-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ آبان ۱۳, پنجشنبه

Latest New from Green Correspondents for 11/04/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

بى اخلاقى‌هاى بين المللى جمهورى اسلامى سابقه‌اى به قدمت تاريخ جمهورى اسلامى دارد. سفارت خانه يك كشور اشغال مى‌شود، كارمندان آن به اسارت يك دولت رسمى درميايند و نام اين عمل، يك اقدام انقلابى گذاشته مى‌شود و سالها بر آن فخر مى‌فروشند

 
 

کمیته‌های بین‌المللی علیه سنگسار و اعدام می‌گویند که «دستور اجرای حکم اعدام» سکینه محمدی آشتیانی به بخش اجرای احکام زندان تبریز فرستاده شده و او در چند روز آینده اعدام می‌شود.

خبرنگاران سبز/اعدام/سكينه محمدى:
به گزارش تارنمای رسمی کمیته بین‌المللی علیه سنگسار، هوتن کیان، وکیل خانم آشتیانی نیز در جریان بازجویی‌ها «شکنجه» شده است.
پسر سکينه محمدی آشتيانی، شهریورماه گذشته گفته بود که مقامات زندان تبريز برای مادرش يک اعدام نمايشی ترتيب داده و سلامت روانی وی در معرض خطر قرار دادند.
به گزارش گاردين، سجاد قادرزاده پسر سکينه محمدی آشتيانی، گفت که روز شنبه ششم شهریور ٨٩ مقامات زندان تبريز به مادر وی اعلام کردند که فردای آن روز حکم اعدام‌اش به اجرا درخواهد آمد اما اين حکم اجرا نشد.

کمیته‌های بین‌المللی علیه سنگسار و اعدام همچنین خواهان اقدام «فوری و گسترده جهانی» برای نجات جان سکینه محمدی آشتیانی و آزادی هوتن کیان، سجاد قادرزاده، فرزند خانم محمدی آشتیانی و دو خبرنگار آلمانی شده‌اند.


کمیته‌های بین‌المللی علیه سنگسار و اعدام خواهان اقدام «فوری و گسترده جهانی» برای نجات جان سکینه محمدی آشتیانی شده‌اند

غلامحسین محسنی‌ اژه‌ای، دادستان کل ایران و سخنگوی قوه قضاییه این کشور، روز گذشته در یک نشست خبری در تهران گفت که پرونده دو آلمانی که مهرماه گذشته در تبریز بازداشت شدند، به دادگاه ارسال نشده است.

اين دو خبرنگار آلمانی شامگاه يکشنبه ۱۸ مهرماه هنگامی که برای گفت‌وگو با سجاد قادرزاده، پسر سکينه محمدی آشتيانی، زن محکوم به سنگسار، و جاويد هوتن‌کيان، وکيل خانم آشتيانی به دفتر هوتن‌کيان رفته بودند٬ در دفتر کار اين وکيل دستگير شدند.

دولت آلمان از ايران درخواست کرده که هر چه زودتر دو روزنامه‌نگار آلمانی بازداشت‌شده را آزاد کند.

سکینه محمدی آشتیانی از سوی دادگاهی در ایران به اتهام رابطه نامشروع به سنگسار متهم شده‌است. حکم سنگسار وی چندی پیش در پی فشارهای بین‌المللی و اعتراض مدافعان حقوق بشر تعلیق شد. وی همچنین به دست داشتن در قتل همسرش نیز متهم شده است.

رامین مهمان‌پرست، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران ١٨ شهریور ٨٩ از توقف محاکمه سکینه محمدی ‌آشتیانی به اتهام زنا خبر داده بود.

مهمان‌پرست در گفت‌وگو با پرس تی‌وی، شبکه تلویزیونی انگلیسی زبان ایران، دلیل توقف محاکمه محمدی‌ آشتیانی به اتهام زنا را «بررسی مجدد پرونده» اعلام کرده بود و افزوده بود که محاکمه او به اتهام قتل در حال اجرا است.

لولا داسیلوا، رئیس‌جمهور برزیل ١٠ مردادماه گذشته از محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور ایران خواست تا اجازه دهد که کشورش به سکینه محمدی آشتیانی «پناهندگی» دهد. اما ایران این پیشنهاد را نپذیرفت و آن را «توطئه غرب برای دخالت در روابط کشورها» توصیف کرد.

روزنامه کیهان چاپ تهران هشتم شهریور ٨٩ در تندترین واکنش به اعتراضات جهانی علیه حکم محمدی‌آشتیانی، کارلا برونی، بانوی اول فرانسه را به دلیل حمایت از سکینه محمدی آشتیانی «فاحشه» خطاب کرد.

مدتی پیش کارلا برونی با انتشار نامه سرگشاده‌ای نسبت به حکم سنگسار سکینه محمدی آشتیانی اعتراض کرده بود.

 
 

 حزب جمهوريخواه توانسته است در انتخابات مياندوره ای، اکثريت کرسی های مجلس نمايندگان آمريکا را به خود اختصاص دهد.
خبرنگاران سبز/سياست/بين الملل:



براساس گزارش های رسانه های آمريکا، به رغم تلاش فراگير دمکرات ها در هفته های اخير برای تاثير گذاشتن بر روند انتخابات کنگره، جمهوريخواهان توانسته اند با استفاده از نارضايتی ها در زمینه بيکاری و ادامه بحران اقتصادی، نتيجه انتخابات را به نفع خود رقم بزنند.

در انتخابات سنای آمريکا نيز روز سه شنبه ۳۷ کرسی از ۱۰۰ کرسی سنا به رای گذاشته شد. جمهوريخواهان برای به دست آوردن اکثريت در سنا، نيازمند کسب ۱۰ کرسی از اين ۳۷ کرسی هستند.


 
 

شاخه جوانان و دانشجویان جبهه مشارکت ایران اسلامی ضمن گرامی داشت روز 13 آبان، به تمامی بزرگمردان و شیرزنانی که با مجاهدت خود این روز را در تاریخ ایران جاودانه کرده اند، درود می فرستد و از حاکمان امروز ایران می خواهد از سلسله وقایع این روز عبرت گرفته و بیش از این در بیراهه خودکامگی و استبداد فرو نروند و از این مسیر بدفرجام و پر از تباهی باز گردند.

خبرنگاران سبز/سياست/سيزده آبان:
به گزارش نوروز، در اين بيانيه با گراميداشت سيزده آبان آمده است: به ياد داشته باشيم شعارهای مردم در ابتدای حرکت سبزشان "رای من کو" و "خمينی کجايی موسوی تنها شده" بود و شعارهای ماه های بعد بر اثر همين بی اعتمادی به مردم و ترسيدن از توطئه ای خودساخته شکل گرفت. ايران امروز گرفتار پيوند ناميمون تحجر و دنيا پرستی است.

متن کامل اين بيانيه بشرح زير است:
بسم الله الرحمن الرحيم

در صفحه های پر فراز و نشيب تاريخ، عبرت هايی برای انسان نهفته است که رشد و تعالی انسان در گرو استفاده از اين تجربيات است.۱۳ آبان يادآور حوادث و اتفاقاتی است که عبرت های مهمی برای مردم ايران به همراه داشته است. عبرت هايی که درس آموختن از آن ها می تواند مانع از تکرار اتفاقاتی باشد که سپهر توسعه ايران را درتاريکی فرو برده است.

آن هنگام که محمد رضا پهلوی حکم به تبعيد امام خمينی (ره) در ۱۳ آبان سال ۱۳۴۳ داد تصور می نمود که رابطه امام و يارانش را قطع و شعله های آتش تحول خواهی و ظلم ستيزی را بی فروغ کرده است. غافل از اينکه ياران امام آن روز در گهواره ها بودند و رابطه آن ها با امامشان نه رابطه ای دستوری بلکه رابطه ای استوار بر آرمانی مشترک و خواستی عميق بود که بعد مسافت و زمان مانع از شکل گيری آن نمی شد. شور و شعور آگاهی طلبی همه گير و آتشی در زير خاکستر خفقان روزگار در حال گسترش بود. روحی تازه که در ۱۳ آبان ۵۷ ديگر بار از کالبد دانشگاه هماره استوار و بيدار بر تارک ظلم و استبداد شوريد. اما باز اين کشتار و سرکوب بود که خيال خام دولتمردان آن روز را از آينده ای موهوم مطمئن می ساخت. آينده ای که ديری نپاييد آن خيال خام را به کابوسی مجسم برای آنان بدل کرد و شور آگاهانه جوانان با ايمان با تکيه بر مفاهيم عميق اسلام بساط استبداد شاهنشاهی را به يکباره از ايران برچيد و از آن همه اقتدار و عظمت آريامهری جز صفحه ای سياه بر کتاب تاريخ باقی نماند.

۱۳ ابان ۵۸ اما خروشی بود برآمده از رنجی تاريخی. تجربه تلخ لطمه ها و سختی هايی که اين ملت بارها با آن مواجه شده بود، دخالت های بيگانگانی که هيچ گاه آزادی و آبادانی اين ملک دغدغه و مقصودشان نبوده و پيروزی هايی که به ناگاه دستانی پنهان خط بطلان و شکست را بر آن رقم زده بود، دانشجويان پيرو خط امام را به اقدامی اعتراضی واداشت. حرکتی که انتظار می رفت بيش از چند روز به طول نيانجامد. حرکتی که به رغم هزينه های بسيار، به نتايجی منجر شد که نمی توان به سادگی بر تاثير مثبت آن در استقلال و آزادی ايران چشم پوشيد.

آنچه در سال ۴۳ اتفاق افتاد تلاش برای شکستن روحيه عدالت طلبی و آزادی خواهی با حذف يک فرد بر مبنای توطئه انگاری هر نوع اعتراض بود. تلاشی که شکست آن در سال ۵۷ هنگامی مشخص گرديد که ايرانيان آزادانديش در ورای استبدادی ديرپا، راه را باز شناخته و شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی را سر دادند. سياست سرکوب اتخاذ شده در آن سال نه تنها به بقای رژيم شاه کمک نکرد بلکه سقوط رژيم ديکتاتوری آن روز را تسريع بخشيد.

نخ تسبيح سلسله اتفاقات ۱۳ آبان را می توان در ماجرای تسخير سفارت امريکا به وضوح مشاهده کرد آنجا که رهبر نه به عنوان طراح و فرمانده بلکه به عنوان همراه و پشتيبان جامعه عمل نموده و قدرت و جسارت انديشيدن و برنامه ريزی را به انحصار خود در نمی آورد و اين يعنی جاری بودن روح آزادی در بطن جامعه در قالب يک جنبش اجتماعی. توطئه انگاری و تلاش برای يافتن ساختار توطئه بزرگترين اشتباهی بود که شاه در مواجهه با يک جنبش اجتماعی مرتکب شد. او بدون توجه به خواستگاه ها و خواسته ها بر اقتداری پای فشرد که نه بر رای و پشتيبانی مردم بلکه بر پول نفت و اسلحه استوار بود. غافل از آنکه حرکت های اجتماعی نه يک توطئه بلکه برونداد بيداری ناشی از بيدادی است که برجامعه روا داشته می شود . اين چنين است که هر عضو جامعه خود يک متفکر و برنامه ريز است و علی رغم نبود ساختار و سازمانی واحد در ارتباط با ساير افراد جامعه به دنبال يک هدف است. با چنين حرکت هايی که ريشه در خواست مشترک عموم مردم دارد نمی توان با ابزارهايی نظير سرکوب و زندان مقابله کرد چرا که اين خواست ها جزئی لاينفک از زندگی و انديشه مردم شده و اين همه را نمی توان با ابزارهای مادی سرکوب و محدود کرد.

۱۳ آبان ۸۸ را به درستی می توان در زمره سلسله وقايع تاريخی اين روز قرار داد. ۱۳ آبانی که اين بار برونداد بيداد ناشی از يک کودتای انتخاباتی توسط جريانی تماميت خواه بود. روزی که دختری بی دفاع توسط پليسی که بايد حافظ و حامی او باشد مورد ضرب و شتم قرار گرفت و غريو الله اکبر با باتوم و گاز اشک آور پاسخ داده شد. آن چه در ايران امروز می گذرد تکرار مکرر همان اشتباه ديرين اما با شدتی بيشتر است. توطئه انگاری اعتراضات به حق مردمی و برخوردهای شديد امنيتی با آنچه به سبب دفاع از اعتقادات و حقوق اوليه مصرح شهروندان ظهور کرده، به جای به رسميت شناختن حق اعتراض آنان، تکرار همان اشتباهی است که بساط حکومت ديکتاتوری شاه را در هم پيچيد. متاسفانه همان نگاه در ميان حاکمان فعلی نگاه غالب است به طوری که اثرات احتمالی شديد و طبيعی هدفمند کردن يارانه ها را نيز توطئه ديده و عنوانی چون فتنه اقتصادی بر آن می نهند و تلاش دارند که آن را توطئه جلوه داده، بی کفايتی و بی تدبيری خود را به توطئه ای موهوم نسبت دهند. چونان که ستون های ساختمانی را خود تخريب نموده، پائين آمدن سقف را توطئه همسايه بدانيم.
به ياد داشته باشيم شعارهای مردم در ابتدای حرکت سبزشان "رای من کو" و "خمينی کجايی موسوی تنها شده" بود و شعارهای ماه های بعد بر اثر همين بی اعتمادی به مردم و ترسيدن از توطئه ای خودساخته شکل گرفت. ايران امروز گرفتار پيوند ناميمون تحجر و دنيا پرستی است. گرفتار نابخردی ها، خرافه‌پرستی ها، قدرت طلبی ها، پول پرستی ها. نهادينه شدن دروغ ،سست شدن ارزش های اخلاقی، فرو ريختن بنيان های اعتقادی،..است و عميق تر شدن شکافهای طبقاتی،مذهبی و قومی امروز تمام داشته هايمان را تهديد می کند. نگرانی و دغدغه امروز ما نه تنها حراست از ميراث خمينی کبير بلکه حفظ تماميت ارضی کشور از گزند تهديد های خارجی وآسيب ها ی داخلی است.

يادگار ۱۳ آبان برای ما حفظ استقلال و اقتدار جمهوری اسلامی ايران در سطح جهان بود. چيزی که امروز از آن جز شعارها و ژست هايی ماجراجويانه و عوام فريبانه باقی نمانده است. کشور روز به روز منزوی تر شده و موقعيت ها و نقش هايی را که ثمره سالها اقتدار سياسی و نظامی ايران در منطقه بوده است را يکی پس از ديگری به کشورهای کوچک و تازه به دوران رسيده منطقه می سپارد. تحريم ها بر صنعت و اقتصاد کشور آثاری ويران کننده داشته و کشور در معرض تهديدهای قوی نظامی و اقتصادی است. در اين ميان اما متوليان امور مردم را نامحرمان و رقبای سياسی را دشمنان خود می بينند.

امروز اگر حماسه آفرينان ۱۳ آبان ۵۷ در زندان به سر می برند به سبب آن است که هنوز به مرام و روش پير جماران در جدا نشدن از جامعه و همراهی با آنان ايمان دارند. اما آيا اين پايان راه است؟ آيا با بازداشت چنين مجاهدانی روند بيداری و آگاهی جامعه ايرانی متوقف ميشود؟ چه بسيارند جوانانی که در دل شوری چون محسن ميردامادی، محسن امين زاده و مصطفی تاجزاده دارند و چشم اميد به آينده ای روشن بسته اند.

آرمانی که امروز در قالب جنبش سبز جاری است برآمده از تجربيات نسل ها تلاش و مبارزه است و عصاره ای از تمامی حرکت های تاريخ معاصر ايران را در خود دارد و بر فراز اين تجربه های عظيم و گرانبهادر حرکت است و جاری بودن آن در زندگی مردم نويد روزهای خوب پيش رو را می دهد. حال اگرچه نفس ها حبس و دست ها بسته است اما عهد ديرين ما در آبادانی اين سرزمين پا بر جا است. امروز در پی اين تجربه های گرانسنگ همچنان بر منش اصلاح طلبی خود استوار بوده و مطمئن تر از گذشته اصلاحات را يگانه راه عبور از خطرات و تهديدهای پيش روی کشور می دانيم.

شاخه جوانان و دانشجويان جبهه مشارکت ايران اسلامی ضمن گرامی داشت روز ۱۳ آبان، به تمامی بزرگمردان و شيرزنانی که با مجاهدت خود اين روز را در تاريخ ايران جاودانه کرده اند، درود می فرستد و از حاکمان امروز ايران می خواهد از سلسله وقايع اين روز عبرت گرفته و بيش از اين در بيراهه خودکامگی و استبداد فرو نروند و از اين مسير بدفرجام و پر از تباهی باز گردند.
شاخه جوانان و دانشجويان جبهه مشارکت ايران اسلامی

 
 

لغو دستور انحلال دانشگاه علوم‌پزشكى ايران خواست مجلس است
خبرنگاران سبز/سياست/دانشگاه علوم‌پزشكى ايران:
رئيس كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس شوراي اسلامي،گفت: تجربه آزمون دستياري و مشكلاتي كه براي آن به‌وجود آمد و بحث انحلال دوباره پرونده قديمي جداسازي و منفك شدن آموزش پزشكي از وزارت بهداشت و واگذاري دوباره آن به وزارت علوم در كميسيون آموزش باز شده است.
علي عباسپور تهراني رئيس كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس شوراي اسلامي در گفت‌وگو با خبرنگار ايلنا، با اشاره به جلسه روز گذشته كميسيون بهداشت و كميسيون آموزش و تحقيقات با وزير بهداشت در مورد انحلال دانشگاه و نتايج آن گفت: در جلسه روز گذشته اعضا در ابتدا به ترتيب نظرات خود را در رابطه با انحلال اين دانشگاه اعلام كردند و پس از آن نيز وزير بهداشت دلايل اين اقدام را مطرح كرد كه در اكثر مواقع نتوانست نمايندگان را قانع كند.
وي افزود: در اين جلسه اكثر اعضا به وزير بهداشت پيشنهاد لغو اين دستور دادند مسوولان وزارت بهداشت اعلام كردند كه پس از بررسي هفته آينده نتيجه دقيق اين بحث را مطرح مي‌كند.
او با تاكيد بر اينكه وزارت بهداشت يك هفته از مجلس شوراي اسلامي زمان خواسته است،گفت: استدلال مسوولان وزارت بهداشت بر اين اساس است كه اين دانشگاه با دانشگاه‌هاي علوم پزشكي به صورت موازي فعاليت مي‌كرده است كه براي جلوگيري از موازي كاري‌ها در بحث آموزش و پزشكي و كاهش هزينه‌ها اقدام به انحلال اين دانشگاه كرده‌اند كه هم از نظر قانون و هم از نظر منطقي اين اقدام نادرست است و مجلس نيز پيگير لغو اين دستور است.
وي تاكيد كرد: تجربه آزمون دستياري و مشكلاتي كه براي آن بوجود آمد و بحث انحلال دوباره پرونده قديمي جداسازي و منفك شدن آموزش پزشكي از وزارت بهداشت و واگذاري دوباره آن به وزارت علوم در كميسيون آموزش باز شده است.

 
 

از این تایید‏ها که تمرین دمکراسی است، بسیار برای من رسید. حال اگر من قربانی هم شده باشم، از اینکه اندکی نشانه‌های دمکراسی هم در آن دیدم راضی‌ام.
خبرنگاران سبز/جامعه/هنرمندان:
سايت راديو زمانه گزارشي دارد از مصاحبه با هادى خرسندى بدين شرح:
اما چرا حضور در مراسم خاکسپاری این هنرمند برجسته، باعث جنجال شده و هنرمند دیگر ما هادی خرسندی، آماج بهتان و ناسزا شده است؟ چرا هادی خرسندی هم‏زمان با سوگواری برای از دست دادن مرضیه، باید با گروهی از مردم بجنگد که پاس داشتن هنر مرضیه را از سوی او برنمی‏تابند؟

این‏ها سئوال‏هایی هستند که تنها خود هادی خرسندی می‏تواند پاسخ آنها را بدهد. بعد از چند روز تماس و پی‏گیری، سرانجام هادی خرسندی را پیدا کردم و از او پرسیدم این روزها برای او چگونه می‏گذرد و چرا حضور او در مراسم خاکسپاری مرضیه، برای عده‏ای شوک‏آور و غیرمنتظره بوده است؟

از همین حرف شما شروع می‏کنم که گفتید انگار برای عده‌ای اتفاق غیر منتظره‌‏ای بوده است. اول متاسفم که چرا غیرمنتظره بود. برای اینکه من حدود ۴۰ سال با مرضیه دوست بودم و به او ارادت داشتم و او یک‏بار می‏مرد که مرد؛ و من در برابر او وظیفه‌ای‏ داشتم.

واقعیت اما این است که من به‏ آن‌جا رفتم و مجاهدین مسئول همه‏ی قضایا بودند. چون مرضیه پیش آنها و مهمان آنها بود. من آن روز، آن‏جا نرفته بودم برای جنگ با مجاهدین. من نرفته بودم برای بازخواست مجاهدین. من برای آخرین دیدار با کسی که هم دوستم بود و هم صدایش در لحظات تنهایی همراهم بود، رفته بودم.

من رفته بودم برای اینکه با مرضیه وداع کنم و اگر مرضیه در ۱۶، ۱۷ سال گذشته همراه مجاهدین بود، به این خواست او و حضور او در این جمع احترام گذاشتم و این را هم گفتم و تکرار می‏کنم که هیچ‏کدام از ما نه برای مرضیه، نه برای دلکش، نه برای سوسن که در گاراژی زندگی می‏کرد و در لوس‏آنجلس از دنیا رفت، هیچ کاری نتوانستیم بکنیم. اگر مسائل پزشکی و رفاهی و زندگی مرضیه را در این چندسال گذشته مجاهدین تأمین کردند، من آن‏جا و دوباره همین‏جا، از آنها تشکر می‏کنم.

اینکه مجاهدین، این پول را از کجا آورده‏اند، بحث الان من یا بحثم در مراسم مرضیه نیست. من برای دعوا نرفته بودم و شان یک نویسنده و طنزنویس را که ۴۵ سال است برای ملتی می‏نویسد، بالاتر از این می‏دانم که اجازه نداشته باشد برای کارهای خودش تصمیم بگیرد. دمکراسی این نیست که به من بگویند چه‏کار بکنم یا چه‏کار نکنم.

چقدر انتظار این نقدهایی که دریافت کردید را داشتید؟ یعنی در آن حدی بود که شما فکر می‏کردید یا بیشتر بود؟

کمتر بود. ولی من همان‏جا در سخنرانی گفتم که من فاتحه نمی‏خوانم. فاتحه نمی‏خوانم هم به این معنا است که من به عقاید همه، به نظرات همه احترام می‏گذارم، اما البته به نظرات خودم، بیشتر از هر نظر دیگری احترام می‏گذارم. در این سن و در این موقعیت، هرکاری که دلم بخواهد را می‏کنم و قضاوت آن را می‏گذارم نه به مردم تب‏آلوده‏ و نه به قضاوت‏های غرض‏آلوده یا به‏هرحال زخمی امروز.

قضاوت‏ آن را می‏گذارم به آینده‏ای که همه‏ی این دردها و همه‏ی این غرض‏ها را همراه خود خواهد آورد و به نقطه‏ای خواهد رسید که نگاه می‏کند که در این تاریخ، هادی خرسندی با این کاری که کرد، آیا خطر کرد؟ آیا از خودگذشتگی کرد؟ آیا خبط کرد؟ و یا نه کار زیبایی کرد؟

من به‏هرحال، با تمام نیرو و قدرت خودم، پشت سر هر حرفی که می‏زنم و هرکاری که می‏کنم، ایستاده‏ام.

لحن شما با لحنی که در سخنرانی مراسم خاکسپاری مرضیه داشتید متفاوت است. امروز معلوم است که آزرده هستید. معلوم است که حرف‏های می‏شود گفت ناخوشایند، زیاد شنیده‏اید. حتماً خیلی از شنوندگان ما هم عادت دارند صدای هادی خرسندی‏ای را بشنوند که همیشه تسلط دارد روی هر اتفاقی که می‏افتد و به آن با طنز نگاه می‏کند. این ماجرا روی فعالیت شما چه تأثیری گذاشت؟

فقط مقداری وقتم را گرفت و من برای همه‏ی آنهایی که نظر تند و صریح دادند، احترام قائلم و از آنها سپاسگزارم. از آنهایی هم که حمایت کردند، سپاسگزارم. از آنهایی هم که با یک فحش از کنار آن رد شدند، بیش از همه سپاسگزارم.

حق با شماست؛ لحن من اندکی تند بود، ولی الان دوباره برمی‏گردم.

در این‏ زمینه که پرسیدید نظرات مخالف و موافق چگونه بود، مثالی می‌زنم. فرض کنید آقای مسعود بهنود که طرفدار مجاهدین نیست- چون هرکس از من طرفداری کرد، گفتند از مجاهدین است اما نویسنده‏ای مانند آقای بهنود طرفدار مجاهدین نیست، حتی به او اتهام علاقه‏مندی‏ به بخشی از جمهوری اسلامی هم می‏زنند- برای من نامه‏ای نوشت و این حرکت مرا تایید کرد. نامه‏اش را روی سایت «اصغرآقا» گذاشته‌ام.

از این تایید‏ها که تمرین دمکراسی است، بسیار برای من رسید. حال اگر من قربانی هم شده باشم، از اینکه اندکی نشانه‌های دمکراسی هم در آن دیدم راضی‌ام.

ممکن است به روزهای خوبی که با خانم مرضیه داشتید برگردید و یکی از خاطرات خوب‏تان را برای ما تعریف کنید؟ از آن خاطره‏هایی که شما را وادار کرد در مقابل حتی باورهای خودتان بایستید و به مجلس خاکسپاری او در میان گروهی بروید که هم‌عقیده شما نیستند.

بار اولی که به منزل مرضیه رفتم، حدود پانزده سال پیش از انقلاب بود. چیزی عجیبی که در زندگی مرضیه دیدم این بود که مستخدمه‏‏ی او، یعنی بانویی که کارهای او را انجام می‏داد ناشنوا بود. من برای این بانو خیلی افسوس خوردم که آدم تمام مدت توی خانه‏ی مرضیه زندگی کند، ولی قدرت شنوایی نداشته باشد.

آخرین دیدار من با مرضیه هفت ماه پیش و زمانی بود که دختر مرضیه، هنگامه، در ۵۰ سالگی درگذشت و ما بر سر مزارش رفتیم. در آن‏جا مرضیه صدایش را سر داد و ترانه‏ی «بهارم، دخترم، از خواب برخیز» را خواند. بعد از اینکه این ترانه بر سر مزار پخش شد، خودش هم آن را خواند و گفت: «من خودم چشم‏های هنگامه را بسته‏ام.» من از این همه جوهر داشتن این بانو واقعاً تعجب کردم.

حال اینکه مرضیه ۱۷ سال پیش خطر کرد، اشتباه کرد، هرکار کرد، به‏نظر خودش درست بود. اینکه مجاهدین چه بودند، چه کردند، از کی پول گرفتند، چرا… اینها همه تصمیم مرضیه‏ بود که می‏خواست از ایران بیرون بیاید و می‏خواست به دام بدبختی‏ در امریکا نیفتد. تصمیم گرفت به میان مجاهدین برود و روی این تصمیم خودش تا روز آخر، تا دم مرگش، با همه‏ی طعن‏ها، با همه‏ی لعن‏ها ایستاد. تشویق‏ها هم البته در کنارش بود.

پایداری او را باز قدر می‏دانم و این‏ یکی از خاطره‏هایی است که از آن بانوی بزرگ دارم که گفت: «اگر مستم، من از عشق تو مستم» و من همواره عشق مرضیه را با همین ترانه‏اش در دل خودم تکرار می‏کنم و می‏بینم که من اگر مستم، از عشق صدای او، از عشقی است که ۴۰ سال با نوای خودش به من داد. من همواره صدای او را گوش می‏کنم و همواره مستم به این مستی. مستی دوستی هم اضافه می‏شود که هرجا من برنامه داشتم، سبد گل مرضیه در این سال‏ها می‏رسید.

شب آخری که داشتم از ایران بیرون می‏آمدم، دو سال قبل از انقلاب بود، من از مرضیه به عنوان یک دوست و میهمان ساده دعوت کرده بودم، اما او با ارکسترش آمد و در آن گودبای پارتی بزرگی که از سوی روزنامه‏ی اطلاعات و اطلاعات بانوان برای من گرفته شده بود، مرضیه بسیار به من محبت کرد.

از جایی باید شروع بشود، عده‏ای باید فحش بخورند، کتک بخورند، قربانی بشوند، شهید بشوند، ولی به هر حال ما باید یاد بگیریم که می‏توانیم از خودمان مایه بگذاریم و مقداری هم گوش به حرف مشوقانه و مصلحانه‏ی اطرافیان ندهیم. حتی خطر بکنیم تا روزگار بی‏خطر، روزگار بی‏طعنه و کنایه و خلاصه روزگاری را به دست بیاوریم که هرکسی اجازه داشته باشد، در هرکاری که می‏کند آزاد باشد، بی‏آنکه مخل آزادی دیگران باشد.

 
 

وزارت آموزش و پرورش در بخش‌نامه‌ای با تشریح جزئیات گزینش معلمان مدارس و مراکز غیر دولتی، تاکید کرد که افراد نباید هیچ نوع وابستگی به احزاب، سازمان‌ها و گروه‌هایی داشته باشند که مقام‌ها آنها را غیرقانونی اعلام کرده‌اند.

خبرنگاران سبز/جامعه/آموزش و پرورش:

در این بخش‌نامه که در خبرگزاری‌ کار ایران، ایلنا منتشر شده، اعتقاد به دین اسلام یا یکی از ادیان رسمی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به آن اشاره شده، التزام عملی به احکام اسلام، اعتقاد و التزام به ولایت‌فقیه، نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی و اشتهار نداشتن به فساد اخلاقی و فسق، از جمله مواردی است که به عنوان «حداقل شرایط لازم» برای جذب یک فرد در مدرسه‌های آموزش و پرورشی غیر دولتی، در نظر گرفته می‌شود.

نداشتن سابقه محکومیت کیفری موثر و نداشتن اعتیاد به مواد مخدر هم از دیگر ملاک‌های عمومی برای گزینش نیروها در مراکز آموزشی غیر دولتی است که در این بخش‌نامه به آن اشاره شده است.

در بخش‌ دیگری از این بخش‌نامه به ملاک‌هایی اشاره شده که در صورت «کثرت تقاضا» و «محدویت ظرفیت» علاوه بر ملاک‌های عمومی به عنوان نکته مثبت در انتخاب داوطلبان در نظر گرفته می‌شود؛ شرکت در فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی و عبادی، خدمت در مناطق محروم، فعالیت داوطلبانه در نهادهای انقلابی، «تقید به رعایت پوشش اسلامی» و ایثارگری از جمله این ملاک‌ها است.

«ایثارگر» در این بخشنامه به کسی گفته می‌شود که از رزمندگان، جانبازان، همسر و فرزندان جانبازان از کار افتاده، آزادگان و همسر، فرزند، برادر و خواهر شهید باشد.

موضوع گزینش و جذب نیرو در مدارس براساس معیارهای عقیدتی- سیاسی بحث تازه‌ای نیست. ابراهیم سحرخیز، معاون آموزش متوسطه وزیر آموزش و پرورش هم پیشتر تاکید کرده بود که در گزینش معلم‌های مدارس تیزهوشان علاوه بر توجه به توانمندی علمی آنها باید به «التزام» و «باور» آنها به «ارزش‌ها و آرمان های انقلاب» هم توجه شود.

همچنین اوایل امسال وزارت آموزش و پرورش بخش‌نامه‌ای را ابلاغ کرد که براساس آن، از سال آینده هیچ یک از نیروها بدون داشتن تاییدیه گزینش در مدارس غیر دولتی و آموزشگاه‌ها، اجازه تدریس ندارند و همه کارکنان آزاد شاغل در آموزشگاه‌های علمی آزاد باید گزینش شوند.

داشتن صلاحیت‌های حرفه‌ای برای معلمان در همه جای دنیا مرسوم است، اما وزارت آموزش‌ و پرورش ایران بر استخدام و جذب افرادی تاکید دارد که صلاحیت‌های عقیدتی- سیاسی داشته باشند و گزینش‌ها در عین حال بر اساس معیارهایی انجام می‌شود که ربط مستقیمی به کار و حرفه معلمی ندارد.

بخش‌نامه وزارت آموزش و پرورش در شرایطی منتشر شده که این وزارتخانه این روزها با مشکلات زیادی از جمله کمبود نیرو مواجه است.

پس از اجرای قانون بازنشستگی پیش از موعد که شهریور 1386 با پیشنهاد وزیر آموزش و پروش وقت در مجلس تصویب شد، تنها در سال تحصیلی گذشته این وزارت‌خانه در شهر تهران با کمبود پنج هزار نفری نیرو مواجه بود.

براساس آمار منتشر شده از روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، در حال حاضر یک میلیون و 144 هزار دانش‌آموز در 16 هزار مدرسه غیردولتی با 68 هزار 914 کلاس در سراسر کشور تحصیل می‌کنند.


 
 

محسن رفیق دوست، از فرماندهان اسبق سپاه و رئیس سابق بنیاد مستضعفان، معتقد است "ورود سپاه به مسائل اقتصادی را نه تنها جایز نمی‌دانم که نیاز هم نمی‌دانم" همچنین بر این باور است که "عدم اطاعت از ولایت، در دولت فعلی بیشتر قابل رویت است و اکنون نیز نظام به جای حساسی رسیده که شاید با دخالت رهبری کارها حل شود و به جایی برسد."

خبرنگاران سبز/سپاه پاسداران/مجسن رفيق دوست:
بخش‌هایی از گفتگوی همشهری ماه شماره ۵۶ با محسن رفیقدوست در ادامه می‌آید:

محسن رفیق دوست می گوید در مسئله اتمی "به مردم فشار می‌آید اما دلیل نمی‌شود ما در بحث هسته‌ای کوتاه بیاییم به خاطر اینکه ما را تحریم نکنند؛ البته من معتقدم فقط به خاطر ماجرای هسته‌ای ما را تحریم نمی‌کنند، هسته‌ای بهانه است. حکومت ما برای جهان امروز قابل تحمل نیست. ما نباید در برابر مساله هسته‌ای کوتاه بیایم، نه به خاطر هسته‌ای چرا که اگر هسته‌ای را کوتاه بیایم بعد موضوع دیگری را مطرح می‌کنند و بعد باید آن را هم کوتاه بیاییم."

این فعال اصولگرا معتقد است تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی سیر سیاست جهانی به جایی رسیده بود که تقریبا با داستان کمپ دیوید که قبل از انقلاب به وجود آمد، مساله فلسطین منتفی شد. یعنی آن قدرتی که امروز در آمریکا حاکم است و بنا به لابی صهیونیسم در خیلی جاهای اروپا حاکم است، موفق شد قضیه را تمام کند، اما در این میان انقلاب اسلامی پیدا شد و سفارت مخفی فلسطین در ایران سفارت علنی شد و یک امامی پیدا شد که گفت اسرائیل باید از بین برود، آن جریانی که در جهان بود از بین نرفت تضیف شد، دشمنی دنیا با ما به‌خاطر عدم همکاری ما با سیاست‌های قلدرمآبانه قدرت‌های بزرگ است. هسته‌ای بهانه است، لذا ممکن است ما خیلی مشکل پیدا کنیم اما نباید کوتاه بیاییم. باید فشارها را در داخل تحمل کنیم، آن چیزی که به ما ضربه می‌زند، تفرقه و خودمحوری و تک‌محوری در کشور است.

عضو سابق موتلفه می گوید ببینید، نظام ما یک نظام ولایی است با همه مسائلی که در سلسله مراتب قانونی داریم. اگر تابع ولایت باشیم مشکلات کمتر می‌شود. در ماه رمضان امسال رهبری در جمع‌هایی که داشتند یک نقطه را هدف گرفتند و آن اینکه اختلاف‌ها را کنار بگداریم، متحد شویم یک حرف را بزنیم. از نظر اجرایی من به یک خاطره از سال ۶١ یا ۶٢ برمی‌گردم که خدمت امام رسیدم و راجع به اقتصاد از ایشان سوال کردم که "در دولت دعوای دولتی- ملتی زیاد است. من نظر حضرتعالی را راجع به صنعت و تجارت و کشاورزی سوال می‌کنم آیا اینها باید دست دولت باشد یا دست ملت؟" امام فرمود "صنعت، مسکن، تجارت و کشاورزی اینها دست مردم باشد و دولت سیاستگذار، برنامه‌ریز و هدایت‌گر و اجرا کننده باشد."


این فعال اقتصادی معتقد است در کشور ما در هر شرایطی این اصل واقعا پیاده شود نه اینکه نمایش بدهیم و این قدر شبه دولتی درست کردیم که هر چه بدهیم می‌رود زیر دست دولتی‌ها. امام در آن ملاقات به من گفت "زندگی مردم را دست کارمند ندهید" این حرف خیلی معنی دارد، یعنی چی یعنی اینکه برای گرفتن تاییدیه یک کالایی که در گمرک بخواهد خارج شود نباید این همه بوروکراسی ایجاد شود. لذا حل مشکلات اقتصادی کشور در یک کلمه خلاصه می‌شود و آن تولید است و تولید دست بخش خصوصی است.

رئیس سابق بنیاد مستضعفان همچنین می گوید: وقتی من بنیاد را تحویل می‌دادم رهبری فرمود بنیاد زیر صفر بود، حاج محسن آن را در سکوی پرواز آورد الان بهترین وقت پرواز است. اما وقتی بنیاد را از آقای موسوی تحویل گرفتند، بودجه جانبازان سه میلیارد و چهارصد میلیون تومان بود که دو میلیارد و ۴٠٠ میلیون تومان را دولت می‌داد یک میلیارد را قرار بود بنیاد تحت ریاست آقای موسوی بدهد. به من گفتند یک میلیارد هم نمی‌تواند بدهد.
در جلسه‌ای که در خدمت رهبری (رئیس جمهور وقت) بودیم که باید من را معرفی می‌کردند، موسوی گفت من مخالفتی با رفیق دوست ندارم. فقط می‌دانم ایشان هم بیاید، می‌رود جزو چند نفری که الان جناح راست هیات دولتند و اختلافات زیاد می‌شود وگرنه خیلی‌ها را پیشنهاد کرد و سپاه یک کاندیدا بیشتر نداشت و آن هم من بودم. ایشان خیلی‌ها را معرفی کرد که از من بیشتر به ایشان منتقد بودند و الان هر دو به رحمت خدا رفتند، مرحوم ایرانی که فرمانده سپاه قم بود. در دعوایی که پیش آمد و همه استعفا دادیم امام فرمودند غیر از من و آقای ولایتی بقیه می‌توانند انصراف بدهند. به دستور امام ما ماندیم و تا زمانی که مجلس به من رای نداد با ایشان همکاری کردیم. الان آقای موسوی در یک حالت عصبی است و من هم پیغام دادم اگر ایشان حرفی بزند، بقیه عدم همکاری‌های دولت با جنگ را هم خواهم گفت.


خیلی حرف‌ها می‌شود زد.من هم به موسوی پیغام دادم اگر تو حرفی داری حرف بزن تا بعد هم ما حرف بزنیم. 

من ورود سپاه به مسائل اقتصادی را نه تنها جایز نمی‌دانم که نیاز هم نمی‌دانم
وزیر سپاه در دوران جنگ می گوید : در جنگ مسائل سیاسی اصلا مورد توجه نبود، وقتی بنی صدر رفت و قرار شد امام فرمانده انتخاب کنند، ما شورای فرماندهان نشستیم با دلیل و مدرک آقای رضایی را اننخاب کردیم و به امام پیشنهاد کردیم. اول آقای کلاهدوز را انتخاب کردیم که ایشان با دلایلی رد کردند و بعد آقای رضایی را پیشنهاد دادیم امام هم حکم دادند. فرماندهان در جبهه‌ها هم که توسط فرماندهان انتخاب می‌شدند. کاملا مشهود بود که ما ١١ لشکر برتر داشتیم. نجف اشرف، عاشورا و... فرماندهان آنها مشخص بود. بر اثر لیاقت انتخاب شده‌اند، در سپاه هم اصلا گرایش سیاسی را مدنظر نداشتم. خیلی معاونان من در جبهه سیاسی مخالف من بودند اما من می‌گفتم چون آدم درستی هستی تو را می‌گذارم مسوول امور مالی، اصلا ما در جنگ مسائل سیاسی را دخالت نمی‌دادیم.

من ورود سپاه به مسائل اقتصادی را نه تنها جایز نمی‌دانم که نیاز هم نمی‌دانم. من حتی معتقدم دولت هم نباید کار اقتصادی بکند. سپاه را هم معتقدم نباید کار اقتصادی بکند. البته اینکه سپاه برود در عسلویه پروژه بگیرد و بسازد کار اقتصادی نیست. من هم که در بنیاد بودم بخش خصوصی این ایراد را به بنیاد می‌گرفت، اما من می‌گفتم در یک حدی که ما جای بخش خصوصی را نگیریم کارهایی انجام بدهیم که بخش خصوصی قادر به انجامش نیست. بنا نیست که بخش خصوصی جای دولت را بگیرد. برای این موضوع یک ملاک داشتیم لذا در مورد کارهای عمرانی و آبادانی که سپاه می‌کند مثل کاری است که می‌رود در وزارت بهداشت واکسن فلج را در ایران و افغانستان یک روزه تمام می‌کند. این کار را وزارت بهداشت شش ماهه هم نمی‌تواند انجام دهد. اخیرا که با فرمانده خاتم‌الانبیا ملاقات داشتم گفت بنا داریم اصلا به دنبال کارهای کوچک نرویم، کار کوچک یعنی زیر هزار میلیارد تومان اما اینکه سپاه خرید و فروش نفت کند من این را جایز نمی‌دانم و فکر می‌کنم بزرگان هم جایز ندانند.

رئیس سابق بنیاد مستضعفان می گوید "خودم را هنوز سپاهی می‌دانم، چون هنوز نه مستعفی شدم نه بازنشسته.من از اول هم از سپاه حقوق نمی‌گرفتم حالا هم نمی‌گیرم.من قبل از انقلاب امکاناتی داشتم، هنوز هم کار اقتصادی می‌کنم؛ بساز و بفروشی در حدی که خودم را اداره می‌کنم، البته یک خیریه هم دارم.بچه‌هایم الان در خانه‌هایی هستند که به نام من است. یکی‌شان اخیرا که کار و بارش بهتر شده دنبال این است که خودش برای خودش خانه تهیه کند. هیچ کار دولتی هم نمی‌کنند. "

رفیق دوست می گوید "تا وقتی که در مملکت ما که آخرشم هم ظهور امام زمان است، حکومت مطلقه ولایت فقیه حاکم هست هر کسی که اینجا کمیتش بلنگد از دایره نظام خارج است. ما در مملکت‌مان حرف آخر را ولایت فقیه می‌زند. سر بحث آقای موسوی هم گفتم اگر ایشان با اصلاح طلبان ولایتی جور شود و حزب تشکیل بدهد خوب است اما اگر با براندازها جور شود نمی‌گذارند. البته ایشان بیشتر براندازها دورشان را گرفتند. "

این فعال اصولگرا اظهار عقیده می کند اگر یک موقع گروهی از اصلاح‌طلب‌ها برنامه بهتری داشتند، شاید مردم به آنها رای بدهند اما نه آنهایی که نگاه به بی‌بی‌سی و صدای آمریکا می‌کنند و حرف آنها را می‌زنند؛ این افراد در میان مردم جایی ندارند. مردم ما نظام را پذیرفتند و این را هم نشان می‌دهند. در نهم دی دیدم خیلی از آنهایی که در راهپیمایی سبزها بودند در این راهپیمایی هم حضور داشتند، عکس امام و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بود و شعارهای اسلامی می‌دادند.

برخی‌ها شعار تاجر ورشکسته برگرد به باغ پسته را در ٩ دی برخی ها دادند، اما بعدا من رفتم به دیدن آقای‌ هاشمی ایشان گفت نهم دی برای من یک ابتهاج بود. من گفتم این مهم نیست مهم این است که شعارهای اصل انقلاب بود، نه عارضه‌ای بر انقلاب. ٢٢ بهمن هم همین طور، یک حرکتی بود که نشان داد شاکله مردم با نظام مشکل ندارند و چشمشان به ولایت است اما یک عده می‌گویند ما منتخب مردمیم منهای ولایت و از اینجا انحراف فکری آغاز می‌شود. 
در جریان حاکم، درمیان اصولگراها. آقای جوانفکر گفتند رای به آقای احمدی‌نژاد رای به اصولگرایی یا اصلاح‌طلبی نیست، رای به شخص خود آقای احمدی‌نژاد است. این اشتباه است، این غرور است و غرور پله سقوط است.

ریش‌سفیدان اصولگرا می‌گویند باید جلوی انشعاب را گرفت. حالا جرات نمی‌کنند باز کنند، ما بازش می‌کنیم؛ یعنی بیرون از این دو اردگاه نداریم. اینکه اکثر کسانی که اهل دردند و سابقه‌ای قبل از انقلاب دارند با فرهنگ ایران مطرح شدند، ولی طرح مکتب ایران را انحراف می‌دانند. از خود امام ناسیونالیست‌تر نداشتیم، امام یک ناسیونالیست سخت بود. به ایران عشق می‌ورزید، اما می‌فرمود ملی‌گرایی کفر است؛ ایران همراه با اسلام.آنها هم همین را می‌گویند. حالا جرات نمی‌کنند باز کنند، ما بازش می‌کنیم؛ یعنی بیرون از این دو اردگاه نداریم. اینکه اکثر کسانی که اهل دردند و سابقه‌ای قبل از انقلاب دارند با فرهنگ ایران مطرح شدند، ولی طرح مکتب ایران را انحراف می‌دانند. از خود امام ناسیونالیست‌تر نداشتیم، امام یک ناسیونالیست سخت بود. به ایران عشق می‌ورزید، اما می‌فرمود ملی‌گرایی کفر است؛ ایران همراه با اسلام.

مجلس در راس امور است
وی در واکنش به اظهارات اخیر رئیس دولت در مورد جایگاه دولت و مجلس می گوید من با سواد کم خودم می‌گویم اینکه می‌گویند مجلس در راس همه امور نیست، آیا رئیس‌جمهور می‌تواند مجلس را منحل کند جواب نه است، آیا مجلس می‌تواند رئیس‌جمهور را برکنار کند جواب بله است. پس مجلس در راس امور است. نه قوه مجریه و نه رئیس‌جمهور نباید به این رای‌ها وابسته شده و مصادره کرد. ۴٠ میلیون نفر به نظام رای دادند. در این نظام چند نفر برای رقابت معرفی شدند. حالا ٢۴ میلیون به یک آقایی رای دادند. آیا بدون تنفیذ رهبری می‌تواند رئیس‌جمهور شود؟ این قانون است، نباید فراموش کرد. مشروعیت بعد از انتخاب مردم دست رهبر است، هر کس در این نظام زندگی می‌کند، تا وقتی حکومت اسلامی است می‌‌خواهد رئیس تشخیص مصلحت باشد یا مرجع تقلید یا رئیس مجلس خبرگان رهبری، هر کس در هر کجا در مسائل حکومتی باید مطیع رهبر باشد.

آنچه که ظاهر قضیه را می‌بینیم عدم اطاعت از ولایت را در این دولت بیشتر می‌بینم. 

خیلی وقته آقای خاتمی را ندیدم و از ایشان گله دارم.آقای خاتمی را دارای یکسری ویژگی‌ می‌بینم. ایشان در زمان قدرت و مشکلاتی که با مجلس داشت خیلی مجاهدت کرد؛ هرچند رئیس‌جمهور مورد پسند رهبری نبود اما ندیدم جلوی ایشان بایستند. ایشان با این درایت سیاسی که داشتند نمی‌بایست در این دام می‌افتادند که دیگران برای ما پهن کردند.

الان به جای حساسی رسیدیم. شاید با دخالت آقا کار به جای درستی برسد و مملکت لطمه نبیند. همان طور که آقا در سخنرانی اخیرشان در جمع اعضای خبرگان فرمودند از همه دولت‌هایی که مردم انتخاب می‌کنند حمایت می‌کنم، برای اینکه کار مردم بگذرد. این یعنی هر کاری که اینها می‌کنند مورد تایید ما نیست.

ما دعا می‌کنیم همه افرادی که هنوز در دلشان دغدغه امام و انقلاب را دارند و در این قضیه به راه غلط افتادند برگردند، ولی بعضی‌ها اصرار دارند تا آخرش بروند. امام یک روز با آن عظمت درباره نهضت آزدی که برای نخست وزیری به آنها سپرده شد فرمودند من اشتباه کردم. لذا اینکه هر کس بیاید رای مردم را به خودش بگیرد، اشتباه است. رای مردم به نظام است. قدرت مسئولین از مردم و اسلام است.

 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به greencorrespondents-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به greencorrespondents@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته