 مصطفی عزیزی غوزک پلاتینی سی و اندی سال است که صبح تا شب، شب تا صبح، در معبر و بر منبر، با صدا و سیما، با وضع و خطابه وعدهی بهشتی در زمین و معنویتی در آسمان میدادند و از مردمی سخن میگفتند که مسلماناند و«شاه»شان قرار بود نه سلطانی که با زور فرمان میراند و با فلک، رتق و فتق امور میکند که «امامی» باشد عصارهی خوبیها که در قلبها مسکن دارد و بر عقلها استوار است و فرمان نمیدهد، به غمزهیی دل خلقی میبرد! حاصل چه شد؟ از مسلمانیشان ریشی بر صورت مردان و چادری بر سرزنان به جای ماند که نه به اختیار که به زور داغ و درفش نقش شده است بر روی این و موی آن. میگویند اینها سی سال است که دارند حکومت میکنند و سی سال دیگر هم حکومت خواهند کرد و نمیدانند که اینان سی سال که هیچ سه روز هم حکومت نکردند. حکومتی که لحظهیی نتواند چماق از سر مردم بردارد حکومت نیست مترسکی است بر سر جالیز! روزی که آمدند بر قلبها آمدند. میلیونها ایرانی با عشق و شوق و آغوشی باز به استقبالشان رفتند تا دنیا و آخرت خود آباد کنند بر گور جوانانشان در بهشت زهرا ایستادند و زیباترین قول و قرارها را شنیدند. از آبادانی دنیا و کرامت انسانی از کوخنشینانی که وارثین زمین بودند. از سرزمینی که قبرستانهایاش آباد نیست و شهرهایاش ویران، از مردمی که با عشق زندهگی میکنند و نانشان را کم یا زیاد بین هم قسمت میکنند و قفل افسانه میشود و زندان خاطرهی دور، دار برچیده میشود و درختان سرسبز سر به فلک میکشند و برادری و خواهری رسم زمانه میشود! اما چه شد؟ آن را عیان است چه حاجت به بیان است! حکومتی که گر به قد بال زدن پشهیی سرنیزه بر دارد سرش بر نیزه میرود که حکومت نیست کار هر نابخردی است که سنگ در سینه دارند و شرم بر جبین ندارند و ننگ بر دامن دارد و نام در کارنامه ندارد! مسئله بر سر این نیست که «جمهوری اسلامی» حکومت نیست چون مردمسالار نیست و برخواسته از نظر و تایید اکثریت مردم، مسئله این است که حتا حکومت به معنای دیکتاتوری آن هم نیست. دیکتاتوریها یا بر قلبهای بیعقل حکومت میکنند یا بر عقلهای بی قلب و در هر صورت هر روز داغ و درفش بر سر مردم ندارند. زندانی اگر هست برای جمع معدود از فعالان سیاسی و صاحبان فکر و اندیشه است و اعدامی اگر هست برای مخالفان سازمان یافته و احتمالا مسلح! اما وقتی کار حکومتی به جنگ هر روزه با مردم خود میکشد دیگر نمیتوان به آن دیکتاتوری باثبات و مقتدر گفت. حکومتی که با نیمی از مردم میجنگد که موی بپوشانید و با نیمی میجنگند که موی بر روی بگذارند، نیمی چارقد به سر کنند و نیمی آویزه، نیاویزند! حکومتی که فساد و تباهی تا مغز استخواناش نفوذ کرده است و قادر به حکومت کردن بر کارگزاران خود نیز نیست، حکومت نیست محکومیتی است برای مردمی که جرمشان این بود که میخواستند آزاد و شرافتمند و انسانی زندهگی کنند اما به غلط نگاه از زمین که مادرشان بود و آب و نانشان را میداد برگرفتند و بر آسمان دوختند که جز بلا برایشان نازل نمیکرد! مهم نیست که «جمهوری اسلامی» امسال برود یا سال دیگر و این بساط کی برچیده شود، مهم این است که «جمهوری اسلامی» هیچوقت نیامد و مردم ایران بهجز دوران کوتاهی که حکومت هنوز حکومت نشده و نظام شکل نگرفته بود هرگز این حکومت را به رسمیت نشناختند و سر به اختیار به فرماناش ندادند و گر سری خمی کردند به قاعدهیی خم کردند که از بدن جدایاش نکنند. رفتن اینها حتمی است و شک و شبهی در آن نیست تنها این میماند که چقدر دیگر میتوانند ویران کنند و با خود ببرند و مردم ایران این بلیه را با چه میزان خسارت از سر میگذرانند و این سونامی تا چه حد خسارت به جای میگذارد. تلاش برای برچیدن این نظامِ بینظم سراسر دروغ، تلاش برای نجات مردمی و کشوری ست که بر لبهی پرتگاه نابودی تاریخی به سر میبرند اگر مردم ایران نتواند با اراده و تصمیم و جنبش و سازماندهی و وحدت و همدلی از شر این بلای دامنگیر همه، خلاص شوند معلوم نیست چه سرنوشت شومی را باید انتظار بکشند. اینها میروند اما اگر ما سعادت و زندهگی انسانی طلب میکنیم باید به دست خودمان بروند تا بتوانیم با دستان خودمان سرنوشت و آیندهیمان را بسازیم وگرنه ویرانهیی برجای خواهد ماند که دیگر هرگز قد راست نمیکند شاید در هیچ دورهی در تاریخ ایران مسئولیت فردی و جمعی ما ایرانیان به این اندازه خطیر و سرنوشتساز نبوده است وای بر ما اگر آیندهگان در موردمان بگویند مردمی پراکنده و پریشان با دستان خویش تیشه به ریشهی سرزمینی زندند و با ندانمکاری و غرور و نخوت و حماقت گور خویش کندند و گورکنان خویش را برسرنوشتشان مسلط کردند. بامدادی روزی روزگاری در آیندههای شاید دور، مردمانی که به مطالعات تاریخی علاقهمند هستند داستان این روزهای ایران را مرور خواهند کرد. گروهی با حیرت و گروهی با پوزخند آنچه بر این سرزمین گذشته را خواهند خواند و با ناباوری به خود میگویند: آیا واقعا این وقایع در ایران رخ داده است؟ روزگاری که در آن: -
بیکفایتی و فساد زاویههای آشکار و پنهان سیاست و اقتصاد کشور را در آغوش گرفته بود، به گونهای که دیگر کار از رانتخواری گذشته بود و مافیای فساد عملا به اقتصاد و جامعه تجاوز میکرد. -
فرهنگ ارتجاع و قشریگری و فرقهگرایی از تریبونهای رسمی و عالیترین سطوح نظام سیاسی ترویج میشد، و از آن سو فرهنگ فرصتطلبی و فرار از مسئولیت در تار و پود جامعهی قشری و نخبه کشور ریشه دوانده بود. -
شکافهای عمیق روزافزون حیات اجتماعی را به مرز فروپاشی و شکست رسانده بود، و جامعه به گروههایی تقسیم شده بود که هر کدام فکر میکردند خود «مردم» هستند و باقی «آدم» نیستند. -
نخبگان و شایستگان کشور به صورت سیستماتیک تحقیر و طرد میشدند تا در کشور خود غریب و در خارج آواره و منزوی باشند. -
رقبای منطقهای و جهانی شمشیر را علیه مردم از رو بسته بودند و از سیاست دیرینهشان مبنی بر تحریم و تحدید و تحقیر ایرانیان گذشته و کار را به رویارویی مستقیم با آنها رسانده بودند. -
منتقدان شریف و دوستاران عزت و امنیت و پایداری ایران خرد و خسته و تحقیر شده و در عوض عرصه و میدان اعتراض به دست لاتها و لمپنها و اپوزیسیون شبهنظامی تمامیتخواه افتاده بود که حاضر بودند هر بهایی را از جیب مردم ایران بپردازند تا به اهداف غربگرایانهی خود برسند. -
در حالیکه نهادهای مهم اجتماعی بیش از پیش طرد و تضعیف میشدند، اساسیترین داراییهای ملی و اجتماعی کشور قربانی خرده رقابتهای سیاسی مشتی تنگنظر شده بود که یا مشغول پر کردن جیبهایشان بودند یا ذهنهای تهی از بصیرتشان. -
و … -
و … -
و … با اینحال در همان روزها، گروههایی در این کشور بودند که با چراغ سبز عالیترین لایههای سیاسی-نظامی کشور به کراوات مردها و روسری زنها گیر میدادند. روزی روزگاری در آیندههای شاید دور، مشتاقان مطالعات تاریخی، از این همه بحرانی که به خاطر سلطهی فراگیر بیکفایتی، کوتهنظری و فساد در کشور به وجود آمده بود و به خصوص از منش و شیوهی فرماندهان سیاسی کشور برای حل این بحرانها، بسیار حیرتزده خواهند شد و چه بسا از فرط تعجب، سرگرم نیز شوند. به خصوص، آنها از این همه «غلفت» حیرت میکنند و از خود میپرسند: چگونه ارباب سیاست در کشوری که در آستانهی فروپاشی اجتماعی-اقتصادی بود موفق شدند اینقدر کوتهبین باشند؟ تیتر از سیمیل معاون آموزشی دانشگاه تهران از ارائه پیشنهاد افزایش ۳۰۰درصدی شهریه نوبت دوم دکترای دانشگاه تهران به هیئت امنای این دانشگاه خبر داد. سیدمهدی قمصری که با خبرگزاری مهر گفتوگو میکرد، افزود: این افزایش شهریه در راستای سقفی ست که «وزارت علوم براساس هزینه تمام شده دورههای نوبت دوم دکتری تعیین کرده است و باید مورد تایید هیئت امنای هر دانشگاه قرار گیرد.» وزارت علوم کشور شهریه دورههای نوبت دوم دکترا برای رشتههای علوم انسانی را ۴۵ میلیون تومان و برای رشتههای فنی مهندسی و علوم تجربی را ۵۵ میلیون تومان تعیین کرده است. سالهای گذشته اما تحصیل در مقطع دکترا در کشور ۱۶ تا ۲۱ میلیون تومان هزینه داشت. آقای قمصری در ارتباط با این افزایش شهریه گفته است شهریهای که دوره نوبت دوم دکتری تاکنون داشته شهریهای بوده که برای بورسیهها تعیین شده بود که «دانشگاه تهران آن را ملاک قرار داده و طبق آن شهریه دریافت میکرد اما از امسال چون دانشگاههای دیگر هم دانشجوی نوبت دوم دکتری پذیرش میکنند شهریه آن هم براساس سقفی خواهد بود که توسط وزارت علوم تعیین شده است.» منبع: مهر آیت الله بیات زنجانی در پاسخ به استفتایی پیرامون دور نگاهداشته شدن زندانیان سیاسی زن از فرزندانشان اعلام کرد که این کار جز در موارد خاص، «غیر اخلاقی و گناه کبیره» است. به گزارش کلمه، آیت الله بیات زنجانی تصریح کرد: «اگر فرد مرتکب چنین عملی متصدی امری است، باید صلاحیتش جهت تصدی و تولی آن امر مورد تجدید نظر قرار بگیرد چراکه غیر اخلاقی نشان دادن چهرۀ رئوفانۀ اسلام، خود عملی قبیح و مشکوک است و قطعاً موجب نزول غضب و نکال الهی خواهد شد.» طی ماههای گذشته گزارشهایی منتشر شده بود که مسئولان حکومتی ایران به زندانیانی سیاسی همچون نسرین ستوده اجازه نمیدهند تا با فرزندانشان ملاقات کنند. خانم ستوده حتی یکبار در اعتراض به رفتار غیرقانونی انجام شده با وی و نیز جلوگیری از ملاقات فرزند خردسالش با او دست به اعتصاب غذا زده بود. پیش از این مسئولان قضایی ایران نزدیک به چهار سال مانع از ملاقات محمدصدیق کبودوند، یک زندانی سیاسی دیگر، با فرزندش شده بودند. دورنگاه داشتن آقای کبودوند در حالی صورت گرفته بود که فرزند وی به بیماری شدیدی مبتلاست و بیم آن میرود که جان خود را بر اثر این بیماری از دست دهد. منبع: کلمه مرتبط: فرزندان نسرین ستوده در هشت ماه گذشته مادرشان را ندیدهاند پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات نیروی انتظامی (فتا) اعلام کرد که یک نفر را در استان البرز در ارتباط با فروش تجهیزات نظامی در شبکه اینترنت، دستگیر کرده است. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پلیس فتا، سرهنگ محمدمهدی کاکوان، رئیس پلیس فتای استان البرز، گفت که کارشناسان پلیس فتا در پی رصد سایتهای اینترنتی، سایتی را که اقدام به فروش تجهیزات نظامی نموده بود شناسایی و بررسیهای خود را آغاز نمودند که «پس از تحقیقات گسترده و تخصصی، متهم شناسایی و دستگیر شد.» به گفته وی در بازرسی از منزل متهم، «چندین فقره تجهیزات امنیتی و نظامی کشف و ضبط شد.» آقای کاکوان به نوع این تجهیزان اشاره ای نکرد. بر اساس قانون ایران، خرید و فروش تجهیزات نظامی و امنیتی در فضای مجازی جرم تلقی میشود. منبع: پلیس فتا مرتبط: پلیس فتا: استفاده از کافینت، فقط با کارت شناسایی و زیر چشم دوربین معاون فنی سازمان نظام پرستاری کشور میگوید روزانه ۴۰ پرستار برای دریافت معرفی نامه جهت اعزام به خارج از کشور به این سازمان مراجعه میکنند. صدیقه سالمی در گفتوگو با خبرگزاری مهر افزوده که وزارت بهداشت از این بابت «احساس خطر میکند.» به گفته خانم سالمی پرستاران ایرانی بیشتر جذب بازار کار در استرالیا، کانادا و آمریکا میشوند. این مقام مسئول دلیل اشتیاق پرستاران برای حضور در این کشورها را دریافت دستمزدی بالاتر از ایران، ساعات کاری کم و اختیار در انتخاب شیفت کاری عنوان کرده است. خانم سالمی ادامه داده بر اساس آمار حقوق پرستاران در آمریکا در سال ۲۰۰۵، کمترین میزان درآمد پرستاران متعلق به گروه پرستاران با مدرک دیپلم بهیاری بوده که در سال ۴۲ هزار و ۵۰۰ دلار دریافت میکردند و این در حالیست که در ایران یک پرستار با ۴۱ سال سابقه کار ۷۸۰ هزار تومان (حدود ۴۰۰ دلار) حقوق میگیرد. منبع: مهر مرتبط: لغو قراردادهای پيمانی پرستاران به دليل پوشش نامناسب با مخالفت دولت، استخدام پرستاران منتفی شد «احمدینژاد به جای جذب ایرانیان خارج از کشور به فکر فراریان از کشور باشد» | |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر