نیک آهنگ بعنوان متولی خودنویس دیگران را با ارجاع به متون آکادمیک دعوت به بیطرفی مطلق در روزنامهنگاری میکند و مدعی است که حتی میان ظالم و مظلوم نیز باید با نادیده گرفتن حق تنها به گزارش دادن بسنده کرد.
این خود نظری است و محترم شمرده میشود و کاوش در صحت تئوریک این کلام منظور این نگاره نیست اما نمود داعیه بیطرفی در عمل از سوی گوینده اینجا مورد سوال و ابهام قرار گرفته شده است.
اما در گزارش فوقالذکر علاوه بر انتساب بی اساس اصطلاح «استبداد سبز» به گنجی عبارتی از سوی گزارش کننده به ماوقع افزوده شده که علی رغم تذکر به سردبیر جهت اصلاح، ایشان در پاسخی کوتاه این تکمله را توجیه میکنند.
(تایید ادعای عدم استفاده گنجی از اصطلاح «استبداد سبز» با دیدن فیلم مصاحبه اثبات پذیر است و همچنین با مراجعه به گزارش این مصاحبه در خودنویس و کامنتهای آن میتوانید جمله مورد اشاره و تذکر و پاسخ سردبیر- احتمالا آقای نیک آهنگ- را ببینید)
قسمتی از آنچه در این مصاحبه از سوی گنجی مطرح شد درباره رسانههاست و ایشان مطالب برخی رسانهها را بی منطق، حاوی افترا، توهین و همچنین انتقاد مبتنی بر تحلیل و تخریب شخصیتها میداند.
اما گزارشگر خودنویس در میان دعوا نرخ تعیین کرده و توضیح میدهد: «به نظر میرسد اشاره گنجی به رسانههای تحت اداره سبزهای طرفدار ولایت فقیه بوده باشد»!
سوال بنده این بوده که مبنای این برداشت چیست و رسانههای سبز حامی ولایت فقیه کدام رسانهها هستند که متهم به برقراری استبداد سبز نیز میباشند؟ آنگونه که ملاحظه میشود پرسش روشنی مطرح شده تا جناب سردبیر در راستای رعایت امانت در انتقال خبر این جمله را از متن حذف نماید اما با کمال تعجب سردبیر پاسخشان این بوده که «چون آقای گنجی از رسانه ای نام نبردهاند نویسنده خودنویس سعی کرده مشابه مورد نظر گنجی را{کشف کرده و} مشخص نماید»!
عذری بدتر از گناه!
در این بحثی نیست که آیا منظور گنجی منطبق بر همین بوده که گزارشگر کشف نموده بلکه بحث بر این است که در میان این همه گفتههای گنجی در همین مصاحبه آیا خود ایشان الزامات این مشخصسازی را درک نکرده بودند تا اینکه این جناب گزارشگر از راه برسد و تفسیر بمطلوب کرده و در جمله ای کنایه آمیز آن را واضح کند؟ آیا گزارشگر بر محتوای ذهنیت گنجی احاطه داشته و صلاحیتی مقدم بر خود گنجی برای انتشار منظورش دارد؟
بیطرفی و بینظری در انعکاس ماوقع این بار قربانی غنیمت شمردن فرصت شده تا رقیب رسانهای تخریب شود! به اشارههای مستقیم سردبیر در پاسخ به کامنتها میتوان نظری انداخت که بدون ذکر نام رسانه اما با نشانههای واضح سایت معتبر ... را نشانه رفته است.
گنجی در همین مصاحبه از صدا و سیما و روزنامه کیهان نیز میگوید. رسانههایی که گزارشهای جهتدارشان را به گونه ای به خورد مخاطب می دهند که بتوانند ضمن اطلاع رسانی نظرات خود را نیز در شکلی واقعی نما و فریبکارانه به مخاطب القا نمایند.
اینبار گویا خودنویس به جای ارجاع به متون آکادمیک، درس خود را از دست کیهان و صدا و سیما آموخته و پس میدهد!
در خلال این تحریفات خودنویس شاید چندان هم اهمیت نداشته باشد که پرسید سایتهای حامی ولایت فقیه چگونه میتوانند حامی جنبش سبز باشند وقتی سبز بودن مفهومش را در مخالفت با حکومت زور و ریا ولایت فقیه بدست آورده است؟
در خودنویس که به ادعای خود سردبیر اینک در فاز دوم وارد شده اخیرا بحث بر مستند بودن مقالات بوده که گویا قرار است خودنویس دامن خود از مقالات توهین آمیز و بی پایه و اساس که بعضا شخصیت افراد نیز به نام نقد لجن مال می شد را پاک کند.
یعنی خودنویس به عنوان رسانه مدعی آزاد اندیشی به تایید تلویحی خود سردبیر تاکنون متهم به انتشار مقالات سطحی، غیر مستند و توهین آمیز بوده که با تمهیدات سردبیر قرار شد که این دست مطالب در خودنویس اجازه انتشار نیابند. با این حال و علیرغم قرابت خودنویس بعنوان مصداق رسانه مورد اشاره گنجی گزارشگر خودنویس شیوه دفاع نا جوانمردانهای از خودنویس را پیشه کرده و سعی دارد با فرافکنی این رسانه را از دایره شمول تعاریف رسانههای نامطلوب مبری کند. و جالب اینکه سردبیر نیز جانبدارانه ابهامات مطرح شده به این گزارش را به پرسش از خود اکبر گنجی موکول میکند!
شاید روش بهتر برای تبرئه خودنویس این میبود که به گونهای – که نشان دادهاند خبرهاند – این عبارت که «خودنویس اساسا سایت سبز نیست» را در مطلب می گنجاندند تا ماحصل ساختن کذب اصطلاح «استبداد سبز» در کنار این شعار، جایی برای احتمال اشاره به خودنویس باقی نمیگذاشت. حداقل دستاوردش نیز اگرحتی سبب رفع اتهام از خودنویس نمیشد اما تنها یک خطا در نقل این گزارش وجود داشت!
مصادیق فعل مشتمل بر توهین آمیز بودن و لجن مال کننده شخصیت افراد را بسیار میتوان در مقالات و کامنتهای خودنویس پیدا کرده و نام برد. هر نظر مخالفی متعلق به یک مزدور حکومتی و یا یک ذوب در ولایت می شود آنچنان که اساسا در همین گزارش مذکور ... بنا بر اینکه نظراتی نا منطبق بر مطلوبات ذهنی سردبیر و نویسنده گزارش دارد بعنوان رسانه سبز حامی ولایت فقیه بر شمرده شده است و این خود نمونهای از اتهامات و افتراهای موجود در خودنویس است. شاهد از غیب می آید!
نه اینکه کلام گنجی و تعاریف ایشان وحی منزل باشد اما رعایت امانت و صداقت در انتشار گزارش کمترین توقعی است که از هر رسانهای میتوان داشت. ضمنا این گزارش بستر متناسبی با فضای نقد عادلانه یک رسانه خاص نبوده که اگر هم چنین باشد به قول معروف اول یک سوزن به خود باید زد!
مجددا تاکید میشود که بحث متوجه داوری سخنان گنجی نیست و همچنین نسبت به رسانه ... و یا رسانههای دیگر جانبداری ندارد بلکه بنده به عنوان عضو کوچک خودنویس تلاش کرده ام تا به بهانه این خطای واضح رسانه مورد علاقه خود، ایراداتش را متذکر شوم به امید آنکه خودنویس در فضای رسانهای تبدیل به پایگاه معتبر و موثق جهت مراجعه مخاطبین شود.
اینکه خودنویس سایت مشمول تعاریف گنجی حول رسانههای نامطلوب بوده باشد یا خیر اهمیتی ندارد اما آنچه مهم و ضروری میباشد متوجه بودن این نکته است که ضمن مرور قلب واقعیت اخیر، تداوم رویه تحریف واقعیت، نقد های غیر مستند، پرخاش به مخالف و تحمیل مزورانه تفاسیر، مطمئنا خودنویس را در فاصلهای بعید تا تعاریف رسانهای مورد اعتماد نگه خواهد داشت.
پاسخ خودنویس:
سر کار خانم سیروسی. علت دعوت از آقای گنجی در برنامه اخیر، سلسله مقالات ایشان در سایتهای مردمک و گویانیوز بوده است.
این دو پاراگراف از مطلب اخیر ایشان را دقیق بخوانید:
5-9- به تاریخ مبارزات سیاسی هفت دهه اخیر بنگریم. تاریخ تهمت زنیهای بی اساس، دروغ گویی، عدم توجه به واقعیت ها،اسطوره سازی و حقیقت نمایی،طرد و حذف و لجن مال کردن، شکست های مداوم، و یأس و ناامیدی حاصل از این مقدمات. خاطرات سیاسی مبارزان را بخوانیم. چرا آنقدر تلخ است؟ چه متغیرهایی افرادی که سالهای زیادی از عمر خود را در مبارزه و زندان سپری کرده بودند، به این نتیجه رساند که اینجا مرداب است و میوه دموکراسی به بار نخواهد آورد؟آنان درباره واکنش های دیگر مخالفان نسبت به خود هم غمگینانه تأمل می کردند که چگونه در عرض یک دقیقه وی را از دوست/مبارز/شجاع به دشمن/بریده/ترسو تبدیل می کردند. اگر چه به آسمان(نور و هوا)نظر داشتند، اما به این خاک هم می نگریستند.
خطر تکرار روشهای شکست خورده غیر اخلاقی را نباید دست کم گرفت. چگونه کسانی به خود اجازه میدهند به نام صادق لاریجانی به سلطان علی خامنهای نامه بنویسند و آن را منتشر سازند؟ آخر صادق لاریجانی دارای کدام سابقه (پیش از انقلاب و در دوران آیت الله خمینی)است که توان نوشتن چنان نامه هایی را داشته باشد؟ نکند صادق لاریجانی به آیت الله منتظری دیگری تبدیل شده است؟ مگر غیر از این است که هر چه دارد از سلطان گرفته و کاملاً در خدمت اوست؟ مگر غیر از این است که در سرکوب سبزها دقیقاً همان کاری را کرد که سلطان می خواست؟
جنابعالی فکر میکنید منظور آقای گنجی از این گفته که در برنامه صدای آمریکا به دروغگویی و تهمتزنیها اشاره میکردند، سایت خودنویس است؟ نامه جعلی رئیس قوه قضاییه به رهبری را کدام سایت منتذشر کرد؟
آقای گنجی سپس مینویسد:
دروغ سازی فقط محدود به نوشتن نامه جعلی برای صادق لاریجانی نبود و نیست. درباره سفر سلطان به قم هم دروغ هایی بسیاری بافته و ساخته شد که یکی یکی تکذیب شد: از لغو سفر سلطان به قم تا عدم دیدار مراجع تقلید با او. آخر در حوزههای علمیه چه ظرفیتی برای مخالفت وجود دارد؟ مگر حوزههای علمیه بیشترین سود را از همین رژیم نبرده اند؟ آیا اگر رژیم جمهوری اسلامی نباشد، وضع روحانیت و حوزه ها بهتر از اکنون خواهد بود؟ پس این چه ادعایی بود که «کسی در حوزه های علمیه برای شان تره هم خرد نمی کند، در بین حوزه های علمیه حکام جمهوری اسلامی در بین فقها اعتباری ندارند.»
چگونه می توان مقاله در مذمت دروغ گویی نوشت و همزمان ده ها دروغ گفت؟ اگر برخی حاضر باشند به نام سبز دروغ بگویند، تهمت بزنند، ناقدان را به شیوه هایی بدتر از شیوه های رژیم حاضر لجن مال کنند، بدترین ضربه ها را به هویت سبز وارد آورده اند. اگر این شیوه ها به کار گرفته شود،معنای آن این است که هنوز در جای اول قرار داریم و ادعای دموکراسی خواهی و حقوق بشر، لافی بیش نیست:
لاف عشق و گله از یار همی لاف دروغ عشق بازان چنین مستحق هجرانند
اگر سبز حقیقتی را نمایندگی می کند، از آن حقیقت با دلیل و برهان می توان دفاع کرد، نه دشنام، تحریف، دروغ، تحقیر، تمسخر.
فکر میکنید نظر آقای گنجی کدام سایت «سبز» است؟
احتمالا جنابعالی نمیدانید که بعد آنکه سایت خودنویس، نامه جعلی را که سایت محترم منتشر کننده خبرش قرار بود آنرا منتشر کند و هنوز هم منتشر نکرده، زیر سوال برد و احتمالا هم نمیدانید که یکی از تامینکنندگان سایت مذکور از دوبی با ما تماس گرفت و بر ما تاخت و تهدید کرد که این کار ما را فراموش نمیکند و روز بعدش تصادفا یک آقایی که ساکن دوبی است از طریق عوامل خود به پارلمان نیوز اطلاع داد که نقشی در این نامه جعلی نداشته است؟ در زمانی که فرد مذکور با ما تماس گرفت، خبرنگار بیبیسی نیز حاضر بود و به راحتی میتوانست صدای فریادهای تهدید آمیز اسپانسور محترم را بشوند.
وظیفه خبرنگار ما، بدون آنکه نامی ببرد، روشن کردن مصادیق برای خوانندهای است که مطالب آقای گنجی را دنبال نکرده است البته چون سوال کردید، جزئیات بیشتر را بر اساس نوشتههای آقای گنجی ذکر کردیم. به نظر میرسد جنابعالی نیز مطالب آقای گنجی را دنبال نمیکنید. چون نمیدانید آقای گنجی در کدام سایت مینویسد و چه مینویسد، و منظورش در اینجا کدام سایت و کدام رسانه و کدام افراد است؟
آیا منظور آقای گنجی خودنویس بود؟ خودنویس که خودش نامه منتسب به رهبری از سوی رئیس قوه قضاییه را زیر سوال برده بود.
وقتی آقای گنجی اشاره به این سایتها و رسانهها و گردانندگانشان دارد، و از استبدادی سخن میگوید که این گروه در روش خود دارند، آیا استبداد سبز معنی نمیدهد؟ منظور آقای گنجی از سبزهای مستبد چیست؟
با مفهومش مشکلی ندارید، با کلامش وعنوانی که گذاشتهایم مشکل دارید؟ حتی اگر حق با شما هم باشد، ترکیب «استبداد سبز» از نظر ما معرف روش مجموعههایی است که «خودی» و «غیرخودی» کردنها تبدیل به رویهشان شده است. آقای گنجی بارها به این مساله در نوشتههایش پرداخته. میتوانید در این باره به یادداشتهای ایشان رجوع کنید.
احتمالا یکی از دلایل ایشان برای جدایی از گروه موسوم به «اتاق فکر» اعتراض به نگاه افرادی در این گروه باشد که موضعی تلخ نسبت به سکولارها گرفتهاند. این را هم میتوانید از نوشتههای ایشان استخراج کنید.
اما در باب رقابت، ما سعی نمیکنیم خبری واقعی از این سایت یا دیگر سایتها را نقل نکنیم، اما خبرنگار سابق همین سایت به ما گفت که روزی خبری را در باره شهر شیراز از ما نقل کرده بود و با دستور سردبیر از سایتشان حذف شد. علت؟ به گفته این خبرنگار نباید اسمی از «خودنویس» در رسانهشان برده شود. از نظر رسانهای، به این کار «استبداد» هم میگویند! اما برای رعایت حال سردبیر آن سایت محترم، نامشان را از مطلب شما برداشتیم که عدالت به شکل نسبی برقرار باشد.
حالا سایتی که نامهای غیر مستند را مستند جلوه میدهد و اعلام میکند که سفر رهبری به قم لغو شده و ...اما برعکسش واقعیت مییابد، آیا میتواند مورد نظر آقای گنجی باشد؟ احتمالا هست.
نکته جالبتر اینکه امروز بعد از ظهر یکی از مسوولان صدای آمریکا که گزارش خودنویس را خوانده بود، با ما تماس گرفت و تشکر کرد. اتفاقا به نکتهای که شما به آن اعتراض کرده بودید، اشاره کردم تا ببینم نظر تولیدکنندگان برنامه چیست و آیا اعتراضی دارند؟ جالبتر این بود که اعتراض شما را نامربوط دانستند.
اما نکتهای دیگر، عدم مطالعه دقیق شما میتواند باعث سو تفاهمهای بعدیتان هم بشود. به جای اینکه بحث را شخصی کنید که تا هر مسالهای پیش میآید میخواهید خانه را سر نیکآهنگ کوثر خراب کنید، به سرمقالهای قدیمی بازگردید که تاکید شده بود که خودنویس رنگپذیر نیست است. خودنویس به این دلیل بیرنگ است که نمیخواهد وامدار هیچ گروهی باشد و رهبری هیچ کسی را هم نمیپذیرد.
شما را به مطالعه و تحمل بیشتر بدون جانبداری از این گروه یا آن گروه دعوت میکنیم.
خودنویس بیرنگ است، و از شما که با رنگ سبز در آن مینویسید و نوشتهاید ممنون است. همه رنگها اینجا جا دارند. شاید ما با تعریف گنجی که به همه صداها امکان حرف زدن میدهیم و مانع انتشار نظر سکولارهای ضد ولی فقیه نمیشویم، «سبز» باشیم، اما ترجیحا همان بیرنگی ما را بس است.
با احترام
سردبیری خودنویس
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر