردند تا ببینند که مثلن مزنهی بازار چیست و وزارت کشور بریتانیا الان چه داستانی را بهتر باور میکند و به چه کسی به اصطلاح، جواب قبولی میدهد؟ بعد طبق آن داستانی که مقبول واقع شده بود، کیس و شرح ماجرای خودشان را کم و زیاد میکردند .
من به چشم خودم جوان بدبخت و بیچارهای را دیدم که به امید ثروتمند شدن و زندگی در اروپا، از یکی از روستاهای مرودشت – از توابع شیراز – خودش را به شکلی که فعلن جای گفتنش نیست، به انگلیس رسانده بود و جهت محکم کاری، همهی داستانهایی که از این و آن شنیده بود را روی هم گذاشته بود و یک کیس پناهندگی عجیب و غریبی برای خودش ساخته بود. وی توضیح داده بود که فردی مبارز و سیاسی بوده که به دلیل تحت تعقیب قرار گرفتن، از منزلشان فرار میکند. نیمه شب و برای فرار از دست ماموران، خودش را به درون حیاط منزلی ناشناس میاندازد. بعد که وارد اتاق میشود میبیند کسی در آن خانه نیست اما بطور اتفاقی عکسی از اقوام خودش را در آنجا میبیند که روی دیوار نصب بوده و متوجه میشود که آن خانه متعلق به فردی مبارز و سیاسی است که از قضای روزگار با عمه و خالهاش آشنایی دارد. در کتابخانهی آن فرد کتاب آیههای شیطانی سلمان رشدی قرار داشته .. وی کتاب را بر میدارد و میخواند و به این نتیجه میرسد که باید دین اسلام را را کنار بگذارد، که ناگهان چشمش به یک جلد انجیل میافتد .. انجیل را بر میدارد و میخواند و همان شب تغییر دین میدهد و مسیحی میشود .. چند ساعتی که میگذرد حوصلهاش سر میرود و میرود تلویزیون را روشن کند که متوجه میشود در آن خانه آنتن ماهوارهای هم هست .. نزدیکیهای صبح، همسر صاحب خانه به منزلش بر میگردد و با دیدن آن جوان برومند و مبارز، عاشقش میشود! .. هنوز آفتاب طلوع نکرده بوده که شوهر آن زن از راه میرسد .. و این بار شوهر آن زن به این جوان انقلابی دل میبندد و آن مبارز نستوه همجنسباز میشود .. آفتاب که طلوع میکند، ماموران امنیتی و انتظامی آن خانه را محاصره میکنند .. جوان انقلابی ما که تا شب قبلش فقط یک مبارز سیاسی بوده، حالا هم کتاب آیههای شیطانی داشته، هم مرتد شده، هم مسیحی شده، هم ماهواره داشته، هم با زن شوهردار رابطه داشته و هم همجنسباز شده بود .. و دیگر ماندنش در ایران صلاح نبوده چرا که اگر گیر میافتاد قطعن اعدام میشد در نتیجه علیرغم میل باطنیاش برای ماندن در کشور و ادامهی مبارزه، واقعن راهی جز خروج از کشور برایش باقی نمیماند. به همین دلیل، از طریق زیر زمینی که به خیابان پشتی راه داشته، فرار میکند و خودش را به کوههای ارومیه و مرز ترکیه میرساند و سپس با پای پیاده از مرز گذشته و وارد انگلیس میشود.
من نمیدانم که بالاخره جواب تقاضای پناهندگی آن جوان روستایی ساده دل که اسمش «شیرزاد» بود و شیرو صدایش میکردیم و در شهر منچستر برای ایرانیان چهرهی آشنایی بود، چه شد. اما دیروز با وبلاگ نوجوان نوزده ساله ای بنام (ن.م) آشنا شدم که فعلن در ترکیه هست و در انتظار گرفتن جواب قبولی از دفتر پناهندگی سازمان ملل نشسته است. این نوجوان ظاهرن جزو باندهای شیادها و شارلاتانهای موسوم به «فعالین حقوق بشری» و «فعالین حقوق زنان» و «کمونیست»ها هم هست و اگر بخت یارش باشد از نظر گرفتن پناهندگی مشکلی نخواهد داشت. اما نکته ای که برایم جالب بود شرح مبارزاتش در کشور و دلایل و نحوهی خروجش از ایران بود که به تفصیل و با آب و تاب فراوان در وبلاگش نوشته بود. داستانی که وی نوشته بود در واقع تقریبن نسخهی جدید و ورژن مدرنتری از کیس پناهندگی همان جوان روستایی بود که چندین سال پیش در انگلیس دیده بودم. با این تفاوت که علاوه بر آنچه که آن شیروی خل وضع بافته بود، این یکی، سوابق مبارزاتیاش نه در حد یک شب بلکه بسیار طولانیتر بود و از حدود بیست سال پیش شروع میشد و ضمنن القابی مانند وبلاگنویس معترض، فعال حقوق بشری، روزنامه نگار تبعیدی، عضو کمپین یک میلیون امضا و چند چیز دیگر را هم به ته کیس پناهندگیاش چسبانده بود. برایش مشفقانه نوشتم که اولن کمپین یک میلیون امضا مدتهاست منحل شده است و دیگر وجود خارجی ندارد که تو بخواهی ثابت کنی عضوش بودهای، ثانین سعی کن داستان پناهندگیات را لااقل متناسب با سن و سالت بنویسی. یعنی اینکه مواظب باش یک وقت سررشته از دستت در نرود و سوابق مبارزات سیاسی و فعالیتهای روزنامه نگاری و حقوق بشریات از مجموع سنات بیشتر نشود، چرا که در غیر اینصورت ممکن است در مصاحبهات با مسوولان دفتر پناهندگی سازمان ملل دچار مشکل بشوی. امروز جوابم داد که : «خفه شو مزدور کثیف، ماهیت تو برای همهی ما افشا شده است». حالا بیا و خوبی کن .
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای مخالف دولت جمهوری اسلامی، در روزهای اخیر، جعفر گنجی، فعال مدنی با صدور حکمی از سوی دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به تحمل پنج سال حبس تعزیری محکوم شده است.
به گزارش میزان خبر، این علاقهمند نهضت آزادی ایران که به حکم شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب و به اتهامهایی نظیر اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت با تشکیل و راهاندازی گروه (مطالعه) تاریخ، حضور در تجمعات غیر قانونی و فعالیت تبلیغی علیه نظام به پنج سال حبس تعزیری محکوم شده است.
او ۲۰ روز فرصت دارد که به حکم دادگاه بدوی اعتراض کند.
جعفر گنجی که مشغول به کار طراحی و گرافیک در تهران است، ۲۵ بهمن ماه سال گذشته بازداشت شد و ۶۲ روز را در زندان اوین گذراند.
بیشتر بخوانید:
«آزادی دو تن از حامیان نهضت آزادی ایران»
اکبرترشیزاد/رادیوکوچه
در ابتدای برنامهی امروز به حواشی بازی فوتبال «ایران-بحرین» از سری مسابقات مقدماتی جامجهانی فوتبال میپردازیم. گرچه که تیم «بحرین» از همان ابتدای بازی ده نفره شد اما این موضوع چیزی از ارزشهای بازیکنان ما و بازی روان و یکدست آنها کم نمیکند. «کارلوس کیروش» با این برد جای خود را در دل هواداران فوتبال حسابی باز کرد. حالا بشنوید از پیشآمدها و حواشی که در طول این بازی و پس از آن رخ داد.
گرچه که بازهم جمعی مزدور که حالا مردم ما دیگر آنها را به نام لباسشخصی و بسیجی میشناسند، در استادیوم حاضر بودند تا با شعارها و تحرکاتشان جو بازی را سیاسی کنند، اما این بار این عدهی کمشمار که تعدادشان به صد نفر هم نمیرسید با آنچنان برخورد تندی از سوی مردم مواجه شدند که فکرش را هم نمیکردند. واکنش مردم و شعارهایشان بر علیه این افراد چنان تند و سریع بود که حتا صدا و سیمای جمهوریاسلامی هم نتوانست فریادهای مردم را به خوبی سانسور کند و شعارهای «بیغیرت بیغیرت»، «بسیجی برو گمشو» و «مرگ بر دیکتاتور» آنها از تلویزیون نیز شنیده شد. برادرای «کیهان» نشین که در روزنامهی خود با افتخار خبر بیماری اسب «بشاراسد» را هم چاپ میکنند، هیچ خبری از این بازی انتشار ندادند.
البته از قبل هم معلوم بود که در صورت شکست «بحرین» دل آقایان خون خواهد شد. ظاهرن این روزنامه بیشتر از آنکه متعلق به ایرانیان باشد دفتر نمایندگی و حافظ منافع اعراب در ایران است. در ضمن پس از انتقاد این روزنامه از برد تیم فوتبال «ایران» برابر «فلسطین» قرار است تا پس از این نمایندهای از این روزنامه در وزارت ورزش حضور داشته باشد تا برای ورزشکاران ایرانی تعیین تکلیف نماید که در برابر چه تیمها و یا چه ورزشکارانی ببریم و کجا ببازیم. برای مثال اگر یک بوکسور یا رزمیکار ما در برابر ورزشکاری از «لبنان»، «سوریه» و یا «فلسطین» قرار گرفت باید آنقدر کتک بخورد تا جانش در بیاید. حاشیهی غم انگیز دیگر پس از برد تاریخی «ایران» بر «بحرین» این بود که با کمال تاسف جمعی از روزنامههای ورزشی چاپ تهران روز پنجشنبه در اقدامی عجیب به جای پرداختن به این بازی، ترجیح دادند تا در روی جلد خود به تیمهای «استقلال» و «پرسپولیس» بپردازند، خوب این هم یک جور بیغیرتی است دیگر، ظاهرن ما در کشورمان «حسینشریعتمداری» کم نداریم.
خبر ناگوار هفتهی گذشته، درگذشت مشکوک «مهسا بالغ» ووشوکار 17 سالهی تبریزی بود. «مهسا» مدالهای طلا، نقره و برنز سبک «ساندا» قهرمانی بانوان کشور را دارا بود و هدفش شرکت در المپیک بود.
پزشک قانونی تبریز روز پنجشنبه 14 مهر ماه علت مرگ این بانوی قهرمان را سرماخوردگی اعلام کرده است! گویا داستان از دست دادن قهرمانان ما سر پایان گرفتن ندارد.
«حسینتوکلی» به عنوان سرمربی تیم وزنهبرداری کشور «عمان» برگزیده شد. «توکلی» در گفتگو با خبرنگاران گفت: «عمانیها از دو سال قبل مذاکراتی را با من انجام داده بودند اما پاسخم به آنها منفی بود، تا اینکه سرانجام تصمیم گرفتم هدایت این تیم عربی را بر عهده بگیرم.» او ادامه داد: «در جایی که در کشور خود نمیتوانم کار کنم، ترجیح دادم در کشور دیگری شانس خودم را امتحان کنم.» با ادامهی حضور «رضازاده» در وزنهبرداری کشورمان آنطور که از شواهد پیداست هیچکدام از دیگر ورزشکاران قدیمی این رشته، شانسی برای حضور در این فدراسیون را نخواهند داشت.
خبر دیگری که در حاشیهی مسابقهی فوتبال ایران و بحرین گم شد، کسب مقام نایب قهرمانی تیم فوتبال بانوان کشورمان در مسابقات غرب آسیا بود. چهارشنبه شب تیمملی فوتبال زنان ایران در یک بازی نفسگیر و در حالیکه در نود دقیقه به نتیجه دو بر دو با میزبان رقابتها «امارات» رسیده بودند٬ در ضربات پنالتی موفق نبودند و به مقام نایب قهرمانی منطقه غرب آسیا رسیدند.
گفتنی استکه پیش از این بانوان ایرانی در مرحله مقدماتی این رقابتها با نتیجه چهار بر یک تیم «امارات» را شکست داده بودند .به امید روزی که این عزیزان بتوانند با انتخاب نوع پوششان٬ آزادانه و راحت به ورزش مورد علاقهشان بپردازند.
باز بحث مشکلات احتمالی برای شرکت باشگاههای فوتبال «استقلال» و «پرسپولیس» در مسابقات آسیایی پیش آمد و تنور خصوصیسازی و وعدهی واگذاری سهام این باشگاهها به مردم داغ شد. مدیران فدراسیون فوتبال یک بار دیگر خبر از انجام این عمل در آیندهی نزدیک دادهاند اما گمان میرود تنها راه عملیشدن این موضوع محرومیت این دو باشگاه از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا و تعلیق حضور آنها در مسابقات برون مرزی است. شاید که این پیشآمد بتواند مسوولان را در این راه جدیتر کند.
آخرین موضوع این هفته شعارهای حمایتآمیز از «لیونل مسی» در ورزشگاههای اروپایی است. حدود یک ماه پیش بود که در حاشیه بازی تیمهای ملی «قبرس» و «پرتغال»، تماشاگران تیم میزبان با هر بار صاحب توپ شدن «کریستیانو رونالدو»، نام «لیونل مسی» را به زبان آوردند. ستارهی «رئالمادرید» که از این قضیه به شدت عصبی شده بود، در مصاحبهای عجیب و بیادبانه گفت که مردم به ثروت، شهرت و زیبایی او حسادت میکنند. بعد از این گفتوگو بود که دامنهی تشویق «مسی» در حضور «رونالدو»، به کشورهای دیگر و حتی زادگاه خود «رونالدو» کشیده شد تا جایی که چند شب قبل، طرفداران تیمملی «ایسلند» در بازی با «پرتغال» اقدام به نصب پرچمهای بزرگی کردند که بر روی آنها نام «لیونلمسی» نوشته شده بود. چنین رفتارهایی، نشان از آن دارد که مردم دوستدار تواضع و فروتنی در ورزش هستند و از غرور و تکبر بازیکنان و ستارگانی همچون «رونالدو» خسته شدهاند.
پنجشنبه 21 مهر 90/ 13 اکتبر 2011
اجرا: دامون
استودیو: سیاوش
تقویم تاریخ
گزیده اخبار مطبوعات پنجشنبه ایران
مجله جاماندگان- «آخوندی که دنبال سناری نباشد»- شراره سعیدی
بخش اول خبرها
شاد و تندرست- «حسینشریعتمداری» در وزارت ورزش»- اکبر ترشیزاد
پاپاراتزی- «مسعود دهنمکی: من با چی آنجلینا جولی بازی کنم»- بهنام
خلاصه مطبوعات تاجیکستان- «تاجیکان افغانستان را تنها نگذارید»- کیومرث
بخش دوم خبرها
دایره شکسته- «طبیعتی ظریف و مختصر»- مهشب تاجیک
اینجا آسیا است- «بانکوک و سرخوشیهای بیپایان»- سحر بیاتی
بخش سوم خبرها
کیومرث/ دفتر تاجیکستان/ رادیو کوچه
«ملت»
«لطیف پدرام»، رهبر کنگره ملی افغانستان، درباره سرنوشت بعدی افغانستان پس از مرگ «برهانالدین ربانی» رییس شورای عالی صلح این کشور، با نشریه سیاسی «ملت» صحبت کرده است. آقای پدرام گفته است، چند روز قبل از مرگ استاد ربانی با او درباره تاسیس یک ائتلاف صحبت داشت و این ائتلاف قرار بود با شرکت «جمعیت اسلامی افغانستان»، «جنبش ملی اسلامی» و «حزب وحدت اسلامی افغانستان» تاسیس یابد. «لطیف پدرام» همچنین به ساکنان تاجیکستان و مقامات این کشور مراجعت کرده است. وی در خطاب به رهبران این کشور همسایه افغانستان گفته که «ما از مردم و مسوولین تاجیکستان تقاضای همبستگی و همکاری داریم. تقاضای آن را داریم که نسبت به سرنوشت برادرانشان در این طرف مرز، در این لحظههای حساس بیتوجه و بیپروا نباشند. و آنچه در افغانستان نسبت به شخصیتهای برجسته تاجیکان اتفاق میافتد، آن را نادیده نگرند.»
«نگاه»
از بازداشت رهبر اداره امور دین ولایت «ختلان» منطقه جنوب تاجیکستان، «باباخان شربتاف» خبر داده است. این نشریه گفته که آقای «شربتاف» به هنگام تهیه اسناد سفر داوطلبان خانه کعبه به رشوهستانی دست زده و از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شده است. نشریه از قول مقامات دادستانی این استان جنوبی تاجیکستان نوشته است، رهبر اداره امور دین ختلان حالا در بازداشتگاه قرار دارد و پرونده او را ماموران کمیته امنیت ملی بررسی خواهند کرد. امسال به زیارت خانه کعبه از تاجیکستان پنج و نیم هزار نفر سفر میکنند. خرج سفر حج برای زائران تاجیک ۳۴۴۸ دلار آمریکای است که در قیاس به سال گذشته ۲۶۷ دلار بیشتر میباشد. در تاجیکستان تنها کمیته دین این کشور حق تامین سفر زائران به حج را دارد. حدود ده سال است که شرکتهای مستقل از این حق محروم شدهاند.
«آزادگان»
این نشریه سیاسی بحث تشکل «حزب مهاجران تاجیک» را مطرح کرده است. «آزادگان» مینویسد، «کرامت شریفاف» رهبر جنبش مهاجران تاجیک در مسکو گفته است، به زودی حزب مهاجران را تاسیس خواهد داد که عضو و آبروی آن از «حزب نهضت اسلامی تاجیکستان» که هم اکنون ۴۰ هزار اعضا دارد، خیلی بیشتر خواهد بود. این دعوا آقای «شریفاف» در حالی صدا میدهند که در یک سال اخیر او از یک مخالف حکومت «امام علی رحمان» با دوست حکومت تبدیل یافته، در جشنهای رسمی این کشور نیز اشتراک میکند. پیش از این مقامات تاجیکستان رهبر جنبش مهاجران تاجیک را به عنوان مخالف خود اعتراف میکردند و با او همکاری نداشتند. اما حالا مقامهای تاجیک از تاسیس حزب مهاجران استقبال کردهاند. «آزادگان» میگوید، قبل از این دعوای «کرامت شریفاف» رهبر حزب نهضت اسلامی تاجیکستان «محیالدین کبیری» اعلام داشته بود که فعالیت حزبش در روسیه را که در آن کشور بیش از 1 میلیون تاجیکستانی کار و زندگی میکنند افزایش میدهد. این است که به نوشته نشریه شاید مقامات با استفاده از توانایی رهبر جنبش مهاجران تاجیک در روسیه میخواهند مانع این اقدام حزب اسلامی تاجیکستان بشوند.
«فرژ»
این هفته نامه در شماره تازه خود گفتوگویی را با «گل نظر کیلدی» شاعر معروف تاجیک که متن سرود ملی تاجیکستان نیز به قلم او تعلق دارد، نشر کرده است. آقای گل نظر که سالهای طولانی در اتحادیه ادیبان تاجیکستان فعالیت میکند، اخیرن به عنوان معاون رییس کمیته جوایز دولتی به نام استاد رودکی تعیین شد. این جایزه هر سال برای بهترین ادیب تاجیک تقدیم خواهد شد، که ۳ هزار دلار ارزش دارد. «گل نظر کیلدی» گفته است، در دوران شوروی جایزه رودکی از بزرگترین جوایز ادبی بود که دریافت آن نه برای هر کس میسر میشد. از این رو به گفته این شاعر تاجیک آنها تلاش خواهند کرد، تا این جایزه دوباره اعتبار خود را در جامعه تاجیکستان به دست آرد. «گل نظر» پیرامون متن سرود ملی تاجیکستان که یک گروه تغییر آن را تقاضا میکنند نیز صحبت کرده است. وی گفته است، از بحث اکثر آنهایی که میخواهند سرود ملی را تغییر بدهند، بوی محل میآید نه بحث ادبی. این شاعر تاجیک از کم مطالعه بودن ساکنان تاجیکستان هم انتقاد کرده و گفته است، که «ما هنوز هم در فکر شکم هستیم.»
رادیو کوچه
به مناسبت 10 اکتبر روز جهانی «نه به اعدام»، جلسهای با حضور جمعی از پناهندگان و پناهجویان ایرانی در ترکیه و با حضور نمایندگانی از انجمن همبستگی فعالان تبعیدی و کنگرهی دمکراسی خواهان سبز ایران، در شهر نوشهیر، برگزار شد.
در این مراسم پس از همخوانی سرود «ای ایران» توسط حضار، مباحثی پیرامون نقض آشکار حقوق بشر در ایران و اعدامهای گسترده و روز افزون توسط جمهوری اسلامی، مطرح و مورد بررسی قرار گرفت.
از جمله این مباحث میتوان به مسئلهی اعدام نوجوانان که اخیرن مواردی از آن گزارش شده است، و نیز اعدامهای عقیدتی بخصوص در رابطه با پروندهی کشیش «یوسف ندرخانی» صادر شد، اشاره کرد.
همچنین در این نشست به موضوع اعدام فعالین سیاسی کرد و اعدامهای دسته جمعی متخلفین اجتماعی و همچنین اعدامهایی در رابطه با موارد جنسیتی اشاره شد و در رابطه با محکومیت اعدام به عنوان قتل عمد دولتی و جایگاه دین و فقه اسلامی در این قتلها صحبت شد. در حالی که وضع قانون در جوامع امروزی باید عقلانی و اجتماعی باشد، اعدام تنها حربهای در دست نظام جمهوری اسلامی برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه است.
اینکه بسیاری از متهمین و زندانیان، در طول دورهی حبس مورد اتهامات جدید و واهی قرار گرفته و محکوم به اعدام میشوند در حالی که تاریخ و تجربه نشان داده است که اعدام و به طور کل، مجازاتهای بازدارنده، هیچگاه در تقلیل و از بین بردن میزان جرم در جامعه کارآمد نبوده است. در این نشست، آقای رضا پهلوی و خانم علاسوند، مادر محمد و عبداله فتحی که چندی پیش اعدام شدند به دعوت انجمن و کنگره و پناهجویان از طریق ویدئو کنفرانس در جلسه شرکت داشتند. آقای رضا پهلوی ضمن تسلیت مخصوص به خانوادهی فتحی به دلیل اعدام دو پسرشان عبدله و محمد توسط جمهوری اسلامی و همچنین تسلیت به تمام زخم خوردگان این حکم غیر انسانی، اشاره به کنفرانسی مطبوعاتی که طی دو روز آتی در شهر پاریس برگزار میشود، داشتند که محور اصلی آن بررسی موارد نقض حقوق بشر در ایران و وضعیت زندانیان سیاسی میباشد.
آقای پهلوی ضمن بیان این مطلب که اهمیت موضوع نقض حقوق بشر و نبودن آزادیهای سیاسی در ایران را بارها به جهانیان یادآور شدهاند و از مجامع بینالمللی خواستهاند تا این بند را در تمامی شرایط و تحریم های خود علیه جمهوری اسلامی لحاظ کنند و رسیدگی به این مسئله را به مراتب مهمتر از رسیدگی به پرونده ی هستهای نظام جمهوری اسلامی دانستند.
در ادامه ی جلسه یکی از نمایندگان انجمن همبستگی فعالان تبعیدی، ضمن محکوم کردن اصل اعدام و به ویژه اعدام در ملاء عام، به این نکته اشاره کردند که متاسفانه جامعهی ما نسبت به این خشونت عریان از خود واکنشی نشان نمیدهد و پیامدها و ریشههای فرهنگی این مسئله را مورد بررسی قرار دادند.
سپس نمایندهی شورای مرکزی کنگره ی دمکراسی خواهان سبز ایران، از طریق ارتباط ویدئویی با نگاهی اجمالی به تاریخچهی اجرای حکم اعدام در دوران جمهوری اسلامی، به موضوع اعدامهای گروهی دههی شصت و همچنین اعدام فعالین سیاسی کرد اشاره داشته و این مطلب را بیان نمودند که کنگره دمکراسی خواهان سبز ایران با جمع آوری اسناد و مدارک نقض حقوق بشر طی سه دهه ی اخیر در ایران، از طریق نهادهای بین المللی حقوق بشر در حال پیگیری این موضوع می باشد.
در پایان خانم علاسوندی، مادر برادران فتحی، برای حاضرین در جلسه مطالبی را بیان کرده و با اعلام خبر تشکیل نهادی بنام «مادران علیه اعدام» توسط شخص ایشان، به صحبتهای اخیر رییس قوهی قضاییه مبنی بر ضروری بودن مجازات اعدام برای جامعه اشاره کردند و آن را دروغی واضح خواندند و با بیان اینکه مجازات اعدام در هیچ جامعهای ضروری نیست، این مجازات را مختص حکومتهای غیر مردمی دانستند که میخواهند با حذف مخالفینشان به بقای خود ادامه دهند. او ادامه داد: «من نهادی را تشکیل دادم تا فریادی برای مادرانی باشم که طی سی و دو سال اخیر و در دوران حکومت ولایت مطلقهی فقیه فرزندان خود را از دست دادهاند. من هیچ چیز دیگری برای از دست دادن ندارم ولی پرچمدار تمام مادرانی هستم که می خواهند علیه اعدام به مبارزه برخیزند.»
خبر / رادیو کوچه
مقامات ژاپنی گفتهاند که در نقاطی از توکیو، پایتخت، و نواحی اطراف آن آثار افزایش تشعشعات رادیو اکتیو مشاهده شده که ناشی از انفجار در نیروگاه هستهای فوکوشیما، واقع در بیش از دویست کیلومتری پایتخت است.
براساس این گزارش، تشعشعات در یکی از نقاط مورد آزمایش تنها اندکی کمتر از میزانی بوده که برای ساکنان محلی خطرناک دانسته میشود و تخلیه آنان را الزامآور میسازد.
زمینلرزه و وقوع سونامی در ژاپن در اوایل سال جاری، باعث آسیب به نیروگاه هستهای فوکوشیما و نشت مواد رادیو اکتیو به محیط اطراف شد که به نظر میرسد تا فواصل دور نیز منتشر شده است.
بیشتر بخوانید:
«تعطیلی یک نیروگاه هستهای در ژاپن»
سحر بیاتی/ رادیو کوچه
اینجا آسیاست، پایتخت پر هیاهوی تایلند، بانکوک، من مسافر خاورمیانهای خط استوا ایستادهام به تماشای لبخند مردمان سرزمینی که سهمشان از دنیا پذیرایی از مسافرانی است که به عشق آفتاب شرق، زنان مطیع و خریدهای ارزان قیمت رنج سفر به دوش میکشند و در این شهر پرسه میزنند.
اینجا همیشه آفتابی است شاید به خاطر همین آفتاب هم باشد که لبخند واکنشی جداناپذیر از مردمان این سرزمین شده است. گیج و مبهوتم برای قضاوت کردن نیامدم باید یاد بگیرم قضاوت را از نوشتههایم بردارم قضاوت سهم مخاطب است، اوست که تصمیم میگیرد ناسزا بگوید به آنچه نوشتهام یا همراه شود و با من بیاید به شرق دور هر کسی از نگاه خود همراه میشود؛ من قاضی نیستم فقط باید ببینم و بنویسم اصلن چرا من باید مینوشتم فرشتههای این شهر دروغین هستند؟ شاید فرشته بودن تعریف خودش را برای هر کسی داشته باشد. من فقط باید قصه را روایت کنم.
گاه خوشبین، گاه بدبین به لبخند و مستی و زن، در سرزمین خوشگذرانی و بیخیالی اصلن انگار نه انگار ساعت هم هنوز اختراع شده، ساعت چه اهمیتی دارد؟ سپیدهدم یا نیمه شب هر لحظه برای خوشگذرانی راهی هست، راهی تا بینهایت بدون فکر بیخیال، رها …
اینجا آسیاست، جایی که سرخوشی را ساعتی نیست و آفتاب را سر از نفس افتادن، اینجا شهر فرشتههاست راست یا دروغ قضاوت با شما.
مردی است اهل سوئد میانهسال و کمی غمگین، به سبک کابوهای فیلمهای غربی لباس پوشیده، برای صبحانه دیر بیدار شدم و صبحانه هتل تمام شد و «مک دونالد» تنها راه چاره بود. میز خالی پیدا نمیکنم فقط صندلیهای کنار مرد سوئدی که داشت با قهوهاش بازی میکرد، خالی است جلو میروم و درخواست نشستن میکنم، علت بیحوصلگیاش را که میپرسم قصه یکی از فرشتههای تایلندی را روایت میکند، انگار منتظر کسی بود تا قصهاش را بشنود.
«توم» برای بار سوم به تایلند آمده اولینبار همه چیز خوب و خوشگذشته و او با دوستانش بار دوم راهی تایلند شده است که دوستانش را به ماساژ معروف تایلندی توصیه میکند. ماساژی که زن و مرد نمیشناسد همه را راضی میکند و خستگی سفر از تن به در میبرد. ماساژور زنی بوده جوان به گفته «توم» زیباتر و گرمتر از همه زنانی که تا پیش از آن دیده بوده. قصه با علاقه عجیبی که دخترک به «توم» نشان میدهد ادامه پیدا کرده. دخترک هیچ پولی از او نپذیرفته و پانزده روز عاشقانه با او رابطه داشته. همه جای «بانکوک» و «پاتایا» را به او نشان داده و علاوه بر معشوقه نقش راهنما را نیز بازی کرده است. هنگام وداع دخترک چنان اشک میریخته که «توم» حسابی بههم میریزد. باورش شده دخترک با بقیه زنهایی که تا پیش از آن دیده فرق داشته. دختری فقیر از خانوادهای فقیر که کار شبانهروزیاش را رها کرده تا پانزده روز با «توم» باشد و حتا حاضر به دریافت یک «بت» (واحد پول تایلند) هم از او نشده و هنگام وداع اشک ریخته و هق هق کرده.
تا اینجای قصه برای «توم» لذتبخش است میگوید: «زنان اروپایی سرد هستند، به ندرت پیش میآید که برای مردی گریه کنند، اولینبار بود که زنی برای من اشک میریخت و انگار با رفتن من دنیایش تمام میشد.»
قصه با تماسهای پی در پی دخترک به سوئد ادامه پیدا میکند. اشکهای دخترک پشت تلفن و دل تنگیاش برای «توم» که مردی میانسال است جذاب بوده و به او حس قدرت و برتری میداده، دوستانش نگاه دیگری به او داشتند انگار برنده مسابقه برترین مرد را یافته بودند. بعد از چند ماه دخترک دیگر تماسی با «توم» نمیگیرد. تماسهای او هم بیپاسخ میماند تا اینکه مرد سوئدی برای بار سوم و این بار با نگرانی برای وضعیت حال و روز دخترک راهی بانکوک میشود. «توم» میگوید: «فکر کردم اگر پیدایش کردم به او پیشنهاد ازدواج بدهم، مطیع بود، بیتوقع و همراه بود، عاشق هم که بود. من هم که تنها بودم.»
روز اول خبری از دخترک در مغازه ماساژ نیست اما بلاخره «توم» دخترک را در یک بار تایلندی مییابد، سلام او بیپاسخ میماند و دخترک با تعجب به او نگاه میکند و میگوید که او را نمیشناسد… «توم» میگوید: «فکر کردم به خاطر مشتری جوانی که دارد نمیخواهد اعلام آشنایی کند. فردا دوباره به سراغ محل کارش رفتم آنجا بود اما باز هم مرا نشناخت.»
حیرت کرده از این همه عشق و اشک و پیگیری، میگوید: «فکر کنم خواب دیده بودم، یعنی من دیوانه شدهام؟ حتا به او گفتم میخواهم با تو ازدواج کنم اما لبخند زد و سرش را تکان داد. شاید اشتباه کردم. نکند اصلن او «اتانا» نبود؟»
صبحانهام که تمام میشود «توم» و سردرگمیهایش را تنها میگذارم و به راه میافتم با پرسشهای تازه، حالا با قصه عاشقی مرد سوئدی و دختر تایلندی بیشتر از قبل گیج و مبهوتم، زنان تنفروش تایلندی هیچ شباهتی به زنان تنفروش دیگر ندارند، حس گرم عشق و دوست داشتن در چهرههایشان موج میزند، انگار به دنبال سواری با اسب سفیدند، اما چطور حالا سوار و اسب سفیدش را نمیشناسند؟
سوار بر «توک توک» میشوم تا به هتل بازگردم و با دوستان راهی «سافاری» شوم، باغ وحشی که باید ما در قفس یک ون حبس باشیم و حیوانات آزاد را نظاره کنیم.
«توک توک» همان موتور سه چرخههای قدیمی خودمان است همانها که «نان خشکیهای» قدیم کلی سبد آویزانش میکردند و نان خشک میگرفتند به جایش سبدهای پلاستیکی میدادند. حالا اینجا از آن به عنوان تاکسی استفاده میشود و «توک توک» نام دارد، تاکسی هم هست اما «توک توک» سواری هم لذتبخش است. هم نوستالژیک هم ارزان، هر چند آنقدر رانندگان بانکوک بد میرانند که گاه «اشهدت» را با صدای بلند میخوانی و چشمت را میبندی تا آخرین لحظه حیاتت را ناظر نباشی.
بیشتر از «سافاری» دلم ماساژ تایلندی میخواهد و بخت یارم میشود و رفتن عقب میافتد، ماساژ تایلندی هم چیزی نیست که برای لذت بردن از آن نیازمند گشتزدن باشی هر کجا اراده کنی دهها مغازه کوچک و بزرگ هست برای این ماساژ معروف.
باید انتخاب کنم ماساژ کف پا، ماساژ با روغن، ماساژ تایلندی و ماساژ ماهیها و …
ماساژ کف پا را انتخاب میکنم، کفشها را باید هنگام ورود به مغازه از پا در بیاوری و روی مبلی راحت و نرم لم بدهی. زنی میانهسال و کمی فربه یک لگن آب، برس و حوله میآورد تا کف پایم را بشوید، شستن کف پای من و همراهانم همان و بلند شدن صدای قهقه ما ایرانیهای قلقلکی همان. آنقدر میخندیم و قهقه میزنیم که چند توریست اروپایی که دلشان خوش «ریلکس» کردن بود از خواب میپرند و خنده ما به آنها هم سرایت میکند. از درد پهلوهام طاقتم تمام میشود و برس را از ماساژور محترم میگیرم تا خودم پاهایم را بشویم و با این حرکت من، صدای خنده تایلندیها به آسمان میرود و همه نگاه میکنند و میخندند.
بلاخره پاها در حولهای پیچیده میشود و زن ماساژور کارش را با آغشته کردن ساق و زانو و کف پا به روغن، آغاز میکند. انگار همه دردهایی که در طول تمام عمرت داشتی با دستهای زن از پاهایت بیرون میزند، لذتی که در ماساژ کف پای تایلندی هست در هیچ کجای دنیا نیست. ناخودآگاه خوابی عمیق بیدرد و رنج مرا فرا میگیرد که زن به کف پایم میرسد و باز خنده، خنده و خنده، انگار این لبخند و شادمانی ویروسی است لذتبخش در هوای تایلند، از «توک توک» سواری تا ماساژ و فارسی حرف زدن برخی فروشندهها که از گفتن کلمه «خ» عاجزند و جنسی را نشان میدهند و میگویند: «هوشگله»، همه میتوانند با لبخند یا قهقههای تو را مهمان کنند.
ماساژ که تمام میشود، یک چای مخصوص سرو میشود و من تازه انگار جان میگیرم برای پرسه زدن در عصرهای بانکوک. امشب که پاهای ما جان تازه گرفته باید پرسه بزنیم تا میتوانیم در کوچهها و پسکوچههای این شهر پرهیاهو. هر چند که توصیه شده از شبهای تایلند بترسید و مراقب کیفهایتان باشید.
در میان پرسههای شبانه میرسیم به صدایی آشنا از «تنبک» و «ویولن» و صدایی شبیه «عباس قادری» که: «پارسال با هم دسته جمعی رفته بودیم زیارت» میخواند. بله، رستورانی ایرانی به سبک فیلمهای قدیمی ایرانی با کلی نوستالژی از آنچه فقط در فیلمها دیده بودیم و بس …
اینجا آسیاست، شبی تبدار در شهر فرشتهها، شهر ماساژهای معروف و زنان پر رمز و راز، شهر رستورانها و بارهای تا سپیدهدم، شهر پرسههای ناامن و پرسشهای بیشمار.
خبر / رادیو کوچه
محمد خاتمی، رییس جمهوری پیشین ایران، ضمن ابراز نگرانی از افزایش برخورد منفی خارجی نسبت به جمهوری اسلامی، گفته است: «به نظر میرسد که بهانهگیریها علیه ما روزبهروز بیشتر و در این اواخر تشدید شده است.»
وی ارتباط این تحولات با موضوعاتی مانند انتخابات در کشورهای غربی را نامحتمل ندانسته است.
به گزارش سایت باران، آقای خاتمی که با شماری از مسوولان سابق امور سیاسی، امنیتی و اطلاعاتی دیدن کرده بود، گفت که برخورد خشن و خصمانه با ایران محکوم است و افزود که زیان چنین برخوردی بیش و پیش از همه متوجه مردم خواهد بود.
رییس جمهوری پیشین ایران با تاکید بر اینکه انتقادهای داخلی نباید دستآویز توجیه دخالت بیگانگان شود، افزود: «مواضع و رفتارها و گفتارها به خصوص از سوی مسوولان نیز باید به گونهای باشد که بهانهای به دست قدرتها و جریانات بیرونی که مصالح ملی و امنیت و تمامیت ارضی ما را هدف قرار دادهاند ندهد.»
این اظهارات در حالی بیان شده است که آمریکا و عربستان ایران را به طراحی برنامهای جهت ترور سفیر عربستان در واشینگتن متهم کردهاند.
بیشتر بخوانید:
«آمریکا و عربستان در پی پاسخگویی به طرح ترور ایران»
رادیو کوچه
1943میلادی- دولت «بادوگلیو» (Badoglio) به آلمان اعلان جنگ داد و بهصورت یکی از متفقین درآمد. از این رو نیروهای آلمانی وارد ایتالیا شده و به جنگ با متفقین پرداختند. سرانجام پس از تعرض نهایی آوریل سال 1945 آلمان شکست خورده و جنگ پایان پذیرفت.
موسولینی رهبر ایتالیای فاشیست طی دوران جنگ جهانی دوم بود. وی همپیمان هیتلر در جنگافروزیهایش بود. با سقوط موسولینی و مسلط شدن مارشال ایتالیایی «بادوگلیو» بر آن کشور، ایتالیا در زمره دشمنان نازیها درآمد. مارشال «بادوگلیو» با متفقین تماس گرفت و در سراسر ایتالیا ترک مخاصمه اعلام کرد و ناوگان دریایی ایتالیا را در اختیار متفقین قرارداد. چنین روزی سفیر کبیر ایتالیا در مادرید یادداشتی تسلیم همپای آلمانی خود کرد که به برلن بفرستد. در این یادداشت ایتالیا به آلمان اعلان جنگ داده بود.
1946 میلادی- جمهوری چهارم، حکومتی بود که میان سالهای ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۸ در کشور فرانسه بر سر کار آمد. این نظام بازسازی جمهوری سوم فرانسه بود که تا پیش از جنگ دوم جهانی بر این کشور حکومت میکرد. مردم فرانسه قانون اساسی جمهوری چهارم را در چنین روزی پذیرفتند.
1322 خورشیدی- «سید محمد خاتمی»، سیاستمدار و دانشپژوه روحانی و پنجمین رییس جمهوری ایران در «اردکان» استان یزد متولد شد. وی بین سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴ رییس جمهوری ایران بود.
خاتمی در رشته کارشناسی فلسفه غرب از دانشگاه اصفهان فارغالتحصیل شد و تحصیلات خود را تا سطح کارشناسی ارشد در رشته علوم تربیتی دانشگاه تهران ادامه داد. در سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹، با تایید آقای بهشتی، امامت مرکز اسلامی هامبورگ را بر عهده داشت.
پس از پیروزی انقلاب سال ۱۳۵۷، نماینده مردم اردکان و میبد و در سال ۱۳۶۰ به سرپرستی موسسه مطبوعاتی کیهان منصوب شد و سال بعد از آن در کابینه میر حسین موسوی، نخست وزیر وقت، به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به فعالیت پرداخت و همین سمت را در کابینه هاشمی رفسنجانی نیز به عهده داشت و پس از آن سالها نیز عهدهدار مسوولیتهای متفاوتی بوده است.
وی توسط بسیاری به عنوان رهبر اصلاحات ایران شناخته میشود. خاتمی همچنین مبدع طرحی به نام «گفتوگوی تمدنها» بود که شهرت جهانی یافته است. سازمان ملل متحد نیز سال ۲۰۰۱ میلادی را بر اساس این طرح، سال «گفتوگوی تمدنها» نامگذاری کرد.
1347 خورشیدی- «حسین بهزاد» نقاش و مینیاتوریست معروف ایرانی درگذشت. در حجره قلمدانسازی کار میکرد. گفته شده «فتوحالسلطنه» که هنر بهزاد را میشناخت، او را که در آن روزها بیمار بود، به خانه خود برده و یک کتاب خطی (خمسه نظامی) را توسط بهزاد، در مدت یکسال اقامت او در منزلش، با مینیاتورهایی زیبا به تصویر کشید. فتوحالسلطنه از بهزاد دعوت کرد بعد از تمام شدن نقاشیها با او به اروپا بروند تا کتاب را بفروشند. بعدها بهزاد شنید که فتوحالسلطنه به لندن و پاریس رفته و آن کتاب خطی خمسه نظامی را به نام یک کار قدیمی به یک موزه فروخته است.
وی کتابهای خطی «صدرالممالک»، وزیر دربار را به تصویر کشید. همچنین برای موزهای که «ارفعالدوله» در موناکو داشت چند مینیاتور تهیه کرد.
در سال ۱۳۱۴ «موسیو رابینو» باستانشناس فرانسوی بهزاد را با خود به فرانسه برد. در این زمان بهزاد به موزه لوور هم رفت و روی آثار قدیمی مینیاتور ایرانی مطالعه کرد. سرانجام بعد از چند سال به ایران برگشت. تابلوهای «فردوسی»، «فتح بابل»، «ایوان مداین»، «شب قدر حافظ» یادگارهای این دوره از عمر این هنرمند هستند. دو تابلو هم برای جشن المپیاد ساخت. یکی «چوگان بازی» و دیگری «کشته شدن دیو سفید به دست رستم» که آنها هم برای او دیپلمی فرستادند که از طرف شاهنشاه در سال ۱۳۳۲ به بهزاد اعطا شد.
از دیگر آثار بهزاد میتوان به «خزان جوانی»، «دختر رز»، «خیال»، «ابو علی سینا»، «رودکی»، «صورت شمس تبریزی» و «مولانا جلالالدین رومی»، اشاره کرد.
———————————————–
برخی از رویدادهای دیگر
539 پیش از میلاد- «کوروش» بنیادگذار کشور ایران و نخستین شاه سراسری آن، بابل را تصرف کرد. چنین روزی را «پروفسور بلیک» به استناد کتابهای دینی در دایرهالمعارف کلیسای مسیح درج کرده است. تصرف قلمرو امپراتوری بابل بهدست ارتش ایران 29 اکتبر همین سال تکمیل و اعلامیه تاریخی کوروش که از آن بهعنوان نخستین «منشور ملل و حقوق انسان» نام برده میشود و سفالنبشتهاش معروف به «استوانه کوروش» موجود است، صادر شد.
1343 خورشیدی- پارلمان ایران با تصویب ماده واحدهای، مستشاران نظامی آمریکا در ایران را مشمول مصونیتها و معافیتهای «میثاق وین» کرد. این اقدام باعث مخالفت و سر و صدای زیادی شد.
1792 میلادی- کار ساخت «کاخ سفید» محل کار و زندگی دایمی رییس جمهوری ایالات متحده آمریکا در واشینگتن دیسی آغاز شد.
1979 میلادی- «ربکا کلارک» (Rebecca Clarke) آهنگساز انگلیسی درگذشت. ربکا در سال 1976 فهرست بهترین ویولنیستهای قرن بیستم جهان را (به قضاوت خودش) اعلام کرد که در این فهرست، نام موسیقیدانهایی چون «پرویز یاحقی» از ایران و «مناهیم» از آمریکا وجود داشت.
منبعها:
ویکیپدیا (انگلیسی و فارسی)
نیویورک تایمز
خبر / رادیو کوچه
باراک اوباما رییس جمهوری ایالات متحده با ملک عبداله پادشاه عربستان سعودی شامگاه چهارشنبه، 12اکتبر، به وقت آمریکا درباره آنچه «توطئه ایران برای ترور سفیر آن کشور در واشینگتن» خوانده گفتوگو کردهاند.
به گزارش العربیه، به نقل از بیانیهای کاخ سفید باراک اوباما و ملک عبداله پس از بررسی و تبادل نظر درباره طرح توطئه ایران برای کشتن سفیر سعودی و منفجر کردن سفارتهای کشور عربستان و اسراییل در مورد نقض آشکار معیارها و اصول اخلاق و قانون بنیادی بینالمللی توسط ایران هم عقیده بودند.
دربیانه آمده است رهبران دو کشور تآکید کردند که طرح چنین توطئهای بیانگر عدم پایبندی ایران به تمام ارزشهای اخلاقی و تعهدات بینالمللی است.
رهبران دو کشور همچنین بریک واکنش قوی و بینالمللی برای پاسخ به ایران تاکید کردند.
طرح توطئه تروریستی توسط ایران با واکنشهای مختلف بینالمللی و منطقهای مواجه شده است.
از سویی دیگر سخنگوی وزارت خارجه و همچنین نماینده جمهوری اسلامی در سازمان ملل توطئه عنوان شده را رد کردند و آن را یک طرفند ساختگی برای منحرف کردن اذهان عمومی مردم آمریکا از گرفتاریهای اقتصادی توصیف کردند.
همچنین سرتیپ پاسدار حسین سلامی، جانشین فرمانده کل سپاه اتهامات آمریکا مبنی بر دخالت برخی از اعضای سپاه پاسداران در این توطئه را «مضحک و بیاساس» خوانده است.
همزمان شاهزاده ترکی الفیصل که پیشتر به عنوان سفیر سعودی در ایالات متحده آمریکا و بریتانیا به سر میبرد گفت: «دلایل و اسناد محکمی در خصوص دست داشتن ایران در طرح ترور سفیر سعودی در واشینگتن وجود دارد.»
او که ریاست سابق سازمان اطلاعات سعودی را بر عهده داشت افزود: «دلایل بسیاری وجود دارد که آشکارا دست داشتن ایران را به طور رسمی در این طرح نشان میدهد. کسی باید در ایران هزینه بپردازد.»
شاهزاده ترکی الفیصل تاکید کرد که باید مقامهای ایرانی در حل و فصل این پرونده یاری برسانند و مسوولان طرح ترور را تسلیم عدالت کنند.
رییس سابق سازمان اطلاعات سعودی ادامه داد: «پر واضح است که این طرح بسیار جنایتکارانه بود. توطئه برای ترور نماینده کشوری در کشور دیگر و کمک گرفتن از قاچاقچیان مواد مخدر و شخصیتهای دیگر برای اجرای طرح، بزرگتر از آن است که بتوان توصیفش کرد.»
از سویی دیگر عبداللطیف الزیانی دبیرکل شورای همکاری کشورهای خلیج پارس طرح ترور عادل الجبر سفیر سعودی در آمریکا را محکوم کرد.
الزیانی در بیانیهای این اقدام را تناقض آشکار با همه قوانینی و معاهدات بینالمللی توصیف کرد.
دبیرکل شورای همکاری تاکید کرد این رفتار برای رابطه کشورهای عضو شورای همکاری و ایران بسیار زیانبار است.
وی از ایران خواست رابطه خود با کشورهای خلیج پارس را بر اساس «صراحت، عملکرد روشن، همکاری سازنده» بازسازی کند و از این روش منفی سرباز زند.
ایالات متحده آمریکا روز سهشنبه، ایران را به طراحی توطئه ترور سفیر سعودی در واشنگتن متهم کرد و اعلام کرد مدارک کافی در دست دارد که نشان میدهد این کشور به یک گروه ایرانی وابسته به سپاه قدس کمک مالی و لوجستیکی کرده است تا دیپلمات سعودی را ترورکند.
وزیر دادگستری آمریکا اعلام کرده است عملیات ترور قرار بود با انفجار رستورانی هنگام حضور سفیر در آن اجرا شود و متهمان رفت و آمدهای سفیر و رستوران را زیر نظر گرفتنه بودند.
به گفته وی یک ایرانی و چند تن از متهمان دستگیر شدهاند و ایرانی بازداشت شده به تلاش برای انجام این عملیات اعتراف کرده است.
وزارت دادگستری آمریکا از بازداشت یک مظنون ایرانیتبار به نام منصور اربابسیار خبر داده بود که به توطئه برای ترور سفیر عربستان متهم شده است.
آقای اربابسیار که ۵۶ سال سن دارد، به همدستی با غلام شکوری، از اعضای نیروی قدس سپاه پاسداران برای طراحی قتل عادل الجبیر متهم است.
آقای شکوری که برایش کیفرخواست صادر شده است، در ایران به سر میبرد.
بیشتر بخوانید:
«ایران باید جوابگوی طرح ترور در آمریکا باشد»
خبر / رادیو کوچه
از روز چهارشنبه 12 اکتبر، تاکنون گزارشهای ضد و نقیضی از دولت انتقالی لیبی در مورد دستگیری معتصم قذافی، یکی از فرزندان معمر قذافی، رهبر برکنار شده آن کشور، در رسانههای خارجی منتشر شده است.
برخی از خبرگزاریها روز چهارشنبه به نقل از مقامات دولت انتقالی لیبی گزارش دادند معتصم قذافی در شهر سرت، زادگاه پدرش بازداشت و برای بازجویی به بنغازی منتقل شده است.
این در حالی است که دیگر رسانهها به نقل از مقامات دیگر این گزارش کردهاند که دستگیری وی را نمیتوانند تابید کنند.
معتصم قذافی در حکومت پدرش عنوان مشاور امنیت ملی را داشته بود.
بیشتر بخوانید:
«لیبی مخالفان حکومت سوریه را به رسمیت شناخت»
رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
خراسان
1) تحلیل تایم از سناریوی هالیوودی آمریکا علیه ایران
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=7&day=21&id=1131748
همزمان مجله تایم نیز در گزارشی به بیان ادلهای پرداخت که بر اساس آنها ادعای آمریکا مبنی بر اقدام ایران در طراحی ترور سفیر عربستان سعودی در واشینگتن احمقانه بوده و دروغ محض است. به گزارش فرارو هفته نامه تایم در مطلبی نوشت اینکه گفته شود ایرانیها برای انعقاد قرار داد با باند مواد مخدر مکزیک به منظور ترور سفیر عربستان در آمریکا اقدام کرده باشند بسیار احمقانه است.
این هفته نامه آمریکایی در گزارش خود به تشریح ویژگی باند مواد مخدری پرداخت که طبق ادعای مقامات آمریکایی منصور ارباب سیار با کمک آنها قصد انجام ترور را داشته است؛ ویژگیهایی که هر یک ماهیت دروغین ادعای مقامات دولت باراک اوباما در این باره را نشان میدهد.
2) علی مطهری: در اعتراض به در دستور کار قرار نگرفتن سوال از رییس جمهوری استعفایم را تقدیم کردم
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=7&day=21&id=1131749
علی مطهری عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس به ایسنا گفت: «در اعتراض به در دستور قرار نگرفتن نامه سوال از رییس جمهوری که حدود 3 ماه و نیم قبل تقدیم هیت رییسه مجلس شده است استعفانامه خود را تقدیم هیت رییسه کردم.» مطهری گفت: «اگر نامه سوال از رییس جمهوری در دستور کار مجلس قرار نگیرد همچنان بر استعفای اعتراضی خود پافشاری خواهم کرد.»
کیهان
1) ساختمان کنگره آمریکا به تصرف جنبش اعتراضی وال استریت درآمد
http://www.kayhannews.ir/900721/16.htm#other1603
به گزارش خبرگزاری ها، در ادامه اعتراضهای سراسری و ضد سرمایه داری آمریکا، این بار معترضان «واشینگتن را اشغال کنید» سهشنبه موفق به ورود به ساختمان «هارت» سنای آمریکا در واشینگتن شدند و به مدت 15 دقیقه علیه سیاستهای اقتصادی حاکم بر کشورشان شعار دادند.
2) لوموند: ایران بیشتر از کشورهای غربی به قوانین بینالملل احترام میگذارد
http://www.kayhannews.ir/900721/2.htm#other208
روزنامه لوموند با بیان اینکه در دولت فرانسه کینه عجیبی نسبت به ایران دیده میشود، نوشت: «ایران به مراتب کمتر از اسراییل یا پاکستان هستهای شده و به اندازه پاکستان و عربستان هم در معرض اتهام تروریسم قرار ندارد. ایران مثل پاکستان به واسطه پدر بمب هستهای خود شبکه فروش تکنولوژی هستهای ایجاد نکرده و همچنین با توجه به شکنندگی رژیم اسلامآباد ترس از اینکه مبادا روزی بمب هستهای به دست گروههای تروریستی بیفتد، کاملن بهجاست، اما چنین هرج و مرجی در مورد تهران دیده نمیشود.»
لوموند در ادامه مینویسد: «ایران، در صحنه بینالمللی در مواجهه با دیگر بازیگران، از منطق قدرت استفاده میکند و به دیگران هر روز نشان میدهد که تاکنون از همه بیشتر قوانین بینالمللی را رعایت کرده است.»
اعتماد
1) آیتاله آملی لاریجانی: برخورد با توهینکنندگان به مسوولان نیاز به شکایت ندارد
http://www.etemaad.ir/Released/90-07-21/204.htm
رییس قوه قضاییه به افراد مسوول توصیه کرد بدون اطلاع از موضوع پروندههای قضایی اظهارنظر نکنند تا با حرفهای ناپخته و اثباتنشده در رسانهها تلاش دستگاه قضا زیر سوال نرود. آیتاله صادق آملیلاریجانی دیروز در نشست مسوولان عالی قضایی به اظهارات برخی افراد درباره اجرای چند حکم و قرار قضایی واکنش نشان داد و گفت: «قوه قضاییه بر حسب قانون با توهینکنندگان به مسوولان نظام به عنوان یک جرم دارای جنبه عمومی برخورد خواهد کرد و به نظر میرسد نیازی به شکایت مسوولان نظام از اشخاص توهینکننده نیست.»
2) نسخه ترکمنی لاس وگاس بیخ گوش ایران
http://www.etemaad.ir/Released/90-07-21/150.htm
نمایندگان مجلس با آغاز جمعآوری مستندات و گزارشهایی مبنی بر آسیبهایی که قرار است با لنگراندازی شرکت هلندی و ساخت لاس وگاس تفریحی ترکمنستان در دریای خزر ایجاد شود، خود را برای اعتراض و توقف این پروژه هزینه بر آماده میکنند. نمایندگان کشور با بیان اینکه هرگونه دخل و تصرف و ساخت و ساز جزایر مصنوعی در دریای خزر ممنوع است، قرار است اعتراض خود را به طور مستند در نشست دریای خزر که اول فروردین سال آینده برگزار میشود مطرح کنند.
تصمیم اخیر ترکمنستان بر احداث و پیادهسازی لاس وگاس شرقی در جزایر مصنوعی در سواحل جنوب شرقی دریای خزر در حالی است که به گفته کارشناسان تعادل اکوسیستم این منطقه که زیستگاه ماهیهای خاویاری و فکهای دریایی است با ساخت این مجتمع آسیبهای جبرانناپذیری را تحمل خواهد کرد.
جام جم
1) آملی لاریجانی: زوایای جدیدی در پرونده فساد اقتصادی اخیر در حال نمایان شدن است
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100856570330
رییس قوه قضاییه با تاکید بر اینکه دستگاه قضایی بسرعت در حال رسیدگی به پرونده فساد اقتصادی اخیر است، گفت: «این پرونده جوانب بسیار زیادی پیدا کرده و علاوه بر اینکه افراد زیادتری به عنوان متهم احضار شده و برخی نیز بازداشت شدهاند، زوایای جدیدی نیز در حال نمایان شدن است که به مرور و مطابق قانون اطلاعرسانی خواهد شد.»
2) راهپیمایی سوریها در حمایت از اسد
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100856557223
هزاران نفر از مردم سوریه دیروز چهارشنبه با تجمع در میدان السبع در مرکز دمشق با اعلام حمایت خود از اصلاحات بشار اسد با مداخله بیگانگان و توطئه آنها علیه کشورشان مخالفت کردند.
همشهری
1) جشن مقاومت فلسطینیان برای آزادی 1027 زندانی
http://www.hamshahrionline.ir/news-148313.aspx
موفقیت حماس در تبادل اسرا با رژیم صهیونیستی باعث شادی فلسطینیها در نوار غزه و کرانه باختری شد و دهها هزار نفر آزادی اسیران فلسطینی را از زندانهای رژیم صهیونیستی جشن گرفتند.
2) روسیاالیوم: اتهام به ایران، تحریک عربستان برای خرید سلاح است
http://www.hamshahrionline.ir/news-148306.aspx
شبکه تلویزیونی روسیاالیوم گفت: اتهام جدید واشینگتن، میتواند بازی سازمان اطلاعات آمریکا برای تحریک عربستان به خرید سلاح باشد.
آفرینش
1) نخستین واکنش سفارت عربستان به جوسازی اخیر کاخ سفید
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=90048
به گزارش مهر به نقل از روزنامه الوطن عربستان و خبرگزاری فرانسه، واکنش مختصرسفارت عربستان در آمریکا و تماس باراک اوباما وسعود الفیصل با عادل الجبیر سفیر سعودی در واشینگتن از جمله آخرین تحولات در مسئله اتهامات بیاساس مطرح شده کاخ سفید علیه ایران است.
اسامه نقلی درباره واکنش احتمالی عربستان در قبال این مسئله اظهار داشت: «حتمن ما واکنش و موضعی اتخاذ میکنیم، اما در انتظار نتایج تحقیقات هستیم.»
2) آمریکاییها با طرح اینگونه سناریوها قصد فرافکنی دارند
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=15819#90039
وزیر امور خارجه با اشاره به مشکلات فراوانی که امروز دولت آمریکا در داخل این کشور با آن مواجه است، گفت: «آمریکاییها با طرح اینگونه سناریوها قصد فرافکنی دارند چرا که کشورشان مشکلات داخلی زیادی دارد و این روزها شاهد موج تظاهرات مردمی علیه سیاستهای دولت آمریکا و افزایش فقر و سیر نزولی منحنی اقتصاد در آمریکا هستیم.»
خبر / رادیو کوچه
یک روز پس از آنکه مقامات قضایی آمریکا ایران را به دست داشتن در توطئه ترور سفیر عربستان در واشینگتن متهم کردند، وزرات خزانهداری آمریکا اعلام کرد، شرکت هواپیمایی «ماهانایر» را به دلیل اراسه خدمات به نیروی قدس سپاه پاسداران در فهرست تحریمی خود قرار داده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، در بیانیه وزارت خزانهداری آمریکا آمده است: «ماهانایر خدماتی هوایی چون انتقال نیروها و کمکهای مالی را برای نیروهای (سپاه پاسداران) انجام میدهد.»
بر این اساس، اموال و داراییهای شرکت هواپیمایی ماهانایر در قلمرو آمریکا توقیف و مسدود شده و هرگونه ارتباط و همکاری شهروندان آمریکایی با این شرکت هواپیمایی ممنوع اعلام شده است.
وزارت خزانهداری آمریکا هواپیمایی ماهانایر را متهم کرده است که خدمات هوایی برای انتقال مخفیانه نیروهای عملیاتی نیروی قدس-شاخه برونمرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی- به کشورهایی چون سوریه، عراق و لبنان ارایه کرده است.
در بیانیه وزارت خزانه داری آمریکا آمده است: «همکاری نزدیک ماهانایر با نیروی قدس برای انتقال سلاح، نیرو و کمکهای مالی از طریق پروازهایش، بیانگر چهره دیگری از تلاشهای گسترده سپاه پاسداران برای نفوذ در بخش تجاری ایران برای تسهیل کمکهایش به تروریسم است.»
بیشتر بخوانید:
«تحریمها برای فشار بر ملت ایران طراحی شده است»
«آمریکا و عربستان در پی پاسخگویی به طرح ترور ایران»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر