راه می رویم راه می رویم بی آنکه نام یکدیگر را بدانیم در سکوت رویاهایمان را روی دست بالا می گیریم وچیزی تو چشم هایمان هست که مرگ را می ترساند ساعت ها با دهانی خشک در سکوت راه می رویم را ه می رویم گلوی آزادی را با یک بطری آب خنک تازه می کنیم و گلوی آزادی را به یکدیگر تعارف می کنیم و گلوی آزادی دست به دست می شود دهان به دهان و راه خودش را باز می کند تا صف سربازانی که رویمان اسلحه می کشند دست به دست می شود دهان به دهان و اینگونه است که دهان جنگ را دهان صلح می بوسد ۴ بهمن ۸۸- شبنم آذر هرگونه نقل قول و استفاده از مطالب سایت آزادی بیان تنها با ذکر منبع مجاز است. © 2010, آزادی بیان. All rights reserved. مطالب مرتبط | |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر