یک سایت نزدیک به اصولگرایان حامی محمود احمدی نژاد مدعی شده است که نمایندگان مجلس هشتم طی دو سال گذشته بیشتر از ۱۱ هزار نامه برای « دریافت وام » به وزیر اقتصاد داده اند.
سایت " دولت ما " که منتسب به اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر محمود احمدی نژاد است در ادامه می نویسد که این ۱۱ هزار « توصیه نامه » تنها به وزیر اقتصاد نوشته شده و شمار نامه هایی که نمایندگان مجلس به بانک مرکزی و بانکهای عامل نوشته اند به مراتب بیش از این عدد است.
در جریان کشف اختلاس سه هزار میلیارد تومانی رخ داده در بانک صادرات ایران، تعدادی از نمایندگان مجلس خواهان استعفا یا برکناری وزیر اقتصاد و دارایی به دلیل آنچه که این نمایندگان مداخله شخص وزیر اقتصاد در این ماجرا می نامند شده اند.
این درخواست در حالی از سوی نمایندگان اصولگرای مخالف دولت مطرح شده است که محمود احمدی نژاد دولتهای خود را پاک ترین دولت تمام تاریخ ایران می داند.
دولت دهم عامل اصلی این رسوایی مالی را « دستهای پشت پرده » معرفی کرده است که « نمی گذارند دولت کارش را بکند. »
با این همه محسنی اژه ای مسئول رسیدگی به این پرونده و دادستان کل کشور، با اشاره غیر مستقیم به نقش مقامات عالی دولت در این پرونده« رفتار خائنانه مجری قانون » را عامل اصلی رخ دادن چنین اختلاسی معرفی کرده است.
برخی کارشناسان اقتصادی و سیاسی معتقدند افشای اختلاس سه هزار میلیارد تومانی در بانک صادرات، در راستای شدت گرفتن منازعات سیاسی و دعوای قدرت میان اصولگرایان حامی آیت الله خامنه ای از یک سو و اصولگرایان حامی محمود احمدی نژاد از سوی دیگر است.
منازعه سیاسی این دو طیف اصولگرا از زمانی شدت گرفت که محمود احمدی نژاد بر خلاف تصمیم رهبر جمهوری اسلامی با استعفای حیدر مصلحی وزیر اطلاعات موافقت کرد.
در پی این ماجرا آیت الله خامنه ای با دخالت مستقیم خود مانع از خروج آقای مصلحی از هیئت دولت شد.
به عقیده برخی از ناظران این ماجرا که به قهر یازده روزه احمدی نژاد و عدم حضور وی در دولت انجامید، آتش منازعات سیاسی دو طرف اصولگرا را شعله ور تر کرد.
ساعاتی پس از ادعای دولت آمریکا مبنی بر کشف توطئه ترور سفیر عربستان سعودی در این کشور که قرار بود توسط دو عنصر سپاه قدس اجرا شود، دادستان ایالات متحده دولت ایران را رهبر اصلی این « عملیات خنثی شده تروریستی » می داند.
"اریک هولدر" شامگاه سه شنبه در جمع خبرنگاران گفته است که در شکایتنامه این پرونده آمده است که توطئه از مرحله تصمیم گیری و حمایت از ایران هدایت شده است.
به گفته این مقام ارشد قضایی در آمریکا این حادثه « تجاوز آشکار به قوانین آمریکا و حقوق بین المللی » است که شامل کنوانسیونی است که به صورت روشن « از دیپلمات ها در مقابل هرگونه آسیبی حفاظت می کند.»
مقامات آمریکایی مدعی اند منصور ارباب سیار و غلام شکوری که ایرانی تبارند، متهم شده اند که برای ترور سفیر عربستان توطئه کرده بودند.
این دو برای انجام این طرح ترور با کارتل قاچاقچیان مکزیکی تماس گرفته و از آنها کمک خواسته بودند.
رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ساعاتی پیش با رد هر گونه ارتباط جمهوری اسلامی با این توطئه تروریستی از آن تحت عنوان « تمایشی مضحک » یاد کرد.
سلام ژیلا خانم
جای بهمن و احمد زیدآبادی و عیسی سحرخیز و تاجزاده و عرب‌سرخی و رمضان‌زاده و مومنی و بقیه‌ی دوستان خالی است. کاش همه‌ی آنها در کنار خانواده‌ی خود بودند. کاش هیچ کس زندانی نبود. من که با تمام وجود وضعیت شما و عزیزان شما و خودمان را درک می کنم. هر هفته در برنامه ی راه، سخن را با زندانیان شروع کرده و دقایقی درباره‌ی وضعیت آنان حرف می‌زنم.
اما زندگی؛ انواع و اقسامی دارد. مگر زندگی برای آزادی و عدالت زندگی نیست؟ مگر زندگی علیه ستمگری خودکامگان زندگی نیست؟ این هم نوعی زندگی است که یکی از اهدافش کاهش درد و رنج همه‌ی مردم است.هدفش برابری است. چه کسی گفته است که این نوع زندگی کم ارزش است یا زندگی نیست.
آنها هم زندگی می کنند.به اسارت گرفتن آزادگان،آدم ربایی است. این هم شغل شریفی است. آدمی وقتی شب در کنار همسر و فرزندانش سر سفره می نشیند، باید وجدانش راحت باشد. آخر این چه نوع زندگی است که بهترین جوانان وطن را به سلول های انفرادی برده و ضمن بازجویی سر آنان را در کاسه های توالت فرو می کنند؟ آیا پولی که از این راه به دست می آورند از گلوی زن و بچه شان پائین می رود؟ آیا حاضرند به فرزندان خود بگویند به چه کاری مشغولند؟ نگران چیستند؟ شاید از این می هراسند که فرزندانشان آب دهان به صورتشان بپاشند؟ آری این هم نوعی زندگی است که آدمی همیشه باید دو چهره باشد و چهره ی دیگر خود را در تمام زندگی از نزدیکترین اعضای خانواده اش پنهان نماید. این هم نوعی زندگی است که پولی که زن و بچه ی آدم می خورد و مصرف می کند، پول خون و شکنجه‌ی بی‌گناهان باشد.
بهمن‌ها، مسعود باستانی‌ها،نسرین‌ها از هیچ‌کس خجل نیستند. کاری نکرده اند که نیاز به مخفی کاری باشد. اینان حتی بر چشم های متهم چشم بند می زنند تا دیده نشوند. از چه می‌هراسند؟ آیا احمد زیدآبادی، عیسی سحرخیز، شعله سعدی، امین زاده، و...تروریست اند؟ نه. موضوع چیز دیگری است. نمی خواهند دیده شوند. چون کاری که می کنند به هیچ وجه توجیه کردنی نیست.همان کارشناسان تقسیم کار می کنند. گروهی متهم را می زنند، اما کارشناسی که بدون چشم بند با متهم مواجه می شود، کار دوستان و همکاران خود را محکوم می سازد. می گوید آنها گروهی تندرو هستند که ما با کارهایشان مخالف هستیم.آری این هم نوعی زندگی است. خدمت به ظالمان. مزد گرفتن برای شکنجه. خشنودی از نابود کردن زندگی دیگران. نام این را زندگی گذاشته اند. اشتباه است. زندگی آن است که ژیلا و بهمن می کنند. همه در سراسر جهان اینها را تحسین می کنند. آخر چه کسی قادر است این اندازه بی رحم باشد و با مسعود باستانی چنین کند؟
حالا که تو خاطره گفتی، بگذار من نیز خاطره ای برایت تعریف کنم. در حین شش سال تمام زندان، قاضی پرونده ی من کشته شد، اولین دادستان پرونده تصادف کرد و درگذشت. چند تن دیگر هم به همین شیوه ها رفتند و پاسخگوی کارهایی که کرده اند هستند. یکی از سر تیم های بازجویان که در همه ی پرونده ها به اسامی گوناگون حضور دارد و بسیار پر نفوذ است، چند بار در این زمینه با من حرف زد. علت این وقایع را می پرسید. هر بار که اتفاقی می افتاد، می آمد تا سر نخی به دست آورد. به او همیشه می گفتم مادر من زن بسیار مومن و دعاخوانی است. تجربه به من می گوید که دعاهایش کارساز است. همه ی ظالمانی را که به من ستم کرده اند نفرین می کند. اولین بار خندید. اما اتفاقات بعدی او را نگران ساخت چند بار که این حوادث تکرار شد، روزی نزد من آمد و بسیار گرم گرفت و گفت:"به خدا من در پرونده ی تو هیچ نقشی ندارم. فقط دارم کمک می کنم که آزادشوی. به مادرت بگو یک وقت مرا نفرین نکند". من هم به او گفتم:"مادرم از کسی نام نمی برد. چون نام کسی را نمی داند. فقط ستمگران را نفرین می کند".
این هم نوعی زندگی است، فراموش نکن. با پول خون دیگران زندگی می کنند. تو ، ژیلا، تو باید شاد باشی که زندگی حقیقی آن زندگی است که تو و بهمن می کنید. زندگی خوب، زندگی زیدآبادی و همسرش، زندگی سحرخیز و همسرش، و زندگی همه ی زندانیان سیاسی و عقیدتی و همسرانشان است.
اکبر گنجی
در هفتمین روز از مرگ یک دختر دانشجو در دانشگاه صنعتی امیرکبیر، رئیس جمهور پیشین ایران، در پاسخ به نامه جمعی از دختران دانشجوی این دانشگاه پیام تسلیتی به همین مناسبت صادر کرد.
سید محمد خاتمی در پاسخ به نامه جمعی از دختران دانشجوی دانشگاه صنعتی امیرکبیر به مناسبت هفتمین روز درگذشت آمنه زنگنه تصریح کرده است: « عزیزی که با پشت‌کار و تحمل مشکلات مسیر دانش‌اندوزی و کمال را به امید آینده‌ای بهتر می پیمود و جامعه، چشم انتظار بهره‌گیری از وجود و دانش او بود از میان ما رفت و همه را داغ‌دار کرد. طبیعی است که این داغ در جان بستگان گرانقدر و دوستان و همراهان و همکاران او سوزان تر است. »
متن کامل پیام سید محمد خاتمی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
باز هم حادثه‌ای دلخراش و تاب‌سوز و باز هم آمنه‌ای دیگر قربانی فاجعه‌ای که دست‌کم سهل‌انگاری کسانی که در برابر جان و مال و امنیت افراد مسئولند در آن بی‌دخالت نیست.
آمنه زنگنه، فرزند شهید بزرگواری که در دفاع از انقلاب و برای سربلندی کشور سخاوت‌مندانه جان خود را تقدیم پیشگاه حضرت حق کرد در حادثه‌ای دل‌آزار جان عزیز خود را از دست داد.
عزیزی که با پشت‌کار و تحمل مشکلات مسیر دانش‌اندوزی و کمال را به امید آینده‌ای بهتر می‌پیمود و جامعه، چشم‌انتظار بهره‌گیری از وجود و دانش او بود از میان ما رفت و همه را داغ‌دار کرد. طبیعی است که این داغ در جان بستگان گرانقدر و دوستان و همراهان و همکاران او سوزان‌تر است.
از خداوند منان برای آن فقیده سعیده آمرزش و رحمت و برای بازماندگان محترم شکیبایی و پاداش نیکو مسألت می‌کنیم و امیدواریم اگر قصور و تقصیری در بروز این فاجعه بوده است مسئولان ذی‌ربط به وظیفه خود با جدیت عمل کنند.
سید محمد خاتمی
19 مهرماه 1390
آمنه زنگنه، دانشجوی 26 ساله کارشناسی ارشد پلیمر دانشگاه صنعتی امیرکبیر هفته گذشته به دلیل گازگرفتگی حاصل از استنشاق گاز متصاعد‌شده از اسیدی که برای نظافت لوله‌ها در حمام دانشگاه استفاده شده بود جان سپرد.
دانشجویان عدم اطلاع رسانی به موقع مسئولین دانشگاه و اهمال آنان در انتقال این دختر دانشجو به بیمارستان را عامل اصلی این حادثه می دانند و پنج روز است که در اعتراض به عدم استعفای مسئولین دانشگاه دست به اعتراض و تحصن در محوطه دانشگاه زده اند.
سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی اخبار منتشر شده مبنی بر کشف یک عملیات تروریستی توسط سپاه قدس در کشور آمریکا را « نمایشی مضحک » خواند.
رامین مهمان پرست، سه شنبه شب با اعلام اینکه اظهارات مقامات آمریکایی درباره قصد ایران برای ترور سفیر عربستان در کشور آمریکا «سناریویی ساختگی» است، هرگونه عملیات تروریستی، را محکوم کرد.
این مقام ارشد در وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی افزود که «روابط ایران و عربستان سعودی مبتنی بر احترام متقابل بوده و طرح چنین ادعای کذبی ره به جایی نبرده و تاثیری در اذهان عمومی بر جای نخواهد گذاشت.»
در واپسین ساعات سه شنبه، دیروز دولت آمریکا اعلام کرد که طرح نیروی قدس سپاه پاسداران ایران برای ترور" عادل الجبیر " سفیر عربستان سعودی در واشنگتن، را خنثی کرده است.
بنا به ادعای مقامات آمریکایی در این رابطه، یک شهروند ایرانی تبار ایالات متحد نیز دستگیر شده است.
" اریک هولدر " وزیر دادگستری ایالات متحده، در این باره گفت که یک ایرانی آمریکایی به اتهام تلاش برای ترور " عادل الجبیر " سفیر عربستان سعودی در واشنگتن، دستگیر شده است.
بنا بر اظهارات مقامات آمریکایی " منصور ارباب سیار "، ۵۶ ساله، متهم اصلی این ماجرا قلمداد شده است که به گفته آقای هولدر، با نیروی قدس سپاه پاسداران در ارتباط بوده است.
مقام های آمریکایی علیه یک نفر دیگر به نام غلام شکوری نیز کیفرخواست صادر کرده اند که در ایران زندگی می کند و به باور آنها از مقام های نیروی قدس سپاه پاسداران است.
اریک هولدر گفت آمریکا در این رابطه دولت ایران را مسئول می داند.
آیت الله هاشمی رفسنجانی در سخنانی با اشاره به حوادث رخ داده در منطقه خاورمیانه که به " بهار عربی " مشهور شده است گفته است « زور و تحمیل در عصر کنونی توسط افکار عمومی آگاه پذیرفته شده نیست و دیکتاتورها رفتنی و در حال نابودی هستند. »
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام که در دیدار با اعضای شورای مرکزی سازمان دانشجویی " حزب اسلامی " کار سخن می گفت درباره بحران اختلاس سه هزار میلیارد تومانی نبود نظارت رسانه ها بر عملکرد مسئولان و « مدیران دولتی » را عامل اصلی وقوع چنین تخلفاتی دانسته است و « خارج کردن افکار عمومی و رسانه‌ها از حوزه نظارت بر عملکرد مسئولان کشور » را علت اصلی رسوایی مالی اخیر دانسته است.
محمود احمدی نژاد و یارانش بارها، آیت الله هاشمی و خانواده رئیس تشخیص مصلحت نظام را متهم به سوء استفاده از قدرت برای جمع آوری ثروت متهم کرده اند.
اختلاس سه هزار میلیارد تومانی رخ داده در بانک صادرات که از آن تحت عنوان « سونامی مالی » در نظام بانکی جمهوری اسلامی نام برده می شود، بی سابقه ترین تخلف مالی رخ داده در تاریخ ایران محسوب می شود.
تاکنون بنا به اظهارات آقای محسنی اژه ای مسئول ویژه رسیدگی به این پرونده و دادستان کل کشور بیش از چهل نفر در ارتباط با این پرونده دستگیر و یا بازجویی شده اند.
آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی پیگیری بیش از حد رسانه ها درباره این اختلاس را به « صلاح » نظام ندانسته و از رسانه ها خواسته است تا این موضوع را خیلی « کش » ندهند.
تیم ملی فوتبال ایران موفق شد در ورزشگاه آزادی در مقابل بحرين با نتیجه خیره کننده ۶-۰ گام محکمی در راه رسیدن به رقابتهای اصلی جام جهانی بردارد.
جلال حسينی، مجتبی جباری، هادی عقيلی، آندرانيک تيموريان، کريم انصاری فرد و غلامرضا رضا گلزنان ايران در اين بازی بودند.
اين بازی به قضاوت پيتر گرين از استراليا با حضور بيش از هشتاد هزار نفر در حال برگزار شد.
با کسب سه امتیاز این پيروزی ، در پايان رقابتهای دور رفت، تیم ایران بالاتر از قطر، بحرين و اندونزی قهرمان گروه E شد.
مهدی رحمتی، خسرو حيدری، هادی عقيلی، سيد جلال حسينی، مهرداد پولادی، آندرانيک تيموريان، جواد نکونام(کاپيتان)، مجتبی جباری، ميلاد ميداودی، محمد قاضی و محمدرضا خلعتبری ۱۱ مرد کارلوس کی روش در اين بازی بودند.
کارلوس کی روش، سرمربی پرتغالی تیم ملی فوتبال ایران، بحرین را تیمی خطرناک توصیف کرده و گفته بود که تیم ایران بازی سختی در پیش رو دارد.
گزارش ها از ایران حاکی از آن است که مسئولان ورزشگاه آزادی و مقامات ورزشی از تماشاگران حاضر در استادیوم خواسته بودند که از دادن شعارهای سیاسی پرهیز کنند.
از آنجا که گروهی از تماشاگران حامی حکومت ایران در یکی از بازی های گذشته تیم ملی فوتبال این کشور در ورزشگاه آزادی تهران علیه دولت های بحرین و عربستان سعودی شعار داده و به سرکوب اعتراضات در بحرین اعتراض کرده بودند، فدراسیون جهانی فوتبال برای بازی امروز ناظری ویژه فرستاده است.
وب سایت محمد قائد
سه رویداد جدید و تقریباً همزمان در مناسبات بین‌المللی.
اول، دولت آمریکا مجوّز داد یک شهروند آن کشور بدون محاکمه و فرصت دفاع طی روند قضایی متداول، به قتل برسد و انور العولقی، یمنی‌تبار متولد آمریکا، در حملهٔ هواپیمای بی‌سرنشین در یمن کشته شد. همراه او فردی به نام سمیر خان، آمریکایی پاکستانی‌تبار، که نشریهٔ اینترنتی القاعده را ویراستاری می‌کرد از بین رفت.
طی جنگ جهانی دوم هم برخی آمریکاییان که در دههٔ 1930 به اردوی نازیسم و فاشیسم پیوسته بودند نفله شدند یا بعداً کیفر دیدند. مشهورترین‌شان ازرا پاوند شاعر در رادیوی موسولینی سخن‌پراکنی می‌کرد و او را پس از پایان جنگ به زندان و سپس تیمارستان فرستادند.
اما امروز در آمریکا کسانی می‌پرسند دولت می‌تواند طی دستورالعمل محرمانه فرمان مرگ شهروندی مشخص را صادر کند؟ پرسشها تاکنون بیشتر در حد مقاله مانده است و حول نکته‌ای احساس‌انگیز می‌گردد: وقتی عرب مسلمان مهاجم کمر به نابودی کشور و فرهنگ و شیوهٔ زندگی و کشتن هموطنانتان می‌بندد، اگر شما تصمیم‌گیرنده باشید چه می‌کنید؟
نوع طرح مسئله ته‌رنگی از این فرض دارد که کارت شناسایی در جیب پاکستانی و عرب ستیزه‌جو تغییری در تقابل آنها و ما، یعنی خاورمیانه و غرب، نمی‌دهد؛ دشمنْ دشمن است، چه با گذرنامه‌ای که خودمان به او اعطا کرده باشیم و چه بدون آن.
دوم، اتحادیهٔ اروپا اجازه داده است وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران، به‌رغم ممنوعیت پاگذاشتن شخص او و کسانی دیگر به کشورهای عضو اتحادیه، برای شرکت در اجلاس اوپک وارد وین شود. مفاهیم نهفته در اغماض موقتی: شناسایی رژیم جمهوری اسلامی هرچه بیشتر آب می‌رود، از سطح کامل (دو ژور) به شناسایی مصلحتی و نیم‌بند (دو فاکتو) کاهش می‌یابد و آن را مانند کالباس لایه‌لایه می‌بـُرند. در عین حال، دادوستد نفت موضوعی است فراملیتی که به این حکومت و آن رژیم محدود نمی‌شود و وقتی پای نفت در میان باشد حضور عناصر نامطلوب را هم می‌توان زیرسبیلی رد کرد.
سوم، جهان غرب با یک انتخاب دشوار دیگر روبه‌روست که هم تبدیل به بخشی از رویـّهٔ قضایی‌اش خواهد شد و هم باید با مشی دیپلماتیک و اصولی که اعلام می‌کند بدانها پایبند است همخوان باشد: چنانچه یک ایرانی با تابعیت کانادایی که گمان می‌رود در خانه‌اش در تورونتو نشسته باشد از سوی دولت جمهوری اسلامی تحت تعقیب قرار گیرد دولت میزبان و در واقع متبوع چه باید بکند؟
هزارها ایرانی در خارج از کشور به انواع اتهامها تحت پیگرد دولت زادگاه خویشند. این یکی هم اضافه به لیست. اما پروندهٔ مرگ یک کانادایی ایرانی‌تبار همچنان در آن کشور باز است. در آن مورد، دولت کانادا درخواست کرد پزشکان معتمد دربارهٔ برخورد سر فرد به جسم سخت رسماً نظر بدهند، موضوع در دادگاهی درست‌وحسابی با حضور وکلای شاکی بررسی شود و فرزند متوفی در مورد مکان دفن او تصمیم بگیرد. دولت ایران گفت تمام شد رفت، فاتحه.
اکنون چنانچه جمهوری اسلامی در پشتک و واروی دیگری بگوید دادگاه کانادا را به رسمیت می‌شناسد و علیه این یکی شکایت کند دادگستری کانادا چگونه با طرح دعوا برخورد خواهد کرد؟ خواهد گفت این یکی هم تمام شد رفت، آمین؟
بینهایت بعید است جمهوری اسلامی بخواهد پروندهٔ دستبرد بزرگ به بانک را (که متهم ردیف اول آن هیئت حاکمه است) در برابر جهان باز کند به این امید واهی که متهمی را به کشور پیشتاز اعدام در جهان تحویل دهند. اما خود دولتهای غربی قوانینی سفت‌وسخت علیه پولشویی وضع کرده‌اند و سالهاست می‌گویند سارقها و آدمهای بد نمی‌توانند روی مهمان‌نوازی غرب حساب کنند.
پیش از هر چیز، از جان شهروند مورد بحث باید حفاظت شود. می‌توان حدس زد افرادی از ایران و از جنوب لبنان مأمور شوند برنامهٔ کارد آشپزخانه را روی او هم پیاده کنند. تدبیرهای امنیتی برای حفاظت علنی فرد مورد نظر با چه توجیهی انجام خواهد شد؟ از این نظر که او را باید تخلیهٔ اطلاعاتی کرد و وجودش مغتنم است؟ یا چون به برکت پول هنگفتی که وارد کانادا کرده شهروند ارشد قلمداد می‌شود؟
تحولهای نوع اول و دوم هراندازه عجیب باشد چه در سطح تخصص قضایی و چه در افکار عمومی خود غرب بازتاب چندانی ندارد. اما همگرایی رَویـّهٔ قضایی و مشی دیپلماتیک در مورد سوم برجسته خواهد شد، بخصوص که ایرانیان ناراضی از وضع موجود به سرمشق دولتی غربی برای آنچه باید بعدها ایجاد کنند بسیار توجه دارند.
یکی از گرفتاریهای مغرب‌زمین در نبرد جاری فرهنگها، لزوم آب‌بندی سیستمهای اداری و قضایی و سیاسی و همخوان‌کردن آنهاست. سوراخ‌پوراخ‌هایی که مهاجمان خاورمیانه و شمال آفریقا از آنها استفاده می‌کنند باید بسته شود اما نه با فرمان و تبصره و بخشنامهٔ محرمانهٔ توجیه‌کارانه و عطف به ماسبق.
مهاجمان می‌دانند از کوههای یمن و غارهای تورابورا کار چندانی نمی‌توان کرد و خلاء‌های سیستمی و نشیمنگاههای شکلاتی در دموکراسی لیبرال و تشدید تضادهای نادیده‌مانده یا جدیدش راه ضربه‌زدن به غرب است.
19 مهر 90
سازمان امنیت ملی آمریکا اعلام کرد موفق به کشف شبکه ای وابسته به سپاه پاسداران شده که برای ترور سفیر عربستان سعودی در آمریکا و انجام عملیات علیه سفارت اسراییل در این کشور برنامه ریزی داشته است.
بر اساس این گزارش دو ایرانی در این پرونده با اتهام مواجه شده اند اما یکی از آنان موفق به فرار و بازگشت به ایران شده است. نفر دوم دستگیر شده و اعتراف کرده است که از مقامات عالی ایران برای انجام این ترور دستور داشته است.
شبکه خبری سی ان ان اعلام کرده آمریکا قصد دارد موضوع این پرونده را از طریق شورای امنیت سازمان ملل دنبال کند.
در همین حال، اریک هولدر، وزیر دادگستری ایالات متحده، اعلام کرده که یک ایرانی آمریکایی به اتهام تلاش برای ترور عادل الجبیر، سفیر عربستان سعودی در واشنگتن، دستگیر شده است.
او همچنین دولت ایران را متهم به برنامه ریزی عملیات ترور سفیر سعودی در واشینگتن دانست. به گفته او دولت ایران یک میلیون و 500 هزار دلار برای اجرای عملیات به متهمان پرداخته است.
وزیر دادگستری آمریکا گفت که عملیات ترور قرار بود با انفجار رستورانی هنگام حضور سفیر در آن اجرا شود و متهمان رفت و آمدهای سفیر و رستوران را زیر نظر گرفتنه بودند.
نام متهم منصور ارباب سیار، ۵۶ ساله، اعلام شده که به گفته آقای هولدر، با نیروی قدس سپاه پاسداران در ارتباط بوده است.
مقام های آمریکایی در این رابطه علیه یک نفر دیگر به نام غلام شکوری نیز کیفرخواست صادر کرده اند که در ایران زندگی می کند.
اریک هولدر گفت آمریکا در این رابطه ایران را مسوول می داند و تا ساعاتی دیگر تدابیری از سوی مقام های آمریکایی اعلام خواهد شد.
در اولین واکنش مقامات ایرانی، رامین میهمان پرست اتهام تلاش برای ترور سفیر عربستان در ایلات متحده را «کذب» و «سناریوی ساختی آمریکا» خواند.
موزه حسين بهزاد، هنرمند بلند آوازه ايراني، سه سال است که به دليل بازسازي و مرمت به روي بازديدکنندگان بسته شده و شنيده ها حاکي از آن است که سازمان ميراث برنامه‌اي براي باز کردن دوباره آن ندارد.
این در حالی‌ست که به گفته کارشناسان معماریف مرمت این بنای تاریخی تنها شش ماه وقت لازم داشته است.
خبرگزاری میراث فرهنگی با اعلام این خبر نوشت:" يکي از دلايلي که تا کنون سازمان ميراث فرهنگي براي تعلل راه‌اندازي دوباره اين موزه آورده، نداشتن اعتبار و امکانات مالي است."
اما به گفته یکی از شاگردان استاد بهزاد اگر سازمان ميراث فرهنگي اعتبار مرمت اين بناي تاريخي را نداشت، چرا آن را تعطيل کرد؟ چرا برنامه‌ريزي براي ساماندهي موزه بهزاد نداشت که اکنون بايد شاهد تعطيلي سه ساله آن باشيم؟"
بر اساس این گزارش بعد از اينکه راه‌اندازي موزه بسيار طولاني شد و آثار استاد در انبارها مانده بودند، "مقيمي"، رييس سابق مجموعه سعدآباد تصميم گرفت، بخشي از آثار در يک گالري از موزه هنرهاي زيبا به نمايش گذاشته شود، اين اقدام باعث شد که ديگر نامي از راه‌اندازي دوباره موزه اصلي حسين بهزاد آورده نشود.
بر اساس قراردادي که در سال 71 ميان سازمان ميراث فرهنگي و تنها فرزندحسين بهزاد، يعني پرويز بهزاد بسته شده، آمده است: «سازمان متعهد مي شود کليه مجموعه تابلوهاي تحويل شده موضوع اين قرارداد، به صورت مجموعه با هم در ساختمان موزه‌اي اختصاص به نام بهزاد در مجموعه ساختماني مناسب و مطمئن و طبق استاندارد‌هاي موزه‌ها از نظر آتش سوزي، دزدي، بيمه ، تهويه، نور و تمامي تجهيزات موزه‌اي مجهز و اداره کند.»
طبق اين قرارداد ، زماني که اکبر زرگر، رييس سازمان ميراث فرهنگي کشور بود، موزه حسين بهزاد در کاخ سابق وليعهدي افتتاح شد.
اما در حال حاضر، موزه استاد حسين بهزاد مينياتوريست پس از دوازده سال از اجرايي شدن قرارداد نام برده، تعطيل شده است، بخشي از آثار اين هنرمند در موزه هنرهاي زيبا به نمايش گذاشته شده و بيشتر آثار او در انبارها نگهداري مي‌شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر