-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ آبان ۱۳, پنجشنبه

Latest News from Kaleme for 11/04/2010

Latest News from Kaleme for 11/04/2010
Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



دادستان تهران با حضور در زندان اوین، با ۱٧ نفر از زندانیان از جمله نسرین ستوده، محمد اولیایی‌فرد و محمدامین هادوی ملاقات کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی دادسرای عمومی تهران، در این دیدارها، زندانیان مسائل و خواسته‌های خود را به طور مستقیم با دادستان در میان گذاشتند و عباس جعفری دولت آبادی نیز حسب مورد با اعطای مرخصی، تمدید مرخصی و ملاقات زندانیان با اعضای خانواده موافقت کرد.

بر اساس این گزارش، دادستان عمومی و انقلاب تهران همچنین در ادامه ملاقات‌های هفتگی خود با خانواده‌های زندانیان، ظرف روزهای اخیر با جمع دیگری از آن‌ها دیدار کرد.

در این دیدار اعضای خانواده زندانیان درخواست‌های خود را با عباس جعفری دولت‌آبادی دادستان در میان گذاشتند و وی در هر مورد دستور بررسی و رسیدگی صادر کرد.

پیش از این جعفری دولت آبادی دیدارهایی را با خانواده های زندانیان سیاسی داشته است.


 


علی شکوری راد، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت، در نامه‌ای به رئیس سازمان صدا و سیما، خواستار آن شد که میلیون‌ها رای دهنده به نامزدهای انتخاباتی منتقد احمدی نژاد، از امکان حضور در رسانه ملی بهره‌مند شوند.

وی با رد امنیتی بودن اتهام خود، تنها دلیل بازداشت و محور بازجویی‌های دوران بازداشت خود را مصاحبه‌هایش با رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از ایران از جمله تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی ذکر کرد و از ضرغامی خواست سهم و حق ۱۳ میلیون نفر را به منتقدین دولت و وضع موجود بدهد.

شکوری راد با اشاره به اینکه از روی اضطرار با رسانه‌های خارج از کشور مصاحبه می‌کند، خطاب به ضرغامی نوشت: این سهم و این حق را به منتقدین دولت و وضعیت موجود بدهید تا به نسبت جمعیت خود که ۱۳ میلیون نفر آن را رسما پذیرفته اید، ۳۵ درصد اوقات برنامه های خبری و تحلیلی مجموعه شبکه ها به آنان اختصاص یابد و چنانچه ادای این حق برایتان ثقیل است، فقط نیم ساعت از هر یک از شبکه ها را در روز، و اگر این هم سخت و سنگین است کلاً روزانه نیم ساعت فرصت اطلاع رسانی در یکی از شبکه های تلویزیونی را به مخالفین دولت و منتقدین وضع موجود اختصاص دهید تا اضطرار برداشته شود و فرد مقیدی مانند من که وجهه همت خود را حفظ و اعتلای نظام جمهوری اسلامی ایران و رعایت مصالح ملی قرار داده است ناگزیر به استفاده از رسانه های دیگران نشود.

متن کامل نامه شکوری راد را به نقل از وبلاگ شخصی وی در ادامه می‌خوانید:

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای مهندس عزت الله ضرغامی
رئیس محترم صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران

با عرض سلام و تحیت

همانطور که لابد اجمالش را می دانید بنده اخیراً توسط شعبه ۴ دادسرای اوین احضار و پس از چهار جلسه بازجویی که سه جلسه آن در دفتر پیگیری واقع در ساختمان دادستانی تهران در میدان ارک و توسط بازجوی اطلاعات و جلسه آخر در دادسرای اوین و توسط بازپرس محمد مهدی حاج محمدی انجام شد در تاریخ ۲۰/۷/۸۹ توسط این بازپرس جوان بازداشت و به مدت شانزده روز در سلول انفرادی بند دوی الف زندان اوین که مربوط به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است زندانی بوده و توسط بازجوی این نهاد نیز مورد بازجویی قرار گرفتم. البته چند ماه پیش از آن نیز به دعوت برادران اطلاعات سپاه دو جلسه گفتگو با آنها داشته ام.

برخلاف آنکه دادستان محترم تهران اتهام بنده را امنیتی اعلام نمود، محور اصلی همه این فشارها، بازجوئی ها و نهایتا بازداشت بنده جلوگیری از مصاحبه با تلویزیون فارسی بی بی سی که تنها رسانه فارسی زبان خارجی است که تا کنون با آن مصاحبه نموده ام، بوده است و البته محتوای مصاحبه آخر من در مورد گفته های ناصواب سخنگوی قوه قضائیه در مورد حکم انحلال جبهه مشارکت ایران اسلامی نیز به لحاظ قرائن، مزید بر علت شده و به گمان من بی تأثیر در احضار و بازداشت اخیر نبوده است.

بنده در همه مراحل و کراراً در پاسخ به سوال در مورد اینکه چرا با بی بی سی مصاحبه می کنم اظهار داشته ام که اگرچه این کار به لحاظ حقوقی و قوانین جاری کشور مغایرتی با قانون ندارد و جرم محسوب نمی شود با این حال اگر اضطرار وجود نداشته باشد به لحاظ مصلحت سیاسی همچون دوران پیش از انتخابات سال گذشته نسبت به آن امتناع داشته و ترجیح می دهم به انجام آن تن ندهم. متأسفانه مدعیان وجود منع قانونی برای مصاحبه با این رسانه، علی رغم درخواست مکرر من، تا کنون هیچ سند و دلیلی برای ادعای خود ارائه نکرده اند و بجای ارائه دلیل حقوقی که وظیفه آنان است از زبان تحکم و تهدید استفاده نموده و یا به قول مبهم کسانی استناد کرده اند که دارای جایگاه حقوقی تعیین تکلیف قانونی برای دیگران نیستند.

پیش آمدن اضطرار برای استفاده از رسانه خارجی حاصل رویکرد بسته و غیر حرفه ای رسانه ملی در انعکاس اخبار و نظرات مردم است بطوری که همان حد اقل ۱۳ ملیون نفری که شما و جناح حاکم رسما پذیرفته اید که در انتخابات سال گذشته به رقبای آقای احمدی نژاد رأی داده اند هیچ سهمی از این همه شبکه های نوعاً ۲۴ ساعته صدا و سیما ندارند ولی در عوض تا دلتان بخواهد از این رسانه علیه آنها تبلیغ و یا اخبار مربوط به آنها وارونه به اطلاع مردم رسانده شده و می شود. البته نتیجه این رویکرد نه تنها به کام شما و جناح حاکم نبوده بلکه موجب از دست رفتن اعتبار صدا و سیما و در نتیجه روی آوردن مردم به منابع خبری غیر دولتی و یا خارجی بوده است به نحوی که سازمان صدا و سیما با این عرض و طول عملاً مقهور اطلاع رسانی برخی از این رسانه ها شده است و لذا نهادهای حکومتی همسوی با آن به دست و پا افتاده اند تا به هر وسیله مانع این روند شوند اما متأسفانه همچنان راه را اشتباه می روند.

لابد مطلع هستید که در نظر سنجی چندی پیش ایسپا، موسسه وابسته به جهاددانشگاهی، سهم خبرگیری مردم از صدا و سیما به ۴۵ درصد کاهش یافته و در عوض برخی از شبکه های ماهواره ای رشد قابل ملاحظه ای داشته اند و در این میان سهم تلویزیون فارسی بی بی سی با ۸ ساعت برنامه در روز به ۱۲ درصد رسیده است که البته زنگ خطری برای همه آنان است که دلسوز کشور و نظام هستند. پیش از این بنده در یادداشت “پاس بی بی سی و آبشار صدا و سیما” که صرفاً مجال انتشار در وبلاگ فیلتر شده خودم و برخی از سایت های فیلتر شده دیگر را یافت – و همانطور که در بالا توضیح دادم، منظور و مفهوم وارونه ای از آن در صدا وسیما به خورد بینندگان این رسانه داده شد – در این مورد توضیح داده ام و شما را به مطالعه دوباره آن ارجاع می دهم.

بنده هیچگاه خود با بی بی سی تماسی برقرار نکرده ام اما بعضا به درخواست آنان برای مصاحبه تلفنی زنده و یا شرکت تلفنی دربرنامه های مناظره و گفتگو با تضمین رعایت امانت و انعکاس کامل گفته ها، پاسخ مثبت داده ام و آنان نیز بر اساس قواعد اطلاع رسانی حرفه ای، تا کنون رعایت امانت را کرده اند.

علی ای حال فشار زیادی بر من وارد شد تا تعهد بدهم و یا حتی شفاهاً بپذیرم که دیگر با بی بی سی مصاحبه نکنم و من زیر بار نرفتم و اعلام کردم تا زمانی که صدا و سیما فرصت انعکاس نظرات این ۱۳ ملیون نفر را در آن رسانه فراهم نیاورد باب استفاده اضطراری از رسانه های خارجی مفتوح خواهد بود. بنابر این از شما می خواهم که این سهم و این حق را به منتقدین دولت و وضعیت موجود بدهید تا به نسبت جمعیت خود که ۱۳ میلیون نفر آن را رسما پذیرفته اید ۳۵ درصد اوقات برنامه های خبری و تحلیلی مجموعه شبکه ها به آنان اختصاص یابد و چنانچه ادای این حق برایتان ثقیل است، فقط نیم ساعت از هر یک از شبکه ها را در روز، و اگر این هم سخت و سنگین است کلاً روزانه نیم ساعت فرصت اطلاع رسانی در یکی از شبکه های تلویزیونی را به مخالفین دولت و منتقدین وضع موجود اختصاص دهید تا اضطرار برداشته شود و فرد مقیدی مانند من که وجهه همت خود را حفظ و اعتلای نظام جمهوری اسلامی ایران و رعایت مصالح ملی قرار داده است ناگزیر به استفاده از رسانه های دیگران نشود.

منتظر اعلام نظر و اقدام عملی صریح و سریع شما در مورد این پیشنهاد هستم.


 


کلمه- مهستی شیرازی: سردار مشفق را کسی فراموش نخواهد کرد؛ حتی اگر حاکمیت و دستگاه قضا هیچ گاه به او نپردازد و پرده از چهره ی او برندارد و او را به تاوان پرده هایی که دریده است فرانخواند و بی پردگی هایش را به محکمه نکشاند.
سردار مشفق را نباید فراموش کرد. او سردار یک کودتاست؛ کودتای یک گفتمان. گفتمانی که به مراد اقتدارگریان، همه چیز را از آن خود می خواهد و اقتدار سیاسی را به قدرت نظامی فروکاسته و  نه تنها سیاست  که  تاریخ را هم به قربانگاه برده است  و خاطره های معاصر و خاطر مردمان معاصر  را هم قربانِ خود می خواهد.
در این  یادداشت، به یاد  هفت دلاوری که قربانی این گفتمان اند و در حمایت از شکایت این هفت تن،  به سادگی هر چه تمام تر نشان می دهیم که  سخنرانی سردار مشفق، چگونه واقعیات مسلم تاریخی را در خصوص ۱۳ آبان تحریف کرده و تلاش کرده است تا از این تحریف تاریخی، کلاهی برای مانیفیست همه چیزخواهان بسازد و کلاهی بر سر مخاطبان خود بگذارد و  رسم کلاهداری را به کلاهبرداری فروبکاهد .

نشان می دهم که نشانه ها کافی اند. سیزدهم آبان هشتاد ونه؛ محسن میردامادی زندانی است. او از  دانشجویان پیرو خط امام و از  فاتحان سفارت آمریکا و از شاکیان سردار مشفق  است. سردار مشفق نماینده ی تمامیت خواهان است و سخنرانی  سردار مشفق آئینه ی تمام نمای گفتمان همه چیزخواهان.  سیزدهم آبان هشتاد و نه،  یاران و یاوران سردار مشفق، محسن میردامادی و یاران او را  زندانی کرده اند.  گاهی برای دیدن حقیقت  کافی است چشمانمان را باز کنیم . اندکی بصیرت، معلوم می کند  چه کسانی  حاملانِ گفتمان  ۱۳ آبان را در بند و  مطالبات  سیزدهم آبان را به لجن  کشیده اند.
نمونه ها و مستندات خود را  تنها از سا یتِ مرکز اسناد انقلاب اسلامی  می آورم تا جای هیچ گونه اگر و امایی باقی نماند؛ که این سایت  در سیطره ی  حسینیان نامی است که از قاتلان ِ به نام ( لقبی که  خود ایشان به خودشان داده اند) و  از حاملان همین گفتمان  است. این سایت در خصوص ماجرای ۱۳ آبان و نقش آیت الله موسوی خوئینی ها در تسخیر سفارت آمریکا   آورده است:
«در این‌ میان‌، آنچه‌ که‌ دانشجویان‌ پیرو خط ‌امام‌ را در مورد اشغال‌ یا عدم‌ اشغال‌ لانه‌ی‌ جاسوسی‌ مردد کرده‌ بود، ناآگاهی‌ از موضع‌حضرت‌ امام‌ بود. این‌ مشکل‌ نیز با استفاده‌ از نظرات‌ حجة‌الاسلام‌ والمسلمین‌ موسوی‌ خوئینی‌ها حل‌شد. موسوی‌ خوئینی‌ها به‌ دانشجویان‌ اطمینان‌ داد که‌ امام‌ از این‌ کار پشتیبانی‌ می‌کند. وی‌ در این‌ باره‌ می‌گوید: «دانشجویان‌ پرسیدند که‌ به‌ نظر شما حضرت‌ امام‌ با چنین‌اقدامی‌ موافق‌ خواهند بود یا نه‌؟ بنده‌ در ضمن‌ تحلیل‌ کوتاهی‌، چنین‌ نتیجه‌ گرفتم‌ که‌ایشان‌ قطعاً موافق‌ خواهند بود.» 
میردامادی‌، از دانشجویان‌ پیرو خط‌ امام‌، در این‌ مورد می‌گوید: «آقای‌ خوئینی‌ها می‌گفتند، ما از مجموعه‌ی‌ نظرات‌ امام‌ این‌طور درک‌ می‌کنیم‌ که‌ امام‌ مخالفتی‌ ـ قاعدتاًـ نباید داشته‌ باشند، اما اگر از ایشان‌ سؤال‌ شود، احتمالاً به‌ دلیل‌ محظوراتی‌، نتوانند اعلام‌موافقت‌ کنند و احتیاج‌ به‌ سؤال‌ نیست‌. اما یک‌ حرکت‌ هوشمندانه‌ دیگر از جانب‌ امام‌، باعث‌ شد تا آنان‌ برای‌ انجام‌ این‌ کار مطمئن‌ شوند. حجة‌الاسلام‌ محتشمی‌ پور در این‌ باره‌ می‌گوید: «حضرت‌ امام‌ در تاریخ‌ ۱۰ آبان‌ ۱۳۵۸، پیامی‌ به‌ ملت‌ ایران‌ دادند که‌ سرآغازحرکتی‌ نوین‌ برای‌ دانشجویان‌ مسلمان‌ شد، و این‌ آگاهان‌ جامعه‌ پیام‌ را دریافت‌ کردند و به‌ آن‌ جامه‌ی‌ عمل‌ پوشانیدند. امام‌ در بخشی‌ از آن‌ پیام‌ فرمودند: بر دانش‌آموزان‌، دانشگاهیان‌ و محصلین‌ علوم‌ دینیه‌ است‌ که‌ با قدرت‌ تمام‌،حملات‌ خود را علیه‌ آمریکا و اسرائیل‌ گسترش‌ داده‌ و آمریکا را وادار به‌ استرداداین‌ شاه‌ مخلوع‌ جنایتکار نمایند و این‌ توطئه‌ی‌ بزرگ‌ را بار دیگر، شدیداً محکوم کنند».
و در همین سایت ، در خصوص واکنش امام به ماجرای تسخیر سفارت آمریکا  آمده است:
«در نهایت‌، همانطور که‌ انتظار می‌رفت‌، حضرت‌ امام‌ (ره‌) اصل‌ حرکت‌ را تاییدکرده‌ و با واسطه‌ شدن‌ مرحوم‌ حاج‌ احمدآقا خمینی‌ به‌ دانشجویان‌ می‌گویند که‌«خوب‌ جایی‌ را گرفته‌اید، محکم‌ نگهدارید»
و ایضاً:
مرحوم‌ حاج‌ احمدآقا نیز در مورد عملکرد حضرت‌ امام‌ می‌گویند: «امام‌ خمینی‌ (ره‌)،به‌ عنوان‌ رهبر انقلاب‌، نخستین‌ کسی‌ بود که‌ از اقدام‌ شجاعانه‌‌ دانشجویان‌ حمایت‌ کردو عمل‌ آنان‌ را واکنش‌ طبیعی‌ ملت‌ در مقابل‌ جنایات‌ بی‌شمار آمریکا دانست.»
هم چنین، نمونه هایی از  سخنان امام خمینی در سالگرد  ماجرای تسخیر سفارت خالی از لطف نیست:
در هر صورت من از شماها تشکر مى‏کنم که خودتان بدون اینکه غیر از خدا یک کسى وادارتان بکند (این چیزى است که از مبدا الهى جوشش پیدا کرده) خودتان وارد این میدان شدید. …
…ما باید هر چه فریاد داریم به سر اینها بزنیم و امروز که سالروز لانه جاسوسى است، من به ملتمان تبریک عرض مى‏کنم و این عملى که دوستان اسلام، مجاهدین اسلام انجام دادند، اگر این لانه جاسوسى در اینجا بود، شاید ایران را به تباهى مى‏کشید. دانشجویان مسلمان و مبارزى که لانه جاسوسى را اشغال کرده‏اند با عمل انقلابى خودشان ضربه‏اى بزرگ بر پیکر امریکاى جهانخوار وارد نمودند و ملت را سرافراز کردند.
تا اینجای کار،  هر آدم عاقلی می فهمد که اصل تسخیر سفارت آمریکا مورد تائید امام بوده وآقای خوئینی ها آن را به نوعی مدیریت کرده است که مسئولیت این عمل انقلابی بر دوش حاکمیت و رهبری نیافتد و به نوعی خود را سپر بلا کرده است.
اگرچه میزان تاثیر  ماجرای تسخیر سفارت  آمریکا در تحولات سیاسی  بر کسی پوشیده نیست؛ اما  خوانش این تحولات سیاسی و قبول و رد آنها موضوع این نوشته نیست. موضوع این نوشته، نعل وارونه ای است که سردار مشفق  در سخنرانی مشهور  خود می زند و می کوشد تا با تحریفِ آشکار  این واقعه بگوید که تسخیر سفارت توطئه ی آمریکایی ها بوده است و لابد  موسوی خوئینی ها جاسوس و عامل آمریکایی در تسخیر سفارت و امام  هم از تسخیر آن ناراضی .
کاش پای مدرکی یا مستندی در میان بود و همه چیز به توهمات و تحلیل های این سردار جنگ نرم تمام نمی شد.  متاسفانه ! مشفق همه ی این  وارونه گویی ها را می کوشد تا نشان دهد موسوی  خوئینی ها خائن  و جاسوس است و نتیجه بگیرد  خاتمی هم  همدست اوست و آنها با هم توطئه کرده اند تا  خاتمی از کاندیداتوری  انصراف دهد و  آمدنِ میر حسین  به انتخابات هم جزئی از همان  توطئه است  و سرانجام «تئوری توطئه» را ثابت کند  و کودتای ۲۲ خرداد ۸۸  را اقدامی برای  ناکام ساختن این توطئه ! قلمداد کند تا  هم کیشان خود را پاک کند  و کیش خود را پاسداری کند .به عبارتی دیگر مشفق می گوید: کودتا کردیم چون توطئه بود و توطئه بود چون میر حسین موسوی پس از بیست سال آمد و خاتمی به خاطر او انصراف داد و خاتمی در مجمع روحانیون با خوئینی ها حضور دارد و موسوی خوئینی ها همان کسی است که در ماجرای ۱۳ آبان جاسوس آمریکا بود و البته  به رسمِ محمود زمانه ! اسناد و مدارک همه ی این مدعیات هم موجود است و در نزد دانای کل محفوظ است . زهی بلاهت و زهی رسوایی !
مشفقانه ! قاضی القضات را به خواندنِ  اصل سخنان سردار مشفق  در ادامه دعوت می کنم  و  از او  که از منطقیون  به نام است و مغلطه و محکمه را خوب می شناسد،  می پرسم: هنوز هم نمی خواهید  این «بنده ی خدا» را بیابید و اسناد جاسوسی آن بندگان خدا را ببینید و دروغگو را رسوا کنید؟  آیا شما هم  با خواندن این همه وارونه نمایی به  کودتای یک گفتمان ایمان نمی آورید؟
مشفق می گوید: «خوب. آقای خوئینی ها چه شخصیتی است؟ .. آقای موسوی خوئینی ها برادران اساسا از ابتدای انقلاب تا به امروز تمام اقدامات و عملکردش مشکوک است. براساس اسناد و اطلاعاتی که در اختیار ما هست ایشان بی شک مرتبط با سرویس های جاسوسی بیگانه است . نقش ایشان در تسخیر لانه جاسوسی در ۱۳ آبان که نزدیک بود و از آن گذشتیم بسیار حائز اهمیت و قابل بررسی است. … جالب اینجاست که امروز در دانشکده های امنیتی آمریکا، سیستم های اطلاعاتی غرب امروز دارند تدریس می کنند برای افسران اطلاعاتی که یکی از شگردهای ما  که یکی از شگردهای ما برای اینکه در کشورهای که رژیم مورد نظر سقوط می کند، برای اینکه ما بتوانیم دولت مورد نظرمان را برگردانیم و مستقر کنیم، به عوامل خودمان دستور می دهیم که به سفارتخانه هایمان حمله بکنند و سفارتخانه ها را تسخیر بکنند، چون بخشی از خاک ماست به بهانه اینکه بخشی از خاک ما تسخیر شده به آنجا لشکرکشی بکنیم و ساقط آن نظام را و نظام مورد نظر خودمان را مجددا مستقرکنیم. این واقعه طبس و یکی پس از دیگری کودتای نوژه که اتفاق افتاد در این سیر قرار می گیرد که من فقط در حد یک  اشاره مطرح می کنم و شما خودتان تحقیق و بررسی بکنید و اسناد هم در این زمینه فراوان است.  نقش آقای موسوی خوئینی ها هم دراین اتفاق مشخص است و بسیار مسئله است. خوب شما می بینید که آقای موسوی خوئینی اینکار را انجام می دهد بدون هماهنگی با امام . کشوری که انقلابش تازه ظهور پیدا کرده، هنوز دولت مستقر و توانمندی برای اداره کشور ندارد. نیروهای نظامی هنوز درگیر مسئله تسویه هستند؛ نیروهای مردمی هنوز سازماندهی نشده اند؛ یک دفعه کشور در آستانه یک مسئله بسیار مخاطره آمیز قرار می گیرد و امام با مدیریت خودشان بلافاصله خودشان بلافاصله سوار مسئله ۱۳ آبان و تسخیر مسئله لانه جاسوسی شدند و اجازه ندادند که دشمن از این فرصت بهره برداری کند.   بلافاصله ایشان اعلام کردند که این یک انقلاب دوم است و مدیریت کشور را در اختیار خودشان گرفتند…ما که مسائل پشت پرده را می دانیم و می دانیم این جزو طراحی های  دشمن است. واسطه ها را من امروز وقت ندارم به شما بگویم که با چه واسطه ای اینکار انجام شد…».
و اینک در آستانه ی سیزدهم آبان هشتاد و نه ، صاحبان بصیرت را به قضاوت می خوانم : براستی چه کسانی حاملان گفتمان ۱۳ ابان را به بند کشیده اند و چه کسانی خواسته های  ۱۳ ابان را تحریف کرده اند؟  خواسته های استبداد ستیز و مردمی ۱۳ ابان را چه کسانی حاملان اند و دستگیری حماسه سازان انقلاب دوم را چه کسانی عاملان اند؟


 


امیدوارم  توزیع روزنامه کلمه سراسری شود

سید مصطفی تاجزاده در ملاقات کابینی این هفته خود با همسرش در ارتباط با مسائل روز مطالبی را  بیان و همچنین از انتشار روزنامه کلمه ابراز خوشحالی کرد. معاون سیاسی وزارت کشور دولت آقای خاتمی  در سخنانش با گرامی داشتن رسیدن سالروز ۱۳آبان گفت: ”  این روز را در حالی گرامی می داریم که  دکتر محسن میردامادی از رهبران جنبش دانشجویی آن زمان، هم چنان در زندان است و امکان گفتگوی مستقیم با دانشجویان و مردم را ندارد و آیة الله موسوی خوئینی ها و دوستانش تحت فشارها و تضییقات زیادی هستند. بسیار متأسفم که آقایان با توسل به شیوه های استالینیستی در صدد جعل تاریخ انقلاب برآمده اند آن هم متناسب با حال و هوای انسدادی و اختناقی امروز.”

به گزارش کلمه متن سخنان مصطفی تاجزاده به شرح زیر است:

اگراین ملت رشید نبودتابه حال دربرابراستبداد دینی تسلیم شده بودیم

معنای اخراج نیروهای طرفدار احزاب سیاسی از مدارس و آموزش و پرورش، تداوم ایجاد تک صدایی در جامعه و حکومت است و تداوم کودتاست و این که می خواهند نیروهای سبز و هواداران این جنبش را تحت فشار قرار دهند و با تجربه ای که من دارم عرض می کنم وقتی چنین تصمیمات سراسری می گیرند نشانه رشد جریان سبز د رسراسر ایران است و کسانی که فکر می کنند جنبش سبز خاتمه یافته به خصوص جناح حاکم خوب است اجازه دهند اجتماعی در هر روز هفته و در هر نقطه تهران برگزار شود تا معلوم شود اجتماعی عظیم تر از ۲۵ خرداد ۸۸ شکل می گیرد. من به آگاهی این مردم ایمان دارم و دلیلم این است که اگر این ملت رشید نبود تا به حال در برابر استبداد دینی تسلیم شده بود و این طور همه جانبه مقاومت نمی کرد.

امیدوارم  توزیع روزنامه کلمه سراسری شود

در عین حال از شنیدن توزیع روزنامه کلمه در مدارس، بسیار خوشحال شدم و از این بابت به سهم خود از همه عزیزان تهیه کننده و توزیع کننده این  ندای سبز مردم ایران تشکر می کنم. و امیدوارم این کار به زودی سراسری شود. تاجزاده هم چنین از دیدار رهبران جنبش سبز با یکدیگر ابراز خوشوقتی کرد و اثرات این گونه ملاقات ها و گفتگو و تشریک مساعی را بسیار سودمند دانست.

روز ۱۳ ابان امسال نیز چون سال گذشته دانشجویان پیرو خط امام در زندانند

وی در ارتباط با مناسبت ۱۳ آبان نیز گفت: این روز را در حالی گرامی می داریم که  دکتر محسن میردامادی از رهبران جنبش دانشجویی آن زمان، هم چنان در زندان است و امکان گفتگوی مستقیم با دانشجویان و مردم را ندارد و آیة الله موسوی خوئینی ها و دوستانش تحت فشارها و تضییقات زیادی هستند. بسیار متأسفم که آقایان با توسل به شیوه های استالینیستی در صدد جعل تاریخ انقلاب برآمده اند آن هم متناسب با حال و هوای انسدادی و اختناقی امروز.

دوره شعار خدا شاه میهن سپری شده و امروز فصل الخطاب قانون اساسی است

این زندانی شاکی از کودتاگران نظامی در ادامه گفت: اخیرا شنیده می شود که می گویند اگر فرد یا تشکلی اعتقاد به شخص رهبر نداشته باشد و ایشان را فصل الخطاب نداند، حق بهره مندی از حقوق مدنی و سیاسی را نخواهد داشت. در واقع شعارچهارگانه اقتدارگرایان (اسلام، انقلاب، امام و رهبر) که آن را محور وحدت می خوانند، و در این میان مردم و قانون هیچ جایی ندارند و کاملا حذف شده اند و حتی به ظاهر هم مورد اعتنا واقع نشده و نمی شوند، ما را به یاد شعار (خدا شاه میهن)قبل از انقلاب می اندازد.و در نقد این شعار باید بگویم فصل الخطاب، قانون اساسی است که خون بهای شهیدان و میثاق ملی ما است. در این قانون در هر بخش مشخص شده که فصل الخطاب کیست. برای مثال طبق قانون، فصا الخطاب در تهیه قوانین مجلس است و در بخش رسیدگی به شکایات و دعاوی فصل الخطاب حکم قاضی است، به همین دلیل حتی رهبر نیز نمی تواند نه مجلس را منحل کند و نه در حکم قاضی دخالت کند. اگرچه در عمل متاسفانه همه امور ما میلی شده اند و به جای مصلحت ملت میل یکنفر و میل جناح حاکم، مبنای کار قرار می گیرد ولی به لحاظ نظری «قانون» همچنان فصل الخطاب است و هرکس بپذیرد در چارچوب قانون کار کند، حق بهره مندی از همه حقوق قانونی را دارد و این یک بدعت است که اعتقاد به یک شخص را را مبنای تامین و رعایت حقوق شهروندان اعلام می کند. چنین نگاهی متعلق به یک صد سال پیش، یعنی قبل از دوران مشروطه است در زمانیکه سخن و اراده شاه حکم قانون را داشت و وفاداری به شخص مبنای شرکت در حکومت بود و البته هر پستی امتیازی بود که شاه به نوکران خود می داد اما پس از انقلاب مشروطه و تدوین قانون اساسی مبنای بهره مندی از حقوق، تعهد به این قانون است.

هم پاسخ گویی به ملت هم پوزش از دولت اصلاحات

تاجزاده در بخش دیگری از سخنانش در ارتباط با حذف یارانه ها گفت: از مجموعه رفتار و گفتار مقامات چنین بر می آید که خودشان خوب می دانند این طرح با شکست و یا دستکم نارضایتی گسترده مردم مواجه خواهد شد و به همین جهت از هم اکنون در پی این هستند که تقصیرهارا به گردن یکدیگر بی اندازند در صورت شکست این طرح جناح حاکم علاوه بر پاسخگویی در این زمینه باید یک عذرخواهی بزرگ  نیز به دلیل کارشکنی در کار دولت اصلاحات داشته باشد که این طرح را عاقلانه و تدریجی اجرا می کرد و اقتدارگراها با شعار تثبیت قیمت ها مانع اجرای آن شدند و مشکلات زیادی را ایجاد کردند.


 



 


رئیس کمیسیون اهل نود مجلس ششم، تنها مبنای ممکن برای وحدت را قانون اساسی دانست و با اشاره به برخی اختلافات جناح های سیاسی، گفت: بیشتر اختلاف ناشی از قدرت مسلط است که قانون را یکطرفه تفسیر می کند و اصولی که قدرت را مقید می سازد به کار گرفته نمی شود. وی تصریح کرد که هم اکنون قانون اساسی به نفع بخشی از قدرت تفسیر می شود.

حجت الاسلام حسین انصاری راد در گفتگو با جماران، درباره مراد حضرت امام خمینی(س) از وحدت گفت: از آن چه در منشور برادری و مجموعه همه گفته های حضرت امام (س) آمده است بر می آید که ایشان عمل به قانون اساسی را محور وحدت می دانستند، مخصوصاً نامه ایشان در پاسخ نمایندگان که عنوان می کنند من در ایام جنگ تصمیماتی گرفته ام تا گره هایی گشوده شود اما همه باید در راستای قانون اساسی عمل کنیم و به قانون بازگردیم نشانگر این دیدگاه است.

این نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی در ادامه با اشاره به اصول مدنظر حضرت امام خمینی(س) افزود: اصولی که امام در گفته ها و نوشته ها و عمل به آن تکیه کرده اند اول اسلام با توجه به مقتضیات زمان و مکان و حفظ مصالح فوق العاده است که در تاسیس مجمع تشخیص مصلحت نظام آن را فتوا دادند و بعد در قانون اساسی رسماً مورد تصویب و تایید قرار گرفت و دوم تکیه بر آرای عمومی است که از زمان ورود به ایران آن را اصل قرار دادند و در قانون اساسی نیز پایه رسمیت نظام قرار گرفته است.

انصاری راد با تکیه بر مبارزات حضرت امام(س) ادامه داد: ایشان در مبارزه با رژیم گذشته بعد از خداوند متعال هیچ تکیه گاهی غیر از مردم نداشتند و در دوره اداره نظام نیز تلاش داشتند با انجام انتخابات آزاد مردم به درستی در صحنه حضور داشته باشند.

وی درباره اهمیت نقش مردم در نظام جمهوری اسلامی افزود: چون حضرت امام (س) دوام و بقای نظام را بسته و مربوط به حفظ اعتماد مردم می دانستند حفظ این مصلحت را اصل نظام جمهوری اسلامی می دانند و هیچ امری در تضاد با آن را قابل قبول نمی دانند و آن را مصلحت مهمی تشخیص داده بودند که باید در هر حال محفوظ بماند.

حسین انصاری راد با اشاره بر تاکید حضرت امام(س) برای هر دو جناح در حفظ خشم و کینه انقلابى علیه قدرت های استعمارگر در منشور برادری، افزود: این مطلب ناشی از تکلیف مبارزه با ظالم است که از اصول مسلم اسلامی است و ملت مسلمان ایران نیز هم به عنوان فرد فرد و هم به عنوان جامعه موظف به مبارزه با ظلم واجرای عدالت است و مصداق آن می تواند تغییر کند و در زمان های مختلف مقتضیات خاص خود را دارد.

انصاری راد افزود: قانون اساسی می تواند مبنای وحدت قرار گیرد و هیچ اصلی غیر از قانون اساسی وجود ندارد. البته قانون اساسی یک بار تغییر کرده است و می تواند بارها تغییر کند و وحی منزل نیست.

نماینده ادوار مجلس با اشاره به اختلافات جناح های سیاسی ادامه داد: البته بیشتر اختلاف ناشی از قدرت مسلط است که قانون را یک طرفه تفسیر می کند و اصولی که قدرت را مقید می سازد به کار گرفته نمی شود و گرنه تفسیر قانون مشکل نیست. قانون اساسی اکنون به نفع بخشی از قدرت تفسیر می شود.

حجت الاسلام و المسلمین انصاری راد ضمن اشاره به فرازهایی از منشور برادری حضرت امام(س) مبنی بر “پرهیز از واسطه هایی که کارشان القای بدبینی به جناح مقابل است” و “اگر در این نظام کسى یا گروهى خداى ناکرده بى‏جهت در فکر حذف یا تخریب دیگران برآید و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتماً پیش از آنکه به رقیب یا رقباى خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است” ادامه داد: بسیار روشن است که حذف یک جناح مساوی تضعیف و تضییع اصل نظام جمهوری اسلامی است و عامل اصلی نیروهای تند وغیر اخلاقی هستند که باید از آنها پرهیز گردد و امور واقع بینانه و کارشناسانه در چهار چوب قانون اساسی اختلافات حل و فصل گردد.


 


اسماعیل گرامی مقدم، نماینده مجلس و سخنگوی حزب اعتماد ملی، معتقد است که بر مجموعه آنچه در انتخابات دهم ریاست جمهوری و پس از آن رخ داد، نامی جز کودتا نمی‌توان نهاد. او در گفت‌وگو با سایت حزب اعتماد ملی، در بیان مصادیق کودتا به “قطع ارتباطات، خارج کردن نمایندگان دو نامزد اصلاح طلب از شعب اخذ رای، بازداشت عناصر موثر ستادهای انتخاباتی، بازداشت بیش از ۴۰۰۰ نفر در سه ماه اول بعد از انتخابات، توقیف چندین روزنامه ی پر تیراژ از جمله اعتماد ملی، فیلتر سایت های منتقد، برگزاری دادگاه های فرمایشی به انگیزه ی اعتراف گیری، صدور احکام سنگین بازداشت عناصر برجسته احزاب سیاسی، متمرکز کردن و انتقال نیروهای نظامی و شبه نظامی در تهران و کلان شهر ها برای ممانعت از راهپیمایی آرام معترضین به نتیجه ی انتخابات، بستن دفاتر احزاب اصلاح طلب و کشته شدن دهها نفر، حادثه کوی دانشگاه، محدود کردن رهبران اصلاح طلب و دهها مورد دیگر که همگی دلالت بر به کار گیری خشونت با ابزار نظامی دارد” اشاره می‌کند.

گرامی مقدم همچنین با اذعان به اختلاف نظرهای حزب متبوع خود با دو حزب اصلاح طلب مشارکت و مجاهدین انقلاب، در عین حال انحلال این دو حزب را غیرقانونی می‌خواند و به آن اعتراض می‌کند. وی می‌گوید: “انحلال این دو حزب از ریشه جنبه قانونی ندارد، این دو حزب دارای شناسنامه، اساسنامه و مرامنامه قانونی هستند و هیچ عمل غیر قانونی را در مدت فعالیت خود مرتکب نشده اند و دادگاه هم تاکنون به جز اتکا کردن به برخی از کلیات، دلیل محکمه پسندی اعلام نکرده است.”

سخنگوی حزب اعتماد ملی همچنین به ممانعت نیروهای امنیتی از فعالیت حزب اعتماد ملی اشاره و خاطرنشان می‌کند: “در تاریخ ۱۷ شهریور ماه سال ۸۸، همزمان ماموران اطلاعاتی و امنیتی وارد ساختمان حزب و دفتر آقای کروبی شدند و پس از پلمپ آن اسناد و مدارک را نیز با خود بردند و عملا از آن تاریخ تاکنون فعالیت رسمی حزب تعطیل شده و تنها به انتشار اطلاعیه و بیانیه اکتفا شده است. چندین مرتبه هم که دبیرکل و اعضا تلاش کردند که خارج از حزب جلسه داشته باشیم، مامورین امنیتی مانع از برگزاری جلسات شدند.”

وی همچنین در خصوص سابقه واژه فتنه، می‌گوید: “به کار گیری واژه فتنه … اولین بار در آستانه ی انتخابات مجلس چهارم از تریبون نماز جمعه تهران توسط مقام رهبری صورت گرفت که ایشان اظهار داشتند مردم مراقب باشند و به فتنه گرها رای ندهند، این در حالی بود که نیروهای خط امامی در مجلس سوم دارای اکثریت مجلس بودند.

وی همچنین به اشاره به اینکه صاحبان قدرت پس از انتخابات ۸۸ بار دیگر کلمه فتنه را به کار می‌گیرند، ادبیات مسئولان کشور را با مسئولان کشور افغانستان مقایسه می‌کند و می‌افزاید: “از دیدگاه حکومت، منتقدین فتنه گرند، در حالی که کرزای در مقابل گروه تروریستی طالبان به جای استفاده واژه فتنه گر و غیره از واژه ی “برادران ناراضی” استفاده می کند!”

متن کامل مصاحبه گرامی مقدم با سایت سحام نیوز در ادامه می آید:

سؤال: جناب آقای گرامی مقدم ضمن تقدیر و تشکر از اینکه وقت مناسبی را برای مصاحبه اختصاص داده اید اولین سؤال پیرامون نحوه فعالیت سیاسی خود جناب عالی است؟

جواب: ابتدا از تمامی دست اندر کاران سایت سحام نیوز تقدیر و تشکر می کنم و امیدوارم پیروز و سر بلند باشید. اما در مورد سؤال اول، باید عرض کنم که فعالیت سیاسی همه اعضای شورای مرکزی و دیگر احزاب محدود شده و یا به معنی دیگر متوقف هم گردیده بنابراین فعالیت سیاسی من هم بی تاثیر از این فضا نبوده و مسلما کارسیاسی ما هم محدود شده است.

سؤال: گفتید فعالیت سیاسی متوقف شده یا محدود آیا می توانید در مورد منحصرا" شرایط حزب اعتماد ملی بیشتر توضیح بدهید؟

جواب: مستحضرید که در تاریخ ۱۷ شهریور ماه سال ۸۸، هم زمان ماموران اطلاعاتی و امنیتی وارد ساختمان حزب و دفتر آقای کروبی شدند و پس از پلمپ آن اسناد و مدارک را نیز با خود بردند و عملا" از آن تاریخ تاکنون فعالیت رسمی حزب تعطیل شده و تنها به انتشار اطلاعیه و بیانیه اکتفا شده است. چندین مرتبه هم که دبیر کل و اعضا تلاش کردند که خارج از حزب جلسه داشته باشیم مامورین امنیتی مانع از برگزاری جلسات شدند و ادامه این روند شرایط فعالیت را برای جریان خط امام سخت کرده، از حملات وحشیانه به دبیر کل محترم حزب ، در جلوگیری از شرکت ایشان در مراسم ها ، تیر اندازی به اتومبیل ایشان در قزوین، حمله به منزل آیت الله العظمی صانعی هنگامی که آقای کروبی آنجا حضور داشتند و یک شب و یک روز در محاصره بودند، و سرانجام زشت ترین حرکت درشب های احیا توسط لباس شخصی ها به منزل ایشان صورت گرفت که در نوع خود بی سابقه بود، بی سابقه از این جهت می گویم که حتی حرمت شب های قدر را نیز نگه نداشتند.

شما ببینید اگر کسی از اعضای احزاب سیاسی اصلاح طلب فوت کند حتی اجازه برگزاری مراسم ختم را نمی دهند هنگامی که مرحوم اسماعیل ططری نماینده دو دوره مجلس و عضو اعتماد ملی دار فانی را وداع گفت اجازه برگزاری ختم نه در تهران بلکه در کرمانشاه هم به حزب اعتماد ملی و خانواده ایشان ندادند، و حتی از مراسم ختم بستگان اعضای حزب ما ودیگر اصلاح طلبان جلوگیری می کنند به عنوان نمونه به آقای دکتر ابراهیم امینی نماینده دوره ششم مجلس اجازه داده نشد که مراسم ختم والده خود را در تهران برگزار کند. مسلم است که در یک چنین فضایی به خودی خود فعالیت سیاسی حزب اعتماد ملی و دیگر احزاب محدود می شود.

سؤال: نظر شما در خصوص واژه هایی که بعد از انتخابات از سوی دو طرف مانند براندازی نرم یا انقلاب مخملی، کودتاچی، فتنه گر و غیره مطرح شد چیست؟

جواب: من فکر می کنم اگر بدون آنکه فاعل این واژه ها را فهم کنیم موقعیت هر یک یعنی تعریفی که از آن واژه ها می شود وزمان کاربرد هر یک را بپردازیم بیشتر کمک مان خواهد کرد تا روشن شود کدام واژه برخوردار از محتوای حقیقی و یا خالی از محتوا است؟!

در مورد اتهام براندازی نرم همانگونه که طی یک یادداشت ، یک ماه پس از انتخابات سال ۸۸ عرض کردم اساسا" ریشه یک چنین حرکتی در نزد صاحبان قدرت شکل می گیرد و نمونه نداریم که انقلاب مخملی از ناحیه ی جریانات فاقد قدرت فوران زده باشد، حال گیریم به استناد سخنان سردار مشفق از یک سال قبل شخصیت های سیاسی جریان اصلاح طلب به دنبال برنامه ریزی برای حضور در راس قوه مجریه اقدام کرده باشند اشکال این اقدام سیاسی کجاست ؟این که گروهی یا حزبی این اقدام سیاسی رابرای تغییر رئیس دولت ،ازمسیرانتخابات رقم زده باشند بدیهی است و خلاف آن کاری عبث وبیهوده برای گروه های سیاسی خواهد بود . بنابراین ضمن اینکه این واژه در سی سال گذشته بکار بردن آن تجربه نشده بود اما زمان آن خواص و با برنامه ی قبلی بود .

اما واژه کودتاچی که از سوی معترضین به نتیجه انتخابات به کار برده شد به لحاظ زمانی ضمن اینکه در سی سال گذشته برای اولین بار به کار گرفته شد اما از نقطه نظر مفهومی انطباق کاملی با آنچه سردار مشفق بیان می کند و نظامیان انجام داده اند دارد. برآیند همه تعاریفی که از واژه کودتا شده است عبارت است از "یک اقدام نظامی برعلیه روند عادی نظام سیاسی اداری یک کشور" اینک شما می توانید عملیات امنیتی که درست ازروز انتخابات تاکنون صورت گرفته وواژه هایی که به هر کدام از آنها اطلاق می گردد یک به یک مقایسه نمایید. ببینید آیا بکاربرندگان این واژه تاچه میزان دردرستی و نادرستی آن، جانب انصاف را درنظر می گیرند.

آنها می گویند روند یک انتخابات سالم که نتیجه آن نادرست است منجربه خروج مسیر عادی نظام انتخاباتی ،اداری وسیاسی کشور شده است، این اقدام با ابزار قطع ارتباطات ،خارج کردن نمایندگان دو نامزد اصلاح طلب از شعب اخذ رای ،بازداشت عناصر موثر ستادهای انتخاباتی ، بازداشت بیش از ۴۰۰۰نفر درسه ماه اول بعد از انتخابات ،توقیف چندین روزنامه ی پر تیراژاز جمله اعتماد ملی ،فیلتر سایت های منتقد، برگزاری دادگاه های فرمایشی به انگیزه ی اعتراف گیری ،صد ور احکام سنگین باز داشت عناصر برجسته احزاب سیاسی ،متمرکز کردن وانتقال نیروهای نظامی و شبه نظامی در تهران و کلان شهر ها برای ممانعت از راهپیمایی آرام معترضین به نتیجه ی انتخابات ، بستن دفاتر احزاب اصلاح طلب و کشته شدن ده ها نفر ،حادثه کوی دانشگاه ،محدود کردن رهبران اصلاح طلب وده ها مورد دیگرکه همگی دلالت بر بکار گیری خشونت باابزار نظامی دارد صورت گرفته است.

از این رو به لحاظ نظری و عملی دو نکته ی کلیدی در تعریف کودتا برجسته است یعنی خارج شدن از روند عادی نتیجه ی یک انتخابات ودوم اقدام نظامی و امنیتی مشهود است، این استدلال استفاده کنندگان ازاین واژه است. حال اقدام کنندگان و یا عاملین این تحرکات نظامی خودشان بگوینداگرمجموعه ی این شیوه های نظامی در منظومه ی فکری آنها نمی شود نام کودتا برآن نهاد ، چه نامی مناسب آن است ؟

درباب بکارگیری واژه فتنه باید عرض کنم که دردومقطع این اتهام زده شده است یک باردرآستانه ی انتخابات مجلس چهارم از تریبون نماز جمعه تهران توسط مقام رهبری صورت گرفت که ایشان اظهارداشتند مردم مراقب باشند و به فتنه گرها رای ندهند ،این در حالی بود که نیروهای خط امامی یا اصلاح طلبان کنونی در مجلس سوم دارای اکثریت کرسی های مجلس بودند و نقد های جدی را نیز بر برخی از ارکان حکومت از جمله دولت سازندگی داشتن و شورای نگهبان دریک اقدام بی سابقه ، سه سال بعد از رحلت امام خمینی (ره) نزدیک به ۵۰ نفر ازنمایندگان مجلس سوم را که همگی منتصب به خط امام بودند رد صلاحیت کرد و بیشترواژه ی فتنه گر درآن روزها از سوی جریان محافظه کار به مجموعه ی نامزدهای مورد حمایت مجمع روحانیون مبارز اطلاق گردید و بعد از انتخابات سال ۸۸ نیز این واژه از سوی نهاد های قدرت به حامیان ورهبران جنبش سبز بکارگرفته شد.

نهایت استدلال نهاد های قدرت این است که آقای موسوی و کروبی هواداران خود را به خیابان ها ریختند و به نتایج انتخابات معترض اند وآقای احمدی نژاد را رئیس جمهور قانونی نمی دانند. اولا" اگر شخصی یا گروهی هواداران خود را به خیابان ها بیاورد براساس کدام قانون فتنه بر پا کرده است در حالی که اگر این چنین باشد آقای احمدی نژاد نیز با تبلیغات رسانه های دولتی از هواداران خود رسما" خواست در میدان ولی عصر تجمع کنند و ایشان در آن روز برای معترضین واژه ی خس و خاشاک را به کار برد حال اگر بخواهیم اقدام رهبران جنبش را فتنه گر بنامیم، رئیس دولت دهم که اقدامی به مراتب شدید تر کرده ودر حقیقت معترضین خود را تحریک کرده است اگر فتنه گرتر ننامیم باید چه بنامیم؟

سؤال : شما می دانید که بجز گروه های اصلاح طلب در داخل ایران بسیاری از گروه های خارج از کشور نیز خود را همراه این جنبش می دانند چه تفاوتهایی میان آنها وجود دارد و در چه مواضع ای باهم مشترک هستند ؟

جواب : ما قبل از اینکه به تفاوتها و یا مشترکات اشاره کنیم خوب است به سر آغاز این جنبش و اهداف آن ازهر دو دیدگاه بپردازیم پرواضح است که که در اعتراض به نتیجه انتخابات سال ۸۸ هواداران دو نامزد اصلاح طلب به خیابانها آمدند ورفته رفته جنبش شکل گرفت و هم زمان برخی از گروهای خارج از کشورهم، که البته من به نقل از خودشان می گویم، بین بد و بدتر که بد را انتخاب کرده بودند، یعنی مطلوب آنها آقای موسوی یا کروبی نبود بلکه بین احمدی نژاد واین دو نامزد آنها آقایان کروبی و موسوی را انتخاب کرده بودند وبرای آنها فعالیت می کردند .می بینیم که مخرج مشترک گروه های داخل وخارج که معتقدا"که بایستی در انتخابات شرکت کنند حول محور اعتراض به نتیجه انتخابات می گردد .البته دراین میان گروه هایی هم بودند و هستند که از بنیان انتخابات را تحریم کرده بودند و هم اکنون هم رسما"اعلام می کنند که جنبش سبز ایران منفک از اعتراض به نتیجه انتخابات است و آن را منحصرا" منسوب به خود می دانند.

در برشمردن تفاوتها میان گروه های داخل و خارج برای روشن شدن مسئله اگر نگاه این گروه ها را به اهداف آنها از جنبش مد نظر قرار دهیم تفاوتهای آشکاری هم به لحاظ شکلی هم به لحاظ محتوایی مبین است. آقایان کروبی و موسوی به عنوان دو رهبر برجسته این جنبش بارها اعلام کرده اند که هدف ما براندازی و یا تغییر حکومت نیست و همچنان وفاداریی خود را به امام، انقلاب وآرمانهای شهدا اعلام کرده اند و در همین چهار چوب خواستار اجرای تمامی مفاد قانون اساسی هستند و بارها دبیر کل محترم حزب اعتماد ملی سریعا" اعلام کردند: من به اصلاحات برای رسیدن به آزادی های تصریح شده در قانون اساسی معتقدم و مشی و منش من خارج از اصلاحات نیست. به اعتقاد من ایشان به درستی کلیدی ترین رمز موفقیت خواست ملت ایران را یعنی اجرای قانون اساسی کلید زدند چرا که اگر بر طبق همین قانون اساسی هم انتخابات ها خارج از اعمال سلایق سیاسی وآزادانه و سالم برگزار گردد آنچه خروجی صندوقهای رای باشد در حقیقت بارزترین مصادیق جمهوریت به وقوع خواهد پیوست .

سؤال : هم اکنون شاهد آن هستیم دو حزب مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی توسط دستگاه قضایی منحل گردیده اند نظر شما به عنوان یک شخصیت حزبی چیست ؟

جواب : خوب شما می دانید که من در مقاطعی نقد ، بر برخی از عملکردهای این دو حزب داشته ام البته آنها هم در پاسخ به نقد من در انتخابات مجلس هشتم با اینکه از ۱۹ گروه حاضر ۱۶ گروه به قرار گرفتن نام من در لیست ائتلاف رای داده بودند ولی این دو حزب در آستانه شروع روز تبلیغات اعلام کردند به شرطی ما در ائتلاف می مانیم که گرامی مقدم از لیست ائتلاف خارج شود. و به خوبی خاطرتان است که عملا"این شیوه دمکراتیک توسط آنها نقض شد.

با وجود این، انحلال این دو حزب از ریشه جنبه قانونی ندارد، این دو حزب دارای شناسنامه ،اساسنامه و مرام نامه قانونی هستند و هیچ عمل غیر قانونی را در مدت فعالیت خود مرتکب نشده اند و دادگاه هم تاکنون بجز اتکاء کردن به برخی از کلیات دلیل محکمه پسندی اعلام نکرده است!؟ شما ببینید یکی از اعضای کمسیون امنیت ملی مجلس و مسئولین ارشد قضایی اعلام می کنند این حزب معتقد به ولایت فقیه نیستند و بر ضد آن عمل کرده اند و به همین دلیل این دو حزب قانونا"منحل شده اند.

در بررسی عملکرد این دو حزب تاکنون اعلام نشده است که آنها با اصل ولایت فقیه مخالفند ویا بر علیه آن اقدام می کنند اما آنچه مسلم است این دو حزب دیدگاه هایی بر خلاق نظرات مقام رهبری دارند به عنوان مثال رهبری انتخابات سال ۸۸ را سالم اعلام کرده است اما این دو گروه بر خلاف آن نظر دارند و حتی از دستگاه های امنیتی نیز به دستگاه قضایی شکایت کرده اند پس این اقدام آنها اقدام علیه ولایت فقیه نیست بلکه آنها نظری بر خلاف نظر رهبری دارند.

اگر قرار باشد که هر کسی نظر مخالفی با برخی از نظرات رهبری داشته باشدنمی شود آن را ضد ولایت فقیه دانست!؟ خوب آنگاه چند نفر در ایران ممکن است وجود داشته باشند که در همه شئون ذهنی و فکری مثل مقام رهبری فکر کنند! اما مسلم است که حکم رهبری به لحاظ قانونی قابل اجرا است و منتقدین هم از مجاری قانونی به دنبال به کرسی نشاندن مواضع خود هستند.

آقایان توجه ندارند که وقتی می گویند این دو حزب هیچگونه نظری را بر خلاف نظرات رهبری بیان نکنند در حقیقت به نوعی با آفرینش خدا مخالفت می کنند، روشن است که اگر در آفرینش مطلوب خدا این بود که دید گاه مخالف مطرح نشود خداوند یک فرد را شعور انسانی عطا می کرد ودیگر خلق الله را فارغ از این شعور به تبعیت ازیک شعور واحد انسانی فرا می خواند، ذات مقدس باری تعالی نعمت اندیشیدن را در تنوع و تکثر کامل به همه انسانها ارزانی بخشیده تا در همکاری، تقابل و تضادها راه کمال را در پیش گیرد. اینکه از افراد و یا احزاب و یا از این دو حزب بخواهیم که شما نه فکر کنید و اگر فکر می کنید آن را بیان نکنید آیا در مقابل رحمت و نعمت خداوند نیست و به عبارت دیگر آیا جرم ضد خدابودن از جرم خلاف نظر رهبری نظری داشتن بالاتر نیست؟

هر کسی که الفبای کار سیاست رامی داند از منظر سیاسی و حکومتی به انحلال این دو حزب که اعضای تشکیل دهنده آن همگی از مدیران سی ساله ی انقلاب بوده اند، هزینه های فراوانی هم جهت حفظ آن پرداخته اند می نگرند فایده ای را برای آن متصور نمی دانند. حال این اقدام غیر قانونی با کدام استدلال سیاسی صورت گرفته نمی دانم!

در همین جا خوب است به باز داشت جناب آقای دکتر علی شکوری راد اشاره کنیم ایشان بعد از حادثه انتخابات بازداشت نشده اند پس این نشان می دهد که او جرمی را از دیدگاه دستگاه قضایی حداقل تا چند روز قبل از انحلال حزبش انجام نداده است چه اتفاقی افتاده که به یکباره او باز داشت شد تنها جرم آقای شکوری راد می تواند آن باشد که او به عنوان عضو شورای حزب مشارکت از مواضع حزبی خود دفاع کرده است و تا روز آخرین دفاع نیز حزب متبوعش قانونی بوده است و دفاع از مواضع حزبی اش نیز قانونی قلمداد می شود پس به کدام گناه او باز داشت شد و با وثیقه ی سنگین سپس آزاد شد.

سوال : به نظر شما دربرنامه های رهبران جنبش سبز تفاهم با حکومت می تواند وجود داشته باشد و یک راه میانه ای را در پیش بگیرند ؟

جواب : بارها آقایان کروبی و موسوی اعلام کردندکه کف مطالباتشان اجرای درست قانون اساسی است و حتی آقای موسوی با بزرگواری و نجابت اعلام کردند که اگر ما فتنه گر، عامل بیگانه و از این دست بر چسب ها به ما نسبت می دهند هستیم! خود حاکمیت مطالبات مردم را پاسخ گو باشد.

اما بحث تفاهم، زمانی می تواند عینیت واقعی به خود می گیرد که طرف مقابلی که قدرت اجرایی و حکومتی را در اختیار دارد باید به ضرورت رسیدن به وحدت ملی برسد و آنگاه می شود نشست و خواستهای طرفین را بر روی یک میز گذاشت و بر روی آن به تفاهم رسید. اما مادامی که یک طرف گوش چشم خود را بر همه واقعیات بسته است و از رسانه ی ملی خود به طور مستمر هر آنچه پخش می کند گویا کشور در بهترین شرایط اقتصادی سیاسی و اجتماعی به سر می برد، و اتفاقا" وجود احساس نا امنی سیاسی به تداوم در حضور قدرت می انجامد برایش همین شرایط راضی کننده است از این رو پیدا کردن راهی برای تفاهم سخت و دشوار خواهد بود.

برای من سخت است که بجای الگو ها ی مدرن با سوابق ۴۰۰ ساله در دنیا به الگو های نو پا که در نزدیک ما در حال وقوع است اشاره کنم لاجرم به یک نمونه آن یعنی تشکیل شورای صلح در کشور افغانستان بسنده می کنم. شما ببینید گروه طالبان ۱۱ سال است مسلحانه بر علیه حکومت مرکزی و قانونی عملیات نظامی انجام می دهد اما رئیس جمهور کرزای تمامی راه ها برای مذاکره را در پیش گرفته و در حالی که قوای نظامی پنتاگون پشت سر او و همچنین پشتوانه ی بخش عظیمی از رای مردم پشتش قرار گرفته در افتتاحیه جلسه شورای صلح به جای واژه هایی نظیر فتنه گر، وابسته به خارج و غیره برای گروه طالبان از واژه ی "برادران ناراضی" استفاده می کند.

گمان نمی کنم این کار در جمهوری اسلامی که همه نیروهای اصلاح طلب و اصول گرا از صدر تا ذیل ۳۰ سال کنار هم مدیریت کشور را بر عهده داشتند و به سهولت هیئت، کمیته و یا هر شورایی از معتمدین دو طرف می تواند تشکیل شود، امری دشوار باشد .

سوال: به نظر شما اختلاف میان دولت و مجلس و یا دیدگاه های احمدی نژاد و سپاه پاسداران بر سر آقای مشایی تا چه اندازه ای جدی است و آیا اختلاف آنها صرفا بر سر آینده قوه مجریه است یا خیر؟

جواب: این اختلافات می تواند برای جریانات مذکور فرصت یا تهدید تلقی گردد، بدین معنا می توانیم این اختلافات را فرصت منظور کنیم که جای خالی جریان اصلی منتقد یعنی اصلاح طلبان را خود اصول گرایان پر کرده اند و بدین ترتیب می توانند فضای دو قطبی در میان خود ایجاد کنند. از سوی دیگر اگر این اختلافات سامان داده نشود و هر کدام از آنها تا آخر بر روی دیدگاه های خود از جمله تصاحب قدرت در قوه مجریه بر سر مواضع خود بایستد مسلما منجر به تهدید خواهد شد.

به اعتقاد من نمی شود هر کاری که آقای احمدی نژاد انجام می دهد فی البداهه آن را مردود تلقی نماییم مثلا چون با ذاقه جریان ما ناسازگاری دارد، آنچه مسلم است آقای احمدی نژاد از روز اول به قدرت رسیدن با حزب مخالفت کرده و تا جایی پیش رفت که گفت: ما فقط یک حزب داریم و آن هم حزب ولایت است. بله، ایشان به حزب اعتقادی ندارد اما نمی شود هم کتمان کرد که آقای احمدی نژاد دارای فرقه و باند ساسی اقتصادی نیست، از این جهت که ایشان برای همین فرقه و باند خود آینده ای را متصور است از نظر تشکیلاتی کاری درست و آینده نگری است، جدای از اینکه در برنامه ی آینده ی فرقه ی ایشان آقای رحیم مشایی چه جایگاهی خواهد داشت و یا اساسا ما با شخصیت صوفی گرایی و سیاسی آقای رحیم مشایی مشکلی داریم یا خیر، مهم نیست بلکه مهم آن است که آقای احمدی نژاد برنامه ی دقیقی را برای استمرار اندیشه های خود در دولت آینده مفروض دارد جای اشکال وجود ندارد و شاید در یک نقد جدی بر عملکرد دوره ی اصلاحات همین مسئله باشد که اگر در آن دوران برای مجموعه ی بزرگ اصلاح طلبان که از چندین حزب قدرتمند تشکیل می شد برنامه ای برای حضور در قدرت وجود داشت و تلاش می شد با یک نامزد به طور منسجم در انتخابات ریاست جمهوری نهم وارد عرصه می شد، امروز شاهد این نبودیم که با برنامه بودن فرقه ی احمدی نژاد مخالفت یا موافقت نماییم!

معتقدم با وجود همه ی مخالفتهایی که اعضای شورای نگهبان و برخی از اصول گرایان سنتی با مطرح شدن آقای رحیم مشایی برای نامزدی در دوره ی آینده انجام می دهند آقای احمدی نژاد اصرار بر برنامه ی خود خواهد داشت و او از این مسیر عقب نشینی نخواهد کرد، در همین راستا باید عرض کنم که مشکل آقای احمدی نژاد برای جانشینی مشایی؛ با شورای نگهبان و یا سایر گروه های اصول گرا نخواهد بود او به خوبی می داند که اگر با فرماندهان سپاه پاسداران و مقام رهبری به تفاهم بر سر آینده قوه مجریه دست یابد؛ رد صلاحیت آقای رحیم مشایی دیگر موضوعیت نخواهد داشت.

به عنوان آخرین سوال، شما تا چه اندازه ای معتقد هستید که جنبش سبز متوقف شده و مدیریت کشور در شرایط عادی است؟

جواب: اگر منظور از فعال بودن جنبش سبز در سطح خیابانها باشد جواب من هم مثبت است. یعنی سرکوب باعث جمع شدن اعتراضات از خیابانها شده است، ولی اگر منظور متوقف شدن اندیشه و اثر گذاری جنبش و همچنین توسعه آن باشد نظر مخالف دارم و معتقدم شرایطی که حکومت در کشور ایجاد کرده و با همه پدیده ها با ابزار نظامی برخورد می شود و حتی از مشکلات اقتصادی بعنوان فتنه اقتصادی یاد می شود، همه و همه نشان دهنده ی فعالیت ذاتی جنبش و توسعه آن به دیگر لایه های مردم است، و باید عرض کنم که کشور شرایط عادی را ندارد، زیرا در یک شرایط طبیعی روزنامه های منتقد و احزاب سیاسی فعالیتهای خود را بدون ممانعت نیرو های امنیتی انجام می دهند. بنابراین اینکه تصور کنیم شرایط فعلی برای جمهوری اسلامی راضی کننده است می توان از عکس العمل های ارکان حکومت به خوبی فهمید که نامطلوب و نادرست است.


 


نازنین خسروانی، روزنامه نگار، شب گذشته در پی مراجعه ماموران امنیتی به منزلش بازداشت شد.

به گزارش «تا آزادی روزنامه نگاران زندانی» ماموران امنیتی بعد از تفتیش منزل این روزنامه نگار و ضبط کامپیوتر و وسایل شخصی او را به مکان نامعلومی انتقال دادند.

بر اساس این گزارش، تاکنون خانواده او از محل نگهداری این روزنامه نگار اطلاعی ندارند.

نازنین خسروانی از روزنامه نگاران اصلاح طلب محسوب می شود که با روزنامه های نوروز، بهار، دوران امروز، کارگزاران سرمایه و … همکاری داشته است؛ روزنامه هایی که همگی پس از مدتی فعالیت توقیف شدند.

بازداشت وی در حالی صورت می گیرد که او مدتهاست با روزنامه ای همکاری نداشته است.


 


اگر بحث‌های سیاسی و بحران‌های مربوط به مکتب ایرانی، کورش و… را فراموش کنیم، احتمالا‌ وقتی برای فکر کردن به سفره‌هایمان داریم.

تقریبا هر جا که باشید از صندلی اتوبوس و تاکسی تا کلا‌س درس دانشگاه و جلسه درس حوزه، همه جا وقتی صحبت از خرید می‌شود، آهی جگرسوز پیش‌بندش می‌آید و بعد این عبارت گرانی شده تمام حدیث حقوق اول برج و قرض دهم ماه را بازگو می‌کند.

بله؛ گرانی هم شده اما کمتر کسی می‌گوید چه چیزی، چقدر گران شده!

نمودار بازی نکنیم و اسیر قیمت گوجه فرنگی از میدان ونک تا نارمک هم نشویم، دست به نقد، روی همین آمار رسمی بانک مرکزی جمهوری اسلا‌می ایران توافق کنیم و آن را رسما معیار قرار بدهیم تا ببینیم براساس این آمار رسمی که حتما مورد قبول همه مسوولا‌ن هم هست، چه چیزی، چقدر گران شده است.

بانک مرکزی هر هفته آماری ارایه می‌دهد، شامل قیمت خرده فروشی کالا‌های مصرفی، اتفاقا یکی از راه‌های محاسبه تورم هم همین جدول است.

احمدی‌نژاد در هفته اول تیرماه سال ۸۴ در دور دوم انتخابات، رسما رییس‌جمهور ایران شد. حدودا یک ماه جابه‌جایی‌ها طول کشید.

در این خصوص جهان‌صنعت با بررسی قیمت مواد غذایی براساس جداول قیمتی بانک مرکزی در هفته اول مردادماه ۱۳۸۴ با قیمت‌های همان جدول در هفته چهارم مهرماه ۱۳۸۹ را مقایسه می‌کند.

لبنیات: افزایش قیمت ۹۴ درصدی‌

در گروه لبینات، پنیر غیر پاستوریزه (باز) با ۱۶۴ درصد افزایش، بیشترین افزایش قیمت را داشته است.

پس از آن کره پاستوریزه با ۱۲۵ درصد، ماست غیرپاستوریزه (باز) با ۹۶، ماست پاستوریزه با ۸۳، شیر با ۶۶ و پنیر پاستوریزه با ۳۳ درصد افزایش به ترتیب صاحبان رتبه در افزایش قیمت هستند.

برنج: افزایش قیمت ۱۴۳ درصدی‌

در گروه تخم‌مرغ، شاهد افزایش ۱۵۰ درصدی قیمت بودیم و در گروه برنج نیز به ترتیب برنج وارداتی غیرتایلندی با ۱۹۷ درصد، برنج ایرانی درجه ۲ با ۱۲۳ و برنج ایرانی درجه یک با ۱۱۱ درصد رتبه‌های افزایش قیمت برنج را به خود اختصاص دادند.

حبوبات: افزایش قیمت ۱۴۶ درصدی‌

در گروه حبوبات به ترتیب لوبیا چیتی ۱۷۸، لوبیا سفید ۱۷۰، لوبیا چشم بلبلی ۱۶۵، لوبیا قرمز ۱۴۵، عدس ۱۳۵، لپه ۱۲۹ و نخود ۱۰۱ درصد افزایش قیمت داشته است.

میوه: افزایش قیمت ۱۸۴ درصدی‌

در گروه میوه‌های تازه نیز به ترتیب اقلا‌م سیب گلا‌ب ۳۱۰ درصد، هلو ۲۶۸، گلا‌بی ۲۳۷، خربزه ۱۷۶، پرتقال ۱۰۶، انگور ۱۰۲ و هندوانه ۹۵ درصد افزایش قیمت داشتند.

سبزی‌های تازه: افزایش قیمت‌ ۱۸۲ درصدی‌

در گروه سبزیجات نیز اقلا‌م خیار ۲۵۹ درصد، کدو ۲۴۶، گوجه ۱۹۶، لوبیا سبز ۱۹۳، سیب‌زمینی و بادنجان ۱۵۱، پیاز ۱۳۲ و سبزی‌های برگی ۱۳۰ درصد افزایش قیمت داشتند.

گوشت: افزایش قیمت ۱۹۹ درصدی‌

گوشت مرغ در هفته آخر مهرماه ۱۳۸۹ نسبت به هفته آخر مردادماه ۱۳۸۴ چیزی حدود ۹۶ درصد افزایش‌

قیمت داشته است.گوشت گوسفند با استخوان که در آمار بانک مرکزی در حال حاضر هر کیلو ۱۷ هزار و ۳۰۰ تومان اعلا‌م شده است، نسبت به مدت مشابه قبلی یعنی پنج هزار تومان چیزی حدود ۲۴۶ درصد افزایش قیمت داشته است.

گوشت گاو و گوساله نیز ۹۶ درصد افزایش قیمت نشان می‌دهد.

قند و شکر: افزایش قیمت ۱۲۰ درصدی‌

بسته‌های نیم کیلویی چای خارجی ۶۹ درصد افزایش داشتند. قیمت قند شکسته ۱۳۵ درصد و قیمت شکر ۱۰۵ درصد افزایش داشته است.

روغن: افزایش قیمت ۱۲۰ درصدی‌

در گروه روغن، حلب روغن پنج کیلویی در تابستان ۸۴ چهار هزار و ۳۰۰ تومان بوده که در حال حاضر ۱۰ هزار تومان شده و افزایش ۱۴۳ درصدی دارد. روغن مایع نیز که هر لیتر آن در سال ۸۴، ۹۸۰ تومان بوده در حال حاضر هر لیتر یک‌هزار و ۹۰۰ تومان شده است و افزایش ۹۸ درصدی را نشان می‌دهد.

افزایش ۱۲۵ درصدی هزینه‌های سفره‌ها

بی‌شک این ۳۹ قلم کالا‌ که در ۱۲ گروه کلی موردبررسی قرار گرفتند، تمام مصرف خانوار را نشان نمی‌دهد. هزینه مسکن، سوخت، بهداشت و درمان، تحصیل، پوشاک، دخانیات و… نیز هزینه‌هایی هستند که خانواده‌ها ناگزیر از پرداخت‌ آنها هستند.

اما در همین گروه محدود از اقلا‌م مصرفی خانواده‌ها نیز به طور متوسط شاهد افزایش ۱۲۵ درصدی اقلا‌م مصرفی هستیم.

این دیگر سیاه‌نمایی و… نیست، هرچه هست آمار بانک مرکزی جمهوری اسلا‌می است که اعلا‌م شده است. در مقابل درآمد افراد چقدر افزایش یافته است؟ نرخ بیکاری چه وضعی دارد و… در گزارش‌های بعدی به این سوالا‌ت نیز خواهیم پرداخت.

بی‌شک رضایت عمومی با سخنرانی و برگزاری همایش و وعده و… میسر نمی‌شود، ممکن است وعده (آن هم فقط وعده) برخورد با پولدارها و ثروتمندان مقطعی مسکن درد برخی از مردم جامعه شود اما این قطعی نیست.

پس از گذشت بیش از پنج سال، همچنان اکثر مردم هم با نظر آقای دکتر احمدی نژاد موافق هستند که گفته بود: " یعنی مشکل مردم ما شکل موی جوان‌هاست؟ جوان‌ها هر طور می‌خواهند مویشان را بزنند به من و شما چه ربطی دارد؟ دولت باید اقتصاد کشور را سامان بدهد" امیدواریم در این سه سال باقی‌مانده از دولت آقای احمدی‌نژاد اقتصاد سامان پیدا کند و در سال ۱۳۹۲، گزارشی از کاهش یا دست‌کم تثبیت قیمت‌ها بدهیم. اگر هم این‌طور نیست، در سال ۱۳۹۲ این درصدهای افزایش رشد مضاعف نداشته و همین قدر باشند.

منبع: روزنامه جهان صنعت


 



 


پس از بحث و جدل های کشدار و سنگین، در نهایت با پذیرش اخطار قانون اساسی از سوی رئیس مجلس و موافقت نمایندگان، بندهای مربوط به افزایش سن و سابقه بازنشستگی به ۳۵ سال از برنامه پنجم توسعه حذف شد.

به گزارش ایلنا، در جلسه علنی امروز عصر مجلس با اخطار کاظم دلخوش و موافقت لاریجانی با این اخطار و رای مثبت نمایندگان بندهای «ج» و «د» ماده ۳۰ برنامه پنجم توسعه حذف شد.

سید کاظم دلخوش نماینده صومعه‌سرا طی اخطاری با استناد به اصل ۷۲ قانون اساسی گفت: مجلس نمی‌تواند قوانینی مغایر با قانون اساسی تصویب کند. بازنشستگی توافقی مشترک میان بازنشسته و صندوق است و نمی‌توان به صورت یک طرفه قرارداد را بر هم زد.

عضو کمیسیون اقتصادی با تاکید بر اینکه شورای نگهبان به این مسئله ایراد می‌گیرد که میزان سابقه بازنشستگی افزایش پیدا کند ،گفت: بهتر است در مورد این موضوع رای‌گیری شود.

علی لاریجانی که ریاست جلسه علنی را بر عهده داشت با وارد دانستن این اخطار اظهار داشت: هنگامی که قراردادی بسته می‌شود مقرر می‌شود که فرد ظرف ۳۰ سال بازنشسته شود و این موضوع اشکال شرعی دارد که ۳۰ سال افزایش پیدا کند.

رئیس مجلس با بیان اینکه شورای نگهبان به این موضوع ایراد می‌گیرد خاطر‌نشان کرد: این موضوع با قرارداد اولیه ناسازگاری دارد.

بنابراین با رای‌گیری صورت گرفته از نمایندگان بندهای «ج» و «د» ماده ۳۰ برنامه پنجم با ۱۴۹ رای موافق ۲۲ رای مخالف و ۱۱ رای ممتنع حذف شد.

لاریجانی همچنین پس از این رای‌گیری گفت: بازنشستگی طبق قراردادی که از ابتدا بسته می‌شود صورت می‌گیرد و نمی‌توان شروط جدیدی را برای آن ایجاد کرد تنها می‌توان در قراردادهای جدید این موضوع را اعمال کرد و ما نمی‌توانیم به فردی که دارای ۲۷ سال سابقه است بگوئیم که ۳۵ ساله بازنشسته می‌شود.

گفتنی است؛ طبق بند «ج» برنامه پنجم توسعه اصلاح زمان بهره‌مندی از مزایای بازنشستگی به نحوی که در هشت سال از برنامه یک سال به حداقل سنوات خدمت مورد نیاز برای بازنشستگی اضافه شود،تدوین شده بود.

انتقاد از حذف سن بازنشستگی از برنامه پنجم

حذف بندهای «ج» و «د» ماده ۳۰ لایحه برنامه پنجم که به سن بازنشستگی مربوط بود، مباحثات طولانی‎ای را در مجلس برانگیخت.

به گزارش خبرآنلاین، بر اساس برنامه چهارم توسعه، منوط به شروطی سن بازنشستگی به ۲۰ سال تقلیل یافته بود. در لایحه برنامه پنجم آمده است که اصلاح زمان بهره‌‏مندی از مزایای بازنشستگی به نحوی که در هر سال از برنامه، یک سال به حداقل سنوات خدمت مورد نیاز برای بازنشستگی اضافه شود.

نادر قاضی‎پور نماینده ارومیه این ماده را مغایر با اصولی از قانون اساسی و شرع خواند. رئیس مجلس هم این اخطار را وارد دانست و آن را به رای گذاشت که نمایندگان نظرش را تایید کردند. به این ترتیب این بند، از بدنه لایحه برنامه پنجم حذف شد.

لاریجانی با بیان اینکه سن بازنشستگی ممکن است جایی ۲۵ و یا ۳۰ سال باشد، ادامه داد: ما نمی‏توانیم نسبت به کسانی که ۲۷سال کار کرده‎اند بگوییم که هر سال در طول برنامه یکسال به سابقه کارشان اضافه شود.

اما این تصمیم رئیس مجلس با انتقاد رئیس کمیسیون تلفیق مواجه شد. محمدرضا باهنر با بیان اینکه بازنشستگی و حداکثر سن آن تابع قوانین موضوعه است، گفت: کسانی را داریم که در سن ۴۷ سالگی بازنشست می‏شوند. الان در برخی مشاغل، افراد با ۲۰سال کار بازنشست می‎شوند. اما ما در برنامه پنجم خواسته‎ایم که حداقل سنوات کار کردن برای بازنشستگی بالا برود تا به ۳۰ سال برسد.

وی بر این اساس خواستار بازگرداندن این بند به کمیسیون تلفیق و تصمیم گیری مجدد شد. اما لاریجانی به استناد اینکه نمایندگان اخطار وی را وارد دانسته و به آن رای داده‎اند، با درخواست باهنر مخالفت کرد.

سپس احمد توکلی وارد میدان شد و در دفاع از سخنان باهنر، تصمیم رئیس مجلس و رای نمایندگان را «اشتباه فاحشی» خواند و در مواجهه با فریادهای دو-دو نمایندگان گفت: گوش بدهید و دو-دو نگویید! شما که صبح تا حالا به توصیه‎های منطقی گوش ندادید. همین تصمیمات غلط شما، وضع بیمه‎ها و صندوق‎ها را بد کرده است.

به گفته وی، وقتی سن امید به زندگی بالا می‎رود باید سن بازنشستگی را نیز بالا برد تا صندوق‎های بیمه‎ای و بازنشستگی وررشکست نشوند.

توکلی خطاب به لاریجانی ادامه داد: خواهش می‏کنم از اختیاراتتان استفاده کنید و این موضوع را به کمیسیون بفرستید و گرنه صندوق‏های بازنشستگی صدمه می‎بینند و برشکسته می‎شوند.

اما لاریجانی باز هم تاکید کرد که نظرش بر حذف مواد مذکور است.

با این حال همچنان تذکرات به تصمیم وی ادامه داشت. جمشید انصاری، عزت‎الله یوسفیان، رضا عبدالهی و … از جمله نمایندگان معترض بودند.

اما لاریجانی هیچ یک از آنها را وارد ندانست و گفت: ما در مجلس بر اساس قانون تصمیم می‎گیریم نه بر اساس مصلحت سنجی برای وضعیت صندوق‌های بیمه‎ای.


 


اعتراض دانشجویان در دانشگاه علوم پزشکی ایران همچنان ادامه دارد، بسیج، پرسنل دانشگاه و اعضای هیات علمی به جمع دانشجویان پیوسته‌اند و می‌خواهند با توجه به فرصت یک هفته‌ای که مجلس به وزیر بهداشت برای لغو حکم انحلال دانشگاه ایران داده است، همه چیز به حالت اول بازگردد.

به گزارش ایلنا، دانشجویان و بیش از ۶۰ درصد پرسنل دانشگاه ایران صبح امروز روبروی ساختمان مرکزی این دانشگاه زیر باران منتظر رئیس دانشگاه تهران، محمدباقر لاریجانی ماندند، تا بتواند با توضیحاتش دانشجویان را توجیه کند.

یکی از دانشجویان این دانشگاه به خبرنگار ایلنا گفت: دانشجویان خواستار این بودند که لاریجانی که اکنون پنج روز از استقرارش در ساختمان مرکزی دانشگاه علوم پزشکی ایران می‌گذرد، سکوتش را شکسته و به دانشجویان توضیح دهد، اما او در جمع دانشجویان حاضر نشد.

دانشجوی دیگر این دانشگاه نیز گفت: صبح امروز رئیس بسیج دانشجویی دانشگاه ایران در جمع دانشجویان صحبت کرد و گفت: ما هیچ‌گونه مشکلی با نظام و حکومت نداریم، شعارهایمان هم سیاسی نیست، ما تنها برای حفظ دانشگاه خود تلاش می‌کنیم.

این دانشجو به نقل از رئیس بسیج دانشگاه ایران می‌گوید: او همچنین گفت، احتمالا هدف اصلی برقراری حکومت دانشگاه جهان است، اما به دانشجویان اطمینان می‌دهم که بسیج دانشگاه علوم پزشکی ایران ۱۰۰ درصد پشت دانشجویان و اساتید این دانشگاه است.

بر اساس این گزارش، امروز نامه‌ای توسط پرسنل دانشگاه علوم پزشکی ایران نوشته شد که رونوشت آن به مجلس، وزارت بهداشت، بازرسی کل کشور و دفتر مقام رهبری ارسال می‌شود.

همچنین نامه‌ای با امضای اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران به دفتر رئیس‌جمهور ارسال شده است که در آن از محمود احمدی‌نژاد خواسته شده به سئوالاتی از قبیل اینکه “اعلام خبر انحلال دانشگاه در ساعت ۱۹:۳۰ دقیقه عصر روز جمعه در سایت وزارت بهداشت چه مفهومی دارد؟ آیا حضور سراسیمه ریاست دانشگاه تهران و جمعی از معاونین او در هفت صبح روز شنبه مفهومی جز اشغال دانشگاه ایران را دارد؟” پاسخ دهد.

نامه دیگری نیز توسط اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران، خطاب به وزیر بهداشت امضا شده است، آنها در این نامه اعتراض شدید خود را نسبت به تغییرات پیش آمده در سطح دانشگاه ایران اعلام کرده‌اند.


 


مدیر عامل راه آهن از افزایش قیمت بلیط قطار همزمان با اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها خبر داد.

عبدالعلی صاحب محمدی در گفتگو با آریا، با بیان اینکه با اجرای هدفمند کردن یارانه‌ها، بلیط قطار نیز مانند بلیط هواپیما به طور ۱۰۰ درصد گران می‌شود، تصریح کرد: این افزایش قیمت، با توجه به قیمتهای حامل‌های انرژی و حمایتی که دولت از ناوگان حمل و نقل ریلی به عمل می‌آورد، صورت می‌گیرد.

مدیر عامل راه آهن با بیان اینکه سیاست دولت در این است که هدفمند کردن یارانه‌ها با کمترین تبعات اجرا شود، اظهار داشت: افزایش قیمت بلیط قطار نسبت به سایر بخش‌های حمل و نقل بسیار کمتر خواهد بود.

به گفته صاحب محمدی، اولویت راه آهن افزایش بلیط‌ها نیست، ولی با توجه به هدفمند شدن یارانه‌ها باید این افزایش قیمت با افزایش کیفیت همراه باشد.

مدیر عامل راه آهن با بیان اینکه در ۶ ماه نخست امسال نسبت به ۶ ماه مشابه سال ۸۸ در سوانح ریلی با کاهش ۲۵ رصدی روبرو بوده‌ایم، خاطرنشان کرد: در شرکت راه آهن کمیسیون عالی سوانح تشکیل شده و در مواقع سوانح احتمالی این کمیته تشکیل شده و برخوردهای احتمالی را به عمل خواهد آورد.

به گفته وی تا موقعی که از سلامت خصوط ریلی اطمینان کامل حاصل نشود و ریل ها قابلیت بارگذاری و تحمل بار را نداشته باشند، اجازه تردد صادر نمی‌شود.


 


وکیل مدافع هدی صابر، در نامه‌ای به ریاست جدید زندان اوین از وی خواست دلیل قانونی نگهدای هدی صابر در آن زندان را اعلام نماید.

به گزارش جرس، محمد شریف در این نامه به دو بار بازداشت قبلی هدی صابر در سال‌های ٧٩ و ٨٢ اشاره کرده و در رابطه با پرونده اول گفته هنوز دادنامه قطعی به وی ابلاغ نشده و در رابطه با پرونده دوم نیز صابر مدت حبس‌اش را گذرانده است.

شریف در این نامه به مرخصی صابر در جریان تحمل کیفر (در سال‌های ٨۴-٨٢) اشاره کرده و گفته است که محکومیت (قبلی) وی نیز در مرخصی خاتمه یافته است.

وکیل هدی صابر در پایان این نامه خطاب به ریاست زندان اوین آورده است که “از آن پس پرونده جدیدی برای ایشان مفتوح نشده و محکومیت دیگری به وی تعلق نگرفته است. لذا تقاضا دارد موجب قانونی بازداشت فعلی موکل را اعلام فرمایند.”

هدی صابر یک بار نیز پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم در سال ۱۳۸۸ پس از بازداشت به مکانی نامعلوم منتقل شده بود و امسال برای چهارمین بار در سالیان اخیر، در تاریخ دوم امرداد ماه امسال بازداشت شده و تاکنون در زندان اوین به سر می‌برد.

همچنین مدتی پیش شورای فعالان ملی – مذهبی، مهندس عزت‌الله سحابی، تقی رحمانی و رضا علیجانی و نیز فیروزه صابر (خواهر) و فریده جمشیدی (همسر هدی صابر) طی بیانیه‌ها و نامه‌هایی به بازداشت وی اعتراض کرده و خواهان اعلام مجوز قانونی بازداشت و نگهداری وی در اوین شده و خواستار آزادی هر چه سریع‌تر این روزنامه نگار و فعال ملی- مذهبی شدند.


 


دبیرکل خانه‌کارگر با انتقاد شدید از بندهای ج و د ماده ۳۰ برنامه پنجم که به موجب آن سن بازنشستگی به ۳۵ سال افزایش می‌یابد، خواستار حذف این دو بند شد.

به گزارش ایلنا، علیرضا محجوب نماینده تهران، در ارتباط با تغییر سن بازنشستگی که در برنامه پنجم توسعه آمده است، گفت: تغییر سن بازنشستگی و حداقل سابقه آن در شرایطی صورت می‌گیرد که در کشور ما نظام بیمه‌ای وجود دارد و بیمه یک قرارداد و توافق دو طرفه است.

به گفته وی، بیمه تامین اجتماعی در قالب صندوق‌های مختلف جریان دارد و امری است که به شکل اجباری جریان یافته است و در اختیار دولت قرار گرفته است.

به گفته محجوب در بندهای ج و د ماده ۳۰ قانون برنامه بدون توافق طرف دیگر این قرارداد بدون استثنا کردن افرادی که با این اصل حق بیمه پرداخت می‌کردند، تضیع می‌شود.

این نماینده مجلس ضایع کردن حقوق عمومی را امر غیر‌دفاع خواند و گفت: انتظار می‌رود مجلس با حذف بندهای ج و د خود را درگیر موضوع اجتماعی پر حاشیه نکند.

در برابر تضییع حقوق عمومی، سکوت نکنیم

دبیر‌کل خانه کارگر با بیان اینکه خواسته شاغلان ۲۵ سال سابقه بازنشستگی است، خاطرنشان کرد: چنانچه قصد نداریم برای آنها کاری انجام دهیم چرا به روح و روان آنها سوهان می‌کشیم.

محجوب ادامه داد: بسیار متعجب و متاسف هستم که کانون‌های کارشناسی و رسانه‌ها که خود از این مساله مصیبت خواهند دید، سکوت کردند.

وی یادآور شد: این موضوعی نیست که بتوان در مورد آن سکوت کرد و ما در مقابل عواقب این موضوع سکوت نمی‌کنیم، چرا که پیش نویس لایحه دولت در این مورد بسیار روان و بدون مساله بوده است، اما تغییراتی که در لایحه دولت در مجلس برای ماده ۳۰ ایجاد شده است، این معضلات را فراهم کرده است.

رئیس فراکسیون کارگری مجلس معتقد است که در صورتی که مجلس این ماده را حذف نکند باید بداند که افزایش سن سابقه بازنشستگی پیشنهاد دولت و همچنین خواسته کارگران و کارمندان نبوده است و با تصویب این بندهای ماده ۳۰ عواقب پیچیده اجتماعی پیش رو قرار دارد.

احتمال حذف بند ج ماده ۳۰

همچنین یک عضو کمیسیون اقتصادی مجلس از احتمال حذف بند «ج» ماده ۳۰ لایحه برنامه پنجم توسعه خبر داد.

عباسعلی نورا در گفت‌وگو با ایلنا ، درباره طرح ماده ۳۰ برنامه پنجم توسعه اظهار داشت: بند «ج »و «د» این ماده خواست مجلس نیست.

وی در تشریح این دو بند درباره بند «ج »گفت: در این بند کمیسیون تلفیق مشخص کرده است در برنامه پنجم به ازاء هر سال در طول برنامه چهار سال به سنوات اضافه شود که ما به عنوان نمایندگان قبول داریم این مسئله اشکال ماهوی دارد، ضمن اینکه اشکال قانون اساسی هم به آن وارد است و از نظر حقوق شهروندی و مدنی نیز زیر سوال قرار دارد.

نماینده مردم زابل و زهک در مجلس اضافه کرد: بسیاری از نمایندگان پیشنهاد حذف بند (ج) را دادند که بنا به سنوات افزایش پیدا کند و اگر قرار بر افزایش بود از همان ابتدا افزایش پیدا کند.

عضو کمیسیون اقتصادی مجلس در توضیح بند د این ماده گفت: سقف سن بازنشستگی در این بند مطرح شده. حداقل سن بازنشستگی ۵۰ سال است که در برنامه پنجم، ۵۵ سال می‌شود یعنی کسانی که امروز سنشان ۴۵ سال است در ۵۵ سالگی بازنشسته خواهند شد که در مورد این بند هم درخواست حذف زیاد است، اما احتمال حذف بند «ج» بیشتر است و اصلاً ممکن است ریاست مجلس این بند را از دستور خارج کند.

بندهای ج و د چه می‌گویند

در بندهای ج و د ماده ۳۰ گزارش کمیسیون تلفیق در مورد برنامه پنجم آمده است که اصلاح سن بازنشستگی با توجه به افزایش امید به زندگی در کشور به نحوی که جز در مورد از کار افتادگی، حداقل سن لازم برای بازنشستگی کمتر از ۵۰ سال نباشد و این حداقل برای هر یک از سال‌های برنامه به میزان یک سال افزایش و در پایان برنامه به ۵۵ سال بالغ گردد.

همچنین اصلاح زمان بهره مندی از مزایای بازنشستگی به نحوی که در هر سال از برنامه یک سال به حداقل سنوات خدمت مورد نیاز برای بازنشستگی اضافه شود، صورت خواهد گرفت.


 


کلمه: بانک مرکزی نرخ تورم مهر ماه امسال نسبت به مهر ماه سال قبل را ۱۱٫۹ درصد و نرخ تورم در دوازده ماهه منتهی به مهرماه امسال را ۹٫۲ درصد اعلام کرد که هر دو شاخص تورم، نشان‌دهنده روند افزایشی قیمت‌ها و حرکت نمودار تورم به سمت بالاست.

به گزارش کلمه، این رقم تورم در شرایطی اعلام می‌شود که برخی کارشناسان به شیوه محاسبه تورم از سوی بانک مرکزی – که در دوره احمدی نژاد نسبت به گذشته تغییراتی داشت – انتقاد دارند و معتقدند نرخ واقعی تورم بیش از این است.

بر اساس اعلام بانک مرکزی، خلاصه نتایج به دست آمده از شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی در مناطق شهری ایران براساس سال پایه ۱۰۰=۱۳۸۳ ( ۳۵۹ قلم کالا و خدمت) در مهرماه ۱۳۸۹ نشان می‌دهد شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی در مناطق شهری ایران در مهرماه ۱۳۸۹ نسبت به ماه قبل ۱٫۸ درصد افزایش یافته و در مقایسه با ماه مشابه سال قبل، شاخص مذکور ۱۱٫۹ درصد رشد داشته است.

این گزارش حاکی است، نرخ تورم در دوازده ماه منتهی به مهرماه ۱۳۸۹ نسبت به دوازده ماه منتهی به مهرماه ۱۳۸۸ معادل ۹٫۲ درصد برآورد شده، و این درحالی است که نرخ تورم در دوازده ماه منتهی به تیر، مرداد و شهریورماه امسال به ترتیب ۹٫۱ و ۸٫۸ و ۸٫۹ درصد بوده است. نرخ تورم در دوازده ماهه منتهی به فروردین ماه ۱۰٫۴ درصد، در اردیبهشت ماه ۹٫۹ و در خردادماه ۹٫۴ درصد گزارش شده است.

مجموعه این ارقام نشان می‌دهد که نرخ تورم، حتی طبق شیوه محاسبه بانک مرکزی، از شهریور ماه گذشته روند افزایشی به خود گرفته و در مهر ماه نیز شتاب رشد تورم، بیشتر شده است.

این افزایش تورم در حالی اعلام می‌شود که پیش‌بینی می‌شود با آغاز اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها، نرخ تورم به میزان قابل توجهی افزایش یابد.


 



دریافت نسخه PDF – پی دی اف


دریافت نسخه JPEG -عکس


 


کلمه: براساس آمارهای موجود از روز گذشته تا کنون درجه هوا در ۹ استان به زیر صفر رسیده است و همین امر باعث افزایش مصرف گاز در کشور شده است.

این در حالی است که پیش از این نیز سازمان هواشناسی پیش بینی کرده بود که زمستان امسال یکی از سردترین زمستان ها طی سال های گذشته خواهد بود.

به همین خاطر، از اوایل امسال کمیته ویژه ای در وزارت نفت در جهت تامین گاز مورد نیاز زمستان تشکیل شده است تا در زمستان امسال مشکل قطع گاز پیش نیاید.

سه سال قبل، در زمستان سال ۸۶، با قطع واردات گاز از سوی ترکمنستان به ایران بسیاری از مناطق شمال و شمال غرب کشور با قطع گاز مواجه شدند و بحران جدی در کشور رقم خورد. اما مسئولان دولتی وعده می‌دهند که زمستان امسال بدون دغدغه های گذشته سپری شود.

براساس اظهارات معاون وزیر نفت، با کاهش دما در روزهای گذشته، مصرف روزانه گاز ایران به ۴۵۰ میلیون مترمکعب رسیده است. اما تاکنون هیچ گونه افت فشار و یا قطعی گاز برای مشترکان به وجود نیامده است.

به گزارش خبر، جواد اوجی درباره آخرین وضعیت تولید و مصرف گاز طبیعی همزمان با کاهش برودت هوا در روزهای گذشته، گفت: در حال حاضر متوسط مصرف روزانه گاز در بخشهای خانگی و تجاری از ۱۷۵ میلیون متر مکعب در هفته گذشته به بیش از ۲۱۰ میلیون متر مکعب افزایش یافته است.

مدیر عامل شرکت ملی گاز با تاکید بر اینکه هم اکنون هیچ گونه محدودیتی در تامین گاز نیروگاهها و صنایع عمده اعمال نشده است، تصریح کرد: در شرایط فعلی به طور متوسط روزانه ۷۶ میلیون متر مکعب گاز به صنایع تحویل داده می شود.

وی از گازرسانی روزانه ۱۲۰ میلیون متر مکعب گاز (معادل تولید پنج فاز پارس جنوبی) به نیروگاه‌ها با وجود سرد شدن هوا و افزایش مصرف گاز خانگی خبر داد و یادآور شد: در روزهای اخیر متوسط مصرف گاز در بخشهای مختلف خانگی، تجاری و صنایع عمده به بیش از ۴۵۰ میلیون متر مکعب در روز افزایش یافته است.

معاون وزیر نفت خاطرنشان کرد که در صورت کاهش دمای هوا امکان افزایش مصرف روزانه گاز کشور تا ۴۷۰ میلیون متر مکعب در روز وجود دارد.

این در حالی است که هنوز در میانه فصل پاییز قرار داریم و با توجه به پیش بینی های هواشناسی درباره زمستان سرد امسال، به نظر می رسد نگران های جدی تری درباره احتمال بحرانی شدن وضعیت تامین گاز کشور وجود دارد و دولت باید غیر از وعده و اطمینان دادن، برنامه های جدی تری برای محروم نماندن مردم سراسر کشور زا گاز در روزهای سرد زمستان در پیش بگیرد


 


خبرگزاری رویترز به نقل از فعالان بازار جهانی نفت که نامی از آن‌ها نبرد، اعلام کرد که ایران در ماه اکتبر (مهر) حداقل دو محموله بنزین خریداری و وارد کرده است.

رویترز در حالی از واردات بنزین ایران در ماه اکتبر خبر می دهد که مسئولان دولتی از شهریور ماه ادعا می کنند ایران در زمینه تولید بنزین به مرز خودکفائی رسیده و نیاز مهمی به واردات ندارد.

اما به گزارش فارس، رویترز از قول منابع آگاه تجاری نوشته است: در ماه اکتبر حداقل دو محموله بنزین به ایران وارد شده است. به نوشته رویترز، ایران طی سالهای گذشته ۳۰ درصد بنزین مورد نیاز خود را به علت کمبود ظرفیت پالایشگاهی وارد می کرد اما طی ماه سپتامبر (شهریور) تنها نیمی از یک محموله کامل بنزین را وارد کرده بود.

پیش از آغاز اعمال تحریم های تجاری آمریکا بر ضد ایران از اوایل سال ۲۰۱۰ ایران ماهانه ۱۰ تا ۱۲ محموله بزرگ بنزین خریداری می کرد که با تولید بنزین در پتروشیمی ها از واردات این حجم بنزین بی نیاز شد. مقامات ایران ادعا کرده اند با تولید بنزین در پتروشیمی ها به مرز خودکفائی رسیده و حتی مقداری از بنزین تولیدی خود را به کشورهای همسایه صادر کرده اند.

به گزارش رویترز، یک تاجر بنزین در بازار جهانی انرژی به رویترز گفت: ایران طی هفته های گذشته حداقل دو تا سه محموله بنزین از شرق خریداری کرده است. یک تاجر دیگر در بازار جهانی انرژی نیز گفت: البته من هنوز نسبت به خودکفایی تولید بنزین در ایران شک و تردید دارم. این مساله به صورت ناگهانی و یک شبه اتفاق نیفتاده است. ایران غیر از استفاده از ظرفیت واحدهای پتروشیمی برای تولید بنزین از ذخایر انبار شده در ماههای قبل نیز استفاده می کند.

این گزارش افزوده است: کارشناسان مستقل انرژی بر این باورند که ایران نمی تواند برای مدت زیادی از ظرفیت های واحدهای پتروشیمی برای تولید بنزین استفاده کند، چرا که صنعت پتروشیمی نقش مهمی در اقتصاد ایران دارد.


 


کلمه-مسعود شریف: این روزها همه از «دشمن» حرف می‌زنند: «دشمن» در کمین است. مترصد فرصت است. نمی‌خواهد ما «ما» باشیم. از خواری‌مان شاد است و از عزت‌مان ناشاد. باید گفته‌ها و ناگفته‌های خود را با دماسنج او تنظیم کنیم. میزان  شده است رای  و نظر «دشمن»؛ خوشحالی و ناراحتی او، غم و شادی او، مدح و ذم او. به راستی این غول بی شاخ و دم کیست و چه خصوصیات و کارکردهایی دارد؟

در زیر به برخی از ویژگی‌ها و کارکردهای دشمن اشاره می‌شود:

۱ – کارکرد اصلی «دشمن» فرافکنی است. دشمن ما را قادر می‌سازد مشکلات و ناکارآمدی خود را به گردن او بیندازیم. اگر بخواهیم از اصطلاحات معنا‌شناختی کمک بگیریم، یک دالّ تهی است که مدلول ندارد. به زبان ساده‌تر، فضایی خالی است که محتوایی ندارد. به همین دلیل به ما اجازه می‌دهد آن را با انواع و اقسام چیزها پر کنیم. یک‌روز می‌تواند بارِ کاستی‌های اداری ما را به دوش کشد، روز دیگر ناتوانی و بی‌سامانی اقتصادی‌مان را، فردا روزی ناکامی سیاسی‌مان را، و چه بسا بی‌تدبیری و قلدرمآبی دیپلماسی‌مان را. هر آن‌چه خارج از اختیار و کنترل ماست می‌تواند به او حمل شود. هر آن‌که با ما در افتد در دم وابسته به دشمن و بیگانه است.

۲ – کارکرد مهم دیگر دشمن بازشناسیِ «خود» است. دشمن کسی است که ما «خویش» را در تقابل با «او» تعریف می‌کنیم. «دوست» را در میزان فاصله او با «دشمن» باز‌می‌شناسیم. «خود» را در نسبت با «دیگری» می‌یابیم. هر قدر از «دشمن» دور شویم، به «دوست» نزدیک شده‌ایم، هر قدر از «دوست» دور شویم به «دشمن» نزدیک شده‌ایم. به همین دلیل همواره از فریب‌خوردگان از سوی «دشمن»، یعنی آن‌ها که از دایره «دوستان» یا به اصطلاح «خودی‌ها» دور شده‌اند و به «غیر‌خودی‌ها» و «دشمنان» پیوسته‌اند، خواسته می‌شود به «دامان سیستم بازگردند و توبه کنند» شاید که آمرزیده شوند. بازگشتن به دامان چیزی مستلزم بازیابی «خود» است در تقابل با «دیگری». یعنی که بیایید و به «خود» اصیل‌تان که «خودی» بود رجوع کنید. هنوز دیر نشده است!

۳ – کارکرد دیگر «دشمن» استحکام و تقویت مرز میان داخل و خارج، و درون و بیرون است. دشمن به ما کمک می‌کند حدومرزهای درون خود را با حدود و ثغور او ترسیم کنیم. خواسته‌های درونی‌مان را مطالبات بیرونی، خارجی، و وابسته به بیگانگان بنامیم. متر و معیار حق را با تعریف و تمجید یا تقبیح و سرزنش او بسنجیم. دشمن نه تنها مرزکشی اولیه میان «ما» و «آنها» و «خودی» و «غیر‌خودی» را ممکن می‌کند بلکه امکان بازتعریف مدام آن را نیز فراهم می‌آورد: هر لحظه باید دشمن را شناخت و با او مرزبندی کرد. بنابراین مرزهای «ما» با «دشمن» مرزهایی ثابت و ابدی و ازلی نیستند؛ قابل تغییرند، جابجا می‌شوند. چنان‌که مرزهای «خودی» و «غیر‌خودی» آشکار و شفاف نیستند. ممکن است کسی که روزی «خودی» بوده فردا «غیرخودی» شود و به اردوگاه «دشمن» و «بیگانه» بپیوندد، آن‌که «غیرخودی» بوده بنا به منفعت و مصلحت «خودی» شود و اردوگاه «دوست» را یاری رساند.

۴ – کارکرد هویت‌بخش و وحدت‌بخش، از برجسته‌ترین کارکردها است. «دشمن» ما را متحد می‌کند، خلل و فرج‌هایمان را می‌پوشاند، اجازه می‌دهد خود را بجا آوریم، نقص‌ها و معایب‌مان را به گردن او بیندازیم، هر آن‌چه که نمی‌پسندیم از آنِ او و وابسته بدو بدانیم، هویت خود را در تقابل با او برسازیم. «دشمن» آیینه‌ای است در مقابل ما تا به کمال بی‌عیب و ایراد خود افتخار کنیم. اگر هم ایرادی هست از آیینه است و بازیگردان آن، یعنی «دشمن». اختلاف‌ها را باید کنار گذاشت. مگر نه این‌که «دشمن» چشم امید به همین تفرقه و جدایی‌ها دارد؟ از حق خود باید گذشت و صلح کرد تا به بلای خانمان‌سوز «دشمن‌شادی» مبتلا نشویم؛ حال به هر هزینه و بهایی. چه باک که این بها جان انسان‌ها باشد. مهم این است که «دشمن‌شاد» نشویم. مهم این است که «دشمن» از اختلافات ما (که اغلب سلیقه‌ای و در چارچوب سیستم است) بهره‌برداری نکند.

۵ – دشمن «میزان» است؛ ملاک تشخیص حق از باطل. حق آن است که «ما» می‌گوییم، باطل آن است که «آن‌ها». هر آن‌که با «ما» نیست با «دشمن» است، پس بر «ما» است. حقیقت را می‌توان به مسلخ مصلحت برد، اگر و تنها اگر پای «دشمن» در میان باشد. «دشمن» محال است که سخن صواب بگوید مگر این‌که کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه باشد، مگر این‌که توطئه‌ای در کار باشد.

۶ – کارکرد جنگ‌طلبانه «دشمن» انکارناپذیر است. اگر که «دشمنِ» همیشه آماده‌به‌خدمت پشت دروازه‌های شهر سنگر گرفته، بنابراین ناگزیر رویارویی و تقابل را واجب می‌کند. در مقابل «دشمن» همواره باید آماده بود. «دشمن» علی‌الدوام در حال حمله و تهاجم است؛ حمله نظامی، تهاجم فرهنگی، هجمه اقتصادی و اجتماعی. بنابراین باید با او جنگید؛ اگر لازم بود «جنگ سخت» در جبهه‌های نبرد وگرنه «جنگ نرم» در عرصه‌های متنوع و گوناگون فرهنگی، اجتماعی، سایبری و غیره.

۷ – دشمن «دشمن» است. باید تا این حد کلی، گنگ و مبهم باقی بماند. پرهیبی است که شکل و شمایل واضحی ندارد. نمی‌توان و نباید مشخصاً گفت دشمن فلان کشور، فلان شخص، فلان سیستم یا هر چیز متعیّن دیگری است. گنگی و ابهام آن دست‌مان را باز می‌گذارد عنداللزوم هر که را باب میل‌مان سخن نگفت به عرصه «دشمن» برانیم، حال اگر در داخل بود به محدوده «دشمن داخلی» و اگر در خارج از مرزهای جغرافیایی حضور داشت به حوزه «دشمن خارجی». پس وضوح مفهومی و معنایی «دشمن» از محرمات است. اگر از این مفهوم پرده برداشته شود می‌تواند پشتوانه تمامی مدعاهای «ما» را به هم بریزد. ممکن است منجر به بر‌ملا‌شدن دستان خالی «ما» شود. بنابراین در پاسخ به این سؤال که «دشمن» کیست و چه هویتی دارد همواره می‌شنویم که «دشمن دشمن است».


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به kaleme-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به kaleme@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته