-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ آبان ۱۴, جمعه

Lastest News from Shahrgon for 11/05/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



او با تاكید بر این‌كه صحنه گردانان اعتراض های سال گذشته به دنبال تسخیر ایران بودند، افزود: "در این میان، عوامل فتنه كه اكثر آنها ندانسته وارد این ماجرا شده بودند، بدون آنكه خود متوجه باشند، در جهت اهداف طراحان اصلی حركت می‌كردند."

رهبر جمهوی اسلامی ایران همچنین اقدام شماری از دانشجویان ایرانی که به دانشجویان خط امام مشهور بودند در تسخیر سفارت آمریکا در تهران در روز 13 آبان 1358 (4 نوامبر 1979) را اقدامی شجاعانه توصیف کرد و افزود: "این اقدام، نماد شجاعت و جسارت نسل جوان انقلابی در مقابله هیمنه آمریكاست، زیرا تسخیر لانه جاسوسی قدرت آمریكا را كه در آن زمان، بسیار پرهیمنه بود، متزلزل كرد و آمریكا را به زانو در آورد. "

این در حالی است که شماری از رهبران و پیشتازان این حرکت هم اکنون از اصلاح طلبان هستند و در زندان های ایران به سر می برند. از جمله آن ها می توان از محسن میردامادی دبیر کل حزب اصلاح طلب جبهه مشارکت ایران اسلامی نام برد که آن زمان سخنگوی دانشجویان تسخیر کننده سفارت آمریکا بود.

منبع: العربیه. نت


 


باراک اوباما پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری این کشور، أغاز خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان را جولای 2011 اعلام کرده بود.

جمهوری خواهان بر این باورند که این تصمیم، شبه نظامیان افغانستان را تقویت می کند و باعث می شود که نیروهای طالبان و القاعده تا زمان خروج امریکایی ها از افغانستان صبر کنند و پس از آن دوباره به فعالیت های خود ادامه دهند.

گفتنی است که پیمان آتلانتیک شمالی ناتو بیش از 150 هزار نیروی نظامی در کشور افغانستان دارد که بیشتر آنها را سربازان امریکائی تشکیل می دهند.

منبع: خبرگزاریها


 


مهسا امر آبادی در گفت و گو با "العربيه. نت" از داستان زندگی خود با مسعود و فراز و فرودهايی که زندگی روزنامه نگاری برايشان به وجود آورده سخن گفته است:

دانشجوی روزنامه نگاری 

مهسا امرآبادی فارغ التحصيل دانشگاه "روزنامه نگاری و ارتباطات" است. او سال ۱۳۸۱ در اين رشته در دانشگاه اراک پذيرفته شد و هم زمان کار در هفته نامه محلی "ندای اصلاحات" را آغاز کرد؛ هفته نامه ای که مسعود باستانی سردبيرش بود و اين آغاز آشنايی آن ها بود.

اين روزنامه نگار اصلاح طلب درباره اين دوره می گويد: "نوجوانی و جوانی من مصادف شد با دوران رياست جمهوری محمد خاتمی و شعارهای زيبايی که سر داده بود. آن زمان عصر طلايی مطبوعات بود و من يادم می آيد که پشت باجه های روزنامه فروشی صف های طولانی تشکيل می شد. به روزنامه علاقه مند شدم و هر روز هم روزنامه می خريدم."

او ادامه داد: "موقع انتخاب رشته ديدم رشته ای به نام روزنامه نگاری وجود دارد. اين پيش زمينه ای شد تا به اين حرفه به صورت جدی نگاه کنم."

بسياری از روزنامه نگاران ايرانی دوره رياست جمهوری محمد خاتمی را دوره طلايی فعاليت خود می دانند. امر آبادی نيز با آن ها هم نظر است. او در مقايسه فضای فعلی روزنامه نگاری در ايران و فضايی که در آن کار حرفه ای خود را آغاز کرد خاطرنشان می کند: "خيلی با الان فرق داشت. هر چند که هميشه هم روزنامه ها توقيف می شد اما باز امنيت نسبی شغلی وجود داشت. روزنامه نگاران بازداشت می شدند، فشارها بود اما فضای کار کردن هم وجود داشت." او تاکيد می کند که در آن سالها اگر روزنامه نگاری بازداشت می شد، ساير روزنامه نگاران اعتراض می کردند و از بازداشت شدن خود نمی ترسيدند و در آن دوره به گفته او، فضای انتقادی بسياری وجود داشت.

مسعود باستانی روزنامه نگاری را پيش از آن آغاز کرده است. او فعاليت در اين حرفه را در سال ۱۳۷۸ با روزنامه محلی "سلام اراک" شروع کرده است.

بازداشت اول و دوم مسعود

دوستی مهسا امر آبادی و مسعود باستانی همان سال ۸۱ و در هفته نامه "ندای اصلاحات" آغاز شد؛ دوستی که به گفته امر آبادی يک سال پس از آغاز آن صميمی تر شد.

ندای اصلاحات در شماره ۱۳ خود توقيف و سردبير آن بازداشت می شود. مسعود باستانی پس از يک هفته با قيد وثيقه آزاد می شود که پس از آن برای ادامه کار خود به تهران نقل مکان می کند.

مهسا درباره اين که مسعود چگونه روزنامه نگاری است؟ می گويد: "هميشه جنب و جوش داشت، هميشه سراسر ايده و انگيزه بود، هيچ وقت آرام و قرار نداشت. البته اين را بگويم که هميشه دير می آمد اما وقتی که می آمد ايده های فراوانی داشت.

هميشه در يک آن چند سوژه برای پی گيری می داد؛ و اين خيلی من را جذب می کرد."

به گفته او مسعود هيچ وقت نگاه نمی کرد چيزی که می نويسد دردسر ساز است يا نه، اگر فکر می کرد درست است می نوشت و هيچ چيز نمی توانست مانع از انتشارش شود. "به عنوان مثال برای زندانيان سياسی و صنفی بيشترين تلاش خود را می کرد و برای اون اين مساله اهميت بسياری داشت."

مسعود باستانی پس از انتقال به تهران ابتدا با روزنامه اصلاح طلب "ياس نو" همکاری کرد. پس آن دبير سياسی خبرگزاری کار ايران "ايلنا" شد.

هنگامی که اکبرگنجی روزنامه نگار و روشنفکر ايرانی که که در سال ۱۳۸۴ در زندان اوين تهران به سر می برد، دست به اعتصاب غذا زد. مسعود باستانی پی گيری اخبار اين اعتصاب غذا و پيامدهای آن بود که اين فعاليت منجر به بازداشت او شد. او دو هفته را در زندان اوين گذراند و پس از آن با قيد وثيقه آزاد شد. اين آزادی اما ديری نپاييد چرا که مسعود در پرونده اراک به ۶ ماه حبس محکوم و به زندان فرا خوانده شد.

ازدواج در دوره مرخصی از زندادن

باستانی پس از عقد روانه زندان شد

مسعود باستانی در ۶ ماهه ای که در اراک زندانی بود، يک ماه به عنوان مرخصی از زندان خارج می شود و در آن دوره يا به عبارتی ۱۲ آبان ماه ۱۳۸۴ با مهسا امر آبادی عقد می کند. فردای روز عقد مسعود برای گذراندن ادامه محکوميت خود به زندان باز می گردد.

پس از آزادی مسعود باستانی از زندان، مهسا نيز به همراه او روانه تهران می شود تا در سايت خبری "آفتاب" مشغول به کار شود. مسعود نيز کار خود را در روزنامه جمهوريت آغاز می کند. در دوره زندگی مشترکشان به گفته مهسا امر آبادی، يک بار ماموران وزارت اطلاعات به خانه شان ريخته و از مسعود بازجويی کردند. از او خواستند که با با سايت "روز آنلاين" و "صدای آمريکا" همکاری نکند اما اعلام کردند کار با سايت "شهرگان" نشريه اينترنتی که مقرش در کانادا است بلا مانع است.

يکی از اتهامات کنونی مسعود باستانی همکاری با "شهرگان" است که به گفته امرآبادی: "نمی دانم چطور حالا شد ضد انقلابی!" مهسا در اين دوره با روزنامه های آفتاب يزد، مردمسالاری، اعتماد ملی و خبرگزاری ايرنا همکاری کرده است.

انتخابات رياست جمهوری و بازداشت زوج روزنامه نگار

دو روز پس از انتخابات رياست جمهوری سال گذشته ايران مهسا امر آبادی در روز ۲۴ خرداد ماه ۱۳۸۸ بازداشت شد. او در اين باره می گويد: "در خانه بوديم که زنگ زدند و ۷ يا ۸ نفر وارد شدند. ابتدا دنبال مسعود بودند. اما کارت خبرنگاری اعتماد ملی و ايلنا و کارت ستاد انتخابات من را که ديدند، بی سيم زدند و شخصی به آن ها دستور داد من را بازداشت کنند. دو تن از دوستان مسعود را که منزل ما بودند هم بازداشت و به زندان اوين منتقلمان کرده و آنجا به بند امنيتی ۲۰۹ بردند."

اين روزنامه نگار اصلاح طلب يک هفته را در انفرادی گذراند و پس از آن به سلول چهار نفره منتقل شد. ابتدا يک اتهام به او تفهيم شد و آن حضور در تجمعات بود، در صورتی که او پيش از آغاز اعتراض ها بازداشت شده بود. اما به گفته او در روز آخر زندان و در بازپرسی اتهام های زيادی به او تفهيم شد از جماه تبانی، تشويش اذهان عمومی و ... که از آن ها در همان مرحله بازپرسی تبرئه و تنها دو اتهام "توهين به رئيس جمهور و اقدام تبليغی عليه نظام" باقی ماند.

مسعود باستانی هر روز پی گير کارهای همسرش بود. او چند بار به وزارت اطلاعات رفت و به آن ها گفت که "من را بازداشت کنيد و همسرم را آزاد کنيد." اما آن ها به او می گفتند که نمی خواهيم تو را بازداشت کنيم و اصلا با تو کاری نداريم. سرانجام ۱۴ تيرماه ۱۳۸۸ مسعود باستانی که برای پی گيری پرونده همسرش به دادگاه انقلاب رفته بود، به دستور "قاضی حداد" بازداشت و روانه زندان اوين شد. مسعود باستانی هنگام بازداشت دبير سياسی سايت جمهوريت و همکار روزنامه فرهيختگان بود.

مهسا که ۱۶ تير برای اولين بار اجازه تماس با مادرش را يافت، از بازداشت مسعود مطلع شد.

ديدارهای مسعود و مهسا در زندان

مهسا در ماه دوم بازداشتش برای بازجويی از بند ۲۰۹ به بند ۲۴۰ زندان اوين برده می شد. از آن جايی که بازجوی او و مسعود يک نفر بود، به آن ها اجازه داد چند باری يکديگر را در زندان ببينند. امرآبادی در اين باره می گويد: "بار اول باورم نمی شد مسعود را می بينم، خيلی شکسته شده بود. لحظه غيرقابل توصيفی است. حس خيلی خوب و در عين حال دردناکی بود ديداری در زندان و پس از فشارهای بسيار."

او تاکيد می کند که در اين ديدارها به دليل حضور بازجو به جز سلام و احوال پرسی نمی توانستند سخن ديگری رد و بدل کنند.

ارتباط اظهارات مسعود در دادگاه با آزادی مهسا

در دادگاه هايی که برای بازداشت شدگان پس از انتخابات سال گذشته ايران برگزار و تصاوير آن نيز توسط صدا و سيمای جمهوری اسلامی ايران پخش شد، شماری از بازداشت شدگان که برخی از آن ها از چهره های مطرح اصلاح طلبان بودند، از رفتار گذشته خود اظهار پشيمانی کردند.

مسعود باستانی از جمله افرادی بود که حاضر شد در دادگاه و در مقابل دوربين های صدا و سيما سخن بگويد. با توجه به اين که او پيشتر هم تجربه زندان را داشت، سخنان او برای برخی از دوستان و همکارانش مايه تعجب بود. مهسا امر آبادی اين نکته را خاطرنشان می کند که بسياری از بازداشتی های اين دوره پيشتر هم تجربه زندان داشتند اما همه آن ها معتقدند که اين دوره از زندان با دوره های ديگر متفاوت بود.

به گفته او مسعود به جز فشارهايی که بر همه وارد می آمد، تحت فشار بازداشت همسرش نيز قرار داشت که "به خاطر به شدت عاطفی بودن او برايش بازداشت همسرش بسيار سنگين بود."

مهسا امر آبادی معتقد است که سخنان مسعود در دادگاه با آزاديش ارتباط مستقيم داشت چرا که يک ساعت قبل از آزادی او را به بند ۲۴۰ می برند تا مسعود ببيند که دارد آزاد می شود. او در ادامه مساله ديگری را نيز خاطر نشان می کند: "روزی که بازجو گفت به خانواده ام زنگ بزنم تا وثيقه بياورند، مسعود را هم صدا کرد. اما او شماره خانواده ام را نمی توانست درست بگيرد. بعد که من گفتم آرام باش جواب داد: تو نمی دانی من برای آزادی تو چه کار کردم. اما بازجو که حضور داشت سعی کرد حرف را سريع عوض کند."

۶ سال زندان و ۳۴ ميليون تومان جريمه برای مسعود

مسعود باستانی سرانجام به ۶ سال زندان و پرداخت ۳۴ ميليون تومان جريمه محکوم شد. اين حکم به گفته "محمد شريف" و کيل او دور از انتظار بود.

مسعود باستانی که از زمان بازداشت تا کنون از مرخصی بهره مند نشده است، در صورتی که نتواند جريمه نقدی را بپردازد ناچار خواهد بود در ازای آن نيز زندان بکشد. با توجه به وضعيت روزنامه نگاران در ايران پرداخت اين مبلغ برای او دشوار به نظر می رسد.

روزنامه نگار و خبرنگار می مانم

مهسا امرآبادی سرانجام پس از بازادشتی ۷۲ روزه با قيد وثيقه ای به ارزش ۲۰۰ ميليون تومان از زندان اوين آزاد می شود. در اين مدت او اما از فعاليت دست نکشيده و همواره با رسانه های مختلف درباره وضعيت خود، همسرش و ديگر زندانيان سياسی مصاحبه کرده است. او همچنين بارها در ديدار با سران معترضان از جمله محمد خاتمی، ميرحسين موسوی و مهدی کروبی حضور پيدا کرد و حتی برای ديدار مراجع تقليد منتقد به قم رفت.

او درباره اين که او تنها همسر يک زندانی سياسی نيست بلکه خود نيز به به قيد وثيقه آزاد است و اين فعاليت ها می تواند بار ديگر پای او را به زندان باز کند، خاطرنشان می کند: "من يک روزنامه نگار و خبرنگار هستم، يعنی کار من رسانه ای است و نمی توانم ارتباط خودم را با رسانه ها قطع کنم. از طرف ديگر تا زمانی که همسرم و دوستانم در زندان هستند نبايد از من انتظار داشته باشند که آرام بنشينم و فقط نظاره گر باشم و صدايم در نيايد. من چه در روزنامه کار کنم و چه کار نکنم به هر حال ماهيتم روزنامه نگاری است و رسالت و وظيفه حرفه ای به من حکم می کند که از وضع موجود انتقاد کنم."

او درباره اين که ممکن است اين فعاليت ها باعث شود که دروزه زندانی شدن همسرش طول بکشد تاکيد می کند: "در بسياری از مواقع مشاهده شده خانواده ساکت است اما باز هم به زندانی مرخصی نمی دهند. يعنی تضمينی وجود ندارد که در صورت ساکت بودن ما زندانيانمان را آزاد کنند."

تيم احمدی نژاد کشور را دچار مشکل می کند

مهسا امر آبادی از تناقضات ايجاد شده در نتيجه در وضعيت خود می گويد: "اين شرايط من را دچار تناقضات شديدی کرده است. از يک طرف همسرم در ندان است و از سوی ديگر خودم در معرض زندان هستم. از سويی ديگر وظيفه و رسالت حرفه ای ام ايجاب می کند که انتقاد کنم و اين انتقادها در راستای بهتر شدن شرايط کشورم است."

او می افزايد: "من به براندازی نظام هيچ اعتقادی ندارم، اما معتقد هستم مسايلی وجود دارد که بايد اصلاح شود." و تاکيد می کند: "معتقدم با وجود تيم احمدی نژاد و خود ايشان کشورم دچار مشکلات عديده ای می شود که قابل جبران نيست."

يک سال زندان برای مهسا

مهسا امر آبادی سر انجام ۲۲ مهرماه ۱۳۸۹ محاکمه و اتهام تبليغ عليه نظام به يک سال زندان محکوم شد. او درباره اين که فعاليت هايش پس آزادی از بازداشت آيا در اين حکم تاثير گذار بوده يا نه می گويد: "يکی از مسائلی که باعث تعجب من شد همين بود. در دادگاه عکس هايی که مهندس موسوی و خانم رهنورد و آقای کروبی به منزل ما آمده بودند و همين طور مصاحبه هايی که برای مسعود کرده بودم وجود داشت، در صورتی که اين پرونده مربوط به قبل از آزادی من بود و اصولا بايد حاوی بازجويی ها باشد."

او تاکيد می کند که اين مساله نشان می دهد افرادی پشت صحنه اين صفحات را پرينت گرفته و روی پرونده گذشاته بودند و قاضی هم چندين بار گفت: "ذره ای ندامت در شما نيست."

مسعود قبول نکرد درخواست عفو بنويسيد

مهسا امرآبادی می گويد هنگامی که مسعود از حکم خبر دار شد، بسيار ناراحت شد "اما در عين حال معتقد است اگر قرار باشد همه هزينه دهيم خون ما رنگين تر از خون بقيه نيست."

او تاکيد می کند: "حاضريم هزينه بدهيم اما واقعا مشکل است. به هر حال صحبت يک زندگی است، زندگی به سختی ساخته شده. من و مسعود هيچ گاه چيزی از دولت نخواسته ايم، هيچ وقت انتظاری نداشته ايم، هميشه خواسته ايم کشورما جای بهتری برای زندگی باشد. نمی دانم چرا اين همه به ما ظلم می شود."

او همچنين با ابراز تعجب از اين که چرا تا کنون به مسعود مرخصی داده نشد وی می گويد: "انگار با ما لج می کنند."

اما خاطرنشان می کند که يک بار يک مسئول قضايی به او گفته است: "شما متنبه نشده ايد." و يک بار نيز از مسعود خواسته اند در خواست عفو بنويسد اما او نپذيرفت. به گفته امر آبادی: "ما واقعا گناهی نداريم که برايش عفو بخواهيم. از طرف ديگر هيچ تضمينی نيست که در صورت نوشتن عفو نامه مسعود را آزاد کنند."

زندگی چگونه می گذرد

مهسا امرآبادی درباره چگونگی گذراندن اين دوران می گويد مسعود همواره به او می گويد که فکر کند در شرايط عادی هستند و به زندگی عادی خود ادامه دهد، از همين رو او نيز فعاليت خود را به عنوان يک روزنامه نگار ادامه می دهد: "کلاس زبان می روم، مطالعه می کنم، در روزنامه بهار کار می کردم که توقيف شد و مدتی هم در شرق کار کردم، الان هم به ماهنامه صبح صادق مطلب می دهم."

او در پايان تاکيد می کند: "من روزنامه نگار هستم و روزنامه نگار هم باقی می مانم، گرچه فکر می کنم اين فشارها برای اين است که ما از اين حرفه دست بکشيم اما ما کاری غير از اين بلد نيستيم و غير از اين من عاشق کارم هستم." و اضافه می کند: "ماهيتم را نمی توانم پنهان کنم، اگر روزنامه نگار نباشم، مهسای واقعی نيستم."

منبع: العربیه. نت


 


شکوری راد با اشاره به اينکه از روی اضطرار با رسانه‌های خارج از کشور مصاحبه می‌کند، خطاب به ضرغامی نوشت: اين سهم و اين حق را به منتقدين دولت و وضعيت موجود بدهيد تا به نسبت جمعيت خود که ۱۳ ميليون نفر آن را رسما پذيرفته ايد، ۳۵ درصد اوقات برنامه های خبری و تحليلی مجموعه شبکه ها به آنان اختصاص يابد و چنانچه ادای اين حق برايتان ثقيل است، فقط نيم ساعت از هر يک از شبکه ها را در روز، و اگر اين هم سخت و سنگين است کلاً روزانه نيم ساعت فرصت اطلاع رسانی در يکی از شبکه های تلويزيونی را به مخالفين دولت و منتقدين وضع موجود اختصاص دهيد تا اضطرار برداشته شود و فرد مقيدی مانند من که وجهه همت خود را حفظ و اعتلای نظام جمهوری اسلامی ايران و رعايت مصالح ملی قرار داده است ناگزير به استفاده از رسانه های ديگران نشود.

منبع: گزینشی به نقل از کلمه


 


در حال حاضر کل محموله سيب زمينی آلوده جهت اجتناب از آلودگی ديگر محصولات در قرنطينه نگهداری می شوند. به کمپانی تحويل دهنده نيز ضرورت خارج کردن محموله مذکور به ايران ابلاغ شده است.

منبع: خبرگزاری «ريا نووستی»


 


نسرین ستوده طی دو ماه بازداشت اش، تنها توانسته یک بار با خواهرش ملاقات داشته باشد وهمسر و فرزندان وی هنوز نتوانسته اند با او دیدار داشته باشند، این درحالی است که بر اساس قانون وقتی پرونده فردی به این مرحله می رسد و مرحله بازپرسی از وی به اتمام می رسد، وی می تواند از حق ملاقات های هفتگی و حق برخورداری تماس تلفنی مرتب با خانواده خود برخوردار باشد.

منبع: مدرسه فمینیستی


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به shahrgon-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به shahrgon@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته