جوانان احزاب اصلاحطلب در بیانیه شماره دو خود ضمن اعتراض به حصر رهبران جنبش، خشونت اعمال شده علیه مردم در تجمعات و تظاهرات را محکوم کردند.
متن کامل این بیانیه که در اختیار ندای سبز آزادی قرار گرفته است به شرح زیر است:
به نام خداوند امید و آزادی
"از شعله امید در سینههای خود محافظت کنید، زیرا امید بذر هویت ماست."
"میرحسین موسوی"
مردم شریف و بزرگ و آزاده ایران، حضور سراسر شور و شعور شما در روز 10 اسفند در اعتراض به بازداشت یاوران سبزمان میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، مهدی کروبی و فاطمه کروبی برگی زرین در تقویم سبز ایستادگی ما بود. در این روز با وجود افزایش فشارها و تحدید ها و خشونت های غیر انسانی ِ بازوی نظامی کودتاگران، بار دیگر در کنار هم نشان دادیم که برای آرمان و عقیده مان استوار ایستاده ایم و از رهبران و یاورانمان در هر شرایطی حمایت می کنیم و آنها را تنها نمی گذاریم.
به خوبی به یا د می آوریم که موسوی عزیز در ابتدای حضور در صحنه انتخابات شعار هر ایرانی یک ستاد را داد، در آن زمان این حرف ِ نو شاید به مذاق بعضی از ما خوش نیامد، اما این حرف موسوی یک شعار نبود بلکه نشان از باور عمیق او به توانمندی و خلاقیت تک تک مردم داشت، با این بیان ِ موسوی بار دیگر خلاقیتی که به طرق گوناگون در سطوح مختلف جامعه سرکوب شده بود بیدار و به تدریج شکوفا شد، تا جایی که اکنون می بینیم هر ایرانی یک میرحسین است، هر ایرانی یک کروبی است، هر ایرانی یک رهنورد است و هر ایرانی یک رهبر برای جنبش است. می بینیم که هر ایرانی می اندیشد و ایده می دهد و در کنار همه این تکثر ها به برآیند نظر جمع احترام می گذارد. آری، اینک بر ماست در این زمانه ظلم، که ارتباط ما با رهبران جنبش قطع شده است با شعار هر ایرانی یک رهبر به ادامه راهی که در پیش داریم بیندیشیم، و به روشنگری و آگاهی بخشی لایه های مختلف مردم اقدام کنیم و به بزرگتر و فراگیر تر کردن اندیشه سبزمان بپردازیم و با تکیه بر خرد جمعی راست قامت تر از پیش در مسیر دستیابی به آزادی و شرافت و عزت گام برداریم تا بزودی ایران را برای همه ایرانیان، در هر کجای جهان و با هر اندیشه و مسلک و دین و آیینی وطن و مامن کنیم.
هموطنان عزیز
مشاهدات و تصاویر حرکت اعتراضی مردم در شامگاه سه شنبه دهم اسفند متاسفانه نشان از استفاده گسترده غیر قانونی و غیر اخلاقی حاکمیت از کودکان و نوجوانان در فعالیتهای سرکوبگرانه و خشن نظامی داشت. کودکانی که لباس فرم به آنها پوشانده و مسلح به انواع تجهیزات نظامی شده بودند. این اقدام مجموعه حاکمیت ناقض تمامی معاهدات بین المللی در زمینه حقوق کودکان است و یک بار دیگر نشانگر عدم تعهد آنان به تمامی اصول اخلاقی انسانی و دینی است. مضاف بر آنکه نشان می دهد حاکمیت برای مقابله با مردم به مرحله استیصال رسیده و چاره ای جز به مسلخ فرستادن کودکان فریب خورده و تطمیع شده پیدا نکرده است. از این رو لازم می دانیم از نهادهای مسئول بین المللی درخواست کنیم که در این باره واکنش لازم برای بازداشتن حکومت ایران از این رفتار به شدت غیر انسانی را نشان دهند.
همچنین ما جوانان احزاب اصلاح طلب ضمن تشکر و سپاس از مراجع شجاعی که مردم را تنها نگذاشته اند و همواره در کنار مردم بوده اند از دیگر مراجع عزیز می خواهیم که همچون گذشته به صحنه بیایند و وظیفه تاریخی و دینی خود را فرو نگذارند و سکوت خود در برابر رفتارهای غلط و خشن حاکمیت با مردم و هزینه کردن بیت المال برای سرکوب مردم را بشکنند و به مردم بپیوندند. مراجع عالی قدر، ما شما را پیرو امامانی می دانیم که همواره در سختی ها در کنار مردم و در صف اول مقابله با ظلم ایستاده اند، و نیز در طول تاریخ پر فراز و نشیب ایران بارها دیده ایم که روحانیت و مراجع چگونه با فتواهایی که علیه ظالمین داده اند لایه های مختلف جامعه را نسبت به ظلم و ظالمین حساس تر کرده و نیز وجاهت دین های ابزاری حاکمان را از بین برده اند. ما به همراه فرزندان کروبی و موسوی از شما می خواهیم که در برابر بازداشت غیر قانونی و غیر دینی و غیر انسانی رهبران جنبش و نیز سایر زندانیان مهر سکوت را از لبان خود برداشته و تذکرات دینی و اخلاقی لازم را بدهید، اجازه ندهید که عده ای دین را ابزاری برای هوس های دنیوی و قدرت طلبی های خود کنند و از طریق آن کودکان و جوانان را ابزار حفاظت از جاه و مقام خود کنند و بی گناهان را روانه زندان کنند وخون پاک مردم را بر زمین بریزند، به راستی حفاظت از دینی که در ایران چنین به مسلخ قدرت رفته است وظیفه کسی جز شماست؟ ما دور نمی بینیم زمانی را که تیر این مستان قدرت گریبان مراجع و روحانیانی که جز تایید آنان حرفی بر زبان می آورند را بگیرد. از شما می خواهیم که سکوت خود را بشکنید و به این رفتارهای غلط و غیر اسلامی و غیر انسانی اعتراض کنید و باور داشته باشید که همراهی حقطلبانه شما با مردم، با در نظر گرفتن همه اصول دینیتان، همراهی عظیم مردم با شما را در پی خواهد داشت.
در پایان با یادآوری این گفته فرزندان ستودنی میرحسین موسوی و زهرا رهنورد که " با اطمینان به استقامت و همت و مهرورزی مردم بود که والدینمان خرداد ۸۸ دل و جان به راهی دادند که ناهمواری و تلخیش از پیش حدس زدنی بود. آنها چنان که می بایست و سزاوار راستگویان بود بر عهد دیرین خود با خدای خود و شما باقی مانده اند" ما نیز اعلام می کنیم که در این مسیر تنهایشان نمی گذاریم و به امید خدا ما نیز به همراه مردم بر عهد خود با خدا و ایشان باقی خواهیم ماند و به زودی آزادی آنان و دیگر زندانیان و ایران عزیزمان را جشن خواهیم گرفت.
ما بار دیگر به حاکمیت هشدار می دهیم که تداوم بازداشت رهبران جنبش و خشونت و ارعاب خیابانی به رادیکال تر کردن فضا دامن می زند، به نظر می رسد که بخشی از حاکمیت بقا و دوام و نفع خود را در خشنتر کردن فضای جامعه می بیند و تلاش در به خشونت کشیدن مردم فهیم جنبش سبز دارد تا بتواند بهتر اهداف خود را پیش ببرد، لذا از مردم هوشیار جنبش بزرگ سبز ایران می خواهیم که مرام و مسلک مسالمت آمیز خود را کنار نگذارند و همچون همیشه هوشمندانه در برابر تحریکات ایستادگی کنند.
فاالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین
جوانان احزاب اصلاح طلب
آیا میدانی آنجائی که مردمان سرزمین من می زیند در کدامین جغرافیاست؟
سرزمین من خاکی است گُهَرخیز در فلاتی بلند از تاریخ
جنگلی از شجاعت دارد و دریائی از فرهنگ در شمال
و خلیجی زلال از غیرت در جنوب
کویری هم تفدیده از عشق دارد در میان
باغ قناعت خاورش از قنوات تلاش مینوشد
و کوه های پوشیده از لاله هایِ گلگونِ باخترش از چشمه های ایثار سیراب اند
و دماوند بلندش از سنگ خارای صبر است که تاریخ این خاک را هماره ناظری مسکوت بوده
*********
این جغرافیای نادر همچو تاریخش هم بلندیهای سرد دارد چون زَمهَریر
و هم پستیهای سوزان چون کویر
چشمه هایش جوشان , رودهایش خروشان و خاکش پر گُهَر
مردمانش رنگارنگ در زبان ولی با وفا و یکرنگ و پُر جوهَر
*********
صد افسوس که مدتی است آب و هوای سرزمینم دگرگون است
و جغرافیای طبیعی اش گرفتار بلاهای روز افزون است
گردبادهای مسموم نفرت چمنزارهای عاطفه اش را میپژمرد
و شراره های جهل نوجوانه های بالندگی اش را میسوزاند
قومی نو پدید از تبار خس بوته های خارزار نفرت در این اقلیم پدیدار گشته
درشت میگوید و بالا مینشیند و تاریخی از استبداد بر جغرافیای این اقلیم آوار گشته
روز را شب می انگارند و شب به سرای آرامش مردم یورش آورند
تا برای افعیان گرسنه اکتافشان از مغز جوانان بی گناه خورشت آورند
مترصد پروانه های عاشق در گلستان شهدپرور آزادگی اند تا شکارشان کنند
و برای کبوتران آزاد آسمان این اقلیم قفس های تنگ میسازند تا مهارشان کنند
شیران غُرّنده ی بیشه ی عزّت اش را کشته میخواهند
و شغالان بدنام را از دخمه هایِ ریا به عرصه میخوانند
و هر روز با هیاهوئی بسیار گوسفندان نافهم گله خویش را به چرای مراتع سبز غیرتش میبرند
چوپان دروغگوی داستانند و فاش هم زوزه با گرگان بدآواز , ناسزا در گوش باغ و بَرَش میخوانند
اینان فصول این اقلیم محنت زده را هم خودی و ناخودی کردند
و برای خرداد و بَهمَنَش به جور و ستم , قصد نابودی کردند
پائیز را دوست می دارند چون پایان سبزیهاست
و زمستان را میپرستند چون پاهای رهوار در رخوت گرمای کرسی هاست
تخم آفت زده دروغ میکارند در شالیزارهای حاصلخیز گفتارها
و علف هرزه ی ریا میدُرُوَند در فصل برداشت کردارها
بدور باغهای مصفای پندار این اقلیم دیوار قطوری از تهمت و افترا کشیده اند
و سروهای سهی اندیشه اش را کافر میخوانند , آنچنانکه شهادتینشان را نشنیده اند
بر رودهای جوشان ایمانش سَدّ انحراف زده اند تا زمینهای سنگلاخی تحجر را سیراب کنند
و راه بر کاروان راهوار پندارها میبندند تا سفر از کویرهای جهل را سراب کنند
فقر می پرورند و فقیران را تنها به تعداد دوستشان میدارند
تا به قرص نانی در کوی و برزن به فریاد "مرگ باد" شان واداراند
در قاموس این قوم نو پدید , آفتاب , اتهامش تابیدن است در روز
و ماه , گناهش , دریدنِ پرده ی سیاهِ شبِ تموز
وا اسفا که جغرافیای سرزمین من در حال دگرگونیست
و آفتاب مهرش از پس قله حُریّت در حال سرنگونیست
اینان خفاش را بر عقاب و کلاغ را بر کبوتر رجحان میدهد
و لاشخوران مدیحه سرا را در آشیانه ی بلند سیمرغ اسکان میدهند
*********
اما زینهار که اینان بس غافلند از حقیقت و پیکار سختش
که کم کَمَک گردن میفرازد از پس زندان ترس و بلندای سقفش
حقیقت همان اشک مادر است در فراق فرزند
و دامنِ دریده ی دختری در بند
حقیقت دستان پینه بسته پدری است که گره میزند کفن را بر تنِ پِسَر
و حنجره رفیق آن پسر که فریاد میزند "من اینجایم... سینه مرا هم بِدَر"
حقیقت دو انگشت پیروز دستی است که حق میطلبد
و حقیقت مشت بیقرار مظلومی است که دندان تیز ستم را بحق میشکند
**********
جغرافیای سرزمین من امروز از تاریخ خویش میشنود که "دل قویدار"
این زمین همیشه آکنده بود از امید , از جوانه های سبز و بیدار
نمیگویم یک شب پر انتظار , بلکه میگویم تنها یک روز بیقرار , باقی مانده تا بهار
روزی پر التهاب , با جوشش سرخ کارزار , و سرهائی بسیار برافراشته , اما همه آماده ی دار
من هم اینک از آن روز بیقرار میشنوم فردا را , که مردمان این جغرافیا میخواند:
" سر اومد زمستون ... شکفته بهارون
گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون"
پس ای همدلان و هم آوازان پرشور این دیار
بیائید دست به دست هم دهیم تا جغرافیای زیبای سرزمینمان را برهانیم از چنگ اغیار
بیائید تا چون ابراهیم از هِمُت سرشار شویم و از آتش گُذَر کنیم
و چون مهدی به ظهور پگاهِ باکری امید بندیم و از یأس حَذَر کنیم
بیایید فروردین را برهانیم از چنگ اسفند
و رستم را یاری دهیم بر اسفندیار
بیائید بر بام عقیده مان هرشب گواهی دهیم به بزرگی پروردگار
تا خدایگان قدرت بداند که در چشمان عزتمان هست بسی بی اعتبار
بیائید تصویری همسان از دو گل سرخ در قابِ سبزِ باورمان نقش زنیم
و هرگز نیاندیشیم که آیا به جنس مَردیم یا که به نقش زَنیم
بیائید تا مختارانه یا لثارات گوئیم و از نکرده ها و دیرکرده ها مان توبه کنیم
بیائید تا حصار تحمل این نسل را بِشکنیم و سیال اراده به کویر وحشت روانه کنیم
بیائید تا استبداد را در تلاطم فرعون شکن نیل خروشانمان مغروق کنیم
تا به وعده های رهائی در آرمان خویش , باری دیگر وثوق کنیم
بیائید تا پنجه های یاری در هم کرده و ریشه ایمانمان در این خاک کنیم
تا فردا که ما در خاکیم , با رویشِ ستبرِ آزادی سایه بر افلاک کنیم
بیائید....بیائید..... ای اهالی مبتلایِ اقلیم صفا و وفا
بیائید تا این جغرافیا باقی است , نجاتش دهیم از گرداب جفا و بلا
سراج الدین واثق (سراج)
یازدهم اسفند یکهزار و سیصد و هشتاد و نه
تقدیم میشود به مولود امروز که قوم ناخلفِ ظالم به کین و جفا در بندش کردند
در واکنش به ادامه حصر و بازداشت راهبران جنبش سبز، گروهی از فعالان مدنی و همچنین کنشگران جنبش زنان ایران، با انتشار نامه ای به دبیر کل سازمان ملل متحد، خواستار تلاش این مقام ارشد بین المللی برای آزادی زهرا رهنورد، فاطمه کروبی، مهدی کروبی و میرحسین موسوی شدند.
امضا کنندگان این نامه همچنین خطاب به بان کی مون، گوشه ای اقدامات اخیر حکومت ایران در مواجهه با مردم و راهبران جنبش آزادیخواهانه آنها را شرح داده و خاطرنشان کرده اند "ما خواهان رفع فوری هرگونه فشار بر تمامی آزادیخواهان ایران هستیم و تا آزادی همه زندانیان سیاسی، عقیدتی، قویم و مذهبی، دوش به دوش با مبارزه مدنی و دموکراسی خواهانه مردم همراهی خواهیم کرد."
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
نامه جمعی از فعالان حقوق زنان به بان کی مون
در اعتراض به حبس و حصر خانم ها زهرا رهنورد فاطمه کروبی و آقایان مهدی کروبی و میرحسین موسوی
دبیرکل محترم سازمان ملل متحد، عالی جناب بان کی ـ مون
رونوشت: سرکار خانم ناوانتم پیلای، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد
تاریخ: ٢٨ فوریه ٢٠۱۱
تقاضای توقف حبس و اعدام معترضین در ایران
«این همه در آهنی و حفاظ و قفل برای چیست؟ این مردان نقابپوش بدون حکم، به دستور چه کسی پدر و مادری را در پس درهای آهنین پنهان کردهاند؟ دوهفته میگذرد از ندیدنشان، هیچ نشنیدیم جز فحاشی، توهین و نگاههای سرد و یخی، نمیدانیم این درد را کجا فریاد بزنیم؟»
این بخشی از نامهی دختران زهرا رهنورد و میرحسین موسوی است که مدتی است به صف خانوادههای رنج کشیده پیوستهاند، صف فرزندان جدا مانده از پدر یا مادر، خانوادههای درهم ریخته از سرکوب، تفتیش، زندان و اعدامهای سیاسی و عقیدتی که حاصل سی و دو سال حکومتی است که بنا بود در پی انقلاب مردم، آزادی و عدالت اجتماعی را به ارمغان بیاورد.
حکومتی که در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، تلاش مسالمتجویانه و اصلاحطلبانهی میلیونها مردم ایران را که به امید گشایش پنجرهای به سوی آزادی، به امید بهبود در وضعیت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و به امید کاهش فساد، فقر و زورگویی به پای صندوقهای رای رفته بودند و در سراشیبی یاس و ناامیدی افکند و اعتراض برحق ومدنی میلیونها تن از مردم معترض را با باطوم، گاز اشک آور و گلوله، زندان، شکنجه و تجاوز پاسخ داد.
حکومتی که فریاد خشونت پرهیز جوانانش را با خشونت سبعانه و در خون غلتیدن نداها و سهرابها، کیانوشها و محسنها و شیرینها و به زندان کشیدن شیواها، بهارهها، نسرینها، مجیدها و احمدها و رسولها و سعیدها پاسخ داده است و برای خاموش کردن فریاد و ضجههای جانسوز مادران عزادار جز تهدید، ضرب و شتم و دستگیری، راه دیگری نیافته است. حقطلبی و برابریخواهی زنانی را که دفترچههای حقوقی و امضاهای جمع آوری شده برای اصلاح قوانین تبعیضآمیز تنها سلاح مبارزاتیاشان بود و چیز دیگری در دست نداشتهاند را نیز برنتابیدند و برای آنان ارمغانی جز چند همسری، صیغه و قوانین تبعیضآمیز و خشونتافزا نیاوردهاند. حکومتی که تنها در میدان ضرب و شتم، زندان و شکنجه، تجاوز و اعدام و سنگسار، برابری میان زنان و مردان را رعایت کرده است. لیکن به رغم تمامی فشارها، سرکوب و تهدیدها، جنبش حقطلبانهی زنان همچنان محکم و استوار به راه خود ادامه میدهد.
خیزش دوباره مردم ایران در ٢۵ بهمن ٨٩ که این بار پیوندی به هنگام و نمادین را با بیداری و خیزش زنان و مردان آزادیخواه در سایر کشورهای دیکتاتور زده خاورمیانه و آفریقا به نمایش گذاشت، جمهوری اسلامی را بیش از پیش نسبت به تعمیق مطالبات دموکراسیخواهانهی مردم دچار وحشت کرده است.
در جمهوری اسلامی ایران که «نماینده»اش در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل اعلام کرده است: «ایران آزادترین کشور جهان است»، نه تنها دانشجویان، فعالان حقوق زن، روزنامهنگاران، معلمان، فعالین کارگری و وکلای مدافع حقوقبشر به بند و زندان افکنده میشوند، بلکه از روز ٢۵ بهمن ٨٩، خانمها زهرا رهنورد و فاطمه کروبی و آقایان مهدی کروبی و میرحسین موسوی را که از چهرههای شاخص جنبش سبز دموکراسیخواهی هستند، در حبس قرار داده اند. اما هیچ کس از اعضای خانواده، مشاوران و دوستان آنها از محل نگهداری، وضعیت جسمی، روحی و سلامتی آنها اطلاعی ندارد و این وضعیت موجب نگرانی همه است.
جمهوری اسلامی ایران سرنوشت دیکتاتورهای منطقه از جمله تونس، مصر و لیبی را نمیبیند. آنها به جای پندگیری از روند تحولاتی که امروز به یمن تکنولوژی جدید ارتباطات سرعتی بیسابقه یافته است و به جای شنیدن صدای مردم و خواستههای برحق آنها به تلاش مذبوحانه برای بستن درها، انسداد خبر، ایجاد پارازیت در امواج رادیویی و تلویزیون ها، فیلتر کردن شبکههای اینترنتی و نظامی کردن خیابان ها مشغولند و در رویارویی با مردم معترض، با استفاده از نارنجکهای آلوده به مواد سمی بر میزان خشونت و سرکوب افزودهاند.
ما امضا کنندگان این بیانیه، از جنابعالی تقاضای عاجل داریم نسبت به ضمانت سلامت زهرا رهنورد، فاطمه کروبی، مهدی کروبی و میرحسین موسوی و آزادی آنان، اقدام فوری بهعمل آورید. همچنین ما خواهان رفع فوری هرگونه فشار بر تمامی آزادیخواهان ایران هستیم و تا آزادی همه زندانیان سیاسی، عقیدتی، قویم و مذهبی، دوش به دوش با مبارزه مدنی و دموکراسی خواهانه مردم همراهی خواهیم کرد.
امضا کنندگان:
آزاده دواچی، آزاده کیان، آسیه امینی، آصف بیات، آیدا قجر، آیدا سعادت، آینده آزاد، اکرم محمدی، اکرم خیرخواه، امید کوهی، امیر رشیدی، امیر صالح پور، بهاره افقهی، بهاره میرزا حسین، بنتا پاپستاتی، پروین اردلان، پیمان ملاذ، پرستو فروهر، پریسا احمدیان، ثریا فلاح، جواد جواهری، حسن نایب هاشم، حسن یوسفی اشکوری، حمیده نظامی، حسین علی زاده، خدیجه مقدم، درنا بندری، رضا فانی یزدی، رضوان مقدم، روحی شفیعی، روجا بندری، رامین جهانبگلو، رضا گوهرزاد، زیبا میرحسینی، ژانت آفاری، سارا زارع، ساقی قهرمان، سپیده یوسف زاده، سحر مفخم، سعید پیوندی، سمانه موسوی، سوده راد، سوفیا صادق پور، سهراب بهداد، شعله شمس، شهلا بهاردوست، سپیده فارسی، شهلا صادقی، شیرین فامیلی، شیوا نوجو، عفت ماهباز، عشاء مومنی، علی افشاری، علی اکبر مهدی، علی بانوعزیزی، فاطمه فرهنگ خواه، فرزانه ثابتان، فری فرد، فریده فرهی، فرشته فراهانی، کاظم علمداری، گلبرگ باشی، گودرز اقتداری، لیلی پورزند، مجید محمدی، محمد شیرزاد، محبوبه عباسقلی زاده، مریم اهری، مریم بهشتی، مریم مولوی، مژگان ثروتی، مسیح علی نژاد، معصومه ضیاء، منصور فرهنگ، منصوره شجاعی، منصور معدل، مهرانگیز کار، مهستی افشار، مهرداددرویش پور، مهرداد مشایخی، مهشید راستی، مهدی مهدوی آزاد، مهدیه صالح پور، میترا شجاعی، مینا انصاری، مینا زند سیگل، نادر هاشمی، نازنین جواهری، نسرین بصیری، نسیم سرابندی، نیره توحیدی، وحیده محمودی و تعدادی امضا از داخل ایران.
نامه جمعی از فعالان و حامیان حقوق زنان به بان کی مون
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر