-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ آبان ۱۳, پنجشنبه

Posts from Khodnevis for 11/04/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



در چرایی انحلال دانشگاه علوم پزشکی ایران



به گزارش خبرگزاری ایلنا، روز هشتم آبان ماه  با نامه وزیر بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی ایران که در سال ۱۳۵۲ با عنوان مرکز پزشکی شاهنشاهی تاسیس شده‌بود  منحل گردید و بخش‌های درمانی و آموزشی آن به دانشگاه تهران و شهید بهشتی منتقل شد. این اقدام باعث گردید تا عده‌ای از آن با عنوان زلزله در سیستم بهداشتی آموزشی کشور یاد کنند.


 مرضیه وحید دستجردی در نامه خود که به یکی از جنجالی‌ترین تصمیمات اخیر کشور تبدیل شده‌است نوشته: «پیرو ابلاغ مصوبه شماره ۶۷۷/۱۱۰معاون محترم توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور، ضمن انتقال ‌کلیه ‌فعالیت های بهداشتی، درمانی دانشگاه علوم پزشکی ایران واقع در استان البرز به دانشکده علوم پزشکی کرج، کلیه واحدهای بهداشتی، درمانی دانشگاه علوم پزشکی ایران نیز به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی منتقل می‌گردد.»

وزیر بهداشت این اقدام را در راستای طرح دولت مبنی بر  انتقال واحدهای اجرایی به خارج از تهران  دانسته اظهار امیدواری کرد با بهره گیری از کلیه منابع و امکانات موجود مسیر تحقق این فرایند مهم،هموار و دستیابی به پوشش کامل و گسترده خدمات بهداشتی، درمانی در کلان شهر تهران خصوصاً مناطق نیازمند، مستحکم تر از گذشته شود. 

با این وجود دلایل وزارت بهداشت و دولت در انحلال دانشگاهی با حدود سیزده هزار دانشجو، پرسنل و استاد امری  شتابزده وبی مبناست که منجر به سرگردانی این افراد در اواسط سال تحصیلی جدید می‌شود


واکنش پرسنل و دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی

در راستای این اقدام سیدعلی ابطحی رئیس این دانشگاه اعلام کرد که طرح انحلال این دانشگاه از چهار ماه پیش مطرح شده‌بود که با فشار پرسنل و اساتید این دانشگاه مدام به تعویق می‌افتاد.با این حال وی از انحلال این مرکز درتا اواسط روز هشتم آبان اظهار بی‌اطلاعی نموده‌بود.

روز یکشنبه نهم آبان دانشجویان این دانشگاه با حضور در محوطه دانشگاه به  انحلال این دانشگاه با سابقه  اعتراض کرده، شعارهایی علیه این اقدام  سر دادند. همچنین آنان  لفظ تهران که بر سر در این دانشگاه نصب شده‌بود حذف و لفظ ایران را جایگزین دوباره آن کردند. اخبار حاکی از آن است که این دانشجویان روز  یازدهم آبان نیز به اعتصاب و تحصن خود ادامه داده از حضور در بیمارستان‌ها خودداری کردند.


مجلس موضع‌گیری می‌کند

در حالیکه تحصن دانشجویان ادامه دارد هجده نماینده مجلس شورای اسلامی با  نگارش نامه‌ای به وزیر بهداشت خواستار تجدید نظر در این حکم را شده، اعلام داشتند که اگر وزیر بهداشت نتواند دلایل قانع کننده برای این انحلال ارائه دهد مجلس در مورد انحلال این مرکز بهداشتی ، آموزشی تصمیم خواهد گرفت.


در حاشیه انحلال


باقر لاریجانی رئیس دانشگاه تهران هفت تن از روسای دانشگاه علوم پزشکی را که در داشته تهران ادغام شدند در مقام خود ابقا نمود. همچنین محمدرضا رزاقی رئیس دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه شهید بهشتی موظف  شد تا  تمامی واحدهای بهداشتی و درمانی و بیمارستان‌های این دانشگاه را در دانشگاه شهید بهشتی ادغام نماید.

صبح روز هشتم آبان سایت دانشگاه علوم پزشکی ایران به سایت دانشگاه تهران تغییر نام داد؛ و کاربران  با ورود به این سایت با لینک دانشگاه تهران روبرو شدند. سین الف دانشجوی سال سوم این دانشگاه، در مصاحبه با خبرنگار خودنویس اعلام داشت که تا بازگرداندن این دانشگاه به جای سابق دست از تحصن در محوطه دانشگاه برنخواهد داشت. وی گفت:« نگرانیم که در فضای خفقان و تهدید آمیز این روزهای کشور مساله کاملا صنفی  این انحلال شکلی سیاسی از سوی مسئولین بخود بگیرد و برای دانشجویان این دانشگاه  و اساتید آن مشکلاتی ایجاد گردد، با این دانشجویان مصمم اند که اعتراضات خود را به گوش مسئولین برسانند و مانع از عملی شدن این تصمیم گردند

 


 


خودنویس جنجالساز! + پاسخ خودنویس

 

 


گزارشی از مصاحبه گنجی با صدای آمریکا در خودنویس تحت عنوان «انتقاد گنجی در صدای آمریکا به استبداد سبز» منعکس شده است .


نیک آهنگ بعنوان متولی خودنویس  دیگران را با ارجاع به متون آکادمیک دعوت به بی‌طرفی مطلق در روزنامه‌نگاری می‌کند و مدعی است که حتی میان ظالم و مظلوم نیز باید با نادیده گرفتن حق تنها به گزارش دادن بسنده کرد.


این خود نظری است و محترم شمرده می‌شود و کاوش در صحت تئوریک این کلام منظور این نگاره نیست اما نمود داعیه بی‌طرفی در عمل از سوی گوینده اینجا مورد سوال و ابهام قرار گرفته شده است.


اما در گزارش فوق‌الذکر علاوه بر انتساب بی اساس اصطلاح «استبداد سبز» به گنجی عبارتی از سوی گزارش کننده به ماوقع افزوده شده که علی رغم تذکر به سردبیر جهت اصلاح، ایشان در پاسخی کوتاه این تکمله را توجیه می‌کنند.


(تایید ادعای عدم استفاده گنجی از اصطلاح «استبداد سبز» با دیدن فیلم مصاحبه اثبات پذیر است و همچنین با مراجعه به گزارش این مصاحبه در خودنویس و کامنت‌های آن می‌توانید جمله مورد اشاره و تذکر و پاسخ سردبیر- احتمالا آقای نیک آهنگ- را ببینید)


قسمتی از آنچه در این مصاحبه از سوی گنجی مطرح شد درباره رسانه‌هاست و ایشان مطالب برخی رسانه‌ها را بی منطق، حاوی افترا، توهین و همچنین انتقاد مبتنی بر تحلیل و تخریب شخصیت‌ها می‌داند.


اما گزارشگر خودنویس در میان دعوا نرخ تعیین کرده و توضیح می‌دهد: «به نظر می‌رسد اشاره گنجی به رسانه‌های تحت اداره سبزهای طرفدار ولایت فقیه بوده باشد»!


سوال بنده این بوده که مبنای این برداشت چیست و رسانه‌های سبز حامی ولایت فقیه کدام رسانه‌ها هستند که متهم به برقراری استبداد سبز نیز می‌باشند؟ آنگونه که ملاحظه می‌شود پرسش روشنی مطرح شده تا جناب سردبیر در راستای رعایت امانت در انتقال خبر این جمله را از متن حذف نماید اما با کمال تعجب سردبیر پاسخ‌شان این بوده که «چون آقای گنجی از رسانه ای نام نبرده‌اند نویسنده خودنویس سعی کرده مشابه مورد نظر گنجی را{کشف کرده و} مشخص نماید»!


عذری بدتر از گناه!


در این بحثی نیست که آیا منظور گنجی منطبق بر همین بوده که گزارش‌گر کشف نموده بلکه بحث بر این است که در میان این همه گفته‌های گنجی در همین مصاحبه آیا خود ایشان الزامات این مشخص‌سازی را درک نکرده بودند تا اینکه این جناب گزارشگر از راه برسد و تفسیر بمطلوب کرده و در جمله ای کنایه آمیز آن را واضح کند؟ آیا گزارشگر بر محتوای ذهنیت گنجی احاطه داشته و صلاحیتی مقدم بر خود گنجی برای انتشار منظورش دارد؟


بی‌طرفی و بی‌نظری در انعکاس ماوقع این بار قربانی غنیمت شمردن فرصت شده تا رقیب رسانه‌ای تخریب شود! به اشاره‌های مستقیم سردبیر در پاسخ به کامنت‌ها می‌توان نظری انداخت که بدون ذکر نام رسانه اما با نشانه‌های واضح سایت معتبر ... را نشانه رفته است.


گنجی در همین مصاحبه از صدا و سیما و روزنامه کیهان نیز می‌گوید. رسانه‌هایی که گزارش‌های جهتدارشان را به گونه ای به خورد مخاطب می دهند که بتوانند ضمن اطلاع رسانی نظرات خود را نیز در شکلی واقعی نما و فریبکارانه به مخاطب القا نمایند.


اینبار گویا خودنویس به جای ارجاع به متون آکادمیک، درس خود را از دست کیهان و صدا و سیما آموخته و پس می‌دهد!

در خلال این تحریفات خودنویس شاید چندان هم اهمیت نداشته باشد که پرسید سایت‌های حامی ولایت فقیه چگونه می‌توانند حامی جنبش سبز باشند وقتی سبز بودن مفهومش را در مخالفت با حکومت زور و ریا ولایت فقیه بدست آورده است؟

در خودنویس که به ادعای خود سردبیر اینک در فاز دوم وارد شده اخیرا بحث بر مستند بودن مقالات بوده که گویا قرار است خودنویس دامن خود از مقالات توهین آمیز و بی پایه و اساس که بعضا شخصیت افراد نیز به نام نقد لجن مال می شد را پاک کند.


یعنی خودنویس به عنوان رسانه مدعی آزاد اندیشی به تایید تلویحی خود سردبیر تاکنون متهم به انتشار مقالات سطحی، غیر مستند و توهین آمیز بوده که با تمهیدات سردبیر قرار شد که این دست مطالب در خودنویس اجازه انتشار نیابند. با این حال و علی‌رغم قرابت خودنویس بعنوان مصداق رسانه مورد اشاره گنجی گزارش‌گر خودنویس شیوه دفاع نا جوانمردانه‌ای از خودنویس را پیشه کرده و سعی دارد با فرافکنی این رسانه را از دایره شمول تعاریف رسانه‌های نامطلوب مبری کند. و جالب اینکه سردبیر نیز جانبدارانه ابهامات مطرح شده به این گزارش را به پرسش از خود اکبر گنجی موکول می‌کند!


شاید روش بهتر برای تبرئه خودنویس این می‌بود که به گونه‌ای – که نشان داده‌اند خبره‌اند – این عبارت که «خودنویس اساسا سایت سبز نیست» را در مطلب می گنجاندند تا ماحصل ساختن کذب اصطلاح «استبداد سبز» در کنار این شعار، جایی برای احتمال اشاره به خودنویس باقی نمی‌گذاشت. حداقل دستاوردش نیز اگرحتی سبب رفع اتهام از خودنویس نمی‌شد اما تنها یک خطا در نقل این گزارش وجود داشت!


مصادیق فعل مشتمل بر توهین آمیز بودن و لجن مال کننده شخصیت افراد را بسیار می‌توان در مقالات و کامنت‌های خودنویس پیدا کرده و نام برد. هر نظر مخالفی متعلق به یک مزدور حکومتی و یا یک ذوب در ولایت می شود آنچنان که اساسا در همین گزارش مذکور ... بنا بر اینکه نظراتی نا منطبق بر مطلوبات ذهنی سردبیر و نویسنده گزارش دارد بعنوان رسانه سبز حامی ولایت فقیه بر شمرده شده است و این خود نمونه‌ای از اتهامات و افترا‌های موجود در خودنویس است. شاهد از غیب می آید!


نه اینکه کلام گنجی و تعاریف ایشان وحی منزل باشد اما رعایت امانت و صداقت در انتشار گزارش کمترین توقعی است که از هر رسانه‌ای می‌توان داشت. ضمنا این گزارش بستر متناسبی با فضای نقد عادلانه یک رسانه خاص نبوده که اگر هم چنین باشد به قول معروف اول یک سوزن به خود باید زد!


مجددا تاکید می‌شود که بحث متوجه داوری سخنان گنجی نیست و همچنین نسبت به رسانه ... و یا رسانه‌های دیگر جانبداری ندارد بلکه بنده به عنوان عضو کوچک خودنویس تلاش کرده ام تا به بهانه این خطای واضح  رسانه مورد علاقه خود، ایراداتش را متذکر شوم به امید آنکه خودنویس در فضای رسانه‌ای تبدیل به پایگاه معتبر و موثق جهت مراجعه مخاطبین شود.


 اینکه خودنویس سایت مشمول تعاریف گنجی حول رسانه‌های نامطلوب بوده باشد یا خیر اهمیتی ندارد اما  آنچه مهم و ضروری می‌باشد متوجه بودن این نکته است که ضمن مرور قلب واقعیت اخیر، تداوم رویه تحریف واقعیت، نقد های غیر مستند، پرخاش به مخالف و تحمیل مزورانه تفاسیر، مطمئنا خودنویس را در فاصله‌ای بعید تا تعاریف رسانه‌ای مورد اعتماد نگه خواهد داشت. 

 

 

 

 

 

پاسخ خودنویس:

سر کار خانم سیروسی. علت دعوت از آقای گنجی در برنامه اخیر، سلسله مقالات ایشان در سایت‌های مردمک و گویا‌نیوز بوده است. 

این دو پاراگراف از مطلب اخیر ایشان را دقیق بخوانید:

 

     5-9- به تاریخ مبارزات سیاسی هفت دهه اخیر بنگریم. تاریخ تهمت زنی‌های بی اساس، دروغ گویی، عدم توجه به واقعیت ها،اسطوره سازی و حقیقت نمایی،طرد و حذف و لجن مال کردن، شکست های مداوم، و یأس و ناامیدی حاصل از این مقدمات. خاطرات سیاسی مبارزان را بخوانیم. چرا آنقدر تلخ است؟ چه متغیرهایی افرادی که سالهای زیادی از عمر خود را در مبارزه و زندان سپری کرده بودند، به این نتیجه رساند که اینجا مرداب است و میوه دموکراسی به بار نخواهد آورد؟آنان درباره واکنش های دیگر مخالفان نسبت به خود هم غمگینانه تأمل می کردند که چگونه در عرض یک دقیقه وی را از دوست/مبارز/شجاع به دشمن/بریده/ترسو تبدیل می کردند. اگر چه به آسمان(نور و هوا)نظر داشتند، اما به این خاک هم می نگریستند. 

خطر تکرار روش‌های شکست خورده غیر اخلاقی را نباید دست کم گرفت. چگونه کسانی به خود اجازه می‌دهند به نام صادق لاریجانی به سلطان علی خامنه‌ای نامه بنویسند و آن را منتشر سازند؟ آخر صادق لاریجانی دارای کدام سابقه (پیش از انقلاب و در دوران آیت الله خمینی)است که توان نوشتن چنان نامه هایی را داشته باشد؟ نکند صادق لاریجانی به آیت الله منتظری دیگری تبدیل شده است؟ مگر غیر از این است که هر چه دارد از سلطان گرفته و کاملاً در خدمت اوست؟ مگر غیر از این است که در سرکوب سبزها دقیقاً همان کاری را کرد که سلطان می خواست؟

جنابعالی فکر می‌کنید منظور آقای گنجی از این گفته که در برنامه صدای آمریکا به دروغ‌گویی و تهمت‌زنی‌ها اشاره می‌کردند، سایت خودنویس است؟ نامه جعلی رئیس قوه قضاییه به رهبری را کدام سایت منتذشر کرد؟

آقای گنجی سپس می‌نویسد:

 

 

     دروغ سازی فقط محدود به نوشتن نامه جعلی برای صادق لاریجانی نبود و نیست. درباره سفر سلطان به قم هم دروغ هایی بسیاری بافته و ساخته شد که یکی یکی تکذیب شد: از لغو سفر سلطان به قم تا عدم دیدار مراجع تقلید با او. آخر در حوزه‌های علمیه چه ظرفیتی برای مخالفت وجود دارد؟ مگر حوزه‌های علمیه بیشترین سود را از همین رژیم نبرده اند؟ آیا اگر رژیم جمهوری اسلامی نباشد، وضع روحانیت و حوزه ها بهتر از اکنون خواهد بود؟ پس این چه ادعایی بود که «کسی در حوزه های علمیه برای شان تره هم خرد نمی کند، در بین حوزه های علمیه حکام جمهوری اسلامی در بین فقها اعتباری ندارند.»

چگونه می توان مقاله در مذمت دروغ گویی نوشت و همزمان ده ها دروغ گفت؟ اگر برخی حاضر باشند به نام سبز دروغ بگویند، تهمت بزنند، ناقدان را به شیوه هایی بدتر از شیوه های رژیم حاضر لجن مال کنند، بدترین ضربه ها را به هویت سبز وارد آورده اند. اگر این شیوه ها به کار گرفته شود،معنای آن این است که هنوز در جای اول قرار داریم و ادعای دموکراسی خواهی و حقوق بشر، لافی بیش نیست:
لاف عشق و گله از یار همی لاف دروغ عشق بازان چنین مستحق هجرانند
اگر سبز حقیقتی را نمایندگی می کند، از آن حقیقت با دلیل و برهان می توان دفاع کرد، نه دشنام، تحریف، دروغ، تحقیر، تمسخر.

فکر می‌کنید نظر آقای گنجی کدام سایت «سبز» است؟

احتمالا جنابعالی نمی‌دانید که بعد آنکه سایت خودنویس، نامه جعلی را که سایت محترم منتشر کننده خبرش قرار بود آنرا منتشر کند و هنوز هم منتشر نکرده، زیر سوال برد و احتمالا هم نمی‌دانید که یکی از تامین‌کنندگان سایت مذکور از دوبی با ما تماس گرفت و بر ما تاخت و تهدید کرد که این کار ما را فراموش نمی‌کند و روز بعدش تصادفا یک آقایی که ساکن دوبی است از طریق عوامل خود به پارلمان نیوز اطلاع داد که نقشی در این نامه جعلی نداشته است؟ در زمانی که فرد مذکور با ما تماس گرفت، خبرنگار بی‌بی‌سی نیز حاضر بود و به راحتی می‌توانست صدای فریادهای تهدید آمیز اسپانسور محترم را بشوند.

وظیفه خبرنگار ما، بدون آنکه نامی ببرد، روشن کردن مصادیق برای خواننده‌ای است که مطالب آقای گنجی را دنبال نکرده است البته چون سوال کردید، جزئیات بیشتر را بر اساس نوشته‌های آقای گنجی ذکر کردیم.  به نظر می‌رسد جنابعالی نیز مطالب آقای گنجی را دنبال نمی‌کنید. چون نمی‌دانید آقای گنجی در کدام سایت می‌نویسد و چه می‌نویسد، و منظورش در اینجا کدام سایت و کدام رسانه و کدام افراد است؟

آیا منظور آقای گنجی خودنویس بود؟ خودنویس که خودش نامه منتسب به رهبری از سوی رئیس قوه قضاییه را زیر سوال برده بود.

وقتی آقای گنجی اشاره به این سایت‌ها و رسانه‌ها و گردانندگانشان دارد، و از استبدادی سخن می‌گوید که این گروه در روش خود دارند، آیا استبداد سبز معنی نمی‌دهد؟ منظور آقای گنجی از سبزهای مستبد چیست؟

 با مفهومش مشکلی ندارید، با کلامش وعنوانی که گذاشته‌ایم مشکل دارید؟ حتی اگر حق با شما هم باشد، ترکیب «استبداد سبز» از نظر ما معرف روش مجموعه‌هایی است که «خودی» و «غیرخودی» کردن‌ها تبدیل به رویه‌شان شده است. آقای گنجی بارها به این مساله در نوشته‌هایش پرداخته. می‌توانید در این باره به یادداشت‌های ایشان رجوع کنید.

احتمالا یکی از دلایل ایشان برای جدایی از گروه موسوم به «اتاق فکر» اعتراض به نگاه افرادی در این گروه باشد که موضعی تلخ نسبت به سکولارها گرفته‌اند. این را هم می‌توانید از نوشته‌های ایشان استخراج کنید.

اما در باب رقابت، ما سعی نمی‌کنیم خبری واقعی از این سایت یا دیگر سایت‌ها را نقل نکنیم، اما خبرنگار سابق همین سایت به ما گفت که روزی خبری را در باره شهر شیراز از ما نقل کرده بود و با دستور سردبیر از سایت‌شان حذف شد. علت؟ به گفته این خبرنگار نباید اسمی از «خودنویس» در رسانه‌شان برده شود. از نظر رسانه‌ای، به این کار «استبداد» هم می‌گویند! اما برای رعایت حال سردبیر آن سایت محترم، نام‌شان را از مطلب شما برداشتیم که عدالت به شکل نسبی برقرار باشد.

حالا سایتی که نامه‌ای غیر مستند را مستند جلوه می‌دهد و اعلام می‌کند که سفر رهبری به قم لغو شده و ...اما برعکسش واقعیت می‌یابد، آیا می‌تواند مورد نظر آقای گنجی باشد؟ احتمالا هست.

نکته جالب‌تر اینکه امروز بعد از ظهر یکی از مسوولان صدای آمریکا که گزارش خودنویس را خوانده بود، با ما تماس گرفت و تشکر کرد. اتفاقا به نکته‌ای که شما به آن اعتراض کرده بودید، اشاره کردم تا ببینم نظر تولیدکنندگان برنامه چیست و آیا اعتراضی دارند؟ جالب‌تر این بود که اعتراض شما را نامربوط دانستند. 

اما نکته‌ای دیگر، عدم مطالعه دقیق شما می‌تواند باعث سو تفاهم‌‌های بعدی‌تان هم بشود. به جای اینکه بحث را شخصی کنید که تا هر مساله‌ای پیش می‌آید می‌خواهید خانه را سر نیک‌آهنگ کوثر خراب کنید، به سرمقاله‌ای قدیمی بازگردید که تاکید شده بود که خودنویس رنگ‌پذیر نیست است. خودنویس به این دلیل بی‌رنگ است که نمی‌خواهد وام‌دار هیچ گروهی باشد و رهبری هیچ کسی را هم نمی‌پذیرد.

شما را به مطالعه و تحمل بیشتر بدون جانب‌داری از این گروه یا آن گروه دعوت می‌کنیم.

خودنویس بی‌رنگ است، و از شما که با رنگ سبز در آن می‌نویسید و نوشته‌اید ممنون است. همه رنگ‌ها اینجا جا دارند. شاید ما با تعریف گنجی که به همه صداها امکان حرف زدن می‌دهیم و مانع انتشار نظر سکولارهای ضد ولی فقیه نمی‌شویم، «سبز» باشیم، اما ترجیحا همان بی‌رنگی ما را بس است.

 

این سایت، حامی هیچ گروهی نیست!

 

انتقاد از حاکمیت صرفا به رنگ «سبز» نیست

با احترام

سردبیری خودنویس

 

 

 

 


 


یک روزنامه‌نگار دیگر بازداشت شد

 

به گزارش «تا آزادی زندانیان سیاسی»، صبح امروز نازنین خسروانی روزنامه نگار سابق روزنامه‌های نوروز، بهار، دوران، کارگزاران، سرمایه و خبرگزاری آفتاب در منزل شخصی‌اش بازداشت شده، وسایل شخصی و کامپیوتر وی توسط مامورین ضبط شد. این در حالی است که خسروانی در ماه‌های اخیر هیچ نوع فعالیت مطبوعاتی نداشته و دلیل این بازداشت هنوز روشن نیست.

با وجود آنکه بازداشت روزنامه‌نگاران در ماه‌های اخیر نسبت به روزهای بعد از انتخابات سال گذشته کاهش یافته، ولی تهدید و فشارحتی  بر روزنامه‌نگارانی که فعالیت مطبوعاتی نمی‌کنند مشاهده می‌شود و مانعی بر هر گونه فعالیت مطبوعاتی و اجتماعی آنان می‌گردد.


 


احمدی‌نژاد: ما نوكر و خادم مردميم و جاروكش  آنها هستیم

به گزارش خبرگزاری ایسنا احمدی‌نژاد که در جمع مردم بجنورد در خراسان شمالی سخنرانی کرد با بر شمردن توانایی ملت ایران و ایمان و عزم راسخ ملت ایران علیه مستکبران گفت:«روزي بود كه اگر ميخواستيد به حق ملت ما تعدي كنيد لازم بود ملت ما در مقابل شما قيام كند، اما امروز براي ذليل كردن شما فقط جوانان بجنوردي كافي است»

 

وی با کوچک و خوار شمردن قطعنامههای صادره علیه دولت ایران و با بیان آنکه شیطان آنان راوسوسه کرد  تا علیه ملت ایران بایستندگفت:«آنها تاكنون چهار قطعنامه عليه ما صادر كردهاند. وقتي قطعنامه اول را

مي‌خواستند صادر كنند اشتباه بزرگي مرتكب شدند؛ چراكه با نوشتن روي يك كاغذ پاره نميتوانستند در مقابل ملت ايران كاري از پيش ببرند. آنها توجه نكردند و ايستادگي شما موجب شكستشان شد.

رييس‌جمهور ادامه داد: شيطان دوباره آنها را وسوسه كرد و قطعنامه ديگري غليظتر از قطعنامه اول صادر كردند باز هم شكست خوردند و اين روند ادامه داشت تا قطعنامه چهارم را به قول خودشان طوري نوشتند تا همه

راهها را بر ملت ما ببندند. نام قطعنامه را قطعنامه‌ فلجكننده گذاشتند و فكر مي‌كردند ما در پنج ماه فلج مي‌شويم و آنها مي‌توانند از موضع قدرت با ما حرف بزنند و خواسته‌هاي خود را به ما تحميل كنند. اما امروز پنج ماه از

صدور اين قطعنامه گذشته، ببينيد آنها در چه وضعي هستند و ما در چه وضعي هستيم»

 

وی با اشاره به طرح هدفمند کردن یارانه‌ها از وجود مامورین مچ گیری یاد کرد که خطای متخلفان را پیگیری می‌کنند و گفت:«ماموراني هم هستند كه مچ مي‌گيرند و جريمه مي‌كنند و اگر لازم باشد نام خود، كارخانه و

صاحبش را هم اعلام ميكنند تا هر كس سوءاستفاده كرد پشيمان شود. اميدوارم آنهايي كه چند نفر هم بيشتر نيستند و اشتباه كردهاند زود كار خود را اصلاح كنند و عذرخواهي نمايند و توبه كنند. چيزي نشده‌است، چه شده‌است

كه شما بخواهيد گوشه و كنار از اين كارها بكنيد. البته برخي نگاه سياسي دارند كه ما با آنها حرفي نداريم. كسي كه به فكر ملت و كشور باشد كارشكني نمي‌كند تا مردم در رنج بيفتند كه او هم تبليغ كند چنين افرادي در ميان

ملت ما جايي ندارند»

 

احمدی‌نژاد روسیه را نیز مورد انتقاد قرار داده و عدم فروش موشک  به ایران و لغو آن توسط این دولت را هماهنگی روسیه با دشمنان ایران دانسته و گفت:«این قرارداد باید اجرا شود و اگر به تعهد خود عمل نکنند، ملت

ایران حقوق خود و خسارت و جرایم وارده را از آنها مطالبه خواهد کرد»

 

 در انتهای این مراسم احمدی‌نژاد از مسئولین نظام که به مردم ایران خدمت میکنند سپاسگزاری کرد و خود و مسئولین را نوکر و خادم و جاروکش ملت ایران خطاب نمود

 

 


 


پیش‌بینی‌های خودنویسی: روزی که پشم و پیلی محمود می‌ریزد...شاید وقتی دیگر!
 


آخوند یک‌بار مصرف!

اگرچه دوران اصلاحات نقش بسزایی در توسعه زبان فارسی داشت و واژه‌های جدیدی در آن دوران آفریده شد- اما دوران انسداد کنونی نیز از نقش خود غافل نمانده و ابداع واژه‌های جدید همچنان ادامه دارد.


 اگر واژه‌های چالش و گفتمان را در آن دوران آفریدیم اما واژه بسیار جالب «آخوند یکبار مصرف» را مرهون این دوران هستیم! این واژه  جدید برای اولین بار در هفته گذشته توسط حجت الاسلام شجونی استفاده شد. البته شاید مدت‌ها پیش این واژه توسط  خود آخوندها ابداع شده بوده و در بین آنها رایج بوده است.


 حجت الاسلام شجونی این واژه را برای اولین بار در تاریخ زبان فارسی به طور آشکار اینگونه به کار برد: «مشایی الان به ضرب پول و پلو یه عده آخوندای یه بار مصرف رو دور خودش جمع کرده.»


البته از ایشان انتظار می‌رود به زودی توضیحات بیشتری در مورد این واژه اراِیه کنند.


 بسیاری از ما هنوز با فهم دقیق این عبارت مشکل داریم. اگرچه معنی عبارت یکبار مصرف در خودش نهفته است و همه می‌دانند که  به چیزی گفته می‌شود که پس از یکبار مصرف شدن به دور انداخته میشود اما چگونه میتوان این واژه را برای آخوند استفاده کرد؟


این عبارت از آنجا اهمیت می‌یابد که فرد ساده و راستگویی آنرا  به کار برده است. به نظر نمی‌رسد که حجت‌الاسلام شجونی که در حال حاضر به یکی از سخن‌گویان طبقه متوسط آخوندها  تبدیل شده است اصلا دستی در صادرات و وارادت چیزی  مثل لاستیک و قند و شکر و غیره داشته باشند و یا حتی دستش  به دلارهای نفتی برسد. ایشان می‌گوید ما با خرید دو کیلو شیرینی برای جلسه‌هایمان هم مشکل داریم.


 حجت‌الاسلام  شجونی یکی از ویژگی‌هایش این است که بدون فیلتر صحبت می‌کند. گرچه روانشناسان اینگونه افراد را مسأله دار می‌دانند ولی از سوی دیگر می‌توان این را یکی بودن دل و زبان و حقیقت‌گویی دانست.


 او در همین مصاحبه نکته مهم دیگری را هم فاش می‌کند که بر شکافتگی میان روحانیت حتی در قم مهر تایید می‌زند و ثابت می‌کند که بدنه روحانیت و به ویژه روحانیت جوان تمایل دارد از سیاست کناره گیری کند. او به صراحت می‌گوید: «در قم این ۴ روز یکی از مراجع به من گفت اینجا یه عده محصلین مدرسین پیدا شدن می‌گن آقا ما رو چه به سیاست. من خیلی غصه خوردم».


حجت‌الاسلام احمد خاتمی نیز هم همین جمله را البته با فیلتر بیان کرد. او گفت: «انتظار است ائمه جماعات در قضایای سیاسی بي‌توجه نبوده و حضور ولایی در صحنه داشته باشند».


آیا بدنه اصلی روحانیت به این نتیجه رسیده است که با سیاسی شدن یک‌بار مصرف می‌شود و میخواهد خود را از سیاست کنار بکشد؟


 وقتی آقای خامنه‌ای در قم وضع فقیرانه مردم و بخصوص خانواده شهدا را می‌دید و به قول خبرنگار خودشان از خجالت سرخ می‌شد با خودم فکر می‌کردم  آیا ممکن است این پیش‌بینی مادربزرگ که می‌گفت: «اینها نمی‌دانند که مملکت داری چقدر سخت است و می‌رسد آن روزی که این را بفهمند و خودشان را کنار بکشند» به واقعیت نزدیک می‌شود؟


 


دموکرات‌ها «سنا» را حفظ کردند، ولی مجلس نمایندگان از دست‌شان رفت

به گزارش رسانه‌های مختلف آمریکایی از جمله سی‌ان‌ان، دموکرات‌ها با مجموع ۵۱ نماینده در مقابل ۴۷ نماینده جناح رقیب، «سنا» را حفظ کرده‌اند. جمهوری‌خواهان امیدوار بودند که با پیروزی قاطع در هر دو مجلس سنا و نمایندگان، فشار را بر دولت باراک اوباما در حوزه‌های مختلف افزایش دهند. با این حال افزایش تعداد نمایندگان جناح راست در سنا، می‌تواند موقفیتی نسبی برای جمهوری‌خواهان باشد که پیش از این تنها ۴۱ نماینده در مجلس «اعلا» داشته‌اند. اما دموکرات‌ها نیز ضمن حفظ اکثریت، از عدد طلایی ۶۰ دور مانده‌اند. برای به نتیجه رسیدن در بسیاری از لوایح، به ۶۰ رای نیاز است. رقمی که باعث شد باراک اوباما بتواند لایحه جنجالی «بهداشت عمومی» خود را به نتیجه برساند، آن هم با رای طلایی سناتور لیبرمن که قبلا دموکرات بود اما به عنوان نماینده مستقل در سنا حضور داشت.

با این همه شکست بزرگ دموکرات‌ها در کنگره کار را برای رئیس جمهوری آمریکا سخت‌تر می‌کند. تا این لحظه و بر اساس گزارش سی‌ان‌ان، ۲۳۹ کرسی نمایندگی به جمهوری‌خواهان رسید و ۱۸۳ کرسی به دموکرات‌ها که تا ساعاتی دیگر احتمالا ۱۹۲ کرسی خواهد رسید، اما باز برای دموکرات‌ها اثری نخواهد داشت. رهبران جمهوری‌خواه گفته‌اند که خواهان تجدید نظر در بسیاری از بندهای قانون جدید «بهداشت عمومی» هستند که در تابستان امثال پس از کش و قوس‌های فراوانی به تصویب کنگره و سنا رسید. از سوی دیگر، با حاکم شدن جمهوری‌خواهان بر کنگره، برخی سیاست‌های دولت در حوزه‌های مالی و دفاعی دچار تغییراتی خواهد شد. نمایندگان جناح راست کنگره با افزایش نقش خود در کمیته‌های مختلف، فشار را بر دولت افزایش خواهند داد.

اما نتیجه انتخابات برای حزب متمایل به راست «تی‌پارتی» اهمیت زیادی دارد که در جذب بسیاری از مستقل‌ها موثر عمل کرد.

یکی از نتایج تغییر ترکیب مجلس نمایندگان، امکان افزایش تحریم‌ها علیه ایران است، چون بسیاری از نمایندگان جمهوری‌خواه طرفدار تشدید تحریم‌ها علیه ایران هستند. تغییر نسبت نمایندگان در کنگره می‌تواند تغییراتی را در برنامه‌های وزارت خارجه آمریکا بوجود آورد. تغییرات دیگری هم می‌تواند در راه باشد. برخی از گروه‌های فشار نزدیک به راست نیز تلاش خواهند کرد با توجه به این پیروزی جناح راست، روی رسانه‌های دولتی آمریکا که با مخاطبان ایرانی سر وکار دارند تاثیر بیشتری بگذارند. در ماه‌ها اخیر تلاش زیادی برای جابجا کردن افرادی در صدای آمریکا صورت گرفته که باید دید مدیر جدید این رسانه با توجه به نتیجه انتخابات میان‌دوره‌ای، نزدیک به راست‌ها خواهد بود یا نه.

دکتر رسول نفیسی، استاد دانشگاه استره‌یر آمریکا و تحلیلگر سیاسی به خودنویس گفت که با وجود پیروزی بزرگ جمهوری‌خواهان در مجلس نمایندگان، سنا و کاخ سفید هنوز در اختیار دموکرعات‌هاست. نفیسی گفت: «جمهوری‌خواهان طرفدار برخورد نظامی با ایران بوده‌اند و این مساله را در راس برنامه‌های سیاست خارجی خود خواهند گذاشت». با این حال نفیسی معتقد است که دموکرات‌ها از طریق سنا و کاخ سفید می‌توانند مقابل خواسته‌های جمهوری‌خواهان در این مورد بایستند.

نفیسی گفت: «پیش از این هم [در دوره اکثریت دموکرات‌ها]، مجلس نمایندگان طرفدار تحریم‌ها شدیدتر علیه ایران بوده است و  با توجه به خواسته بیش از نیمی از مردم آمریکا که خواهان حمله نظامی به ایران در صورت دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته‌ای هستند، این جبهه‌گیری زیادتر هم خواهد شد». نفیسی می‌افزاید: «با این همه، مجلس نمایندگان بیشتر در حوزه‌های داخلی و بودجه تاثیرگذار است و نمی‌تواند در سیاست خارجی تاثیر سنا را داشته باشد.»


 


آخرین نتیجه انتخابات میان دوره‌ای آمریکا

رنگ قرمز نماینده جمهوریخواهان، رنگ آبی نماینده دموکرات ها و رنگ خاکستری آرایی است که هنوز مشخص نیستند.

این نتایج تا ساعت ۱۰ صبح به وقت تهران یا حدود ۳ صبح ۳ نوامبر به وقت واشنگتن است. عکس‌ها به ترتیب نتایج مجلس سنا، نتایج مجلس نمایندگان و نتایج فرمانداران ایالت‌هاست.

 


 


تائید سخن خانم عبادی

نه تنها در زمان گذشته بلکه اکنون هم و شاید در آینده هیچ دولتی دلش به حال ملتی نخواهد سوخت. این انتظار که دولت‌ها وحتی ملت‌های دیگر به کمک ما بیایند و سنگی را که با ندانم به کاری خودمان توی چاه انداختیم در بیاورند، انتظار درستی نیست.

حتی دولتمردان خودما هم که ادعای ماموریت جهانی دارند اگر بتوانند با زیر پا نهادن منافع ملت‌های دیگر برای تداوم بقای سیاسی خودشان در کشور چاره‌ای بیاندیشند، این کار را خواهند کرد.

شهروند لبنانی که ناراضی بود چرا در لبنان جنگ شده، ولی تهران در صلح و آرامش است را به یاد بیاوریم!

دست نیاز چون دراز کنی به سوی کسان ..... پل بسته‌ای که بگذری ز آبروی خویش


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته